743) ملاک تحدی در آیات قرآن
1. آیات تحدّی
ملاکهای مختلفی در آیات تحدّی برای هماوردی تعیین شده است که عبارتاند از:
الف) همه قرآن (مقدار لازم برای تحقق عنوان "قرآن")
قصص، نزول 49، آیه 49: " قُلْ فَأْتُواْ بِکتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا[1] أَتَّبِعْهُ إِن کنتُمْ صَادِقِین"
اسراء، نزول 50، آیه 88: " قُل لَّئنِ اجْتَمَعَتِ الْانسُ وَ الْجِنُّ عَلىَ أَن یأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْءَانِ لَا یأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کاَنَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا "
ب) یک سوره
یونس، نزول 51، آیه 38: " أَمْ یقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَ ادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن کنتُمْ صَادِقِین"
ج) ده سوره با قید "ساختگی"
هود، نزول 52 ، آیه 13: " أَمْ یقُولُونَ افْترَائهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَریاتٍ وَ ادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن کنتُمْ صَادِقِین "
د) یک حدیث (کلام تازهای که منعقد شده باشد، هرچند به اندازه یک سوره نباشد.)
طور، نزول 76، آیات 34- 35: " أَمْ یقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لَّا یؤْمِنُونَ؛ فَلْیأْتُواْ بحَدِیثٍ مِّثْلِهِ إِن کاَنُواْ صَادِقِین"
ه) یک سوره مانند سورههای قرآن از مثل آورده قرآن (قید: من در "من مثله")
بقره، نزول 87، آیه 23: " وَ إِن کنتُمْ فىِ رَیبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلىَ عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَ ادْعُواْ شُهَدَاءَکم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن کنتُمْ صَادِقِین "
تذکر مهم
ذکر زمان نزول (بر اساس روایت مورد اعتماد طرفداران آن) به معنای تأیید نیست، بلکه برای همراهی با کسانی است که به هر دلیل نیمنگاهی به روایات ترتیب نزول دارند. واقعیت این است که اسناد این روایات به شدت ضعیف و غیر معتبر است و بدتر اینکه محفوف به قرائن متعدد بطلان نیز هست. میتوان حدس زد که ترتیبهای منقول در این روایات به صورت اجتهادی و از طریق پرس و جو از اصحاب تنظیم شده که البته خطاهای مهم و روشنی نیز دارد. شاید این کار برای نشان دادن بینیازی از مصحف حضرت علی ع بوده باشد (که تاریخ نزول آیات در آن نگاشته شده بود، و آن را نپذیرفتند و دیگر هیچ کس آن را ندید و جزو ودایع امامت است). از نظر طرفداران این روایات، بهترین سند مستند به ابن عباس است ولی نگارنده بسیار بعید میدانم فهرست ارائه شده حتی کار خود او باشد بلکه به نظر میرسد کاری از دیگران باشد که به او نسبت داده شده مثل نسبت دادن هزاران روایت جعلی دیگر به او. به هر حال، بحث در این باره دامنهدار است.
برای آگاهی بیشتر:
۱. نقد نظریه تفسیر بر پایه ترتیب نزول (در بخش بزرگی از مقاله اسناد بررسی شده است)، سید محمدحسن جواهری، پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال نهم تابستان 1397 شماره 33
۲. ر.ک:
http://javahery.blogfa.com/
موضوع: نقد روش تفسیر بر پایه ترتیب نزول (تفسرتنزیلی ) با دهها پست.
[1] . تورات و قرآن.
*****************************************
2.نظریه تحدّی
نظریه تحدّی هرچه باشد باید دو نکته در آن لحاظ شده باشد:
الف) قرائن موجود در آیات تحدّی را دقیقاً لحاظ و مراعات کند.
ب) از گونهگونی ملاکهای آیات تحدّی رمزگشایی نماید (بتواند دلیل تفاوت در ملاکهای تحدّی در آیات تحدّی (همه قرآن، یک سوره، ده سوره و ...) را به صورت مقبولی توجیه کند).
از بین نظریههای موجود، برخی یکی از این دو ویژگی و برخی هیچیک را ندارند؛ بنابراین، باید دنبال یک نظریه جدید و کارآمد باشیم که دو ویژگی فوق را در خود جمع داشته باشد. در ذیل نظریه مشهور و نظریه مختار طرح و بررسی میشود.
نظریه مشهور
بر اساس نظریه مشهور تحدی ابتدا به همه قرآن، سپس به ده سوره و در نهایت به یک سوره است. این نظریه برای پذیرفته شدن دو مانع پیش رو دارد: نخست ترتیب نزول و دیگری قرائن آیات.
در فهرستهای ترتیب نزول سورههای قرآن بین ترتیب سوره یونس و هود اختلاف نظر دیده میشود، هرچند فهرست مشهور تقدم سوره یونس بر هود را گزارش کرده است. در فهرست ابن ندیم، نزول سوره هود مقدم بر سوره یونس است. برخی نیز براین باورند که آیات مربوط به تحدی از سوره هود پیش از آیات مربوط از سوره یونس نازل شدهاند هرچند سایر آیات این دو سوره ترتیبی عکس داشته باشند. با توجه به بیاعتباری فهرستهای ترتیب نزول و به ویژه اینکه حتی برخی طرفداران این نظریه (آیت الله معرفت) که خود فهرستی منتخب در ترتیب نزول سورهها دارند، با نادیده انگاشتن تقدم سوره یونس بر سوره هود در فهرست منتخب خود، به این نظریه تحدی تمسک کردهاند؛ از این رو میتوان مانع نخست نظریه مشهور را نادیده و ناچیز انگاشت.
اما مانع دوم نادیده گرفتن قرائن است که مهمترین آنها «مفتریات» در سوره هود است (بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَریاتٍ).
میتوان نظریه مشهور را فارغ از توجه به ترتیب نزول دو سوره یونس و هود، با کمی تغییر و رعایت قید «مفتریات» ارائه کرد؛ یعنی ابتدا همه قرآن، سپس ده سوره در ادبیات و در نهایت یک سوره در لفظ و محتوا. در این دیدگاه قید مفتریات نقش خویش را بدون آسیب رساندن ایفا میکند.
نظریه مشهور تفاوت در ارائه ملاکات تحدی در سورههای مختلف را فارغ از توجه به سیاق با همین تنزّل در میزان و ملاک تحدی توجیه میکند که به رغم سادگی آن قابل پذیرش است.
تذکر
1. بسیاری از طرفداران دیدگاه مشهور تحدی به یک سوره در لفظ و محتوا را این گونه تفسیر نمیکنند که در صورت جدا کردن این دو از هم، عرب میتوانسته برابر یکی از آن دو بیاورد؛ به بیان دیگر، عرب در آوردن مثل قالب و لفظ همانند لفظ و محتوا ناتوان است. جانب محتوا نیز چنین است، به ویژه که محتوا به صورت مستقل مورد تحدی است. اما برخی طرفداران نظریه مشهور بر این باورند که اعجاز بیانی در فرض جمع «لفظ و محتوا» معجزه است نه در فرض تفکیک آن دو از یکدیگر. شاخص این افراد سید مرتضی و استاد معرفتاند. به نظر میرسد بیتوجهی به منطق اثبات اعجاز قرآن، و جایگزین کردن پاسخ سؤال دوم به جای سؤال اول (← سیر منطقی در اعجاز قرآن) موجب شده یکی به نظریه صرفه و دیگری به نظریه جمع لفظ و معنا پناه ببرد. آنچه مهم است این است که ادعای وجود چیزی که در قالب و لفظ با قرآن همتراز باشد، بدون شاهد و مثال است و هیچیک برای ادعای خود دلیل و شاهدی ارائه نکردهاند تا بتوان ارزیابی کرد. نظریه صرفه به طور مستقل بررسی و نقد خواهد شد و در نقد دیدگاه استاد معرفت در جمع لفظ و معنا به همین نقد کوتاه بسنده میکنیم که سوره «مسد» محتوای بلندی ندارد و در حقیقت هجونامهای علیه جسارت ابولهب است که شرح آن گذشت (← تحدی و فضای تحدی در قرآن ← سوره مسد).[1]
2. اگر کسی قید «مفتریات» را به معنای صرفا قالب و صورت نداند و آن را از باب مماشات و نوعی تبکیت و تعریض بداند و خلاصه ملاک در سورههای هود و یونس را به جز تعداد آنها یکسان تلقی کند، باید ناگزیر تفاوت در شمار سورههای مورد تحدی را قرینه بگیرد بر این که سوره هود (با ملاک ده سوره) قطعاً پیش از سوره یونس (با ملاک یک سوره) نازل شده است (مطابق با فهرست ابن ندیم).
نظریه مختار
چنان که در تبیین نظریه مشهور بیان شد، این نظریه فارغ از توجه به ترتیب نزول و اختلاف فهرستها در آن و نیز با اهتمام اندک به تبیین نقش قیود و قرائن موجود در آیات تحدی و همچنین بدون تحلیل متنشناسانه و بافتاری آیات در بردارنده آیات تحدی، طی طریق کرده است. در مقابل، بسیاری با توجه به قرائن متنی مانند «مفتریات» از این نظریه عبور کرده و کوشیدهاند از ورای این نظریه ساده به فهمی عمیقتر از آیات تحدی دستیابند....
در دیدگاه مختار تقدم یا تأخّر نزول سوره یونس ع بر سوره هود ع تأثیری برجای نمیگذارد؛ زیرا ملاک مطرح شده در این دو سوره را از یک نوع نمیداند، لیکن بر فرض تقدم سوره یونس بر سوره هود که روایات ترتیب نزول گزارش کردهاند، میتوان گفت:
1. ابتدا به همه قرآن با همه اوصاف آن تحدّی شد ولی بعد ملاک از همه قرآن به یک سوره در لفظ و محتوا تنزّل یافت.
2. تحدّی به یک سوره در لفظ و محتوا با لحاظ همه ویژگیهای آن سوره است. (حتی آنها که صدها سال بعد از زمان نزول کشف شدهاند[2]؛ مانند اخبار غیبی و مصادیق اعجاز علمی؛ مثلاً کسی که میخواهد در برابر سوره کوثر مانندی بیاورد، باید در متن خود حداقل یک خبر غیبی هم قرار دهد که در صورت برابری لفظ و محتوا و عبور از این دو مانع، باید منتظر شد تا خبر غیبی تحقق پذیرد و در صورت تحقق آن، معارضه تمام است؛ اما کسی که با سوره فیل معارضه میکند نیازی نیست در متن خود خبر غیبی قرار بدهد).
3. بعد از ملاک یک سوره در لفظ و محتوا، به عدهای خاص اجازه داده شد به جای لفظ و محتوا، تنها برابر ده سوره در لفظ بیاورند. این تغییر ملاک تنها نسبت به عربی که مهارتش در ادبیات و از معارف عالی تهی بود، تخفیف به شمار میرفت نه همه معارضان. در این ملاک، به عربِ زباندان و پرورشیافته در ادبیات ممتاز آن روزگاران که ادبیات عالی را عجین شده با شیر مادر دریافت میکرد، فرصت داده شد که محتوای ده سوره قرآن را که مصداق «مفتریات» میپنداشت، تنها با قالب جدید ارائه کند. (ده سوره نمیتواند ده برابر یک سوره باشد بلکه باید ده سوره در قالبهای تازه و مانند قالبهای قرآنی آورده شوند؛ مثلاً برابر سوره کوثر باید حدود یک سطر باشد و میباید ده سوره را به این شکل در قالب جدید بیاورد و آوردن یک سوره ده سطری در برابر سوره کوثر از «عشر سور مفتریات» کفایت نمیکند.)
4. در مرحله بعد، باز هم از یک سوره در لفظ و محتوا یا ده سوره تنها در لفظ تنزّل و قرار شد اگر میتواند حتی به اندازه یک «حدیث» بیاورد. منظور از حدیث یک کلام منعقد تازه است. بر این اساس، مثلاً اگر کسی میخواهد برابر سوره بقره سورهای بیاورد، لازم نیست برابر همه آن را بیاورد بلکه مثلاً اگر برابر آیه دین یا داستان طالوت و جالوت یا یکی از داستانهای مطرح شده در سوره بقره نیز بیاورد، کافی است.
آنچه بیان شد، بر اساس معنای راجح از «حدیث» است ولی برخی مفسران معنای حدیث را به ظاهر محدود کردهاند که بر این اساس تنزّلی دیگر رخ داده است؛ یعنی ابتدا کل قرآن یا بخش اعظمی از قرآن که بتوان به آن «قرآن» اطلاق کرد؛ سپس یک سوره در صورت و معنا و پس از آن ده سوره تنها در صورت و باز در تنزّلی دیگر تنها در یک بخش کلام کامل منعقد تازه در لفظ و محتوا یا تنها در لفظ (بر اساس اختلاف در تفسیر حدیث).[3]
تذکر بسیار مهم:
الف) دقت شود این تنزّلهای پیاپی تنها برای به رخ کشیدن ناتوانی مخاطب است وگرنه به فرض کسی میتوانست برابر آیه دین که یک صفحه است، برابری بیاورد، هرگز از نگاه داوران کارش با قرآن برابری نمیکند هرچند مبارزه را برده باشد؛ درست مانند مثال ذیل:
فرض کنید فردی دیسکی را به میزان 400 متر پرتاب میکند و این در حالی است که رکورد پرتاب دیسک حدود 80 متر است. حال اگر فرد یاد شده در یک مسابقه برای گرم کردن مسابقه بگوید هرکس بتواند دیسک را 100 متر پرتاب کند، من را شکست داده و پیروز میدان است و جایزه برای او. حال اگر کسی موفق شود دیسک را 100 متر پرتاب کند، هرچند در ظاهر پیروز میدان است ولی از نظر تماشاچیان او هرگز حتی قابل مقایسه با صاحب پرتاب 400 متر هم نیست چه رسد به پیروزی واقعی بر او.
ب) معنای «مثل» برای مخاطبان اولیه که اهل لسان بودند، کاملاً آشکار بود؛ از این رو در پاسخ به تحدی قرآن از معنای مثل نپرسیدند بلکه ادعا کردند ما مثل آن را میآوریم که البته دروغ و توهّمی بیش نبود. «مثل» در آیات تحدی اطلاق دارد و هر امتیازی را شامل میشود، خواه از جهت لفظ باشد و خواه از جهت معنا، هرچند در سوره هود با قید «مفتریات» که توضیح آن در ادامه آمده است، دامنه مثل در ظاهر و قالب و در آیه 49 قصص به محتوا محدود شده است.
5. ضمیر «من مثله» در سوره بقره بر اساس تفسیر راجح به پیامبر اکرم ص باز میگردد و در آیات دیگر تحدی به قرآن.
6. در فراز «قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَریاتٍ» بر اساس لزوم تطابق وصف با موصوف میبایست بفرماید: «امثالها/ امثاله» لیکن «مثل» برای مفرد، تثنیه و جمع به کار میرود؛ مانند «أ نؤمن لبشرين مثلنا» و «و حور عين كأمثال اللؤلؤ المكنون»، هرچند ممکن است در انتخاب یکی از دو وجه مجاز، حکمت بلاغی و غیر آن نهفته باشد. در این خصوص، آیت الله مصباح یزدی افراد «مثله» در فراز یاد شده را به معنای برابری ده سوره با یک سوره از قرآن دانسته است؛ یعنی امتیازهای یک سوره در ده سوره آورده شود، لیکن این تفسیر افزون بر ابهام در آن، مغایر با تبادر عرفی از معارضه و مقابله است؛ یعنی عرف نمیپذیرد که مثلاً اگر در غزلی ده صنعت ادبی و هنری به کار رفته باشد، معارض آن نیز ده غزل بیاورد که این ده صنعت در آنها، هریک در بردارنده یک صنعت، توزیع شده باشد و یا معارض در برابر ده غزل، ده غزل بسراید و مثلاً ده صنعت هنری مشترک در همه غزلهای اصل را در ده غزل توزیع کند و در هر غزلی یک صنعت جای دهد.
این احتمال بلیغانه نیز وجود دارد که اِفراد «مثله» به دلیل یکی انگاشتن همه سورههای قرآن باشد؛ یعنی قرآن را واحدی به شمار آورده که در سورههای خود تجلیهای متفاوتی داشته است.
[1] . برای آگاهی از بررسی و نقد دیدگاه ایشان ر.ک: نظریههای اعجاز بیانی، ساختار 1.
[2] . فرض کنیم شخصی دستگاهی ساخته که میتواند مانند رادیو دوازده موج را دریافت کند. اما این دستگاه ویژگیهای دیگری نیز دارد که فعلاً از عموم مردم پنهان است؛ مانند ضبط صدا و تصویر. روشن است که اگر کسی دستگاه دیگری درست کند که همین دوازده موج را بگیرد، اختراع او از نگاه عموم مردم با دستگاه موجود برابری کرده است. اما اگر مردم از قابلیت ضبط آن نیز آگاه شوند، در چنین فرضی، دیگر دستگاه جدید از نظر عرف، معارض و برابر واقعی دستگاه موجود و مفروض به شمار نمیرود، حتی اگر از نظر قانون مسابقه، ضبط صدا و تصویر جزو ملاکهای برتری نباشد.
بر اساس دیدگاه مختار ویژگیهای دیگر (ضبط و ...) نیز جزو ملاک ارزیابی است؛ بله اگر هیچکس از آن ویژگیها آگاهی نداشته باشد، بر اساس تعاملات عرفی و اصول عقلائی محاوره، مجالی برای بروز و ظهور ندارد و ملاک ارزیابی به دامنه آگاهی محدود میشود.
[3] . برای آگاهی بیشتر ر.ک: اعجاز و تحدی، جواهری، ص 295- 296.
در پست بعد توضیحی در باره «مفتریات» بیان خواهد شد.