808) نظریه جامعیت علمی شبکه‌ای و هوشمند قرآن کریم (ساختار، فرایند)

مقاله علمی پژوهشی «نظریه جامعیت علمی شبکه‌ای و هوشمند قرآن کریم (ساختار، فرایند)» منتشر شد.

پژوهش‌های قرآنی، شماره 111، شهریور 1403

چکیده

قرآن به‌صراحت مدعی «جامعیت» است، اما ابعاد و ساختار و فرایند آن را روشن نکرده و ازاین‌رو، دامنه انتظار مخاطبان را در تفسیر جامعیت و رجوع علمی به آن با ابهام روبه‌رو کرده است. در کنار این ویژگی مهم، قرآن همچنین مدعی جمع پارادوکسیکال اوصاف «جاودانگی» و «ثبات»‌ و در عین حال، «پویایی» و «تحرک» نیز هست؛ آن‌چنان که با گذر زمان و تکامل علمی بشر، گرد کهنگی بر چهره آن نمی‌نشیند و این درحالی است که «تکامل علمی» بشر به‌صورت قهری، موجب زوال برخی دانش‌ها و تولید دانش‌های جدید است تا نیازهای نوظهور را پاسخ گوید و اساساً‌ نیازهای بشر نو به نو و به مرور و به‌طور دائم در حال پوست‌اندازی است و در فرایند تکامل دانش بشر، «علم» هیچ‌گاه از حرکت باز نمی‌ایستد. این اوصاف و گزاره‌های ناسازوارانه پرتکرار در قرآن و منابع دینی، برای تثبیت در ذهن علمی بشر امروزین، نیازمند واکاوی و بازشناسی‌ دقیق بوده و لازم است ساختار، فرایند و سازکار آنها آشکار شود. این مقاله با تکیه بر روش کلامی و ورود اجمالی به روش پدیده‌شناختی، عهده‌دار رمزگشایی و حل این معادله چندوجهی و پاسخگویی به پرسش‌ها و ابهامات یادشده است. فرضیه نگارنده این است که ساختار و فرایند جامعیت علمی قرآن، به شکل بدیعی شبکه‌ای (آنتولوژی) و هوشمند عمل کرده و «جامعیت قرآن» نیز متناسب با اهداف و مقتضیات و اوصاف و وظایف آن، قابل بازتعریف و ظرفیت‌های علمی قرآن نیز به شکل واقع‌بینانه‌ای، قابل بازشناسی است.

کلیدواژه‌ها

مرجعیت علمی قرآن​​​​​​، ​جامعیت علمی قرآن، جاودانگی قرآن ، پویایی قرآن

https://eitaa.com/jotting

807) ساختارشناسی کل‌نگر سوره‌های قرآن و پارالل مقاطع

گاه ماتن متنی ادبی را بر اساس الکلام یجر الکلام می‌سراید؛ یعنی از جایی شروع می‌کند و عیناً مانند گفتگوی دو نفر گاه بدون ارتباط وثیق سخن از چیزهای دیگر به میان می‌آورد، هرچند هدفی کلی را نیز در ابتدا در نظر داشته باشد. در این گونه اشعار یا متون ادبی بهترین روش مطالعه «جزء‌نگرانه» است؛ یعنی مقاطع آن مستقلاً‌ مورد توجه و تفسیر است، لیکن گاه ماتن پیش از خلق متن ساختاری کلی را مد نظر دارد و بر اساس ساختار کلی خود مقاطع و اجزای متن را جاسازی می‌کند. در این گونه متون بهترین روش مطالعه «کل‌نگرانه» است؛ یعنی خواننده باید کل متن را ببیند و مطالعه اجزا و مقاطع آن به صورت مستقل هرچند لازم ولی کافی نیست. در این گونه متون ساختارمند گاه مقطع فرضاً دوم با مقطع هفتم مرتبط است که مطالعه جزء‌نگرانه متن نمی‌تواند پرده از ارتباط این دو مقطع بردارد. این نوع ارتباط بین مقاطع را «پارالل»‌ (ارتباط غیر خطی بین دو یا چند قسمت متن) می‌نامند. «رد العجز علی الصدر» در بلاغت نمونه‌ای از پارالل است.


گذشته از ارتباط غیر خطی مقاطع داخل متن (پارالل)، گاه یک مقطع یا یک بیت کاملاً از قبل و بعد از خود جدا و منقطع است به گونه‌ای که خواننده با رویکرد جزء‌نگرانه آن را بی‌ربط حس می‌کند، لیکن اگر همین مقطع منقطع از قبل و بعد با ساختار کلی متن با رویکرد کل‌نگرانه مطالعه شود، کاملاً‌ مرتبط با متن ظاهر می‌شود؛ یعنی ماتن گاه جزئی از نظام حاکم بر متن را که از متن جا مانده و تکمیل کننده است، در مقطعی لابه‌لای متن قرار می‌دهد که تنها کسی متوجه ضرورت آن می‌شود که با نظام حاکم بر متن و ساختار آن آشنا باشد.

نگاه توأم جزء‌نگرانه و کل‌نگرانه و ساختاری به سوره‌های قرآن لازمه تفسیر زیبایی‌شناختی شش ضلعی است و در نوع تفسیر زیبایی‌شناختی ساختاری جای می‌گیرد.