487)  دعا و آنچه بر اساس روایات عقل را تقویت یا تضعیف می‌کند

دعا برای عقل:
اَللَّهُمَّ ارْزُقْنی عَقلاً کامِلاً  وَ  لُبـّاً رَاجِحـاً  وَ  عِـزّاً بَاقِیـاً  وَ  قَلباً زَکِیـّاً  وَ  عَمَلاً کَثیـراً  وَ  اََدَبـاً بَارِعـاً وَ اجْعَلْ ذَلِکَ کُلَّهُ لی وَ لا تَجْعَلْهُ عَلَیَّ برحمتکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین
ترجمه: خدایا مرا عقلی کامل و خردی ممتاز و عزتی پایدار و دلی پاک و عملی پُر خیر  و ادبی عالی عطا فرما و این همه (نعمت) را به سود من قرار ده، نه بر زیان من به حق مهربانی‌ت ای مهربان‌ترین مهربانان
(فراز پایانی دعای «عالیةُ المضامین» ر.ک: مفاتیح الجنان)

آنچه به زیادت عقل می‌انجامد:

بوی خوش: الإمام الصادق عليه السلام: الرّيحُ الطَّيِّبَةُ‌؛ تَشُدُّ العَقلَ‌، و تَزيدُ في الباهِ‌.[1]

بوى خوش، عقل را استوار مى‌كند و بر توان جنسى مى‌افزايد.

باقلا: الإمام الصادق عليه السلام: أكلُ الباقِلّى يُمَخِّخُ السّاقَينِ‌، و يَزيدُ فِي الدِّماغِ‌، و يُوَلِّدُ الدَّمَ الطَّرِيَّ‌.[2]

خوردن باقلا، استخوان‌هاى ساق را تراكم درونى مى‌دهد، توانِ مغز را افزون مى‌سازد و خون تازه توليد مى‌كند.

حجامت: رسول اللّه صلى الله عليه و آله: الحِجامَةُ تَزيدُ العَقلَ‌، و تَزيدُ الحافِظَ حِفظاً.[3]

حِجامت، عقل را افزون مى‌كند و بر قدرت حافظه مى‌افزايد.

سرکه: الإمام الصادق عليه السلام: خَلُّ الخَمرِ يَشُدُّ اللِّثَةَ‌، و يَقتُلُ دَوابَّ البَطنِ‌، و يَشُدُّ العَقلَ‌.[4]

سركه شراب، لثه را تقويت مى‌كند، جنبندگان شكم را مى‌كُشد و عقل را استحكام مى‌بخشد.

چغندر: الإمام الرضا عليه السلام في ذِكرِ فَوائِدِ السِّلقِ‌: يَشُدُّ العَقلَ‌، و يُصَفِّي الدَّمَ‌.[5]

امام رضا عليه السلام درباره فوايد چغندر: عقل را استحكام مى‌بخشد و خون را تصفيه مى‌كند.

مسواک زدن: الإمام الباقر عليه السلام: السِّواكُ يَذهَبُ بِالبَلغَمِ‌، و يَزيدُ فِي العَقلِ‌.[6]

مسواك زدن، بَلغَم را مى‌بَرَد و عقل را افزون مى‌كند.

خرفه: رسول اللّه صلى الله عليه و آله: عَلَيكُم بِالفَرفَخِ‌؛ فَهِيَ المِكيَسَةُ‌؛ فَإِنَّهُ إن كانَ شَيءٌ يَزيدُ فِي العَقلِ فَهِيَ‌.[7]

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: خُرفه بخورید كه زيركى دهد و اگر تنها يك چيز باشد كه عقل را افزون مى‌كند، همان است.

کدو: رسول اللّه صلى الله عليه و آله: عَلَيكُم بِالقَرعِ‌؛ فَإِنَّهُ يَزيدُ فِي العَقلِ‌، و يُكَبِّرُ الدِّماغَ‌.[8]

کدو [برخی آن را کدو تنبل می‌دانند] بخورید؛ چرا كه عقل را افزون سازد و مغز را بزرگ مى‌كند.

کرفس: رسول اللّه صلى الله عليه و آله: عَلَيكُم بِالكَرَفسِ‌؛ فَإِنَّهُ إن كانَ شَيءٌ يَزيدُ فِي العَقلِ فَهُوَ هُوَ.[9]

كرفس بخورید؛ چرا كه اگر بنا بود تنها يك چيز عقل را افزون كند، آن، همين بود.

کندر: رسول اللّه صلى الله عليه و آله: أطعِموا نِساءَكُم الحَوامِلَ اللُّبانَ‌؛ فَإِنَّهُ يَزيدُ في عَقلِ الصَّبِيِّ‌.[10]

به زنان آبستن خود، كُندُر [برخی آن را از نوع سفید و شیرین می‌دانند نه زرد و تلخ (؟)] بدهيد؛ چرا كه عقل كودك را افزون مى‌كند.

گوشت خوردن: الإمام الصادق عليه السلام: اللَّحمُ يُنبِتُ اللَّحمَ و يَزيدُ فِي العَقلِ‌، و مَن تَرَكَ أكلَهُ أيّاماً فَسَدَ عَقلُهُ‌.[11]

گوشت، گوشت مى‌رويانَد و بر عقل مى‌افزايد؛ و هر كس آن را چند روز [در برخی روایات چهل روز آمده] وا گذارد، عقلش تباه شود.

گوشت وحشی نخوردن: الإمام الرضا عليه السلام: الإِكثارُ مِن أكلِ لُحومِ الوَحشِ وَ البَقَرِ؛ يورِثُ تَيبيسَ العَقلِ و تَحييرَ الفَهم في بحار الأنوار: «... تغيّر العقل و تحيّر الفهم». و تَلَبُّدَ[12] الذِّهنِ و كَثرَةَ النِّسيانِ‌.[13]

فراوان خوردنِ گوشت حيوان وحشى و گاو، خشكىِ عقل، سرگشتگىِ فهم، كُندى ذهن و فراوانىِ فراموشى مى‌آورَد.

زنجبیل با عسل؛ هلیله با شکر و ....: الإمام الرضا عليه السلام: مَن أرادَ أن يُقِلَّ نِسيانَهُ و يَكونَ حافِظاً، فَليَأكُل في كُلِّ يَومٍ ثَلاثَ قِطَعِ زَنجَبيلٍ مُرَبّىً بِالعَسَلِ‌، و يَصطَنِعُ‌[14] بِالخَردَلِ مَعَ طَعامِهِ في كُلِّ يَومٍ‌. و مَن أرادَ أن يَزيدَ في عَقلِهِ‌، فلا يَخرُج كُلَّ يَومٍ حَتّى يَلوكَ عَلَى الرِّيقِ ثَلاثَ هَليلَجاتٍ سودٍ مَعَ سُكَّرٍ طَبَرزَدٍ[15].[16]

هر كس بخواهد فراموشى‌اش كم شود و داراى حافظه‌اى قوى شود، هر روز، سه قطعه زَنْجَبيل به عسل درآميخته بخورد و در هر روز، با غذاى خويش، چيزى كه با خَرْدَل[17] تهيه شده نيز ميل كند. هر كس هم بخواهد عقل وى افزون شود، هيچ روزى از خانه بيرون نرود، مگر پس از آن كه ناشتا، سه هليله سياه با شكر طَبَرزَد بِجَوَد.[18]

زمان انعقاد نطفه: الإمام الرضا عليه السلام: لا تَقرَبِ النِّساءَ في أوَّلِ اللَّيلِ ... فَإِذا اريدَ ذلِكَ فَليَكُن في آخِرِ اللَّيلِ‌؛ فَإِنَّهُ أصَحُّ لِلبَدَنِ و أرجى لِلوَلَدِ و أذكى لِلعَقلِ فِي الوَلَدِ الَّذي يُقضى بَينَهُما.[19]

... اگر چنين كارى را بخواهند، بايد در آخر شب باشد؛ چرا كه بيشتر موجب سلامتِ بدن است، در آن بيشترْ اميد فرزند مى‌رود و براى فرزندى كه ميان زن و مرد تقدير مى‌شود، هوش بيشترى را سبب مى‌شود.

______________________________________

خوردن به: علیکم بالسفرجل فکلوه فانه یزید فی العقل والمروءه.[20]

تجارت [داد و ستد] کردن:‌ التجاره تزید فی العقل.[21]

==============================================================================

ده نشانه کمال عقل از نگاه امام رضا (ع)

عن الرضا علیه السلام: انه سئل ما العقل؟ قال علیه السلام: التجرع للغصة، ومداهنة الاعداء، ومداراة الاصدقاء / از امام رضاعلیه السلام سؤال شد: عقل چیست؟ حضرت فرمود: عقل – اجتماعی- آن است که انسان غصه‏ها را فرو برد، - و گرفتاریهای زندگی را تحمل کند - و با دشمنان بسازد، و با دوستان مدارا نماید. در جایی فرمودند: "افضل العقل، معرفة الانسان نفسه / برترین درجه عقل، معرفت انسان به نفس خویش است." و در جای دیگری به این حقیقت اشاره کردند که: "لا یتم عقل امرء مسلم حتی تکون فیه عشر خصال: الخیر منه مأمول، والشر منه مأمون، یستکثر قلیل الخیر من غیره ویستقل کثیرالخیر من نفسه، لا یسأم من طلب الحوائج الیه، ولا یمل من طلب العلم طول دهره، الفقر فی الله احب الیه من الغنی، والذل فی الله احب الیه من العز فی عدوه، والخمول اشهی الیه من الشهرة، ثم قال: العاشرة وما العاشرة: قیل له: ماهی؟ قال (علیه السلام): لا یری احداً الا قال: هو خیر منی وأتقی. انما الناس رجلان: رجل خیر منه واتقی ورجل شر منه وادنی. فاذا لقی الذی هو شر منه وادنی قال: لعل خیر هذا باطن وهو خیر له وخیری ظاهر وهو شرلی. واذا رأی الذی هو خیر منه واتقی تواضع له لیلحق به. فاذا فعل ذلک فقد علا مجده وطاب خیره وحسن ذکره وساد اهل زمانه / امام هشتم علیه السلام فرمود: عقل هیچ مسلمانی به کمال نمی‏رسد مگر آنکه ده صفت در او یافت شود: اول آن که مردم از وی همیشه آرزوی خیر داشته باشند.دوم این که از شرش در امان باشند.

سوم این که خیر دیگران در نظرش زیاد جلوه کند. چهارم این که  خیر خودش را اندک شمارد. پنجم این که اگر از وی هر حاجتی بخواهند، خسته نشود. ششم این که در طول عمرش، از طلب علم ملول و دلتنگ نشود. هفتم این که نیازمندی در رابطه با خدا، از ثروت در نزد او محبوبتر باشد. هشتم  خواری در رابطه با خدا، از عزت به دست آوردن در نزد دشمنان خدا، نزد او گرامی‏تر باشد. نهم این که  گمنامی نزد او لذت بخش‏تر از شهوت باشد. سپس فرمود: امام صفت دهم و چه دهمی.
سؤال شد: آن چیست؟ فرمود: کسی را نبیند جز آنکه او را از خودش بهتر و باتقواتر بینگارد - با هر کس برخورد کرد، فرض کند آن کس بهتر و پرهیزکارتر از اوست- زیرا در این مورد مردم دو دسته‏اند: دسته‏ای بهتر و باتقواتر از او و دسته‏ای در مرتبه پایین‏تر قرار دارند. هرگاه او ملاقات کند کسی را که از وی در مرتبه پایین‏تری است، با خود اندیشد که شاید این شخص در باطن از او بالاتر است و خود را کمتر از او ارزیابی کند - به خود گوید: خیر این شخص آشکار نیست و آن از برایش بهتر است و خیر من ظاهر است و این برایم شر است - ، و اگر کسی که بهتر از اوست - بالاتر از خود - را مشاهده کرد، در برابرش تواضع کند تا به او ملحق شود - خود را به آن مرتبه برساند. -  هرگاه شخص به این درجه از کمال رسید، مقامی ارجمند یافته و خیرش همه جا را فرا خواهد گرفت و نام نیکش همه جا یاد می‏شود، و برتر از اهل زمان خویش می‏گردد."

 

 

 

 

 


[1]  السرائر، ج ٣، ص ١٤١، دعائم الإسلام، ج ٢، ص ١٦٦، ح ٥٩٤، بحار الأنوار، ج ٦٢، ص ٢٧٥.

[2]  الكافي، ج ٦، ص ٣٤٤، ح ١، المحاسن، ج ٢، ص ٣٠٩، ح ٢٠٢٨ و ليس فيه «الطري» و كلاهما عن محمّد بن عبد اللّه، مكارم الأخلاق، ج ١، ص ٣٩٧، ح ١٣٤٨ و فيه «كلوا الباقِلّى فإنّه يمخّخ...»، بحار الأنوار، ج ٦٦، ص ٢٦٦، ح ٣.

[3]  مكارم الأخلاق، ج ١، ص ١٧٤، ح ٥١٨، بحار الأنوار، ج ٦٢، ص ١٢٦، ح ٨٢؛ سنن ابن ماجة، ج ٢، ص ١١٥٤، ح ٣٤٨٨، المستدرك على الصحيحين، ج ٤، ص ٢٣٤، ح ٧٤٧٩ كلاهما نحوه، الفردوس، ج ٢، ص ١٥٤، ح ٢٧٨١ كلّها عن ابن عمر.

[4]  الكافي، ج ٦، ص ٣٣٠، ح ٩، المحاسن، ج ٢، ص ٢٨٥، ح ١٩٢٧ كلاهما عن سماعة، بحار الأنوار، ج ٦٦، ص ٣٠٢، ح ١١.

[5]  المحاسن، ج ٢، ص ٣٢٧، ح ٢١١٠، بحار الأنوار، ج ٦٦، ص ٢١٧، ح ٧.

[6]  ثواب الأعمال، ص ٣٤، ح ٣ عن يحيى أبي البلاد.

[7]  المحاسن، ج ٢، ص ٣٢٣، ح ٢٠٩٤ عن حمّاد بن زكريّا، مكارم الأخلاق، ج ١، ص ٣٩٠، ح ١٣١٤ و ليس فيه «فهي المكيسة» و كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام، بحار الأنوار، ج ٦٦، ص ٢٣٤، ح ٣.

[8]  شُعب الإيمان، ج ٥، ص ١٠٢، ح ٥٩٤٧ عن عطاء، كنز العمّال، ج ١٠، ص ٤٤، ح ٢٨٢٧٦.

[9]  طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله، ص ١١، بحار الأنوار، ج ٦٢، ص ٣٠٠.

[10]  مكارم الأخلاق، ج ١، ص ٤٢٣، ح ١٤٣٩، بحارالأنوار، ج ٦٦، ص ٤٤٤، ح ٨؛ الفردوس، ج ١، ص ١٠١، ح ٣٣١ عن ابن عمر.

[11]  طبّ الأئمّة لابني بسطام، ص ١٣٩، بحار الأنوار، ج ٦٦، ص ٧٢، ح ٦٨.

[12]  في بحار الأنوار: «تبلّد»، و الظاهر أنّه الصواب. قال الطريحي: بَلُدَ الرجل فهو بَليد: إذا كان غير ذكيّ ولا فطِن (مجمع البحرين: ج ١، ص ١٨٣).

[13]  طبّ الإمام الرضا عليه السلام، ص ٢٩، بحار الأنوار، ج ٦٢، ص ٣٢٢.

[14]  في بحار الأنوار: «يصطبغ» بدل «يصطنع».

[15]  في بحار الأنوار: «و من أراد أن يزيد في عقله يتناول كلّ يوم ثلاثْ هليلجات بسكر ابلوچ».

[16]  طبّ الإمام الرضا عليه السلام، ص ٣٦، بحار الأنوار، ج ٦٢، ص ٣٢٤.

[17]  خَردَل: گياهى از تيره چليپاييان (صليبيان) كه دو نوعِ سفيد و سياه دارد. برگ‌هايش شبيه برگ تُرُب، ولى كوچك‌تر از آن و داراى گل‌هاى زرد و دانه‌هاى ريز و قهوه‌اى و طعمِ تند است. دانه‌هاى آن را پس از كوبيدن در آب يا سركه، خمير مى‌كنند و با غذا، جهت تحريك اشتها تناول كنند. تخم سپندان، اسپندان، حب الرشاد (فرهنگ معين).

[18]  . در طبّ الإمام الرضا عليه السلام، بخش دوم روايت، چنين آمده است: «هر كس بخواهد عقل وى افزون شود، هر روز سه هليله با شكر بلوچ بخورد». [بهترین شکر مال منطقه سیستان بوده که از نیشکر تهیه می‌شده و دو بار صاف می‌کردند و مقدار استفاده از شکر به مقدار صدق است. هرگاه هلیله به‌تنهایی بیاید معمولاً مراد هلیله سیاه است البته شاید مراد همه انواع هلیله شامل هلیله کابلی و چینی و غیره باشد. http://tabrizian.net/]

[19]  طبّ الإمام الرضا عليه السلام، ص ٦٤، بحار الأنوار، ج ٦٢، ص ٣٢٧ نحوه.

[20] . المحاسن، أحمد بن محمد بن خالد البرقى، ج۲، ص۵۵۰.

[21] . الاصول من الکافی، شیخ کلینی، ج۵، ص۱۴۸.

472)  ماسک زدن در روایات / تأثیر شناخت فرهنگ زمان صدور در فهم احادیث

چند روز پیش کلیپی در یکی از گروه‌ها بارگذاری شده بود که بزرگواری از طرفداران طب سنتی- اسلامی با استناد به یک روایت، از زدن ماسک منع و نهی می‌کرد. در روایات آمده که حضرات اهل بیت ع از فوت کردن به غذا منع کرده‌اند. آن بزرگوار با استناد به این روایت که با الفاظ متفاوت نقل شده، چنین استدلال کرد که چون با فوت کردن بازدم که حاوی دی‌اکسید کربن است، بر غذا می‌نشیند، غذا فاسد شده و ما آن را می‌خوریم؛ از این رو از آن نهی شده است! ماسک زدن نیز در همین راستاست؛ زیرا ما بازدم خود را که همان دی‌اکسید کربن است، دو باره استنشاق می‌کنیم.

در پاسخ به این بزرگوار علاقه‌مند به طب سنتی- اسلامی عرض می‌کنم: 

اولاً: اگر دی‌اکسید کربن غذا را فاسد کند، کباب کردن آن روی ذغال به مراتب بیشتر موجب فساد می‌شود زیرا دود آن انباشته از دی‌اکسید کربن است!!

ثانیاً: فرهنگ عرب زمان صدور چنین بوده که چند نفر از یک ظرف غذا می‌خوردند، از این رو ممکن است نهی از فوت کردن جهت روانی داشته باشد؛ زیرا ممکن است با فوت کردن چیزی از دهان فوت کننده خارج شود و دیگران از آن کراهت داشته باشند.

ثالثاً: ممکن است نهی از فوت کردن به غذا از این بابت باشد که اگر فرد فوت کننده مریض باشد، با فوت کردن او به غذا،‌ ویروس و میکروب از دهان او خارج و بر غذا بنشیند و به همین سبب موجب مریض شدن دیگر استفاده کنندگان از غذا شود. اگر این تفسیر مورد نظر باشد، می‌توان از این روایت به نفع ماسک زدن استفاده کرد؛ یعنی دقیقا برخلاف استفاده صاحب کلیپ یادشده؛ به بیان دیگر، عدم توجه به فرهنگ مردم زمان صدور حدیث که تا امروز هم در برخی مناطق عربی بر قرار است، موجب شده که تفسیری برعکس از یک روایت ارائه شود.

غذاها و داروهاي مؤثر در برابر کرونا و ويروس‌هاي دیگر

از مجموع کلیپ‌ها و پیام‌هایی که در ماه‌های گذشته در باره کرونا و چگونگی مقاومت در برابر آن و نیز شیوه تقویت سیستم ایمنی بدن از منابع و راه‌های مختلف برایم ارسال شد، موارد ذیل را استخراج و فهرست کردم، شاید به کار شما نیز بیاید:

1. داروی منسوب به امام کاظم- علیه السلام- ؛

       توضیح بیشتر (نقل از دیگران): 

در روایت این دارو این گونه آمده:

موسى بن جعفر علیهما السلام و قد اشتکى فجاءه المترفعون بالادویه یعنى الاطباء فجعلوا یصفون له العجایب فقال: این یذهب بکم اقتصروا على سید هذه الادویه الاهلیلج والرازیانج والسکر فی استقبال الصیف ثلاثه اشهر فی کل شهر ثلاث مرات وفی استقبال الشتاء ثلاثه اشهر کل شهر ثلاث أیام ثلاث مرات ویجعل موضع الرازیانج مصطکى فلا یمرض إلا مرض الموت؛ امام کاظم (ع) مبتلا به بیماری شدند و طبیبان داروهای مختلفی برای ایشان تجویز کردند، امام فرمودند به کجا می‌روید، از این دارو که سید داروهاست استفاده کنید، هلیله و رازیانه و شکر در ابتدای تابستان سه ماه و در هرماه سه مرتبه و در ابتدای زمستان سه ماه و در هرماه سه مرتبه به‌جای رازیانه، مصطکی جایگزین کنید، پس تا زمان مرگ مریض نخواهید شد. [(روایت ضعیف السند است ولی مردم بر اساس تجربه به آن روی آورده‌آند.) طب الائمه ابن بسطام ص ۵۰]

ترکیب دارو:

جزء رموز این دارو این است که ترکیب این دارو در فصل تابستان و زمستان (فصل گرم و سرد) متفاوت می شود.

ترکیب این دارو در تابستان = هلیله سیاه، رازیانه و شکر سرخ (شکر نیشکر که فراوری صنعتی نشده باشد)

و در زمستان = هلیله سیاه، مصطکی و شکر سرخ (شکر نیشکر که فراوری صنعتی نشده باشد)

نحوه مصرف:

در افرادی که مبتلا به بیماری هستند مثلا به سرماخوردگی مبتلا هستند و در حین بیماری هستند سه روز پشت سر هم شب قبل از خواب یک قاشق چای خوری، و بعد از آن هر سه روز یک بار تا بهبودی کامل . و در افرادی که مبتلا به بیماری نیستند و برای پیشگیری می خواهند مصرف کنند هر ۱۰ روز یک بار قبل از خواب.

****همچنین بعد از استفاده از این دارو تا یک ساعت حداقل هیچ چیز حتی آب استفاده نشود. و اگر در آخر شب قبل از خواب خورده شود و بعد از آن هیچ چیزی حتی آب خورده نشود و بخوابند اثر خیلی بهتری خواهد داشت.

2. پرهیز از گوشت سفید و استفاده از گوشت گوسفندی؛
3. پرهیز جدی از شکر و شیرینی جات؛
4. مصرف میوه و مایعات غیر صنعتی ؛
5. مصرف سبزیجات ؛
6. مصرف غذاهای با طبع گرم مخصوصا برای شام ؛
7. پرهیز از غذاهای مضر مثل چیپس و کالباس و مانند اینها ؛
8. مصرف انواع مغزها مانند گردو و بادام البته در میان وعده ها ؛
9. دمنوش ها مانند آویشن و گلاب ؛
10. مصرف بابونه گاوی و سرگل ؛
11. مصرف پونه زنجبیل و دارچین ؛
12. سیاه دانه و عسل هر روز نصف قاشق چای خوری؛
13. ویتامین d و c البته با دستور پزشک ؛
14. تحرّک بدنی و پرهیز از ورزش‌های سنگین؛
15. تمرینات تنفسی مانند حبس هوا در سینه و بازدم آرام‌آرام آن؛
16. پرهیز از استرس؛
17. خواب مناسب ؛
18. مصرف زردچوبه؛

19. مصرف شربت عسل -آبلیمو؛

19. مصرف پیاز و سیر؛

20. آب شیب و عسل (هر هشت ساعت یک بار بعد از غذا) و یا آب شلغم بخارپز با عسل.  

21. بخور جوش شیرین؛ تذکر مهم: برخی بخور جوش شیرین را توصیه کرده‌اند، لیکن باید توجه داشت که اولاً: مصرف آن محدودیت دارد و زیاده‌روی در آن ریه را زخم می‌کند. ثانیاً: مصرف آن شیوه مخصوصی دارد به شیوه زیر

- فقط از مانند کتری برقی، پلوپز و امثال آن استفاده شود و از گاز برای جوش آوردن آب استفاده نشود به دلیل ضرر گاز برای ریه؛

- قبل از شروع استفاده برق را قطع کنید؛

- از چادر و ملحفه و مانند آن استفاده شود و هرگز از پتو و پتوی مسافرتی استفاده نشود؛

- یک سوم چای ساز را آب می‌ریزیم و وقتی به جوش آمد، یک قاشق چای خوری جوش شیرین در آن می‌ریزیم و بعد از قطع جریان برق به مدت یک دقیقه نفس عمیق از بینی و دهان می‌کشیم تا بخور به تمام ریه برسد؛

- بعد از یک دقیقه دو باره آب را به جوش آورده و یک قاشق چای خوری دیگر در آن می‌ریزیم و برق را قطع کرده و مجددا بخور می‌دهیم و این کار را تا پانزده بار انجام می‌دهیم. 

- روز اول دو بار بخور به مدت ده تا پانزده دقیقه انجام داده و بعد روز بعد یک بار و بعد هر 48 ساعت یک بار تا در مجموع 200 الی 300 گرم جوش شیرین مصرف شود و دیگر ادامه نمی‌دهیم زیرا جوش شیرین بعد از ویروس به سراغ خود ریه رفته و آن را آسیب می‌زند. در این خصوص باید با متخصصان مشورت کرد.

438)  هاریسون و طب اسلامی

پیش‌تر در باره مشکلات طب اسلامی مطالبی را عرض کردم و یک نمونه هم ارائه نمودم. اما در این پست می‌خواهم در باره آتش زدن کتاب هاریسون مطلبی را عرض کنم. آتش زدن یک کتاب علمی اگر جنبه قدسی نداشته باشد، تنها می‌تواند برای صاحب کتاب، سرمایه‌گذار و مانند این‌ها ایجاد حق کند و در خصوص دیگران ایجاد حق نمی‌کند؛ زیرا فرصت دفاع به صورت علمی وجود دارد و تندی و بگیر و ببند کسی که به شیوه آتش زدن یک کتاب غیر مقدس اعتراض خود را اعلان می‌کند، بی‌شباهت با کار او نیست! این‌ها به کنار! نکته درخور توجه این است که دلسوزان طب سنتی یا دقیق‌تر بگویم سنتی- اسلامی  باید مراقب باشند مافیای قدرت در حوزه داروی شیمیایی از این واقعه برای کوبیدن طب سنتی بهره نگیرند؛ یعنی به اسم مبارزه با طب اسلامی و افراطی‌گری در آن، به جنگ طب سنتی نروند.

نکته دوم این است که در گذشته طبیبان مشهور معمولاً روحانی و دانش‌آموخته حوزه‌های علوم دینی بودند؛ از این رو در روزگار ما نیز حوزه‌های علمیه بسیار بجاست با برنامه‌ریزی میدان‌دار این بخش شوند و طلاب مستعد را برای طبابت به شیوه سنتی آموزش دهند. همچنین آشنایی همه طلاب با طب سنتی- اسلامی عمومی (در حد آموختن آموزه‌های مربوط به پیش‌گیری و درمان شماری از بیماری‌های شایع) ضمن فایده‌ای که برای حفظ سلامتی آن‌ها و خانواده‌ و اطرافیانشان دارد، برای ایجاد پیوند مناسب بین آن‌ها به ویژه مبلغان و توده مردم بسیار مؤثر و راهگشاست و ابزار مناسبی است تا در خدمت تبلیغ آموزه‌های شریعت قرار گیرد.

کنجد (سمسم) و جلجلان / نقدی بر مدعیان طب اسلامی

نقدی بر مدعیان طب اسلامی

پیش‌تر در پستی مشکلات و موانع طب اسلامی مستند به روایات اسلامی را برشمردم و بر این مطلب تأکید کردم که بهتر است سخن از طب سنتی و نهایتاً سنتی اسلامی به میان آورد. بسیاری از اطبای سنتی خود اسلام شناس هم بوده و از روایات اسلامی نیز استفاده کرده‌اند و آنچه منسوب به اولیای الهی است و به تجربه ثابت شده به طب سنتی جذب شده و جزئی از آن شده است. به هرحال، یکی از مشکلات مدعیان طب سنتی عدم بررسی دقیق اسناد و حتی دلالت و معانی روایات اسلامی در خصوص طب است. نمونه این مورد را می‌توان در کنجد دید. هم اکنون که مردم به دستور طب سنتی از روغن‌های مایع و جامد صنعتی فراری شده‌اند و پناه‌گاهی جز روغن کنجد ندارند (روغن زیتون تحمل حرارت زیاد یا بالا را ندارد و روغن دنبه را نمی‌توان به فراوانی استفاده کرد) طب اسلامی آن ( کنجد)  را مایه فراموشی دانسته و بدون تأمل و تحقیق مناسب با طب سنتی که کنجد و روغن کنجد را مایه تقویت حافظه می‌داند، درگیر شده و موجبات سرور و پایکوبی روغن‌های مضر صنعتی را فراهم آورده است:‌  «وَلا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ».

در این پست می‌خواهم به ریشه این برداشت ناصواب بپردازم و البته بعد از مقدمه ای کوتاه قلم را به تحقیق نویسنده‌ دیگری می‌سپارم و لابه‌لای متن ایشان نکاتی را با رنگ متفاوت و  داخل قلاب اضافه می‌کنم.

داستان به دو واژه باز می‌گردد: سمسم (کنجد) و جلجلان (تخم گشنیز).

مسئله این است که در برخی روایات غیر معتبر (که در مقاله ذیل عدم اعتبارش بررسی شده) جلجلان باعث فراموشی تلقی شده است. از سوی دیگر، برخی لغویان این واژه را سمسم ترجمه کرده‌اند. البته بیشتر لغویان آن را میوه گشنیز معنا کرده و معنای سمسم (کنجد) را با «احتمال» و «گفته شده» همراه و تضعیف کرده‌اند.

در مجموع بررسی‌ها نشان می‌دهد برخی لغویان در این باره دچار خطا شده و این نمونه خوبی برای اعتبارسنجی کتب لغت به شمار می‌رود که مفصل در باره آن در چند پست سخن گفته‌ایم و کاستی‌های آن‌ها را برشمرده‌ایم.

در هر صورت، در بین لغت‌شناسان نویسنده توانمند تاج العروس که شرح کتاب قاموس المحیط فیروزآبادی است، مشکل را حل کرده است. زبیدی معتقد است که یمنی‌ها به سمسم جلجلان می‌گفته‌اند و این واژه در لهجه یمن به معنای سمسم است و نه به لهجه حجاز و عراق. اتفاقاً در کتاب الجیم که نویسنده آن را بر اساس لهجه یمنی‌ها نگاشته، همین معنا آمده است. 

اینک چند کتب لغت را مرور می‌کنیم:

العین: الكُزْبَرَةُ لغة في الكسبرة: نبات الجلجلان‏ إذا كان رطبا.

فرهنگ ابجدی: الكُسْبُرَة: مُرادف (الكُزْبَرة) به معناى گشنيز است.

لسان العرب: و الجُلْجُلان‏: ثمرة الكُزْبُرة، و قيل حَبُّ السِّمسم. و قال أَبو الغوث: الجُلْجُلان‏ هو السمسم في قشره قبل أَن يحصد. (لسان العرب ؛ ج‏11 ، ص122)

و الجُلْجُلانُ‏ بالضم ثَمَرُ الكُزْبرَةِ. و في لغَةِ اليَمَنِ‏ حَبُّ السِّمْسِمِ. ( تاج العروس من جواهر القاموس، ج‏14، ص: 116)

أزدری در کتاب الماء: و الجُلْجُلان‏، بالضَّمّ: السِّمْسِم أو حَبّ الكُزْبُرَة: و نوع من الجُلْجُلان‏ يُسَمَّى الحبَشىّ، و هو الخَشْخاش الأسود. (أزدى466 ق‏، عبدالله بن محمد، كتاب الماء (سه جلد)، محقق / مصحح: اصفهانى، محمد مهدى‏، چ اول، تهران: مؤسسه مطالعات تاريخ پزشكي، طب اسلامي و مكمل- دانشگاه علوم پزشكي ايران، 1387 ش‏)

اکنون برویم سراغ مقاله یادشده:

 

ادامه نوشته

چند چالش اساسی پیش روی طب اسلامی

به لطف الهی چند سالی است که طب سنتی رواج پیدا کرده و ان شاء الله بیشتر نیز رواج خواهد یافت. اما در کنار طب سنتی،‌ طب اسلامی نیز مورد توجه قرار گرفته است. منظور از طب اسلامی، طبی مبتنی بر روایات است. البته برداشت محدود دیگری نیز وجود دارد که رعایت برخی خطوط قرمز فقه شیعه و اسلام در تجویز دارو است مثلا اگر طب سنتی شراب را برای درمان تجویز کند،‌ طب اسلامی مبتنی بر فقه اسلامی آن را نمی پذیری و لو بلغ ما بلغ!

درهر صورت، آنچه مهم است و نباید از آن غفلت کرد- هرچند بسیار از آن غفلت شده!- چالش های اساسی پیش روی طب اسلامی است. فهرست واره این چالش ها به قرار ذیل است:

1. اهل بیت- علیهم السلام- در کنار وظیفه اصلی خود اگر کسی مراجعه می کرد،‌ برای رفع مشکل او نسخه ای می دانند و توصیه ای می کردند و هیچ گاه علم طبابت بلند نکردند که البته دون شأن آنان است. بنابراین،‌ توصیه ها و دستورهای پذشکی آن‌ها موردی تلقی می شود و باید شرایط مخاطب و مکان و زمان را در آن ها ملاحظه کرد.

2. چنان که گفته شد،‌ اهل بیت - علیهم السلام- متناسب حال مخاطب، نسخه طبی ارائه می کردند و یک چالش بزرگ فراروی ما این است که شرایط مخاطب در روایات منعکس نشده است. مثلا، شخصی گرم مزاج به امام مراجعه کرده و دستوری طبی دریافت کرده است،‌ حال آیا اگر شخصی سرد مزاج یا بلغمی هم مراجعه می کرد،‌ حضرت همان نسخه را توصیه می کردند؟ البته این مشکل در مورد روایاتی که به طور کلی مطرح شده و مخاطب خاصی مورد نظر نیست،‌ مطرح نمی شود.

3. نکته بعد شرایط مکانی است. مخاطبی در زمستان در نقطه ای در مثلا حجاز یا جای دیگر به امام مراجعه می کند و درخواست نسخه پزشکی دارد. امام هم به مقتضای امکانات او و امکانات آن منطقه پاسخ می فرمایند. حال اگر آن شخص در فصل تابستان در مثلا مرکز ایران آن هم با امکانات کنونی در دسترسی به انواع داروها همان سؤال را از امام بپرسد،‌ آیا امام علیه السلام همان پاسخ را به او می دهند یا داروی مؤثرتری که در دسترس است و آن روزگار در دسترس نبوده، را پیشنهاد می کنند؟

4. اسناد روایات لازم است مورد توجه قرار گیرد. متأسفانه در دوران ما برخی با علم رجال و درایه که در شرع به آن تأکید شده، قهر کرده و دائما به آن ها بی مهری می کنند!‌ نمونه این رفتار را در تعامل با روایات به ترتیب نزول دیده ایم که بدون بررسی اسناد روایات،‌ حتی مبتنی بر آن‌ها استنباط فقهی هم می کنند!!! دراین جا نیز همین گرفتاری وجود دارد که امیدوارم یک شخص توانمند وارد این گود شود و تکلیف این قصه را روشن کند!

مهم ترین روش معالجه بیماری ها

مهم ترین روش معالجه بیماری ها

بوعلی سینا معتقد است اگر اعضای رئیسه بدن (مغز، کبد، قلب و کلیه ها) سالم باشند و تقویت شوند، خودشان کمبودهای جسمی و روانی را جبران می کنند . بو علی توصیه می کند شما اعضای رئیسه بدن را تقویت کنید ، خود آن ها مشکلات طبی را حل می کنند. مثلا،‌ میگرن از نظر بوعلی ۲۹ ریشه دارد که کشف همه آن ها بسیار مشکل و از نظر طب شیمیایی غیر قابل علاج است، اما با تقویت مغز می توان میگرن چند ساله را معالجه نمود؛ زیرا خود مغز است که ریشه مرض را تشخیص داده و معالجه می کند؛ همچنان که افسردگی ، اضطراب، کابوس، بختک، صرع ، تشنج، لقوة و لکنت زبان را معالجه می کند. همچنین امراض سمی و میکربی با تقویت کبد معالجه می شود، گرچه ما نوع میکرب و چگونگی سم را ندانیم. (نقل از کتاب طبیب همراه، نوشته آل اسحاق)

طب: آیا می دانید؟

 «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ»  

 

آیا می دانید؟

 

توجه: نگارنده مطالب ذیل را از دیگران  با اندكي ويرايش نقل كرده است و در خصوص صحت آن ها اطمینان کافی ندارد؛ از این رو تحقیق بیشتر بر عهده خوانندگان است.    

* آیا میدانید قرمزی درون کالباس از گوشت تاج خروس است.
(زیر دندان خود حس کرده اید؟)

* آیا میدانید ماده اولیه کالباس و سوسیس از سویاست که سودا زا و مضر است و موجب کم حافظه گی

ادامه نوشته

چه چیزهایی به کبد آسیب می زند؟

«فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ»   

مهم ترین عواملی که به «کبد» یا همان «جگر» انسان آسیب می رسانند، شامل موارد زیر است:
۱) دیر خوابیدن در شب و دیر بیدار شدن در صبح.
۲) ادرار نکردن در موقع بیدار شدن از خواب.
۳) زیاد غذا خوردن.
۴) با عجله صبحانه خوردن.
۵) مصرف بیش از حد داروها (بخصوص داروهای شیمیایی).
۶) مصرف بیش از اندازه رنگ های مصنوعی موجود در مواد غذایی (مثل آدامس های رنگی، پاستیل و...)، قندهای مصنوعی، ادویه جات و بطور کلی استفاده از چیزهایی که موجب از دست رفتن مواد مغذی مفید از بدن شود.
۷) مصرف نامناسب روغن (بهتر است مصرف روغن را در غذاهای خود کاهش دهید، حتی روغن هایی که جزو بهترین روغن ها شناخته شده اند، مثل روغن زیتون).
۸) مصرف بیش از اندازه غذاهای آماده و سرخ شده و همچنین کم مصرف کردن سبزیجات و میوه های خام.

کی بخوابیم؟ کی بیدار شویم؟ کی غذا بخوریم و کی بیاشامیم؟

ساعت 1 -3 بامداد (کبد): این ساعت خواب عمیق است و گرنه دچار مشکل دید و ناراحتی جسمی می‌شوید.

ساعت 3-5 بامداد (ریه‌ها): بیدار شدن در این ساعت صبح بسیار مفید است. میزان ازن در هوا نسبت

ادامه نوشته

طب سنتی، مزاج ها و غذاهای مناسب آن ها

«فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ»   

مزاج ها و غذاهای مناسب آن ها

تا به حال بسیار شنیده اید که می گویند ماهی را با دوغ نخورید هر دو سرد است , سردی می کنید و حالتان به هم می خورد , در خوردن خرما افراط نکنید . گرمی است جوش می زنید . بچه ها را از خوردن خیار منع کنید , سرد است دل درد می گیرند.
حال سوال این است که رژیم غذایی ما چگونه باشد تا تعادل اخلاط در بدن ما حفظ گردد و دچار سوء مزاج و بیماری نگردیم؟

ادامه نوشته

طب سنتی- عسل را بهتر بشناسیم

«فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ»   

عسل را بهتر بشناسیم

 مقدمه

عسل ،ماده غذایی بسیار غنی و انرژی بخشی است که حدود۸۰ درصد از قندهای ساده یا مونوساکاریدها ساخته شده و هر۱۰۰ گرم آن ۳۲۰ کالری ایجاد می کند این مونو ساکاریدها بسرعت
ادامه نوشته

  آداب خوردن و آشاميدن در اسلام


 آداب خوردن و آشاميدن در اسلام
  

سيدمحمد حسن جواهرى

احكام اسلام از سوى آفريدگارى حكيم و دانا و بر پايه‏ى حكمت و مصلحت وضع شده است تا انسان را در مسير زندگى‏مادى و معنوى يارى رساند. اين حكمت‏ها گاه آشكار است و هر كس مى‏تواند با اندكى تأمل، وجه، يا وجوهى از آن‏ها را دريابد، مانند شستن دست پيش از غذا؛ اما در برخى احكام، يافتن فلسفه وجودى آنها به سادگى ميسور نيست. برخى از احكام به‏آثار و روابط ناشناخته‏اى اشاره دارد كه فهم حقيقت آنها ابزار خاص خود را مى‏خواهد؛ روابط و آثارى مانند وضوى پيش از غذاو زياد شدن رزق، يا جمع كردن آنچه از خوان غذا مى‏ريزد و...
قرآن نيز به برخى از اين روابط و حقايق ناشناخته توجه داده است:
»در حقيقت، كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مى‏خورند، جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مى‏برند، و به زودى درآتشى فروزان در آيند.«(1)
اين گونه مسائل و حقايق از ديد دل آگاهان و صاحبان ديدگان برزخى و ملكوتى پنهان نمى‏ماند و هر يك به فراخور بينايى ودريافت‏هاى معنوى خويش، بهره‏اى مى‏يابند. دكتر غلام رضا جعفرى - فرزند مرحوم علامه محمدتقى جعفرى - مى‏گويد:
»وقتى كه در نروژ بودم ]سفر نروژ در هفته‏هاى آخر عمر علامه و براى معالجه بوده است[، يكى از دوستان من، استاد را براى‏شام به منزل خود دعوت كرد. رأس ساعت مقرر، من و پدرم، به منزل آن دوستم رفتيم. هنگام شام، پدرم ناراحت شد و گفت:»بوى تعفّن مى‏آيد« من تصور كردم كه ممكن است تومور موجود در مغز فعاليت مراكز بويايى در مغز را دچار اختلال كرده باشد.من به او توضيح دادم كه بوى تعفّن در كار نيست؛ اما او ضمن ابراز ناراحتى از بوى تعفّن، از جا برخواست كه برود. به ناچار من نيزهمراه او از منزل دوستم خارج شدم. صبح روز بعد، من با آن دوستم تماس گرفتم تا راجع به اتفاق شب گذشته عذر خواهى كنم؛اما با كمال تعجب آن دوستم گفت كه براى شام شب گذشته نتوانسته بودم مرغ ذبح اسلامى بخرم و ناچار شدم از مرغ معمولى‏استفاده كنم. آن دوستم گفت: از اين كه داشتم مرغ غير ذبح اسلامى به استادم مى‏دادم، بسيار ناراحت بودم؛ خيلى خوشحال هستم‏كه ايشان شام نخوردند.«(2)
نكته‏ى ديگر اين‏كه اهل بيت)ع( به مقتضاى »كلم الناس على قدر عقولهم«(3) متناسب با زبان و فرهنگ مخاطبان خويش‏سخن مى‏گفتند: براى مثال: »انما قُصّوا الاظفار لأنّها مقيلُ الشيطان و منه يكون النسيان؛(4) ناخن‏هايتان را كوتاه كنيد؛ چرا كه‏ناخن بلند جايگاه شيطان ]ميكروب[ و باعث فراموشى است.« البته تفسير شيطان به ميكروب صرفاً يك احتمال قوى است.نمونه‏اى ديگر: »امير المؤمنين)ع( فرمود: »لاتشربوا الماء من ثملة الإناء و لاِمن عروتِهِ فانّ الشيطان يقعد اعلى العروة و الثلمة؛ ازشكاف و دستگيره‏ى ظرف نياشاميد كه محل نشستن شيطان است.«(5) در روايتى ديگر مى‏خوانيم: »رسول خدا)ص( فرمود: ازدستگيره‏ى ظرف نياشاميد كه محل جمع شدن چرك است«(6)؛ بنابراين، بايد دقت كرد تا به مقصود اصلى حديث، دست يافت.
آداب خوردن
1. نيت الهى داشته باشد: پيامبر گرامى اسلام)ص( در رهنمودى به ابوذر فرمود:
»يا اباذر ليكن لك فى كل شى‏ء نيّةٌ صالِحَةٌ حتّى فى النومِ و للأكل؛(7) اى ابوذر! بايد در هر كارى نيّتى پاك داشته باشد، حتى‏خوردن و خوابيدن.«
مرحوم شيخ رجبعلى خياط - عارف نامور - به شاگردان خود بارها تذكر مى‏داد كه همه‏ى كارها بايد براى خدا باشد ومى‏افزود:
»هر گاه اين استكان چاى را به قصد خدا بخورى، دل تو به نور الهى منوّر مى‏شود، ولى اگر براى حظّ نفس خوردى، همان‏مى‏شود كه خواسته بودى.«(8)
»آيت‏الله مهدوى كنى فرمودند: در آغاز تحصيل و اوايل طلبگى وقتى خواستم لباس براى خود بخرم - بعد از اين كه لباس‏عاريه‏ى مرحوم برهان را مى‏خواستم پس بدهم - پيش شخصى به نام شيخ رجبعلى خياط رفتم، در آن هنگام چهارده - پانزده سال‏داشتم، پارچه‏اى را براى ايشان بردم، محل كار او در منزلش و در اتاقى نزديك در بود. قدرى نشستم، ايشان آمد و گفت: »خوب!حالا مى‏خواهى چه بشى«؟ گفتم: طلبه؛ گفت: »مى‏خواهى طلبه بشى يا آدم«؟ من قدرى تعجب كردم كه چرا يك كلاهى با يك‏معمّم اين گونه حرف مى‏زند؛ سپس گفت: »ناراحت نشو! طلبگى خوب است، ولى هدف آدم شدن باشد، به شما نصيحتى‏مى‏كنم فراموش نكن. از همين حالا كه جوان هستى و آلوده نشده‏اى، هدف الهى را فراموش نكن، هرگاه كارى مى‏كنى براى خداانجام بده، حتى اگر چلوكباب هم خوردى به اين قصد بخور كه نيرو بگيرى و در راه خدا عبادت كنى و اين نصيحت را در تمام‏عمر فراموش نكن.«(9)
در اين، مورد مثال استاد قرائتى بسيار گوياست؛ انسان مى‏تواند با نيت غسل به استخر شيرجه بزند كه هم ثواب ببرد و هم شناكند و مى‏تواند بدون نيت شيرجه بزند كه فقط شنا كرده است، كارهاى ديگر و از جمله خوردن و آشاميدن و ورزش كردن و... نيزاين چنين است.
2. آنچه مى‏خورد حلال باشد
خداى متعال مى‏فرمايد: »كلوا مما رزقكم اللَّه اليّه حلالاً طيبًا...؛ از آنچه خداوند روزى شما گردانيده، حلال و پاكيزه رابخوريد...«.
امام صادق)ع( از پدرانش از رسول خدا روايت كرد كه:
»غذا اگر چهار ويژگى داشته باشد، پس كامل ]بى‏نقص[ است: از حلال تهيه شده باشد و خورندگان آن متعدد باشند و در ابتدإے؛ٍه‏نام خداى بزرگ برده و در پايان سپاس گفته شود.«(10)
رسول خدا)ص( فرمود:
»هر كه روزى حلال بخورد، فرشته‏اى بر فراز او براى استغفار كند تا از خوردن دست بكشد.«(11)
نيز فرمود:
»هر كس لقمه‏ى حرامى بخورد، چهل شبانه روز نماز او پذيرفته نمى‏شود و دعاى چهل صبح‏گاه او نيز مستجاب نمى‏گردد وهر گوشتى كه ]لقمه‏ى[ حرام رويانيده باشد، مستوجب آتش است و يك لقمه نيز گوشت مى‏روياند.«(12)
نيز فرمود:
»هر كس اهميت ندهد كه مالش را از چه راهى به دست آورده، خدا نيز اهميت نمى‏دهد كه از كدامين راه به آتش داخلش‏كند.«(13)
3. بهترين ساعات و در دو وعده غذا بخورد
براساس آيات و روايات بهترين زمان غذا خوردن صبح و شام است. در آيه 62 سوره‏ى مريم مى‏خوانيم: »لهم رزقهم فيهابكرة و عشيّاً؛... روزى‏شان صبح و شام در آن جا ]بهشت[ ]آماده[ است.«
امام صادق)ع( فرمود:
»ترك العشاء خراب البدن؛(14) شام نخوردن موجب خرابى بدن است.«
در حديثى از اميرالمؤمنين)ع( روايت شده كه » غذا نخوردن در شب انسان را پير مى‏كند.« و فرمود: »چون كمى پير شد، بايدهر شب و بيش از غذا چيزى بخورد كه بهتر به خواب مى‏رود و دهانش خوشبو مى‏شود يا خلقش نيكو مى‏گردد.«(15)
امام صادق)ع( فرمود:
»پيرمرد، غذاى شب را رها نمى‏كند، هر چند به يك لقمه باشد«(16)
4. وضو گرفتن يا شستن دست‏ها پيش از غذا
آثار شستن دست‏ها و وضو گرفتن:
1. رزق را زياد مى‏كند؛(17)
2. فقر را بر طرف مى‏سازد؛(18)
3. هم و پريشانى را زايل مى‏كند؛(19)
4. بر عمر مى‏افزايد؛(20)
5. نور چشم را زياد مى‏كند؛(21)
6. نعمت را پايدار مى‏كند؛(22)
7. بيمارى را دور مى‏سازد؛(23)
امام صادق)ع( مى‏فرمايد:
»چون دستت را براى غذا خوردن شستى، با دستمال خشك نكن، زيرا تا رطوبت به دست باقى است، بركت در غذا خواهدبود.«(24) »... و چون پس از غذا وضو بگيرد ]يا بشويد[ با دستمال خشك كند.«(25) »چون پس از غذا دست‏بشويى، با تَرى دست‏بر ديده بكش كه امان از درد چشم است.«(26)
5. در ميهمانى، ميزبان پيش از ديگران شروع كند؛(27)
در روايت است كه پيامبر)ص( تا ميهمان از غذا خوردن دست نمى‏كشيد، خود را به خوردن مشغول مى‏كرد.(28)
6. در ابتداى غذا خوردن »بسم الله الرحمن الرحيم« بگويد
»اذا اكلت او شربت فقل: »الحمدلله«؛(29) اگر چيزى خوردى يا نوشيدى، خدا را سپاس‏گو.«
امام على)ع( فرمود: »اگر كسى موقع غذا خوردن نام خدا را بگويد، من ضمانت مى‏كنم كه از آن غذا دردى به او نرسد.«(30)
امام صادق)ع( فرمود:
در اين زمينه دعاهايى نقل شده كه مى‏توانيد براى آگاهى از آن‏ها به حلية المتقين )ص 241 و وسائل الشيعه، ج 24، باب 59 وديگر منابع مراجعه كنيد(.
7. متواضعانه غذا بخورد و از شيوه‏ى متكبران بپرهيزد
امام صادق)ع( درباره‏ى سنت رسول خدا)ص( مى‏فرمايد:
»پيامبر)ص( براى خداى، مانند بندگان، متواضعانه مى‏نشست.«(31)
پيامبر گرامى اسلام)ص( فرمود:
»به هنگام غذا خوردن كفش‏هايتان را درآوريد؛ چه آن‏كه سنتى نيكو و براى پاها راحت‏تر است.«(32)
تواضع به هنگام غذا خوردن در واقع احترام گذاشتن به نعمت‏هاى خدا و سپاس از او است. علامه‏ى مجلسى مى‏نويسد:
»دو زانو بنشيند و خوابيده غذا نخورد... و چهار زانو نشستن مكروه است و با خدمت‏كاران و غلامان چيز خوردن و بر روى‏زمين چيز خوردن سنت است.«(33)
8. تكيه ندهد(34)
يك وجه اين حكم مى‏تواند براى دور ماندن از تكبر و تشبّه به متكبران باشد.(35)
9. با دست راست غذا بخورد
پيامبر اكرم)ص( فرمود: »اذا اكل احدكم فليا كل بيمينه...؛(36) اگر كسى از شما غذا خورد با دست راست بخورد.«
امام صادق)ع( فرمود:
»لا تأكل باليسرى و انت تستطيع؛(37) با دست چپ نخور، در حالى كه مى‏توانى ]از دست راست استفاده كنى[.« كراهت استفاده‏از دست چپ در مورد نوشيدن نيز وارد شده است.(38)
10. ابتدا و انتهاى غذا نمك بخورد(39)
در برخى روايات به جاى نمك در پايان غذا، سركه توصيه شده است.(40) از جمله خواص سركه قدرت بخشيدن به ذهن وعقل است.(41) براى نمك نيز در روايات خواص فراوانى آمده كه مصون ماندن از جزام، پيسى، درد حلق، دندان و شكم ازجمله آن‏هاست؛(42) بنابراين، هر دوى آن‏ها مفيد است و هر يك را مى‏توان اختيار كرد.
11. به غذا فوت نكند(43)
اين حكم شرع - كه به غذاى داغ، براى خنك كردن آن، فوت نكند - در عرف جامعه‏ى ما نيز كاملاً جا افتاده است. فوت كردن‏به غذا مى‏تواند ضررهاى فردى و اجتماعى داشته باشد؛ از جمله:
- با فوت كردن چيزى از غذا بر سفره يا غذاى ديگران بريزد؛
- بوى دهان در هوا پخش و به مشام ديگران برسد؛
- گاه موجب انتقال بيمارى مى‏شود؛
- در كتاب »اعجاز اسلام از نظر اخبار« آمده است:
»... اگر در دو لوله‏ى آزمايش، در هر كدام مقدارى محلول باز و محلول فنولفتالئين ريخته شود، توليد رنگ ارغوانى خواهدكرد، در اين صورت اگر به يكى از آن دو لوله آزمايش مقدارى اسيد كلريدريك اضافه كنيم، رنگ ارغوانى تبديل به مايع‏سفيدرنگى مى‏شود و اگر به جاى اسيد كلريدريك، در ديگرى به وسيله‏ى دهان بدميم، نيز رنگ ارغوانى تبديل به مايع سفيدرنگ خواهد شد و نيز تحقيق آزمايش ثابت كرده كه هيچ ماده‏اى غير از اسيد كلريدريك نمى‏تواند رنگ ارغوانى را تبديل به‏مايع سفيد رنگ كند. با اين مقدمه نتيجه چنين مى‏شود كه هواى دهان كه مركب از دو اكسيژن و يك هيدروژن است، اگر به دومحلول باز و فنولفتالئين دميده شود، توليد اسيد كرده، رنگ ارغوانى را تبديل به مايع سفيد رنگ مى‏كند و تحقيقات طبى هم‏ثابت كرده كه اسيد كلريدريك براى معده ضرر و زيان فوق العاده‏اى دارد؛ لذا مى‏توان گفت كه وصى ششم پيامبر اسلام)ص( ازاين جهت و جهات ديگرى كه هنوز براى بشر مخفى است، از دميدن به چيزهاى گرم، اعم از خوردنى و آشاميدنى به عنوان‏مكروه جلوگيرى و نهى نموده است.«(44)
12. از جلوى خويش غذا بر دارد.(45)
13. لقمه‏ى كوچك بردارد و خوب بجود(46)
14. با غذا سبزى ميل كند(47)
پيامبر اكرم)ص( فرمود:
»إنّى لا أكُلُ على مائدةٍ ليس فيها خضرة؛(48) من از سفره‏اى كه سبزى در آن نباشد، نمى‏خورم.«
اين همه تأكيد نشان دهنده‏ى خواص ارزشمند سبزى است.
15. با صدا غذا نخورد(49)
اين صدا ممكن است از جويدن يا قورت دادن و يا غير اين‏ها باشد كه همه آنها ناخوشايند است.
16. در هنگام غذا خوردن كم‏تر به صورت ديگران نگاه كند
امام حسن)ع( فرمود:
»...]از جمله آداب سفره[ و اما آن چهار كه از باب رعايت ادب مى‏باشد: خوردن از آنچه در جلوى تو است، كوچك گرفتن‏لقمه، خوب جويدن غذا و كمتر نگاه كردن به صورت مردم است.«(50)
17. غذا خوردن را طول بدهد
در روايت است كه نشستن سر سفره را طولانى كنيد كه از عمرتان محسوب نمى‏شود،(51) و اين تأكيد نشان دهنده‏ى اهميت‏جويدن غذا و آرام خوردن است و چه بسا معناى آن، تأثير خوب جويدن آرامش به هنگام خوردن در طول عمر باشد.
18. كم بخورد و از پرخورى بپرهيزد
امير المؤمنين)ع( فرمود:
»كم خوردن نفس را گرامى‏تر و تندرستى را پايدارتر مى‏كند.«(52)؛ »هرگاه خداوند بخواهد بنده‏ى خود را اصلاح گرداند، سه‏چيز نصيب او كند: كم‏گويى، كم‏خورى و كم‏خوابى.«(53)
پرخورى:
قرآن كريم مى‏فرمايد:
»... كلوا و اشربوا و لاتسرفوا انه لايحب المسرفين؛(54) بخوريد و بياشاميد و]لى[ زياده‏روى نكنيد كه او اسرافكاران را دوست‏نمى‏دارد.«
اين آيه گرچه بسيار ساده به نظر مى‏رسد، ولى امروزه ثابت شده كه يكى از مهم‏ترين دستورهاى بهداشتى همين آيه است؛زيرا تحقيقات دانشمندان به اين نتيجه رسيده كه سرچشمه‏ى بسيارى از بيمارى‏ها، غذاهاى اضافى است كه به صورت جذب‏نشده در بدن انسان باقى مى‏ماند، اين مواد اضافى، هم بار سنگينى است براى قلب و دستگاه‏هاى ديگر بدن و هم منبع آماده‏اى‏است براى انواع عفونت‏ها و بيمارى‏هاى؛ از اين‏رو براى درمان بسيارى از بيمارى‏ها، نخستين گام سوزانيدن مواد مزاحم و درحقيقت، زباله‏هاى بدن و پاك‏سازى جسم است.
عامل اصلى تشكيل اين مواد مزاحم، اسراف و زياده‏روى در تغذيه و به اصطلاح »پرخورى« است، و راهى براى جلوگيرى ازآن جز رعايت اعتدال در غذا نيست؛ به ويژه در عصر و زمان ما كه بيمارى‏هاى گوناگونى مانند قند، چربى خون، تصلب شرائين،نارسايى‏هاى كبد و انواع سكته، فراوان شده، افراط در تغذيه، با توجه به عدم تحرك جسمانى كافى، يكى از عوامل اصلى‏محسوب مى‏شود.(55)
مرحوم طبرسى در مجمع البيان )ذيل‏آيه( نقل مى‏كند:
»هارون الرشيد طبيبى مسيحى داشت كه مهارت او در طب معروف بود. روزى اين طبيب به يكى از دانشمندان اسلامى گفت:من در كتاب آسمانى شما چيزى از طب نمى‏يابم، در حالى كه دانش مفيد بر دو گونه است: علم اديان و علم ابدان. او در پاسخش‏چنين گفت: خداوند همه‏ى دستورات طبى را در نصف آيه از كتاب خويش آورده است: »كلوا و اشربوا لاتسرفوا« و پيامبر ما نيزطب را در اين دستور خويش خلاصه كرده است: »المعدة بيت الادواء و الحمية رأس كل دواء واعط كل بدن ما عودته؛ معده‏خانه‏ى همه‏ى بيمارى‏هاست و امساك سرآمد همه‏ى داروهاست و آن‏چه بدن را عادت داده‏اى ]از عادت صحيح و مناسب[ آن‏را از او دريغ مدار.« طبيب مسيحى هنگامى كه اين سخن را شنيد، گفت: »ما ترك كتابكم و لانبيكم لجالينوس طبا؛ قرآن شما وپيامبرتان براى جالينوس ]پزشك معروف[ طبّى را باقى نگذاشته‏اند.«(56)
آثار پرخورى در آيينه‏ى روايات
1. زيان بار و بيمارى زاست؛(57)
2. دهان را بدبو مى‏كند(58)
3. بار زندگى بر دوش سنگين مى‏شود؛(59)
4. موجب سنگدلى و تحريك كننده‏ى شهوت است؛(60)
5. قلب را مى‏ميراند؛(61)
6. خواب‏آلودگى مى‏آورد و آن بازدارنده‏ى از عبادت است.(62)
7. انسان را از حكمت محروم مى‏سازد؛(63)
8. به ملكوت آسمان‏ها و زمين راه نمى‏يابد )و به حقايق نمى‏رسد(؛(64)
9. نزد خدا مبغوض و منفور است؛(65)
10. تيزهوشى را از بين مى‏برد؛(66)
11. خواب‏ها را پريشان مى‏كند؛(67)
12. چشم )دل( از ديدن خير و صلاح كور مى‏شود؛(68)
13. نور معرفت را كم سو مى‏كند؛(69)
14. نورانيت را از بين مى‏برد؛(70)
15. شكم‏بارگى مى‏آورد و آن بزرگ‏ترين عيب است.(71)
امام صادق)ع( درباره‏ى سخنانى كه ميان حضرت يحيى)ع( و ابليس)لع( رد و بدل شد، فرمود: »ابليس براى‏يحيى‏بن‏زكريا)ع( ظاهر شد، در حالى كه آويزهايى از هر چيز بر او بود؛
»يحيى به ابليس گفت: اين آويزها چيست؟ شيطان گفت: اين‏ها شهوات و اميالى است كه فرزند آدم گرفتار آن‏ها شده است‏يحيى گفت: آيا چيزى از آن‏ها براى من نيز هست؟ شيطان گفت: هرگاه از خوراك سير شوى تو را از نماز و ياد خدا باز داريم.يحيى گفت: با خدا عهد مى‏كنم كه هرگز معده‏ى خود را از غذا پر نكنم! ابليس گفت: به خدا عهد مى‏كنم كه هرگز مسلمانى رااندرز ندهم.«(72)
19. نان را زير ظرف نگذارد(73)
20. نان را با چاقو قطعه قطعه نكند(74)
21. اگر نان بر سفره بود، منتظر غذاى ديگرى نماند(75)
22. غذاى ريخته شده را جمع كند(76)
در روايات، براى اين كار آثارى گفته شده كه عبارتند از:
- شفاء؛
- فرزندان را زياد مى‏كند؛
- فقر را زايل مى‏نمايد؛
- غفران الهى را در پى دارد؛
- براى درد خاصره ]تهيگاه[ مفيد است.(77)
23. پس از صرف غذا، كار شايسته‏اى انجام دهد
در قرآن كريم آمده است: »ياايها الرسل كلوا من الطيبات و اعملوا صالحاً؛(78) اى پيامبران! از غذاهاى پاكيزه بخوريد و عمل‏صالح انجام دهيد كه من به آنچه انجام مى‏دهيد آگاهم.«
علامه طباطبايى در تفسير آيه مى‏فرمايد:
»سياق آيات شهادت مى‏دهند به اين كه جمله‏ى »كلوا من الطيبات« در مقام منت نهادن بر انبياست؛ در نتيجه جمله‏ى بعدى‏هم كه مى‏فرمايد: »واعملوا صالحاً« در اين مقام است كه بفرمايد در مقابل اين منّت و شكرگزارى از آن، عمل صالح انجام‏دهند...«(79)
از جمله كارهاى خوب، صدقه دادن است. علامه مجلسى مى‏نويسد:
»در حديث صحيح منقول است كه چون خوان طعام نزد حضرت امام رضا)ع( حاضر مى‏شد كاسه‏اى مى‏طلبيدند  و ازطعام‏هايى كه لذيذتر بود، از هر طعامى قدرى بر مى‏گرفتند و در آن كاسه مى‏گذاشتند و مى‏فرمودند كه به مساكين و درويشان‏بدهند.«(80)
24. در راه، غذا نخورد
رسول خدا)ص( فرمود: »غذا خوردن در بازار پستى است.«(81)
امام صادق)ع( فرمود: »در حالى كه راه مى‏روى غذا مخور، مگر بدان مضطر باشى.«(82)
25. تنها غذا نخورد
رسول‏اللَّه)ص( فرمود:»شر الناس من اكل وحدة؛(83) بدترين مردم كسى است كه تنها غذا بخورد.«
امام موسى كاظم)ع( فرمود: »لعن رسول‏اللَّه)ص( ثلاثه: الآكل زاده وحده، و الراكب فى الفلاة وحدة النائم فى بيت وحدة؛(84)پيامبر خدا)ص( سه نفر را لعنت فرمود: كسى كه توشه‏ى خود را تنها بخورد و كسى كه تنها به سفر رود و كسى كه در خانه تنهابخوابد.«
مستحب است انسان در جمع خانواده و همراه با خادمان و خدمت‏كاران غذا بخورد و اين سبب غفران الهى خواهد بود.(85)
26. خوردن گوشت را به مدت چهل روز، ترك نكند
امام صادق )ع( فرمود:
»گوشت، گوشت مى‏روياند، و هر كس چهل روز آن را ترك كند، اخلاقش بد مى‏شودو...«(86)
27. در حالت جنابت غذا نخورد
خوردن غذا در حالت جنابت فقر مى‏آورد(87)
پيامبر اكرم)ص( از چند چيز نهى فرمود: از جمله:
»از خوردن در حال جنابت... و با دست چپ خوردن و در حال خوردن تكيه دادن.«(88)
كراهت جنابت، با وضوى مستحبى و يا شستن دست، كم‏تر مى‏شود.(89)
28. پس از غذا دراز بكشد و پاى راست را بر پاى چپ بگذارد.(90)
آداب آشاميدن
1. بسم الله بگويد و سپاس خدا را به جاى آورد.(91)
2. با دست راست و با سر نفس بنوشد.(92)
3. آهسته آهسته بنوشد؛ در روايت است كه پر كردن دهان از آب، به هنگام نوشيدن، و يكباره نوشيدن آن، باعث‏درد جگر مى‏شود.(93)
4. در روز ايستاده و در شب نشسته بنوشد.(94)
5. زياد آب ننوشد، به ويژه در كنار غذا(95))خصوصاً اگر غذا چرب باشد(
6. از كنار دسته‏ى ظرف و جايى كه چرك جمع مى‏شود و نيز از شكستگى آن ننوشد.(96)
7. پس از نوشيدن، امام حسين)ع( را ياد كند و بر قائلانش لعن فرستد.(97)
سخن را با شعرى منسوب به سيدالشهداء پايان مى‏دهيم كه فرمود:
شيعتى ما إن شربتم رىِّ )ماءِ( عَذْب فَاذْكُرُونى
او سَمِعْتم بِغَريبٍ أوْ شَهيدٍ فَانْدُبُونى(98)
   والسلام


...................( Anotates ).................
1) نساء، 10 و نيز: بقره، 174.
2) فروغ دانايى )شرح حال و خاطرات علامه محمد تقى جعفرى(، يعقوب قاسملو، ص 24 - 23، انتشارات نسيم حيات.
3) اقتباس از حديث رسول خدا)ص(، ر.ك: اصول كافى، محمدبن يعقوب كلينى، ج 1، ص 18، حديث 15.
4) وسائل الشيعه، شيخ حر عاملى، ج 2، ص 132، حديث 1712، مؤسسه آل البيت، قم.
5) همان، ج 25، ص 256، حديث 31849.
6) همان، حديث 31852.
7) ميزان الحكمه، محمدمحمدى رى شهرى، ج 13، حديث‏هاى 20999 3984 6578.
8) كيمياى محبت )زندگى‏نامه‏ى مرحوم شيخ رجبعلى خياط و نكوگويان( محمد محمدى‏رى شهرى، ص 188، انتشارات دارالحديث.
9) همان، ص 189.
10) بحارالانوار، علامه محمدباقر مجلسى، ج 66، ص 314، حديث 2، چاپ تهران.
11) همان، حديث 6.
12) همان، حديث 7.
13) اعلام الدين، حسن‏بن ابى الحسن ديلمى، ص 199، مؤسسه آل البيت.
14) بحار الانوار، ج 66، ص 342، حديث 7.
15) حلية المتقين، ص 34.
16) وسائل الشيعه، حديث 30697.
17) بحار الانوار، ج 66، ص 352، حديث 2.
18) همان، حديث 3.
19) همان
20) همان، ص 353، حديث 6.
21) مستند الشيعه، محقق نراقى، ج 15، ص 238، مؤسسه آل‏البيت، چاپ اول.
22) همان، ص 339.
23) بحار الانوار، ج 66، ص 356، حديث 17؛ وسايل الشيعه، حديث 30707.
24) همان، ص 355، حديث 13.
25) وسائل الشيعه، ج 24، حديث 30730.
26) حلية المتقين، ص 39.
27) بحار الانوار، ج 66، ص 354، حديث 10 و ص 358، حديث 25.
28) كافى، محمد بن يعقوب كلينى، ج 6، ص 285، دارالكتب الاسلامية.
29) بحار الانوار، ج 66، ص 375، حديث 29
30) ميزان الحكمة، ج 10، حديث 639.
31) همان، ص 385، حديث 4.
32) .
33) حلية المتقين، ص 36.
34) بحارالانوار، ج 66، ص 387، حديث 11.
35) وسائل الشيعه، ج 24، ص 249، حديث 30461 الى 30463.
36) بحار الانوار، ج 66، ص 390، حديث 28.
37) همان، ص 387، ص 15.
38) وسائل الشيعه، ج 24، ص 259، حديث 30487.
39) بحار الانوار، ج 66، ص 398، حديث 19 و 21.
40) همان، حديث 16 و 24.
41) همان.
42) همان، ص 399، حديث 21.
43) همان، ص 400، حديث 1.
44) اعجاز اسلام از منظر اخبار، سيد محمود مهدى مرتضوى لنگرودى، ص 58 - 57، كتابفروشى طباطبائى.
45) مستند الشيعه، ج 15، ص 245؛ وسائل الشيعه، ج 24، باب 66، حديث 30805 -30803.
46) وسائل الشيعه، ج 24، ص 432 - 431، حديث 30984 و 30985 و 30987.
47) .
48) همان، ص 419، حديث 30947، و نيز: حديث 30946.
49) اذكروا الله على الطعام و لا تلغطوا« مستندالشيعه، ج 15، ص 262.
50) وسائل الشيعه، ج 24، حديث 30985.
51) بحار الانوار، ج 66، ص 411.
52) ميزان الحكمة، حديث 575 و 582.
53) همان.
54) اعراف/ 31.
55) ر.ك: تفسير نمونه، آيةالله مكارم شيرازى و همكاران، ج 6، ص 153 - 152.
56) همان، ص 154 - 153.
57) ميزان الحكمة، ج 1، حديث 584 و 591.
58) همان، حديث 585.
59) همان، حديث 586.
60) همان، حديث، حديث 588.
61) همان حديث 589.
62) همان، حديث 590.
63) همان، حديث 592.
64) همان، حديث 594.
65) همان، حديث 597 و بحار، ج 66، ص 331، حديث 5.
66) ميزان الحكمة، حديث 609.
67) همان، حديث 610.
68) همان، حديث 614.
69) همان، حديث 616.
70) بحارالانوار، ج 66، ص 332، حديث 10.
71) ميزان الحكمة، حديث 587.
72) همان، حديث 601؛ بحارالانوار، ج 60، ص 216، حديث 52.
73) وسائل الشيعه، ج 24، ص 390، حديث 30857.
74) مستند الشيعه، ج 15، ص 265؛ وسايل الشيعه، حديث 30861.
75) همان، ص 391، حديث 30860.
76) وسائل الشيعه، ج 24، حديث 30827 و 30836-7.
77) مستند الشيعه، ج 15، ص 254؛ وسايل الشيعه، ج 24، باب 76 - 77.
78) مؤمنون/ 51.
79) ترجمه تفسير الميزان، علامه طباطبايى، مترجم: سيدمحمدباقر موسوى همدانى، ج 5، ص 407، دفتر انتشارات اسلامى.
80) حلية المتقين، ص 36.
81) وسائل الشيعه، ج 24، حديث 30873.
82) بحار الانوار، ج 66، ص 388، حديث 20.
83) بحار الانوار، ج 74، ص 166، چاپ تهران.
84) همان، ج 66، ص 347، حديث 1.
85) همان، ص 351، حديث 4 و ص  383، حديث 50.
86) وسائل الشيعه، ج 24، ص 396، حديث 30874.
87) بحارالانوار، ج 66، ص 384، حديث 1.
88) بحار الانوار ج 66، ص 385، حديث 2.
89) حلية المتقين، ص 33.
90) وسائل الشيعه، ج 24، ص 376، حديث 1.
91) حلية المتقين، ص 63 و 65؛ بحارالانوار، ج 66، ص 460 - 459؛ وسائل الشيعه، ج 25، باب 10.
92) حلية المتقين، ص 64؛ بحارالانوار، ج 66، ص 465 - 463؛ وسائل الشيعه، ج 25، باب 25.
93) همان، ص 236، حديث 31779.
94) وسائل الشيعه، ج 25، ص 240 - 239.
95) همان، ص 238، حديث 31786 31785 31784.
96) همان، ج 25، باب 14، ص 256.
97) همان، باب 27، ص 273 - 272، حديث 31892.
98) مستدرك الوسائل، محدث نورى، ج 17، ص 26، مؤسسه آل‏البيت.