867) کتاب «اعجاز قرآن؛ نقد شبهات» منتشر شد.
مراسم رونمایی از کتاب
متن کتاب در سایت مرکز مطالعات حوزه قابل دانلود است . در کانال زیر نیز بارگذاری شده است.
پست ۴۱۶
۲۰ /۳/ ۱۴۰۴
مراسم رونمایی از کتاب
متن کتاب در سایت مرکز مطالعات حوزه قابل دانلود است . در کانال زیر نیز بارگذاری شده است.
پست ۴۱۶
۲۰ /۳/ ۱۴۰۴
مقاله علمی پژوهشی «نظریه جامعیت علمی شبکهای و هوشمند قرآن کریم (ساختار، فرایند)» منتشر شد.
پژوهشهای قرآنی، شماره 111، شهریور 1403
چکیده
قرآن بهصراحت مدعی «جامعیت» است، اما ابعاد و ساختار و فرایند آن را روشن نکرده و ازاینرو، دامنه انتظار مخاطبان را در تفسیر جامعیت و رجوع علمی به آن با ابهام روبهرو کرده است. در کنار این ویژگی مهم، قرآن همچنین مدعی جمع پارادوکسیکال اوصاف «جاودانگی» و «ثبات» و در عین حال، «پویایی» و «تحرک» نیز هست؛ آنچنان که با گذر زمان و تکامل علمی بشر، گرد کهنگی بر چهره آن نمینشیند و این درحالی است که «تکامل علمی» بشر بهصورت قهری، موجب زوال برخی دانشها و تولید دانشهای جدید است تا نیازهای نوظهور را پاسخ گوید و اساساً نیازهای بشر نو به نو و به مرور و بهطور دائم در حال پوستاندازی است و در فرایند تکامل دانش بشر، «علم» هیچگاه از حرکت باز نمیایستد. این اوصاف و گزارههای ناسازوارانه پرتکرار در قرآن و منابع دینی، برای تثبیت در ذهن علمی بشر امروزین، نیازمند واکاوی و بازشناسی دقیق بوده و لازم است ساختار، فرایند و سازکار آنها آشکار شود. این مقاله با تکیه بر روش کلامی و ورود اجمالی به روش پدیدهشناختی، عهدهدار رمزگشایی و حل این معادله چندوجهی و پاسخگویی به پرسشها و ابهامات یادشده است. فرضیه نگارنده این است که ساختار و فرایند جامعیت علمی قرآن، به شکل بدیعی شبکهای (آنتولوژی) و هوشمند عمل کرده و «جامعیت قرآن» نیز متناسب با اهداف و مقتضیات و اوصاف و وظایف آن، قابل بازتعریف و ظرفیتهای علمی قرآن نیز به شکل واقعبینانهای، قابل بازشناسی است.
کلیدواژهها
مرجعیت علمی قرآن، جامعیت علمی قرآن، جاودانگی قرآن ، پویایی قرآن
اعجاز شبکه را در سه محور دنبال میکنیم:
الف: توضیح اجمالی شبکه
به موجب این که خدا علیم و حکیم است، همه قوانین قرآن/شریعت هماهنگ و همافزا هستند و این همافزایی ناگزیر در قالب یک شبکه عمل میکند؛ مثلا:
اخلاق بر اقتصاد و سیاست و حقوق اثر میگذارد و حقوق بر اقتصاد و سیاست و اخلاق و اقتصاد بر سیاست و حقوق و اخلاق و ...
قوانین این شبکه به موجب «جاودانگی»، «ثبات» و «فراگیری» قرآن/شریعت باید به گونهای طراحی شده باشد که
اولاً: تغییر و تحول در آنها راه نداشته باشد ولی در عین حال تغییر و تحول روزگار و زندگی بشر را در خود هضم کند.
ثانیاً: فراگیر باشد و بر همه زوایای زندگی بشر سایه افکند.
ثالثاً: ثابت باشد و در عین حال ضرورتها را پاسخ گوید.
در باره ثبات و فراگیری که زوایایی از اعجاز را در بر دارد، در پست بعد سخن خواهیم گفت.
قصه این است که بیش از 1400 سال پیش فردی امّی در منطقهای بدوی قوانین و معارفی آورده که ویژگیهای یاد شده را در خود جمع دارد؛ چیزی که در جوامع بشری ملحد و حتی جوامع بشری مبتنی بر شرایع محرّف الهی نمیتوان یافت. روایات مهدویت نیز مؤیّد این سخن است؛ زیرا پر شدن جهان از ظلم و جور به معنای اختلال شدید در شبکه فعال در جوامع بشری مبتنی بر قوانین موضوعه بشری است. زمانی مدینه فاضله برقرار میشود که شبکه یاد شده به طور کامل و دقیق در جامعه اجرا شود و اختلالی در آن رخ ندهد.
تذکرات
1. نگاه ما به شبکه در حوزه جوامع اسلامی مبتنی بر قوانین الهی است و نه شرایط جاری در جوامع اسلامی (یعنی ضعفها را نمیتوان به پای قوانین الهی و شبکه معارفی و تشریعی ریخت بلکه نشان از این است که جوامع اسلامی هنوز نتوانسته به شکل صحیح و تمامی از شبکه یاد شده بهرهمند شود.)
2. ما برای اثبات شبکه معارفی و تشریعی دو راه داریم: یک راه همین راه کلامی و به تعبیر دیگر «لمّی» است که در بالا به آن اشاره شد؛ یعنی از علم و حکمت خدا برسیم به شبکه. راه دیگر بررسی تفصیلی قوانین همه شاخهها و تأثیر و تأثر آنها بر یکدیگر است که روشی «إنّی» در استدلال است.
3. ما برای اثبات نقص در شبکه قوانین جاری در جوامع غیر الهی و غیر اسلامی نیز از دو راه میتوانیم وارد شویم. یک راه آن تمسک به روایات است که جوامع را تا پیش از ظهور امام زمان عج دچار ظلم و ستم میداند «یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» و طبیعی است «ظلم» نتیجه آسیب در شبکه و انحراف و عدم تعادل در آن است. راه دیگر، بررسی جوامع غربی و حکومتهای لیبرال دموکراسی، سوسیال دموکراسی و دیگر نظامهای استبدادی و غیر آن است، ولی ما اجمالاً به اختلال یا اختلال شدید در این جوامع و تعارض قوانین و عدم همافزایی در حوزههای مختلف سیاسی، حقوقی، اقتصادی، اخلاقی و ... آگاهی داریم و نتیجه آن را در انحطاط اخلاق و رواج فقر و اختلاف طبقاتی و مانند اینها به خوبی مشاهده میکنیم.
ب: بررسی اوصاف شبکه
«ثبات» و «فراگیری» از ویژگیهای شبکه معارفی و تشریعی است که به اجمال توضیح میدهیم:
ثبات: بشر در حال تکامل است و معنا ندارد قوانین موضوعه بشری ثبات داشته باشد ولی چون تکامل در شبکه معارفی و تشریعی به دلیل عدم نقض در شارع و واضع آن راه ندارد، ثبات جزو ویژگیها مهم آن است. این مسئله شاید در مثل نظام اخلاقی و حقوقی و مانند اینها مفهوم باشد ولی «ثبات» در مثل نظام اقتصادی که به طور طبیعی با تکامل بشر گره خورده، با چالش جدی روبهرو است.
از سوی دیگر، در حوزههایی مانند اخلاق دانش و تجربه بشر معتبر دانسته نشده و به تعبیر دیگر قرآن/ شریعت در مثل حوزه اخلاق از دانش و تجربیات بشر استفاده نکرده و چیزی را بر مبنای آن رها نکرده است. این در حالی است که در مثل نظام اقتصادی چنین عمل نکرده و دانش و تجربه بشر را به خدمت گرفته بلکه خود او را به علم اندوزی تشویق کرده است؛ بنابراین، دو نظام مثلاً اخلاقی و اقتصادی از دو جهت با هم تفاوت دارند:
الف) ثبات؛
ب) اعتبار دانش بشر.
همین دو تفاوت موجب میشود شارع در تشریع قوانین این دو حوزه متفاوت عمل کند (از این رو است که میگوییم نظام اخلاقی و نظام اقتصادی در قرآن/ شریعت تفاوت ماهوی دارند؛ یکی کامل است ولی دیگری در حد چهارچوبهای کنترل کننده دانش بشری عمل میکند (دقت شود).)
قصه این است که شارع و ماتن قرآن بیش از 1400 سال پیش چنین دقائقی را در القای قوانین در نظر داشته و این لایه دیگری از وجه اعجازین این شبکه است.
لایه دیگر از جنبه اعجازین این شبکه «فراگیری» آن است. ما پیشتر با دشواریهای این شبکه معارفی و تشریعی آشنا شدیم، حال لازم است به این نکته مهم توجه شود که با توجه به محدودیت گفته شده در مثل حوزه اقتصاد و نیز نحوه بیان قرآن/ شریعت که اقتضائات خود را دارد و از سوی دیگر، محدودیت درک و قدرت تلقّی مخاطب زمان نزول و صدور در دریافت قوانین، قرآن/ شریعت با چه تدابیری توانسته قوانین را در این شبکه فعّال کند که
اولاً: زندگی بشر را همه جانبه تحت تأثیر قرار دهد.
ثانیاً: با تغییر زندگی بشر شبکه معارفی و تشریعی از پویایی و تازگی و حیات ساقط نشود؟
ج: بررسی تفاوت نظریه اعجاز شبکه و دیگر نظریههای اعجاز تشریعی
ابتدا لازم است مقدمهای بیان شود و آن اینکه در باره اعجاز تشریعی دو نگاه عمده وجود دارد؛ نخست نگاه ساده و متداول که به ابعاد علمی قرآن به صورت مستقل و جزیرهای مینگرد و مثلاً معتقد است قرآن در ابعاد حقوق، سیاست، اقتصاد، و ... نوآوریهایی در حد اعجاز دارد. این نگاه بر آثاری که ذیل اعجاز تشریعی و معارفی جای میگیرند، حاکم است. نویسندگان این آثار دانسته و یا نادانسته به «امّی» بودن پیامبر اکرم نیز تمسک کردهاند. تمسک آنان به این وصف هرچند ادعای آنان در اعجاز نوآوریهای قرآن در ساحتهای علمی یاد شده را به آسانی اثبات میکند، لیکن آن را به دوران نزول و شخص پیامبر اکرم محدود مینماید و نمیتواند ابدی بودن این وجه را به اثبات رساند. البته به نظر میرسد برخی از نویسندگان از باب احتیاط و یا برای افزودن به جلوه این وجه اعجاز به امّی بودن آورنده کتاب تمسک میکنند و این تمسک از باب مقدمه استدلال نیست؛ یعنی اگر مخاطب نتوانست به اعجاز ابدی نوآوریهای ساحتهای علمی یاد شده برسد، دستکم به این وجه اعجاز در محدوده جغرافیا و زمان نزول ایمان آورد و اگر رسید خارق العادگی آن در جانش بیش از پیش جایگیر شود؛ زیرا میداند این وجه اعجاز را که جزو اولیات آن دانش است، شخصی امّی آورده است.
نگاه دیگر با رویکرد جامع و شبکهای به تبیین این وجه اعجاز میپردازد که «اعجاز شبکه معارفی و تشریعی» نام دارد که اجمالی از آن گذشت.
در خصوص نسبت و شبهاهتها و تفاوتهای نگاه سنتی و متداول و اعجاز شبکه نکاتی قابل ذکر است:
اولاً: اعجاز شبکه معارض نظریههای سنتی نیست، بلکه مکمّل آنها بوده و امتیازی در کنار آنها به شمار میرود؛ یعنی مخاطبی که بر اثر گستردگی و تنوّع نوآوریهای قرآن به معجزه بودن آن از این ساحت پی میبرد، نظریه شبکه معارفی و تشریعی او را از بعد دیگری نیز به همین نتیجه میرساند که دریافتی مضاعف است.
ثانیاً: اگر مخاطب به هر دلیل به معجزه بودن سطح نوآوریهای قرآن اذعان نکرد، شبکه معارفی و تشریعی جبران کننده این کاستی است و میتواند مخاطب را با تصحیح نگاه جزیرهای، به نوآوریها و توزیع آنها به جهات و ساحتهای متعدد مرتبط به هم در قالب یک شبکه فعال و پویا، به سطح نوآوری برساند.
ثالثاً: افزون بر برخورداری از کارکردهای کلامی نظریههای دیگر، اعجاز شبکه کارکرد مهمّ دیگری نیز دارد و آن، تبیین نحوه پویایی معارف و تشریعات قرآنی است.
رابعاً: بر پایه امّی بودن و تعبد مخاطب بنا نشده است.
خدای متعال به مقتضای علم و حکمتش هرآنچه از احکام، قوانین و معارف در ساحتهای علمی یاد شده (حقوق، سیاست، اقتصاد، و ...) وضع فرموده «هماهنگ» است. افزون بر هماهنگی کامل، «همافزا» نیز هست؛ یعنی قوانین شاخههای علمی یاد شده مستقل و بدون ملاحظه شاخههای دیگر و منفصل از آنها وضع نشده بلکه به موجب اینکه واضع به همه شاخههای علمی عالم بوده و احاطه داشته و حکیم و تام الاختیار نیز بوده، قوانین را به گونهای وضع فرموده که افزون بر هماهنگی کامل، «همافزا» نیز باشند. همافزایی معنایی وسیع دارد و تعاملات همه ابعاد علمی، اخلاقی و اعتقادی با یکدیگر و تأثیر و تأثرّها را شامل میشود؛ برای مثال، در جامعه مبتنی بر شبکه معارفی و تشریعی قرآنی اخلاق و اعتقادات به مدد اقتصاد میآیند و متقابلاً قوانین و احکام اقتصادی اخلاق و باورها را در جامعه تحکیم میکند و بسان قوانین بشری از هم گسیخته و جزیرهای عمل نمیکنند. برای نمونه و به عنوان یک مصداق، در قوانین اقتصادی بشری اگر تولید مسکرات ثروتآفرین باشد، بلامانع است هرچند به تضعیف اخلاق جامعه بینجامد؛ این نمونهای از تأثیر منفی رویکردهای اقتصادی بر حوزه اخلاق است. همینطور میتوان تعاملات هم حوزهها بر یکدیگر را به دقت تعقیب و نوع تأثیر آنها را بررسی کرد.
در هر صورت، دو ویژگی یاد شده یعنی هماهنگی و همافزایی، در قوانین موضوعه بشری یا یافت نمیشود یا برعکس وجود دارد و یا در سطحی ضعیف و پر اشکال ظاهر میشود؛ یعنی به جای هماهنگی کامل و همافزایی، ناهماهنگی وجود دارد و یا هماهنگی بین آنها کامل نیست و تنها به صورت جسته و گریخته وجود دارد؛ زیرا هر شاخه علمی متولیانی دارد که دغدغه آنها همان شاخه علمی و اهداف آن است. پیرو این کاستی، شاخههای علمی از همافزایی هم بیبهره است و ریشه این کاستی به عدم عزم و عدم وجود اراده کافی و نیز به ناآگاهی و عدم تسلط بر شاخههای علمی دیگر باز میگردد.
افزون بر «هماهنگی» و «همافزایی»، «جاودانگی» و «تغییرناپذیری» نیز بر قوانین و تعالیم علمی قرآن و در دایرهای وسیعتر شریعت حاکم است؛ یعنی خدای متعال به موجب جاودانه بودن قرآن و آیین اسلام، احکامی وضع فرموده که تغییرناپذیر است. به این منظور، به جای ارائه برنامه به ارائه چهارچوبهایی بسنده کرده که از این ویژگی برخوردارند که میتوانند دانش و دستاوردهای علمی بشر را مدیریت کرده و در مسیر دلخواه خود که تعالی انسان است، قرار دهد.[1] این قدرت کنترلکنندگی قوانین پروردگار در قرآن به گونهای است که آن را به شکل بسیار گستردهای «فراگیر» کرده است؛ یعنی مثلاً با وضع شماری قوانین کلی اقتصادی و چهارچوب قرار دادن آن، تمام برنامههای اقتصادی بشر را تحت تأثیر قرار داده و مدیریت میکند. به تعبیر دیگر اگر برنامههای مثلاً اقتصادی بشر ملزم به رعایت اصول «حفظ کرامت انسانی»، «فقرزدایی»، «حرمت ربا» و «حرمت هر قانون استعمارگرایانه»، «عدالت محوری»، «توزیع عادلانه ثروت»، «حرمت مالکیت خصوصی»، «ممنوعیت احتکار»، و شماری قوانین دیگر شود، به طور کامل تحت تأثیر قرار گرفته و مسیر خود را به سوی مورد نظر قرآن و شریعت تغییر میدهد. این قوانین کلی آنچنان فراگیر است که این تأثیرپذیری را همه جانبه خواهد کرد. بشر میتواند با گذر زمان و تکامل علمی خود برنامههای خود را تغییر دهد ولی چهارچوبها همواره ثابت و برقرار و تأثیرگذار خواهند بود و این جلوه یا معنایی از جامعیت و پویایی است.
بنابراین، «هماهنگی»، «همافزایی»، «فراگیری»، «تغییرناپذیری»، و «جاودانگی» ویژگیهای حاکم بر قوانین و تعالیم موضوعه الهی هستند. افزون بر اینها، چنانکه اشاره شد، شاخههای علمی به موجب هماهنگی و همافزایی و تداخل دامنه تأثیرگذاری لاجرم در ترابط با یکدیگر به طور وسیعی تأثیر و تأثّر دارند و این شبکهای برپا میکند که به «شبکه معارفی و تشریعی» نامبردار شده است. این شبکه متشکل از چند شاخه و قوانین آنهاست که به طور وسیع با هم داد و ستد و تأثیر و تأثّر دارند و این ترابطها سازنده و هماهنگ و همافزا میباشند و میتوانند به شکل فراگیری زندگانی بشر و برنامههای او را تحت تأثیر و پوشش قرار دهند. این چنین شبکهای با ویژگیهای یاد شده - با صرف نظر از تغییرناپذیری و جاودانگی- در قوانین موضوعه بشری یافت نشده و روند قوانین موضوعه بشر حاضر و سبک حیات و نگرش فکری و اعتقادی او - که البته مدعی اوج خرد و تمدن نیز است- نشان دهنده چشمانداز بهتری نیز نیست. مجموعه این شبکه با ویژگیهای یاد شده شأنیت آن را دارد که «معجزه» خوانده شود.[2] چنانکه روشن است، تحقیق علمی این بعد تازه، نیازمند همکاری مختصصان رشتههای مختلف و تشکیل اتاق فکر است تا با همکاری با یکدیگر دورنمای ارائه شده برای این شبکه را تحقیق و تبیین کنند. گفتنی است اثبات بخش اصلی این شبکه – که به اختصار در بالا بیان شد - به روش لمّی و از طریق اوصاف شارع بود؛ لذا از اعتبار لازم برخوردار است، ولی اثبات آن با رویکرد فراتحلیل و پدیدهشناختی نیازمند پژوهش جمعی یاد شده است.
[1] . لازم است یادآور شویم که نحوه ورود قرآن و سنت به ساحتها و ابعاد مختلف متفاوت است و این تفاوت به اهداف و جامعیت باز میگردد؛ یعنی مثلاً در بعد اقتصادی با توجه به تکاملی بودن آن از یک سو و اعتبار داشتن دانش بشر و مکلف بودن او در خصوص دانشاندوزی و ارائه برنامه، ورود حداقلی و کنترل کننده است، ولی در بعد اخلاقی به دلیل فقدان دو مؤلفه پیشگفته، ورود حداکثری و در حد ارائه نظام است.
[2] . برای آگاهی بیشتر از ویژگیهای دیگر این وجه اعجاز ر.ک: http://javahery.blogfa.com (اعجاز شبکه معارفی و تشریعی).«
باسمه تعالی
در تاریخ 8/3/1402 سومین جلسه دوره دانشافزایی ویژه اعضای محترم هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن با عنوان «اعجاز شبکه معارفی و تشریعی» برگزار شد. متن زیر چکیده مباحث مطرح شده در این جلسه و در حقیقت یادداشت نگارنده برای ارائه بود که به دلیل درخواست برخی عزیزان حاضر در کارگاه تقدیم حضور میشود (تفصیل مطلب در کتاب اعجاز علمی و تشریعی و یا خلاصه آن (درسنامه اعجاز قرآن) و همچنین مقاله «نظریه اعجاز شبکه معارفی و تشریعی» آمده است.):
پیش از ورود به تبیین اعجاز شبکه، لازم است در باره تعریف و نظریات دیگر اعجاز تشریعی نکاتی عرض شود:
تعاریف و نظریات در خصوص اعجاز تشریعی خالی از ابهام نیستند و ابعادی از آن که در برخی تعاریف آمده و بعضاً شایسته توجه بوده, مبهم رها شده است:
«اثبات وحیانی بودن قرآن از راه تشریع قوانین جامع و متعادل در آن»[1] ← فقط تشریعات در تعریف آمده و «جامع» و «متعادل» مبهم است.
«عجز بشر از آوردن قوانینی مانند قوانین قرآن به ویژه با توجه به امّی بودن پیامبر اکرم».[2] ← فقط تشریعات را شامل و اساسا وصف قوانین نیامده است.
این عنوان (اعجاز تشریعی) در نظرگاه برخی محققان مصداق اطلاق جزء بر کل است؛ یعنی از این عنوان معنایی اعم را که عبارت از اعجاز معارفی و تشریعی است، اراده کردهاند: «[اعجاز تشریعی مبتنی بر] نوآوریهای مفاهیم دینی است؛ بدين معنا كه قرآن در دو قسمت معارف و احكام راهى پيموده كه تا آن روز، بشريّت بدان راه نيافته بود و براى ابديّت بدون راهنمايى دين، دستيابى به آن امكانپذير نيست».[3]
جهات ابهام در تعاریف فوق و غیر آنها:
- از جهت دامنه: «تشریعات», «معارف» و « معارف و تشریعات» و «همه علوم».
- از جهت زمان: محدود به زمان نزول؛ فراتر از زمان نزول؛ جاودانه.
- از جهت اطلاق یا در قیاس با ادیان دیگر و یا موضوعات و قوانین بشری.
- از جهت «نقش امّی بودن آورنده» (از باب مقدمه یا صرفاً برای جلوه بیشتر).
- از جهت «تجمیع علوم یا لحاظ جزیرهای و انفرادی آنها».
- از جهت «نوآوری» یا «مطلق» دادهها
- از جهت گستره مخاطبان: مخاطبان با ایمان یا مطلق مخاطبان.
- از جهت فایده: آیا صرفاً اثبات اعجاز قرآن است یا شناخت بُعدی از ابعاد خارق العاده بودن آن یا آشکار شدن منبعیت علمی و یا تبیین برخی اوصاف آن مانند جاودانگی، پویایی، فراگیری و ....
الف) همه دانشها ← با تجمیع یا جزیرهای و مستقل ← با امی بودن یا بدون آن
ب) برخی علوم ← با تجمیع یا جزیرهای و مستقل ← با امی بودن یا بدون آن
ج) اعجاز شبکه ← تجمیع با لحاظ ترابط و بدون قید نوآوری و امّی بودن.
1. انواع دادههای علمی قرآن به اعتبار حوزه مطالعاتی:
الف) علوم اسلامی
ب) علوم انسانی
ج) علوم طبیعی
← گسترده و کمیت و کیفیت این دادهها «قلمرو مرجعیت علمی قرآن» را تشکیل میدهند.
← اینکه دادههای قرآن در هر یک از علوم فوق الذکر چه میزان است، به بحث بعدی ارتباط مییابد. (← جامعیت قرآن و تفسیر "تبیاناً لکل شیء")
2. جهت ارائه علوم فوق الذکر بر اساس نگرش کلامی به مسئله:
الف) لطف محصِّل: مانند احکام واجب و حرام؛ بیان اوصاف خدا؛ توصیف بهشت و جهنم و چگونگی حسابرسی اعمال؛ و ....
ب) لطف مقرِّب: احکام مستحب و مکروه؛ اخلاقیات؛ برخی مسائل بهداشتی و درمانی (شفاء بودن عسل؛ ضرورت نظر کردن در غذا (بر اساس تفسیر به معنای متبادر)، و ...)
ج) استطراد (بیتردید از باب لطف است لیکن چگونگی این لطف و وجه آن وابسته به موضوعی است که داده استطراداً در آن قرار گرفته است)؛ مانند: فروکش کردن میزان اکسیژن با صعود در آسمان: «فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ ...».
← این بحث میزان توقع ما را در مراجعه به قرآن و استفاده از قرآن آشکار میسازد؛ برای مثال، دادههایی که از باب استطراد است نمیتواند چشماندازی در مرجعیت علمی بسان دادههای لطف محصل و مقرب داشته باشد.
← این بحث به جامعیت قرآن بازمیگردد.
3. دانش تکاملی بشر در برخی علوم «معتبر» و در برخی دانشها «نامعتبر» است؛ برای مثال, در نظام و علم اقتصاد «دانش بشر» معتبر و مورد استفاده است, لیکن در علم اخلاق نامعتبر است؛ از این رو، دانشهای قرآن از یک سو با توجه به جهت ارائه آن (لطف محصل یا لطف مقرب و یا استطراد) و از سوی دیگر با توجه به اعتبار یا عدم اعتبار دانش بشر در آن، با کمیت و کیفیت گوناگون ارائه شده است.
← دادههای قرآنی در علمی که دانش بشر در آن بیاعتبار است، کاملتر ارائه میشود و برای استخراج دانش «منبعیت» دارد (مانند دادههای قرآنی حوزه اخلاق), درحالی که دادههای قرآنی که دانش بشر در آن اعتبار دارد، با کمیت کمتر ولی تأثیرگذار و تغییر دهنده و کنترل کننده نگرش یا بینش ارائه میشوند (ماننده دادههای قرآنی حوزه اقتصاد)؛ بنابراین, توقع استخراج و استنباط نظام اخلاقی قرآن (به صورت مستقل و بدون وامگیری از داستاوردهای بشری) بیش از استخراج و استنباط مستقل نظام اقتصادی قرآن است.
← در هر حوزه علمی, ورود قرآن با توجه به نقش دانش بشر و ضرورت آن (انواع لطف) قابل مطالعه است.
4. مجموعه دادههای معارفی و تشریعی قرآن به حکم جاودانگی قرآن «جاودانه» و به اشاره قرآن و تصریح روایات «ثابت و غیر قابل تغییر» است.
جاودانگی قرآن نه از باب «باقی ماندن صرف الفاظ و محتوا بدون اثرگذاری» است، بلکه از باب «پویایی و تحرک» است «یَجرِی کَمَا تَجرِی الشَّمسُ وَ القَمرُ».
← برای پویایی و در عین حال ثبات باید:
اولاً: دادهها را در غالب موارد به گونهای ارائه کرده باشد که نقشی هدایتی و کنترل کننده داشته باشند. (هوشمندی)
ب) از ابزاری مانند «اجتهاد» و استخراج فرع از اصل استفاده کرده است. (این بند از این جهت است که نیازهای بشر با گذر زمان تغییر کرده و نو به نو میشود.)
5. به حکم علیم و حکیم بودن خدا، مجموعه دادههای قرآن از حوزههای مختلف علمی و زیرمجموعههای آنها در قالب یک شبکه «هماهنگ» و «همافزا» هستند.
← موضوعات بشری در هر دو بعد مشکل دارند و هرچند تأثیر و تأثر را بپذیریم – که تا حدودی قابل انکار نیست- به دلیل آسیبهایی که در هماهنگی و همافزایی با آن دچار هستند و نیز به دلیل «جهل», «طمع», «تکامل علمی گریزناپذیر»، «قدرت محدود» و ...که بشر از آنها رنج میبرد, این تأثیر و تأثرها اولاً: همه جانبه نیست و از همه ظرفیتها استفاده نمیشود و ثانیاً: در بسیاری موارد نه تنها همافزا نیستند، بلکه از نوع تأثیر و تأثر منفی و سدکننده هستند.
شناخت بهتر شبکه
مراد از «شبکه» ترابط نظامها و همافزایی آنها با ویژگیهای یاد شده است. توضیح بیشتر آنکه: قرآن در ابعاد تربیتی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، حقوقی و جز اینها ورود کرده و شبکهای ارائه داده که رابطه هماهنگ و همافزا بین مؤلفههای آن برقرار است: «در اسلام مباحث اقتصادی با مباحث سیاسی و اخلاقی ممزوج است؛ به این معنا که الگوهای رفتاری و روابط اقتصادی در اقتصاد اسلامی با توجه به مقاصد سیاسی و اخلاقی تعریف شدهاند، به گونهای که گاه یک رفتار در حوزه اقتصاد، علاوه بر اهداف اقتصادی، اهداف سیاسی یا اخلاقی را نیز دنبال میکند. همچنین برای کارکرد صحیح نظام اقتصادی اسلام، از دستورهای تربیتی و معنوی به وفور استفاده گشته است. این امتزاج در واقع وجود دارد و تجرید نظام اقتصادی اسلام از نظام فوقانی [نظام عام اسلامی که خود مشتمل بر نظامهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... است] و نظامهای هم عرض خود موجب فهم نادرست از آن میگردد.»[4]
6. افزون بر «هماهنگی» و «همافزایی» که اوصاف شبکه است، و نیز «جاودانگی» و «تغییرناپذیری», دادههای قرآن در قالب شبکه «فراگیر» و «پویا» نیز هستند؛ بنابراین مجموع اوصاف عبارتاند از:
- هماهنگی؛
- همافزایی؛
- جاودانگی؛
- تغییرناپذیری؛
- فراگیری؛
- پویایی.
شبکه یاد شده با این اوصاف و هوشمندی در ارائه (به لحاظ رعایت دانش بشر) خارق العاده است؛ زیرا ارائه چنین شبکهای از «علم» و «حکمت» بیکران الهی نشأت میگیرد.
7. در این شبکه:
- محدود به «نوآوری» نیست و همه دادههای علمی را شامل است.
- در قیاس با همه ادیان و موضوعات بشری خارق العاده است.
- محدود به دانشهای زمان نزول نیست.
- محدود به قشر خاصی نیست.
- «امّی» بودن صرفاً برای جلوه بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد و نه مقدمه استدلال.
- فایده آن شناخت بهتر قرآن و کشف ساختار و فرایند مرجعیت علمی قرآن کریم است.
8. بررسی فراگیری و هوشمندی
با مصادیقی میتواند «ترابط» و تأثیر و تأثر شاخههای علمی از یکدیگر و «همافزایی» را تا حدودی ترسیم کرد.
- حرمت ربا: حذف ربا از اقتصاد اولاً: زمانی تأثیر کمی برجای میگذاشت ولی در دنیای کنونی که بحث بانک و مؤسسات مالی بدون ربا مطرح است، تأثیر بسیار وسیع و عمیق آن بر مناسبات مالی جوامع بشری بر کسی پوشیده نیست.
ثانیاً: با حذف چنین معاملاتی، از اهداف سالمسازی جامعه حمایت و کانون خانواده تحکیم میشود و اخلاق جامعه به همان نسبت ارتقا مییابد.
- حرمت احتکار: احتکار در برنامه اقتصادی بشری با ممنوعیت و مجازاتهایی روبهرو است؛ برای مثال, اموال احتکار شده به نفع دولت ضبط و جریمه تا حبس برای احتکار کننده در نظر گرفته میشود. حال اگر این مسئله جزئی اقتصادی در یک شبکه همافزا مطالعه شود، حوزه اخلاق با قانون «حرمت احتکار و کبیره بودن آن و تعیین مجازات اخروی برای آن» به مدد آمده و از حکم اقتصادی پشتیبانی میکند.
- کلیاتی مانند «عدالت محوری»، «فقرزدایی»، «وجوب حفظ کرامت انسانی», «حرمت معاملات استثماری مانند ربا»، «واجبات مالی (زکات و خمس)», «شرط رضایت طرفین در معامله»، «حرمت کمفروشی»، «حرمت برخی مشاغل مانند تهیه و توزیع مواد مخدر», «حرمت تولید سلاحهای کشتار جمعی», «لزوم دوری از تجمل گرایی»«حرمت اسراف و اتراف», و ..... اگر کلیاتی اینچنین را در اختیار بشر قرار داده تا ملزم به رعایت و لحاظ آنها در برنامههای اقتصادی شود، روشن است برنامههای او با تحول مهمی در سطح خرد و کلان روبهرو خواهد شد.
9. این شبکه از دو راه قابل اثبات است: یک راه کلامی و به اصطلاح «لمّی» است و دیگری پدیدهشناختی و از طریق بررسی دادههای علمی قرآن و بررسی ترابط آنها با هم؛ یعنی تشکیل اتاق فکر و بررسی هر شاخه علمی و تأثیر و تأثر آن از و بر شاخههای دیگر و ثبت آن در شبکه. با ثبت مشابه حاصل پژوهش شاخههای علمی، تصویری از شبکه حاصل میشود که پیچیده و پرشاخه نیز خواهد بود.
[1]. دائرة المعارف قرآن کریم، ج3، ص 578.
[2]. مناهل العرفان فی علوم القرآن، زرقانی، ج2، 238.
[3]. علوم قرآنی، معرفت، ص 375.
[4]. ماهیت و ساختار اقتصاد اسلامی، به اهتمام یوسفی، ص 134.
بررسی تفاوت نظریه اعجاز شبکه و دیگر نظریههای اعجاز تشریعی
ابتدا لازم است مقدمهای بیان شود و آن اینکه در باره اعجاز تشریعی دو نگاه عمده وجود دارد؛ نخست نگاه ساده و متداول که به ابعاد علمی قرآن به صورت مستقل و جزیرهای مینگرد و مثلاً معتقد است قرآن در ابعاد حقوق، سیاست، اقتصاد، و ... نوآوریهایی در حد اعجاز دارد. این نگاه بر آثاری که ذیل اعجاز تشریعی و معارفی جای میگیرند، حاکم است. نویسندگان این آثار دانسته و یا نادانسته به «امّی» بودن پیامبر اکرم ص نیز تمسک کردهاند. تمسک آنان به این وصف هرچند ادعای آنان در اعجاز نوآوریهای قرآن در ساحتهای علمی یاد شده را به آسانی اثبات میکند، لیکن آن را به دوران نزول و شخص پیامبر اکرم ص محدود مینماید و نمیتواند ابدی بودن این وجه را به اثبات رساند. البته به نظر میرسد برخی از نویسندگان از باب احتیاط و یا برای افزودن به جلوه این وجه اعجاز به امّی بودن آورنده کتاب تمسک میکنند و این تمسک از باب مقدمه استدلال نیست؛ یعنی اگر مخاطب نتوانست به اعجاز ابدی نوآوریهای ساحتهای علمی یاد شده برسد، دستکم به این وجه اعجاز در محدوده جغرافیا و زمان نزول ایمان آورد و اگر رسید خارق العادگی آن در جانش بیش از پیش جایگیر شود؛ زیرا میداند این وجه اعجاز را که جزو اولیات آن دانش است، شخصی امّی آورده است.
نگاه دیگر با رویکرد جامع و شبکهای به تبیین این وجه اعجاز میپردازد که «اعجاز شبکه معارفی و تشریعی» نام دارد که اجمالی از آن گذشت.
در خصوص نسبت و شبهاهتها و تفاوتهای نگاه سنتی و متداول و اعجاز شبکه نکاتی قابل ذکر است:
اولاً: اعجاز شبکه معارض نظریههای سنتی نیست، بلکه مکمّل آنها بوده و امتیازی در کنار آنها به شمار میرود؛ یعنی مخاطبی که بر اثر گستردگی و تنوّع نوآوریهای قرآن به معجزه بودن آن از این ساحت پی میبرد، نظریه شبکه معارفی و تشریعی او را از بعد دیگری نیز به همین نتیجه میرساند که دریافتی مضاعف است.
ثانیاً: اگر مخاطب به هر دلیل به معجزه بودن سطح نوآوریهای قرآن اذعان نکرد، شبکه معارفی و تشریعی جبران کننده این کاستی است و میتواند مخاطب را با تصحیح نگاه جزیرهای، به نوآوریها و توزیع آنها به جهات و ساحتهای متعدد مرتبط به هم در قالب یک شبکه فعال و پویا، به سطح نوآوری برساند.
ثالثاً: افزون بر برخورداری از کارکردهای کلامی نظریههای دیگر، اعجاز شبکه کارکرد مهمّ دیگری نیز دارد و آن، تبیین نحوه پویایی معارف و تشریعات قرآنی است.
رابعاً: بر پایه امّی بودن و تعبد مخاطب بنا نشده است.
ادامه:
«ثبات» و «فراگیری» از ویژگیهای شبکه معارفی و تشریعی است که به اجمال توضیح میدهیم:
ثبات: بشر در حال تکامل است و معنا ندارد قوانین موضوعه بشری ثبات داشته باشد ولی چون تکامل در شبکه معارفی و تشریعی به دلیل عدم نقض در شارع و واضع آن راه ندارد، ثبات جزو ویژگیها مهم آن است. این مسئله شاید در مثل نظام اخلاقی و حقوقی و مانند اینها مفهوم باشد ولی «ثبات» در مثل نظام اقتصادی که به طور طبیعی با تکامل بشر گره خورده، با چالش جدی روبهرو است.
از سوی دیگر، در حوزههایی مانند اخلاق دانش و تجربه بشر معتبر دانسته نشده و به تعبیر دیگر قرآن/ شریعت در مثل حوزه اخلاق از دانش و تجربیات بشر استفاده نکرده و چیزی را بر مبنای آن رها نکرده است. این در حالی است که در مثل نظام اقتصادی چنین عمل نکرده و دانش و تجربه بشر را به خدمت گرفته بلکه خود او را به علم اندوزی تشویق کرده است؛ بنابراین، دو نظام مثلاً اخلاقی و اقتصادی از دو جهت با هم تفاوت دارند:
الف) ثبات؛
ب) اعتبار دانش بشر.
همین دو تفاوت موجب میشود شارع در تشریع قوانین این دو حوزه متفاوت عمل کند (دقت شود: از این رو است که میگوییم نظام اخلاقی و نظام اقتادی در قرآن/ شریعت تفاوت ماهوی دارند؛ یکی کامل است ولی دیگری در حد چهارچوبهای کنترل کننده دانش بشری عمل میکند.)
قصه این است که شارع و ماتن قرآن بیش از 1400 سال پیش چنین دقائقی را در القای قوانین در نظر داشته و این لایه دیگری از وجه اعجازین این شبکه است.
لایه دیگری از جنبه اعجازین این شبکه «فراگیری» آن است. ما پیشتر با دشواریهای این شبکه معارفی و تشریعی آشنا شدیم، حال لازم است به این نکته مهم توجه شود که با توجه به محدودیت گفته شده در مثل حوزه اقتصاد و نیز نحوه بیان قرآن/ شریعت که اقتضائات خود را دارد و از سوی دیگر، محدودیت درک و قدرت تلقّی مخاطب زمان نزول و صدور در دریافت قوانین، قرآن/ شریعت با چه تدابیری توانسته قوانین را در این شبکه فعّال کند که
اولاً: زندگی بشر را همه جانبه تحت تأثیر قرار دهد.
ثانیاً: با تغییر زندگی بشر شبکه معارفی و تشریعی از پویایی و تازگی و حیات ساقط نشود؟
بررسی تدابیر و قیاس تطبیعی نظریه اعجاز شبکه و دیگر نظریههای اعجاز تشریعی را در پست بعد دنبال کنید.
(خلاصه و ویرایش جدید مقاله «نظریه اعجاز شبکه معارفی و تشریعی» (قبسات، 94))
به موجب این که خدا علیم و حکیم است، همه قوانین قرآن/شریعت هماهنگ و همافزا هستند و این همافزایی ناگزیر در قالب یک شبکه عمل میکند؛ مثلا:
اخلاق بر اقتصاد و سیاست و حقوق اثر میگذارد و حقوق بر اقتصاد و سیاست و اخلاق و اقتصاد بر سیاست و حقوق و اخلاق و ...
قوانین این شبکه به موجب «جاودانگی»، «ابدیت» و «فراگیری» قرآن/شریعت باید به گونهای طراحی شده باشد که
اولاً: تغییر و تحول در آنها راه نداشته باشد ولی در عین حال تغییر و تحول روزگار و زندگی بشر را در خود هضم کند.
ثانیاً: فراگیر باشد و بر همه زوایای زندگی بشر سایه افکند.
ثالثاً: ثابت باشد و در عین حال ضرورتها را پاسخ گوید.
در باره ثبات و فراگیری که زوایایی از اعجاز را در بر دارد، در پست بعد سخن خواهیم گفت.
قصه این است که بیش از 1400 سال پیش فردی امّی در منطقهای بدوی قوانین و معارفی آورده که ویژگیهای یاد شده را در خود جمع دارد؛ چیزی که در جوامع بشری ملحد و حتی جوامع بشری مبتنی بر شرایع محرّف الهی نمیتوان یافت. روایات مهدویت نیز مؤیّد این سخن است؛ زیرا پر شدن جهان از ظلم و جور به معنای اختلال شدید در شبکه فعال حاصل از تأثیر و تأثر حوزههای مختلف اقتصادی، حقوقی، سیاسی و ... در جوامع بشری مبتنی بر قوانین موضوعه بشری است. زمانی مدینه فاضله برقرار میشود که شبکه یاد شده بتواند به طور کامل و دقیق و به صورت هماهنگ و همافزا در جامعه اجرا شده و عمل کند و اختلالی در آن رخ ندهد.
تذکرات
1. نگاه ما به شبکه در حوزه جوامع اسلامی مبتنی بر قوانین الهی است که اجرای شبکه حاصل از آن به تولید م ینه فاضله میانجامد و نه جوامع اسلامی موجود (یعنی ضعفها را نمیتوان به پای قوانین الهی و شبکه معارفی و تشریعی ریخت بلکه نشان از این است که جوامع اسلامی هنوز نتوانسته به شکل صحیح و تمامی از شبکه یاد شده بهرهمند شود.)
2. ما برای اثبات شبکه معارفی و تشریعی دو راه داریم: یک راه همین راه کلامی و به تعبیر دیگر «لمّی» است که در بالا به آن اشاره شد؛ یعنی از علم و حکمت خدا برسیم به شبکه. راه دیگر بررسی تفصیلی قوانین همه شاخهها و تأثیر و تأثر آنها بر یکدیگر است که روشی «إنّی» در استدلال است.
3. ما برای اثبات نقص در شبکه قوانین جاری در جوامع غیر الهی و غیر اسلامی نیز از دو راه میتوانیم وارد شویم. یک راه آن تمسک به روایات است که جوامع را تا پیش از ظهور امام زمان عج دچار ظلم و ستم میداند « یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» و طبیعی است «ظلم» نتیجه آسیب در شبکه و انحراف و عدم تعادل در آن است. راه دیگر، لحاظ نواقص و نقایص دانش بشر است که نمیتواند به تولید شبکهای کارآمد بینجامد، و راه سوم بررسی جوامع غربی و حکومتهای لیبرال دموکراسی، سوسیال دموکراسی و دیگر نظامهای استبدادی و غیر آن است، ولی ما اجمالاً به اختلال یا اختلال شدید در این جوامع و تعارض قوانین و عدم همافزایی در حوزههای مختلف سیاسی، حقوقی، اقتصادی، اخلاقی و ... آگاهی داریم و نتیجه آن را در انحطاط اخلاق و رواج فقر و اختلاف طبقاتی و مانند اینها به خوبی مشاهده میکنیم.
ادامه دارد.
اعجاز تشریعی/ اعجاز شبکه معارفی و تشریعی: در باره اعجاز تشریعی دو نگاه عمده وجود دارد؛ نخست نگاه سنتی که به ابعاد علمی قرآن به صورت مستقل و جزیرهای مینگرد و مثلاً معتقد است قرآن در ابعاد حقوق، سیاست، اقتصاد، اخلاق و ... نوآوریهایی در حد اعجاز دارد. این نگاه بر آثاری که ذیل اعجاز تشریعی و معارفی جای میگیرند، حاکم است. نویسندگان این آثار دانسته و یا نادانسته به «امی» بودن پیامبر اکرم ص نیز تمسک کردهاند. تمسک آنان به این صفت هرچند ادعای آنان در اعجاز نوآوریهای قرآن در ساحتهای علمی یاد شده را به آسانی اثبات میکند، لیکن آن را به دوران نزول و شخص پیامبر اکرم ص محدود مینماید و نمیتواند ابدی بودن این وجه را به اثبات رساند. به نظر میرسد برخی از نویسندگان از باب احتیاط و یا برای ملموس کردن وجه اعجاز برای مخاطب و تحکیم استدلال به امی بودن آورنده کتاب روی آوردهاند. تمسک به امی بودن در بیان این نویسندگان از باب مقدمه استدلال نیست بلکه صرفا برای جلوه دادن بیشتر است؛ یعنی اگر مخاطب نتوانست به اعجاز فرازمانی و فرامکانی نوآوریهای ساحتهای علمی یاد شده برسد، دستکم به این وجه اعجاز در محدوده جغرافیا و زمان نزول ایمان آورد و اگر رسید بداند که این آورده خارق العاده را شخصی امی عرضه کرده و به این ترتیب این وجه اعجاز بیش از پیش در جان او جایگیر میشود. بخشی از جلد ششم التمهید فی علوم القرآن استاد معرفت با چنین رویکردی در باره اعجاز تشریعی نگاشته شده است. «اعجاز هدایتی در قرآن» نوشته آقای عباس کوثری نیز با همان رویکرد برخی ساحتها را تعقیب کرده است. بیتردید این مباحث جزو پژوهشهای نوآمد بلکه جزو بایستههای پژوهشی معاصر است و نیازمند ورود دانشمندان برای کشف ابعاد تازه و نظامهای علمی نهفته در قرآن. در کنار این تلاشهای ارزشمند نگارنده این سطور در مقاله «نظریه اعجاز شبکه معارفی و تشریعی»[1] مسیر تازهای را برای اعجاز تشریعی و معارفی پیشنهاد داده که هم اثباتپذیری آن سهلتر است و هم کارکرد وسیعتری دارد و در حقیقت به سؤال دیرینه چگونگی پویایی شریعت پاسخ علمی میدهد. خلاصه این نظریه به قرار ذیل است:
خدای متعال به مقتضای علم و حکمتش هرآنچه از احکام، قوانین و معارف در ساحتهای علمی یاد شده (حقوق، سیاست، اقتصاد، و ...) وضع فرموده «هماهنگ» است. افزون بر هماهنگی کامل، «همافزا» نیز هست؛ یعنی قوانین شاخههای علمی یاد شده مستقل و بدون ملاحظه شاخههای دیگر و منفصل از آنها وضع نشده بلکه به موجب اینکه واضع به همه شاخههای علمی عالم بوده و حکیم و تام الاختیار نیز بوده، قوانین را به گونهای وضع فرموده که افزون بر هماهنگی کامل، «همافزا» نیز باشند. این دو ویژگی در قوانین موضوعه بشری یا یافت نمیشود یا برعکس وجود دارد؛ یعنی به جای هماهنگی کامل و همافزایی، ناهماهنگی وجود دارد و یا هماهنگی بین آنها کامل نیست و تنها به صورت جسته و گریخته وجود دارد. افزون بر این همافزایی هم ندارند بلکه هر شاخه علمی واضعانی دارد که دغدغه آنها همان شاخه علمی و اهداف آن است و عدم همافزایی هم ریشه در عدم عزم و عدم وجود اراده کافی و نیز ناآگاهی و عدم تسلط بر شاخههای علمی دیگر دارد.
افزون بر «هماهنگی» و «همافزایی»، «جاودانگی» و «تغییرناپذیری» نیز بر قوانین و تعالیم علمی قرآن و در دایرهای وسیعتر شریعت سایه انداخته است؛ یعنی خدای متعال به موجب جاودانه بودن قرآن و آیین اسلام، احکامی وضع فرموده که تغییرناپذیر است. به این منظور، به جای ارائه برنامه به ارائه چهارچوبهایی بسنده کرده که از این ویژگی برخوردارند که میتوانند دانش و دستاوردهای علمی بشر را مدیریت کرده و در مسیر دلخواه خود که تعالی انسان است، قرار دهد. این قدرت کنترلکنندگی قوانین پروردگار در قرآن به گونهای است که آن را به شکل بسیار گستردهای «فراگیر» کرده است؛ یعنی مثلاً با وضع شماری قوانین کلی اقتصادی و چهارچوب قرار دادن آن، تمام برنامههای اقتصادی بشر را تحت تأثیر قرار داده و مدیریت میکند. به تعبیر دیگر اگر برنامههای مثلاً اقتصادی بشر ملزم به رعایت اصول «حفظ کرامت انسانی»، «فقر زدایی»، «حرمت ربا» و «حرمت هر قانون استعمارگرایانه»، «عدالت محوری و توزیع عادلانه ثروت»، «ممنوعیت احتکار» و شماری قوانین دیگر شود، به طور کامل تحت تأثیر قرار گرفته و مسیر خود را به سوی مورد نظر قرآن و شریعت تغییر میدهد. این قوانین کلی آنچنان فراگیر است که این تأثیرپذیری را همه جانبه خواهد کرد. بشر میتواند با گذر زمان و تکامل علمی خود برنامههای خود را تغییر دهد ولی چهارچوبها همواره ثابت و برقرار و تأثیرگذار خواهند بود و این جلوه یا معنایی از جامعیت و پویایی است.
بنابراین، «هماهنگی»، «همافزایی»، «فراگیری»، «تغییرناپذیری»، و «جاودانگی» ویژگیهای حاکم بر قوانین و تعالیم موضوعه الهی هستند. افزون بر اینها، شاخههای علمی به موجب هماهنگی و همافزایی و تداخل دامنه تأثیرگذاری و نیز اشتراک در مکلف لاجرم در ترابط با یکدیگر به طور وسیعی تأثیر و تأثّر دارند و این شبکهای برپا میکند که به «شبکه معارفی و تشریعی» نامبردار شده است. این شبکه متشکل از چند شاخه و قوانین آنهاست که به طور وسیع با هم داد و ستد و تأثیر و تأثّر دارند و این ترابطها سازنده و هماهنگ و همافزا میباشند و میتوانند به شکل فراگیری زندگانی بشر و برنامههای او را تحت تأثیر و پوشش قرار دهند. این چنین شبکهای با ویژگیهای یاد شده - با صرف نظر از تغییرناپذیری و جاودانگی- در قوانین موضوعه بشری یافت نشده و روند قوانین موضوعه بشر حاضر و سبک حیات و نگرش فکری و اعتقادی او - که البته مدعی اوج خرد و تمدن نیز هست- نشان دهنده چشمانداز بهتری نیز نیست. مجموعه این شبکه با ویژگیهای یاد شده شأنیت آن را دارد که «معجزه» خوانده شود.
برای آگاهی بیشتر:
[1] . قبسات، شماره 94، زمستان 1398.
برگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: متن زیر خلاصه و ساده سازی شده نظریه «اعجاز شبکه معارفی و تشریعی قرآن» نوشته حجت الاسلام والمسلمین سید محمدحسن جواهری است که ... در سال 1398 در مجله علمی پژوهشی قبسات شماره ۹۴ با عنوان نظریه اعجاز شبکه معارفی و تشریعی قرآن منتشر شد...:
در این مقال به طور خلاصه و فشرده، ضمن تبیین اعجاز شبکه معارفی و تشریعی قرآن به نکات مهم ذیل پرداخته خواهد شد:
- تفاوت نظامهای اقتصادی، حقوقی، اخلاقی، سیاسی و... مستفاد از قرآن و شریعت با نظامهای بشری به لحاظ ساختاری و کیفی.
- تفاوت نظامهای مستفاد از قرآن و شریعت با هم. (مثلاً نظام اقتصادی قرآنی و نظام حقوقی یا اخلاقی و یا عرفانی قرآنی به کمّی و کیفی چه تفاوتی با هم دارند؟)
- تفسیر جاودانه بودن پویایی قرآن و شریعت با فرض اوصاف فراگیری و جاودانگی.
- تفاوت نظریه اعجاز شبکه معارفی و تشریعی با دیگر نظریههای مهم اعجاز تشریعی.
توضیح نظریه
۱. در هر جامعهای نظامهای اقتصادی، حقوقی، سیاسی، اخلاقی و... بر قرار است. این نظامها کم یا زیاد بر یکدیگر تأثیراتی بر جای میگذارند؛ مثلاً نظام اقتصادی آثاری اخلاقی و اجتماعی به همراه دارد و یا اخلاق بر اقتصاد جامعه و سیاست تأثیر میگذارد و همینطور هریک از نظامها نسبت به حوزههای دیگر؛ بنابراین اگر تأثیرهای هریک از این نظامها بر سایر حوزهها و نظامها به صورت همزمان در نظر گرفته شود، شبکهای درست میشود که هر یک از عناصر آن نسبت به دیگر عناصر - کم یا زیاد - رابطه کنشی و واکنشی بر قرار میکند.
در این شبکه رابطههای کنش و واکنش میتواند همافزا و هماهنگ باشد و ممکن است ناهماهنگ و تضعیفکننده یکدیگر و یا برخی همافزا و برخی آسیب زننده باشند. برای مثال، اگر در حوزه اقتصاد محور سرمایهداری باشد، پیامد آن تضعیف اخلاق در جامعه خواهد بود.
قوانین حوزه سیاست خارجی تأثیر مستقیمی بر اقتصاد جامعه بر جای میگذارد و به همین ترتیب هریک از نظامهای پیشگفته میتواند تأثیر مثبت یا منفی بر دیگر نظامها برجای بگذارد. در جوامع غیر الهی که نظامهای خودساخته بشری بر آنها حاکم است، به دلیل فقر علمی بشر و اصل تکامل در دانش او و نیز به دلیل حضور خواهشهای نفسانی و برترجویی و منفعتطلبی و تعارض منفعت و مانند اینها، تأثیر و تأثرها در بسیاری موارد ناهماهنگ و منفی است و گذشته از این، نظامها نمیتوانند از ظرفیتهای یکدیگر حداکثر استفاده را ببرند و همه اینها در کنار اصل تغییرپذیری و تغییر و تحول به موازات رشد علمی و تغییر در نیازهاست و به بیان دیگر، این نظامها و شبکه کنشها و واکنشهای آنها بر یکدیگر در دایره تکامل بشری تعریف و فهم میشود.
حال به موازات این شبکه حاصل از نظامهای بشری، قرآن نیز با ارائه نظامهای گوناگون اقتصادی، اخلاقی، سیاسی، حقوقی و... شبکهای الهی ارائه کرده که اوصافی متفاوت دارد. شبکه معارفی و تشریعی الهی مستفاد از قرآن - یعنی نظامهای گوناگون مستخرج از قرآن به ضمیمه روابط حداکثری هریک از آنها بر دیگر نظامها – برخلاف اوصاف شبکه غیر الهی جوامع بشری غیر الهی، «جاودانه، فراگیر، هماهنگ، همافزا، و تغییرناپذیر» است.
۲. راز و خاستگاه اوصاف یاد شده در شبکه معارفی و تشریعی الهی دو وصف «علم و حکمت» شارع و ماتن قرآن کریم و دو وصف «جاودانگی و فراگیری» قرآن و شریعت است؛ یعنی چون خدا عالم مطلق و حکیم است، نظامهایی که ارائه میکند نه تنها متعارض و متنافی نیست بلکه هماهنگ و همافزاست. گفتنی است اوصاف شارع و قرآن پیشفرض این نظریه و مورد اتفاق است.
از سوی دیگر به دلیل همان حکمت و البته متناسب با وظیفهای که از سر لطف در قبال هدایت انسان بر خود مقرر داشته و نیز متناسب با جاودانگی و فراگیری قرآن کریم – که ابعاد آن در مسئله جامعیت قرآن به بحث گذاشته میشود - نظامهای یاد شده با تمام ظرفیت در خدمت نظامهای دیگر بوده و خود نظامها نیز به صورت حداکثری همه ابعاد زندگی انسان را فراگرفته است. طبیعی است شبکه معارفی و تشریعی قرآنی به دلیل جاودانگی شریعی و عالم مطلق بودن شارع، ابدی و تغییرناپذیر است؛ چیزی که در نظامها و شبکه نظامهای برخاسته از دانش بشری یافتشدنی نیست.
۳. افزون بر تفاوت بنیادین شبکه نظامهای الهی مستخرج از قرآن و شریعت و شبکه نظامهای بشری مستفاد از دانش رو به رشد او، خود نظامها نیز تفاوت اساسی با یکدیگر دارند. این تفاوتها هم در قیاس بین نظامهای الهی و بشری قابل مشاهده و بررسی است و هم در قیاس نظامهای الهی با یکدیگر؛ مثلاً اگر نظام اقتصادی قرآن با نظام اخلاقی یا نظام عرفانی قرآن مقایسه شود، افزون بر تفاوت بنیادین ماهیت آنها، به لحاظ دامنه و نحوه ارائه شدن نیز تفاوتهای بنیادین دارند که به مبنا و نظریه جامعیت قرآن باز میگردد.
البته نظریه اعجاز شبکه معارفی و تشریعی میتواند در کنار همه نظریههای مربوط به جامعیت قرآن قرار گیرد لیکن نظریه مورد تأیید نگارنده که جزئیات مقال حاضر و توضیح شبکه بر اساس آن انجام میشود، جامعیت بر مبنای وظیفهای است که خدا بر اساس لطف خود در قبال انسان بر خود مقرر داشته است؛ یعنی جامعیت قرآن به این معنی نیست که هرچیز – هرچند در هدایت انسان هیچ دخالتی نداشته باشد – لزوماً در قرآن بیان شده باشد و چنان نیست که بتوان ادعا کرد قرآن شامل همه چیز هست حتی فرمول بمب اتمی! بلکه محور در جامعیت قرآن هدایت انسان و تفضّل و لطفی است که بر پایه حکمت برای انسان مقدر شده است.
۴. برای روشنتر شدن مطلب فوق – که البته فرعی بر نظریه اعجاز شبکه معارفی و تشریعی و دقیق شدن بحث و در مسیر بیشتر جلوهگر شدن وصف «اعجاز» آن است نه توضیح اصل شبکه - لازم است به اجمال فرق برخی نظامهای قرآنی و بشری و نیز فرق برخی نظامهای مستفاد از قرآن با برخی دیگر بیان شود. برای مثال، نظام اقتصادی قرآنی و بشری از یک سنخ نیستند؛ زیرا در نظام اقتصادی قرآن دو ویژگی وجود دارد که در نظام اقتصادی بشری وجود ندارد که عبارتند از: رقیب نظام اقتصادی بشری نبودن و تغییرناپذیری.
توضیح اینکه: شارع بشر را به علماندوزی سفارش کرده است؛ یعنی بشر موظف است متناسب با نیازهای خود، بیندیشد و علم، نظام و برنامه تولید و برای رفع نیازهایش چارهجویی کند؛ از این رو بشر در طول تاریخ متناسب با نیازهای اقتصادی و معیشتی خود نظامهای اقتصادی گوناگونی ارائه کرده و با گذر زمان و افزایش تجربه و وسعت دانش به تصحیح و تکمیل آن اقدام کرده و همچنان این مسیر را میپیماید. حال اگر قرآن نظام اقتصادی بسان آنچه بشر ارائه میکند، ارائه کند، به طور طبیعی رقیب نظام اقتصادی بشر شده و آن را از میدان به در خواهد کرد و چون نظام اقتصادی قرآن جاودانه و فراگیر است، در عمل ارائه شدن نظام اقتصادی قرآنی به معنای تعطیلی دانش و تلاش بشر خواهد بود؛ در حقیقت بشر در این فرض باید به نظام اقتصادی قرآنی گردن بنهد و از ارائه نظام اقتصادی خودساخته خودداری کند و این به دلیل جاودانگی قرآن امری ابدی خواهد بود. (البته این با گذشت از قابل جمع نبودن رفع نیازهای فعلی بشر در هر زمان و اصل تغییرناپذیری نظام اقتصادی قرآن است.)
اما قرآن چنین عمل نکرده است، بلکه به جای ارائه نظام اقتصادی بسان آنچه بشر ارائه میکند، نظام اقتصادی مورد نظر خود را در قالب چهارچوبهایی ارائه کرده تا بر نظام اقتصادی بشر حاکم باشد؛ یعنی یک سری پارامترهای کلی ارائه و به بشر دستور داده بر اساس نیاز، دانش و تجربه خود نظام و برنامه اقتصادی طراحی کند ولی باید در همه مراحل و سطوح پارامترهای کلی ارائه شده از سوی شارع را به دقت رعایت نماید. بررسی نشان میدهد میزان تأثیرپذیری نظام اقتصادی خودساخته بشری که با ملاحظه مؤلفههای مورد نظر شارع صورت میپذیرد، بسیار وسیع و همهجانبه خواهد بود آنچنان که میتوان چنین نظامی را به قرآن نسبت داد! مؤلفههای کلی یاد شده میتواند موارد ذیل و غیر اینها باشد: تأیید و حرمت مالکیت خصوصی؛ تعیین محدوده مالکیت حقوقی حاکم اسلامی (انفال)، خدامحور بودن اقتصاد (در مقابل انسان محور بودن)، عدالتمحوری در نظام اقتصادی، توزیع عادلانه ثروت، اصل کرامت انسان، محوریت فقرزدایی، شرط رضایت طرفین در معاملات، حرمت ربا، حرمت برخی مشاغل مانند قمار، عدم جواز احتکار، زکات (نوعی مالیات)، خمس و...
برای روشن شدن مطلب مثالی میآوریم هرچند در مقام تمثیل نقص بسیاری دارد: یک زمان به کسی گفته میشود با سمند از فلان مسیر به فلان مقصد برو و در مسیر تنها در توقفگاههایی که تعیین شده، توقف کن و به نشانههای راهنمایی رانندگی توجه کامل داشته باش؛ اما یک وقت گفته میشود با هر وسیلهای که مایل هستی یا میتوانی تهیه کنی از فلان مسیر به فلان مقصد حرکت کن و در مسیر به نشانهها و علایمی که قرار دادهام توجه کامل داشته باش ولی در انتخاب توقفگاه آزادی. یعنی فرد اول هیچ اختیاری در انتخاب نوع وسیله نقلیه و مسیر و محل توقف برای استراحت ندارد لیکن فرد دوم در انتخاب وسیله نقلیه و محل توقف آزاد است. نظام اقتصادی مستفاد از قرآن بسان فرد دوم است که در آن تنها برخی چهارچوبها تعیین شده و جزئیات به دانش و تجربه بشر واگذار شده است.
تا اینجا تفاوت بنیادین نظام اقتصادی قرآنی و نظام اقتصادی مولود دانش بشر تا حدودی روشن شد. حال باید دید آیا در همه نظامهای قرآنی در قیاس با نظامهای بشری چنین نسبتی برقرار است؟ پاسخ منفی است؛ زیرا در نظام اقتصادی، رشد دانش بشر مورد توجه و خواست شارع بود لیکن در حوزه مثلاً اخلاق و یا عرفان (با نگاه ساده و کلی و بدون توجه به ظرائف) چنین اعتباری برای دانش بشر در نظر گرفته نشده است؛ یعنی به بشر گفته نشده بر اساس نیاز خود به تولید نظام اخلاقی یا عرفانی اقدام کن بلکه نظامهای عرفانی و اخلاقی خودساخته بشری بیاعتبار و باطل دانسته شده است؛ از این رو نظامهای اخلاقی و عرفانی قرآنی رقیب نظامهای اخلاقی و عرفانی بشری است و وظیفه بشر تنها درک این نظامها و اندیشه و عمل بر اساس این نظامهاست.
از سوی دیگر، در نظام اقتصادی توجه به «نیازهای نو به نو» محوریت دارد، لیکن در حوزه اخلاق نیازها ثابت است؛ از این رو ارائه یک نظام جامع از سوی قرآن امکانپذیر است. این سه ویژگی (عدم رقابت، تغییرناپذیری نیاز، اعتبار، و عدم اعتبار تولیدهای بشری) موجب میشود نوع نظام اخلاقی و عرفانی ارائه شده از سوی شارع با نوع نظام اقتصادی ارائه شده از سوی او متفاوت باشد و این تفاوت بسیار بنیادی و اساسی خواهد بود. فارغ از مثالها، از مطالب فوق میتوان دریافت که لزوما نظامهای مستفاد از قرآن به لحاظ دامنه، کیفیت و ساختار یکسان نیستند؛ زیرا پارامترهای مؤثر در آنها متفاوتاند و این مسئله به جامعیت قرآن باز میگردد.
۵. چنان که در بالا اشاره شد، همافزایی نظامهای مستفاد از قرآن در شبکه معارفی و تشریعی بسیار وسیع و همه جانبه است؛ برای مثال، نظامهای اقتصادی و اخلاقی تعامل و ترابط بسیار جدی و وسیعی با هم دارند که یکسویه نیست؛ مثلا صلهرحم، صدقه دادن، خوشخلقی و نماز شب موجب زدودن فقر است؛ یعنی کارکرد اقتصادی برای مقولههای اخلاقی و اعتقادی که در نظام اقتصادی به لحاظ ماهیت آن جایگاهی ندارند! از سوی دیگر، مواردی همچون رباخواری، حرامخواری، بیعدالتی و احتکار پیامدهای نامطلوب اخلاقی وسیع و عمیقی برجای میگذارند؛ یعنی پیامدهای ناخوشایند اخلاقی برخی عناصر با ماهیت اقتصادی. این تأثیر و تأثّر در نظامهای دیگر نیز به صورت دوجانبه و چندجانبه قابل بررسی است. هم افزایی تنها محدود به کارکردهای همسو نیست بلکه از حیث ضمانت اجرا نیز قابل بررسی است؛ برای مثال، احتکار مجاز نیست و به لحاظ حقوقی مجازات برای آن تعیین شده، لیکن شارع مقدس افزون بر مجازات حقوقی، محتکر را به عذاب الهی تهدید کرده که قویترین ضمانت اجرایی را به دست میدهد. این بُعد از همافزایی دامنه وسیعی داشته و در همه شاخهها حضور دارد. این ترابط تعریف شده در قرآن و شریعت بین نظامهای مستفاد از آنها چیزی است که نظیرش را نمیتوان در شبکههای خودساخته بشری یافت؛ هم به لحاظ دامنه و گستردگی و هم به لحاظ شدت هماهنگی و همافزایی، و این تفسیر وصف «اعجاز» برای شبکه معارفی و تشریعی است.
۶. پویایی قرآن و شریعت در سطح عالی با وجود و حضور زنده و دائم این شبکه قابل فهم و تفسیر است. برخی نظامهای قرآنی به طور کامل بر حیات بشر سایه میافکند و بدون تغییر همواره برقرار است و برخی نظامها نیز با مدیریت نظامهای متغیر بشری حضور و پویاییاش را به طور دائم تثبیت و برقرار میدارد و برایند این حضور دائمی در شبکه نمود و ظهوری تام خواهد داشت.
۷. اساسیترین تفاوتهای اعجاز شبکه معارفی و تشریعی با نظریه مشهور اعجاز تشریعی این است که:
اولاً: وصف اعجاز در نظریه مورد بحث روی «ویژگیهای شبکه» یعنی فراگیری، جاودانگی و همافزایی با توضیحاتی که بیان شد، قرار گرفته است در حالی که در اعجاز تشریعی اعجاز از نظرگاه مشهور، وصف اعجاز به صورت مستقل روی شاخههای علمی و نظامهای مستفاد از قرآن قرار گرفته است؛ مثلاً نظام اقتصادی به تنهایی معجزه است، نظام اخلاقی، نظام اعتقادی، نظام حقوقی و سایر نظامها نیز به همین شکل. طبیعی است در نظریه اعجاز تشریعی، ملاک «نوآوری»های شاخهها و نظامهای مستفاد از قرآن است حال به طور کلی یا به ضمیمه امّی بودن آورنده قرآن که در فرض اخیر سطح ادعا تنزّل مییابد؛ یعنی ادعای اعجاز مثلا اقتصادی قرآن در قیاس با دانش بشر زمان نزول است نه همه زمانها. این در حالی است که در نظریه شبکه هیچگونه محدودیتی وجود ندارد.
ثانیاً: اثبات نظریه مشهور «اعجاز تشریعی» از طریق بررسی مصادیق ارائه شده در هر شاخه علمی است؛ یعنی با بررسی نوآوریهای مثلا حوزه حقوق به این نتیجه میرسیم که نظام حقوقی ارائه شده از سوی قرآن معجزه است. سایر شاخههای علمی مستفاد از قرآن نیز با محوریت نوآوریهای آنها به صورت مستقل بررسی میشود حال یا بدون توجه به امّی بودن آورنده قرآن یا با ملاحظه آن. این روشی «إنّی» یا «معلولی» یا «پدیدهشناختی» یا «فراتحلیل» برای اثبات اعجاز در شاخههای علمی و در نهایت اثبات اعجاز تشریعی از نگاه مشهور است که دشواریهای خود را نیز دارد، لیکن در اعجاز شبکه معارفی و تشریعی اثبات از دو راه امکان پذیر است؛ هم «لمّی» و هم «إنّی»؛ یعنی هم از طریق بررسی عوامل و خاستگاه و مبانی – چنانکه در این مقال در پی آن بودیی – و هم از طریق شناخت کارکرد و رابطههای نظامها بر هم و خلاصه رویکرد پدیدهشناختی، البته تفاوتهای دیگری نیز بین نظریه اعجاز شبکه معارفی و تشریعی و نظریه مشهور اعجاز تشریعی وجود دارد که از بیان تفصیلی آنها خودداری میکنیم. نکته بسیار مهم این است که نظریه اعجاز تشریعی با نظریه اعجاز شبکه قابل جمع است؛ زیرا در دامنه اعجاز شبکه قرار میگیرد لیکن آسیب به آن نمیتواند به اعجاز شبکه آسیب برساند.
کد خبر 5209322
برشی از کتاب اعجاز علمی و تشریعی (در مسیر آماده سازی و انتشار)
« ... در یک جمعبندی کوتاه بیان و توضیح مطالب ذیل در این فصل متوقَّع و مورد انتظار است:
- برخی نظامهای مستفاد از قرآن (مانند نظام اقتصادی) با نظامهای بشری (نظام اقتصادی مستفاد از دانش بشر) تفاوت ماهوی دارند.
- برخی نظامهای قرآنی با برخی دیگر (مانند نظام عرفانی و اخلاقی قرآنی با نظام اقتصادی قرآنی) نیز تفاوت ماهوی دارند و اساساً ارائه نظامهای قرآنی در ساحتهای مختلف یکسان نیست. توضیح این مطلب پس از بیان جامعیت قرآن و چگونگی آن ارائه خواهد شد.
- مجموعه نظامهای مستفاد از قرآن همافزا، فراگیر، پویا و جاودانهاند و این ریشه در اوصاف شارع و تشریعات الهی دارد. این مجموعه شبکهای ایجاد میکند که در سابقه دستاوردهای بشری و در لاحقه دانشهای او به دلیل نقایص او یافت نمیشود و این معنای «اعجاز شبکه» را تفسیر میکند.»
...
مبتنی بر مباحث پیشین
«در پایان این گفتار و پس از تبیین جامعیت ویژه قرآن، لازم است تفاوت ماهوی برخی نظامهای مستفاد از قرآن با برخی دیگر که در ابتدای این فصل بیان شد، بپردازیم: «برخی نظامهای قرآنی با برخی دیگر (مانند نظام عرفانی و اخلاقی قرآنی با نظام اقتصادی قرآنی) نیز تفاوت ماهوی دارند و اساساً ارائه نظامهای قرآنی در ساحتهای مختلف یکسان نیست».
نظام اقتصادی به مقتضای هدف و کارکرد آن که تعیین چهارچوبهای کلی و مدیریت نظام اقتصادی بشر در مسیر صحیح است و نه ارائه یک نظام رقیب، با نظام مثلاً عرفانی تفاوت ماهوی دارد؛ زیرا در نظام عرفانی – برخلاف نظام مثلاً اقتصادی – بشر عهدهدار تولید دانش و ایجاد نظام نیست، بلکه تنها از او خواسته شده تا بکوشد نظام عرفانی قرآنی را درک و بر پایه آن بیندیشد و زندگی کند؛ در حقیقت نظام عرفانی قرآنی رقیب نظامهای عرفانی مستفاد از دانش و تجربه بشری است و نظامهای عرفانی ساخته و پرداخته بشر اعتباری ندارد زیرا ارائه نظام عرفانی الهی در مسیر هدایت انسانها و جزو وظایف اصلی قرآن است و ابعاد آن خارج از توان دریافت بشر است. بشر در مسیر تفکر عرفانی و سیر و سلوک خود میکوشد ابعاد بیشتری از این نظام را درک کند و به لایههای وسیع و ژرفتری از آن دست یابد، برخلاف نظام اقتصادی که دانش و تولیدات بشر اگر در چهارچوبهای تعیین شده الهی باشد، اعتبار دارد و اساساً از او خواسته شده که تلاش کند و دانش و نظام مورد نیازش را تولید نماید. در حقیقت ارائه نظام اقتصادی بسان آنچه بشر ارائه میکند، اساساً جزو اهداف قرآن نیست و نمیتواند باشد و تنها ارائه چهارچوبهایی که بتواند دانش بشر را مدیریت کند و در مسیر صحیح نگاه دارد، در دامنه جامعیت قرآن تعریف میشود. »
در تاریخ 11 بهمن 1395 در مرکز فقهی ائمه اطهار - علیهم السلام - سالن امام خمینی ره کرسی و نشست علمی اعجاز تشریعی با تکیه بر نظر علامه معرفت برگذار شد. در این نشست که ارائه کننده آن راقم سطور و ناقد جناب استاد قنادی و دبیر علمی آن جناب حجت الاسلام دکتر محسن قمرزاده بودند، ابتدا به تبیین دیدگاه استاد معرفت و سپس به ارائه نظریه اعجاز شبکه معارفی و تشریعی که به نوعی تکمیل و تسهیل کننده دیدگاه آیت الله معرفت است، به تفصیل بیان گردید. مطالب ارائه شده در این کرسی علمی در کتاب نشستهای قرآنی مرکز فقهی ائمه اطهار - علیهم السلام- ج 1، ص 85 - 105 به ضمیمه تصاویری از نشست منتشر شده است. عنوان دقیق کتاب یاد شده به قرار ذیل است:
نشستهای قرآنی مرکز فقهی ائمه اطهار ع، به کوشش محسن قمرزاده, چ اول، قم: انتشارات مرکز فقهی ائمه اطهار ع، 1397ش.
تذکر و پیشنهاد: مختصری از مفاد این کرسی در مقاله «نظریه اعجاز شبکه معارفی و تشریعی قرآن ، قبسات شماره ۹۴, صفحه83-116» منتشر شده و نگارنده آمادگی خود را برای همراهی و همیاری با دانشپژوهی که مایل باشد این نظریه را موضوع پایاننامه و رساله علمی خود قرار دهد، اعلان میکنم.
پیشتر در پستی به تاریخ اسفند 98 خلاصهای از اعجاز شبکه معارفی و تشریعی را باز گفتم. در این پست توضیح بیشتری تقدیم میکنم و امیدوارم فرصتی دست دهد تا مطلب را با تفصیل درخور یکجا تقدیم خوانندگان کنم.
اما در مقاله «نظریه اعجاز شبکه معارفی و تشریعی قرآن ، قبسات شماره ۹۴, صفحه83-116» چه اتفاقی افتاده است؟
برای ساختن یک ساختمان به دستور نقشه، نقشه سازه و اجرا نیاز است. دستور نقشه رکن اول و شرط ورود است وگرنه عملاً دو قسمت دیگر پذیرفته نمیشود. تبیین و اثبات اعجاز تشریعی و معارفی نیز به این سه مرحله نیازمند است؛ یعنی ابتدا باید دستور نقشه و الگو تعیین شود و سپس فرایند پژوهش و اثبات ترسیم گردیده و به مرحله اجرا گذاشته شود. برای اینکه فرق مرحله دستور نقشه و ارائه الگو از اجرا و اثبات روشن شود، الگوی نظریه ساده آیت الله معرفت را بررسی میکنیم:
1. در این الگو «امّی» بودن آورنده چه جایگاهی دارد؟ آیا نقش رکنی دارد یا امتیازی غیر رکنی است در کنار ارکان طرح؟
(بنابر مبنای اول، اعجاز تشریعی محدودتر خواهد بود.)
2. آیا نوآوریهای شاخههای علوم مورد ادعا نوآوریهای قرآن سوای ادیان است یا دادههای ادیان دیگر نیز در ضمن نوآوریهای قرآن منظور میشود؟
(بنابر اول، پذیرش این وجه اعجاز آسانتر ولی اثبات فرابشری بودن نوآوریهای شاخههای علم بسیار دشوار است. و ...)
3. مبنای و زیربنای فرضیه وجود نوآوریهای شاخههای مختلف علوم در قرآن چیست؟
4. روش اثبات اعجاز تشریعی در این الگو لمّی است یا إنّی و فراتحلیل؟ یعنی ابتدا باید نوآوریها استخراج شود و پس از اثبات فرابشری بودن آن مبنی بر نظام بودن و یا غیر آن و قیاس تطبیقی با موضوعات بشری به اعجاز تشریعی و سطح و قلمرو و اوصاف آن نائل شویم، یا استخراج را از اوصاف شارع و مبانی شریعت گرفته و اعجاز تشریعی ادعا شده و با استخراج نوآوریها مدعا تأیید میشود؟
5. مخاطب این وجه اعجاز در این الگو چه کسانی هستند؟ ملحدین، اهل کتاب، مسلمانان، برخی از آنان یا همه آنان؟
6. شاخههای نوآوری قرآن که مورد ادعاست، در این الگو متباین فرض میشوند یا در کنار یکدیگر و در معاضدت با هم؟
7. در استخراج نوآوریها «تعبد مخاطب» شرط شده یا خیر؟
8. و ...
پرسشهای فوق از همان ابتدا در برابر نظریه استاد معرفت رخ مینمایند و پاسخ مطالبه میکنند و در حقیقت این پرسشها الگوی نظریه ایشان را مطالبه میکنند. روشن است با تغییر در پاسخهای هریک از پرسشهای فوق، الگو، مخاطب، قلمرو، سرآمد، و ... تغییر میکند.
پس از استخراج الگو ابتدا به نقد الگو میپردازیم. در مرحله بعد با تمسک به الگوی نظریه به نقد روی میآوریم به این شکل:
در حوزه اخلاق، یکایک نوآوریهای ادعایی را مبتنی بر الگوی استخراجی بررسی کرده و راستیآزمایی میکنیم. مثلاً اگر ادعا شده بود که نوآوریها بیرون از دادههای ادیان دیگر است، این ارزیابی تطبیقی بر اساس دادههای ادیان دیگر و موضوعات بشری خواهد بود.
به حوزه حقوق، باورهای اعتقادی و الهیات، اقتصاد، سیاست، و... نیز مانند حوزه اخلاق وارد شده و تکتک نوآوریهای ادعا شده را مبتنی بر الگوی نویسنده ارزیابی میکنیم.
در مقاله یاد شده، نگارنده با بررسی الگوهای متعدد موجود و نشان دادن وجوه مثبت و منفی هریک، به الگوی تازهای رسیدهام و تلاش کردهام ابعاد آن را در مرحله الگو ترسیم کنم. حتی پا را فراتر گذاشته و فرایند اثبات با هدف جاودانی و فراگیر بودن را نیز ترسیم کرده و ثمرات آن را بازگفتهام. این مرحله مرحله ارائه دستور نقشه و الگو و به تعبیر دیگر تشکیل اتاق فکر است. روشن است که تحقیق کامل این الگو نه کار یک نفر است و نه به مقاله و یک جلد کتاب متوسط الحجم ختم میشود و کاری میخواهد کارستان! البته در حد ابتدایی آن، یعنی عرضه مطالب استاد معرفت و جناب آقای کوثری و مانند اینها به این الگو میتواند اعجاز شبکه معارفی و تشریعی را به صورت حداقلی به نمایش گذارد و به تعبیر دیگر دورنمایی از اثبات همهجانبه و ایدهآل آن به دست دهد.
ضمنا تذکر میدهم که اثبات الگوی شبکه معارفی و تشریعی با قید امیّ بودن آورنده و یا در مرحله بالاتر با قیاس با داشتههای بشر در زمان نزول ساده و حاصل است و کافی است دیدگاهها و نظریات اعجاز تشریعی موجود بر این الگو عرضه شود که بعید میدانم منکری داشته باشد؛ به تعبیر دیگر ثبوت این الگو با قیود یاد شده در دو سطح شبه بدیهی است و مسئله اثبات آن در عالیترین سطح و وسیعترین جایگاه آن است که برکات ذکر شده در مقاله را به همراه خواهد داشت.
مقاله نظریه اعجاز شبکه معارفی و تشریعی قرآن ، قبسات شماره ۹۴, صفحه83-116
دورنمایی از نظریه و مقدمه ورود به مقاله
خلاصه: در باره اعجاز تشریعی چند الگو مطرح شده است. نگارنده ابتدا الگوهای موجود را به نقد گذاشته و سپس الگوی تازهای را مطرح کرده است. مراد از الگو «فرایند پژوهش و اثبات این وجه اعجاز و جغرافیا و کارکردها و اوصاف آن است». در حقیقت ما در این مرحله در صدد تشکیل یک اتاق فکر جدید برای این وجه اعجاز هستیم و نه ارائه ادله و حرکت در مسیر اثبات. نقدهای ما بر الگوهای دیگران نیز در حد نقد و ارزیابی الگوی آنها خواهد بود و ورود اساسی به نقد ادله آنها نخواهیم داشت و در حقیقت، این گام نخست در مسیر این وجه مهم اعجاز خواهد بود.
مباحث تکمیلی برای مقاله فوق
برشی از کتاب اعجاز علمی و تشریعی (هنوز منتشر نشده)
پیش از ورود به بحث لازم است دورنمایی از اعجاز تشریعی و نظریه اعجاز شبکه معارفی و تشریعی و ارتباط آن دو و مهندسی کلی بحث ارائه شود. این چکیده از این رو ضروری است که مقدمات و ریزهکاریهای بسیار در مسیر بحث و رویکردهای مختلف در نظریات اعجاز تشریعی و نظریه مختار گاه مطلب را دیریاب میکند و گاه موجب کژتابی میشود؛ بنابراین از همان ابتدا اجمالی از آنچه میخواهد اتفاق بیفتد و مهندسی بحث ارائه میکنیم که در حکم نقشه راهی برای حرکت در مسیر پژوهش خواهد بود.
نظریه مشهور اعجاز تشریعی که استاد معرفت و غالب کسانی که پیش از او و پس از او از اعجاز تشریعی سخن گفتهاند، به آن گرایش دارند، نگاه جزیرهای به معارف و تشریعات مختلف علمی موجود در قرآن است؛ یعنی قرآن در حوزه اعتقادات، اخلاق، اقتصاد، سیاست، حقوق و جز اینها نوآوریهایی دارد که فرابشری است؛ البته معمولاً ادعا کردهاند که بشر تا ابد نمیتواند مانند نوآوریهای قرآن ارائه کنند، ولی در ضمن استدلال پای امّی بودن پیامبر را وسط کشیدهاند و به نوعی تناقض خودآگاه یا ناخودآگاه گرفتار شدهاند. به نظر میرسد نگرانی از موفقیت در اثبات فرابشری بودن نوآوریهای علمی قرآن در شاخههای مختلف علمی آنها را ناگزیر کرده نظریه خود را در پایینترین سطح – یعنی اعجاز تشریعی در زمان پیامبر و با توجه به امّی بودن او - که مقبول و بدون نیاز به تلاش زیادی است، ببندند، لیکن نگاه خود را با توجه به دریافتهایشان از قرآن به عالیترین سطح دوختهاند.
گذشته از تناقض یاد شده که اگر نگوییم همه بسیاری را در بر گرفته- چنانکه اشاره شد- تبیین نوآوریهای قرآن در شاخههای مختلف علمی نیازمند همکاری متخصصان رشتههای مختلف علمی است. در حقیقت طرفداران نظریه اعجاز تشریعی الگویی ارائه کردهاند که نیازمند همکاری متخصصان رشتههای مختلف برای اثبات نوآوریهای قرآن در هر رشته علمی به طور مستقل در حد فرابشری است. البته مؤلفان معمولاً به فراخور تخصص و دانش خود و با بهرهگیری از عقبه علمی موجود تبیینهایی در رشتههای علمی ارائه کردهاند که قضاوت در باره آنها به بررسیهای مفصل نیازمند است.
نگارنده با مطالعه دستاورهای گذشتگان در این حوزه علمی، کوشیده الگوی ارائه شده را تکمیل، تسهیل، تصحیح و به اثبات نزدیکتر کند. از آنجا که دادههای رشتههای مختلف علمی نهفته در قرآن از سوی یک فرستنده علیم و حکیم است، بیتردید دادههای رشتههای علمی گوناگون نهفته در قرآن نمیتواند در تعارض با هم باشد؛ به عبارت دیگر، به مقتضای علم و حکمت خدای متعال دادههای رشتههای علمی قرآن با هم هماهنگ است؛ یعنی نمیتوان فرض کرد که مثلاً در حوزه اقتصاد قانونی وضع شود و در تعارض با آن در حوزه سیاست قانون دیگری وضع گردد؛ زیرا این روند با حکمت واضع این دو قانون در تعارض است. علیم و حکیم مطلق همواره به همه جوانب توجه دارد و قوانین را هماهنگ وضع میکند. مؤید قرآنی آن نیز آیه «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيرا» است که در باره آن به تفصیل سخن خواهیم گفت.
از سوی دیگر، بیتردید کارکردها و دستاوردهای دادههای هر رشته علمی در دامنه رشتههای دیگر تأثیراتی برجای میگذارد و از آنها تأثیر نیز میپذیرد؛ مثلاً کارکرد قانون منع ربا در اخلاق جامعه تأثیر میگذارد و همینطور دادهها و قوانین حوزههای سیاست، اخلاق، و ... در برنامهها و فرآوردههای حوزه اقتصاد اثر گذار است. برای مثال، حرمت و کرامت انسان مؤمن قانونی است از حوزه اخلاق که تأثیر وسیعی در حوزه اقتصاد بر جای میگذارد و همین طور قوانین مختلف رشتههای علمی بر یکدیگر. این تأثیرها و تأثّرهای چند جانبه (به حسب تعداد رشتهها) شبکهای را ایجاد میکند؛ البته چنین شبکهای به طور ناقص در قوانین بشری نیز قابل ردیابی است و در این بحثی نیست، لیکن شبکه قرآنی چون شارع و واضع آن یک ذات حکیم و علیم است، به مقتضای علم و حکمت او کامل و هماهنگ بوده و همافزایی دارد و مانند شبکه برخاسته از دانش بشری ناقص و در ابعاد مختلف متناقض نیست. کامل بودن شبکه قرآنی را در بحث جامعیت قرآن پیگیری خواهیم کرد و همافزایی نتیجه حتمی و قطعی هماهنگی و تعامل شاخههای علمی است که اشاره شد.
در نتیجه، اثبات اصل وجود شبکه نوآوری قرآن نیست؛ زیرا فعالیتهای بشری نیز شبکهای عمل میکند، لیکن کامل بودن، هماهنگ بودن و همافزایی داشتن به پیوست جامعیت در کارکردها که در ادامه توضیح داده میشود، نوآوری قرآن در حد فرابشری است و آنچه این برتری را آشکار میکند، بررسی و تعقیب ویژگیهای شبکه قرآنی و تعقیب و تبیین ناهماهنگیها و تناقضهای شبکه بشری و دادههای ناپویا و زمانمند آن است.
اما منظور از جامعیت در کارکردهای شبکه این است که کارکردهای دادههای رشتههای علمی در شبکه قرآنی آنچنان وسیع است که همه زوایای حیات بشری را در بر میگیرد و به صورت کلان در مسیر تعریف شده الهی قرار میدهد. منظور از به صورت کلان این است که کارکرد و فرایند تأثیرگذاری این شبکه به نحوی است که تلاشهای علمی بشری را به خدمت میگیرد و مدیریت میکند. بررسی نقصهای شبکه بشری از این بُعد نیز به اثبات مدعا کمک میکند. روشن است اگر ما این شبکه را همانند نظریهپردازان دیگر در سطح ادنای آن یعنی با ضمیمه کردن امّی بودن آورنده آن طرح کنیم، بیتردید فرابشری بودن قرآن را نتیجه میگیریم، لیکن ادعای ما همانند دیگران در عالیترین سطح است تا آنجا که بتوانیم تحدی به اعجاز شبکه را به صورت جاودانه رقم بزنیم.
جمعبندی مطالب فوق این میشود که ما بیتردید شبکهای برخاسته از دادههای علمی قرآنی در اختیار داریم که کامل، هماهنگ، همافزا و به لحاظ کارکرد همهجانبه است. البته جزئیات دیگری نیز وجود دارد که در تبیین نظریه ارائه خواهد شد.
چند نکته ضروری دیگر
1. اثبات اعجاز شبکه معارفی و تشریعی نیازمند تحقق فرایند ذیل است و آنچه به عنوان نمونه در حوزه اقتصاد بیان میشود، برای تبیین نحوه عملکرد شبکه و تعامل رشتههای علمی در این شبکه است. البته اثبات وجود شبکه و همه یا بیشتر ادعاهای موجود در این نظریه پیش از اثبات از طریق بررسی خود شبکه، از طریق قرآن و به روش کلامی قابل اثبات است که شرح اجمالی آن گذشت.
2. فرایند پژوهش در چهارچوب این الگو و تحت فرمان این اتاق فکر به صورت ذیل است:
اولاً: کارشناسان هر رشته علمی دادههای قرآن در آن رشته را استخراج میکنند.
ثانیاً: کارکرد دادههای هررشته علمی قرآنی مستقل از دادههای رشتههای دیگر بررسی و ابعاد تأثیرگذاری آنها در زندگی بشر بررسی و تعقیب میشود تا سطح تأثیرگذاری مستقل آنها تبیین شود.
ثالثاً: دادههای هررشته با تکتک دادههای رشتههای علمی دیگر مقایسه و کمال، هماهنگی، همافزایی و تعاملات آنها بررسی میشود.
رابعاً: سطح تأثیرگذاری و جامعیت و پویایی شبکه بررسی و گزارش میشود.
پس از این مراحل شبکه قرآنی ترسیم شده و با شبکه ناقص و متناقض بشری قیاس میشود و آنگاه است که جلوه فرابشری آن برای هر مؤمن و ملحدی جلوه خواهد کرد. بررسی قوانین بشری در رشتههای مختلف نشان میدهد که بشر نه در گذشته، نه حال و به حسب روند و زیربنای فکری او، نه در آینده توفیق مییابد چنین شبکهای بر زندگی خود حاکم کند و دلیل اصلی آن ناآگاهی او به نیازمندیها و همه ابعاد زندگی خود از یک سو و تعدد واضعان و اهداف و مبانی فکری مختلف آنها از سوی دیگر است.
3. چنانکه بارها در دفترهای مختلف بیان شده، اثبات اعجاز قرآن اولاً: با تحدی است و وجوه اعجاز نحوه دیگر و تلاش دیگری برای رسیدن به فرابشری بودن قرآن است؛ یعنی اگر کسی مثلاً هیچیک از وجوه اعجاز را خواه از روی ناآگاهی و عدم دریافت یا از روی عناد و ستیزهجویی نپذیرد، باکی نیست و به دلیل تحدی و شکست معارضان یا نیامدن به میدان مبارزه ناگزیر است به معجزه بودن قرآن گردن نهد.
ثانیاً: مخاطبان وجوه اعجاز لزوماً کفّار نیستند؛ زیرا ممکن است کسی از طرق دیگر مانند اعجاز بیانی به حقّانیت و اعجاز قرآن رسیده باشد و در این فرض، درک اعجاز شبکه معارفی و تشریعی و وجوه دیگر مایه مزید ایمان از یک سو و مزید جلوهگری قرآن از دیگر سو است و البته در دامنه تحدّی تأثیر ویژه خود را برجای میگذارد که کراراً در دفترهای مختلف و به ویژه دفتر نخست (کتاب اعجاز و تحدی) به آن توجه شده است.
http://s7.picofile.com/file/8391399476/200880.html