438) هاریسون و طب اسلامی
پیشتر در باره مشکلات طب اسلامی مطالبی را عرض کردم و یک نمونه هم ارائه نمودم. اما در این پست میخواهم در باره آتش زدن کتاب هاریسون مطلبی را عرض کنم. آتش زدن یک کتاب علمی اگر جنبه قدسی نداشته باشد، تنها میتواند برای صاحب کتاب، سرمایهگذار و مانند اینها ایجاد حق کند و در خصوص دیگران ایجاد حق نمیکند؛ زیرا فرصت دفاع به صورت علمی وجود دارد و تندی و بگیر و ببند کسی که به شیوه آتش زدن یک کتاب غیر مقدس اعتراض خود را اعلان میکند، بیشباهت با کار او نیست! اینها به کنار! نکته درخور توجه این است که دلسوزان طب سنتی یا دقیقتر بگویم سنتی- اسلامی باید مراقب باشند مافیای قدرت در حوزه داروی شیمیایی از این واقعه برای کوبیدن طب سنتی بهره نگیرند؛ یعنی به اسم مبارزه با طب اسلامی و افراطیگری در آن، به جنگ طب سنتی نروند.
نکته دوم این است که در گذشته طبیبان مشهور معمولاً روحانی و دانشآموخته حوزههای علوم دینی بودند؛ از این رو در روزگار ما نیز حوزههای علمیه بسیار بجاست با برنامهریزی میداندار این بخش شوند و طلاب مستعد را برای طبابت به شیوه سنتی آموزش دهند. همچنین آشنایی همه طلاب با طب سنتی- اسلامی عمومی (در حد آموختن آموزههای مربوط به پیشگیری و درمان شماری از بیماریهای شایع) ضمن فایدهای که برای حفظ سلامتی آنها و خانواده و اطرافیانشان دارد، برای ایجاد پیوند مناسب بین آنها به ویژه مبلغان و توده مردم بسیار مؤثر و راهگشاست و ابزار مناسبی است تا در خدمت تبلیغ آموزههای شریعت قرار گیرد.