560) آیا مانتو  از حجاب کامل کفایت می‌کند؟

آیا مانتو از حجاب کامل کفایت می‌کند؟

مصیبت ترجمه «يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِن‏»

یکی از مصیبت‌های ترجمه قرآن، ترجمه این فراز مشهور است: «يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِن‏» (احزاب، 59)

ترجمه این عبارت چند مشکل دارد:

1. ترجمه یدنین علیهن؛ زیرا یدنین با علی به کار نمی‌رود.

2. ترجمه «من» در «من جلابیبهن».

3. خود جلابیبهن.

ابتدا چند ترجمه مشهور :

- چادرهايشان را بر خود فرو پوشند [تا بدن و آرايش و زيورهايشان در برابر ديد نامحرمان قرار نگيرد.]

نقد: در آیه سخن از پوشیدن نیست بلکه سخن از «یدنین» است؛ «من» ترجمه نشده؛ جلابیب به معنای صرفا چادر نیست و همه مخاطبان قرآن ایرانی نیستند؛ «علیهن» نیز صرفا تحت اللفظی ترجمه شده است.

- جلبابها [روسرى‏هاى بلند] خود را بر خويش فروافكنند،

نقد: ترجمه «یدنین علیهن» به فروافکنند، کامل نیست؛ ترجمه جلباب به روسری‌های بلند سلیقه‌ای است. «من» ترجمه نشده؛ «علیهن» نیز صرفا تحت اللفظی ترجمه شده است.

- بخشى از مقنعه‏هاى خويش را به خود نزديك كنند تا گردن و سينه آنان آشكار نشود.

مشکینی: روسرى‏ها و چادرهاى خود را بر خويش بيفكنند (كه گردن و سينه و بازوان و ساق‏ها پوشيده شود)

- از پوشش‏هاى بلند (چادر مانند) شان به خودشان نزديك كنند

- پوششهاى خود را بر خود فروتر گيرند.

- چادرها (جلابيب: چادرها...) يشان را بر خويش نيك بپوشند (ادناء: نزديك كردن و فرو گذاشتن...)

ترجمه پیشنهادی

1. در «یدنین علیهن» تضمین وجود دارد؛ زیرا ادناء با علی به کار نمی‌رود؛ بنابراین به موجب قاعده مهم و بلاغی تضمین پای فعلی از جنس «وضع» در میان است که پشت «یدنین» پنهان شده و «علی» که پیوست آن است، پیداست! البته به موجب همین تضمین «الی» که پیوست «یدنین» هست، نیز ناگزیر پنهان و به تعبیری حذف شده است. (این بنده حقیر فقیر الی الله تعبیر «حذف» را نمی‌پسندم؛ زیرا در ترجمه و تفسیر دیده می‌شود و البته باید هم دیده شود!)

2. به موجب بلاغت تضمین، تأکید روی «ادناء» است نه «وضع».

3. حال که عبارت از پشت ابر درآمد و تبدیل شد به «یدنین الیهن و یضعن علیهن» یعنی جلباب - هرچه هست- باید به گونه‌ای پوشیده شود که به انسان نزدیک شود ولی نچسبد و همچنین به گونه‌ای بچسبد که بتوان گفت نزدیک شده و نچسبیده! (جمع این دو با غلبه ادناء یعنی چیزی که به بدن نزدیک شود و آن را فراگیرد ولی به بدن نچسبد). این‌ چنین چیزی تنها در چادر و عبای عربی و مانند آن‌ها رخ می‌دهد.

4. «من» در «من جلابیبهن» برای تبعیض است؛ یعنی «یدنین علیهن» را بر بخشی از این جلباب اجرا کنند نه همه آن (چنان‌که پایین چادر و عبا و مانند این‌ها را نمی‌توان مانند بالای چادر و عبا به بدن نزدیک کرد؛ در حقیقت ناخودآگاه این «من» تبعیضیه خود اتفاق می‌افتد.)

5. جلباب: معانی متعددی برای آن گفته شده: «پوششی بزرگتر از خمار و کوچک‌تر از رداء که زن با آن سر و سینه‌اش را می‌پوشاند؛ لباسی گشاد که از ملحفه (چیزی شبیه چادر که با وسعتش همه بدن را می‌پوشاند) کوچک‌تر است؛ همانند ملحفه. (ابن منظور، لسان العرب، ماده «جلب»؛ زبیدی، 1306ق، ج‏1، ص374) شیخ طوسی در معنای جلباب آورده است: «جلابیب جمع جلباب، به گفته ابن عباس و مجاهد، پوشش زن و همان مقنعه است که سر و پیشانی زن را وقتی می‌خواهد پی حاجتی از خانه بیرون رود، می‌پوشاند، بر خلاف کنیزان که بدون سر برهنه خارج می‌شوند، و به قول حسن، جلابیب چادر و ملافه‌مانندی است که زن بر خود می‌گیرد و جلو صورت نزدیک می‌کند». (طوسی، 1409ق، ج8، ص 361) علامه طباطبائی نیز آورده است:‌ «جلباب لباسی است که زن همه بدن خود را با آن می‌پوشاند و یا پوششی است که زن سر و صورتش را با آن می‌پوشاند». (طباطبائی، الميزان في تفسير القرآن، 1417ق، ج‏16، ص 340) سدّی و بیضاوی نیز پوشاندن صورت را به نحوی در معنا آورده‌اند:‌ « عن السدّي: أن تغطّي إحدى عينيها و جبهتها و الشقّ الآخر إلّا العين؛ البيضاوي: مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ: يغطّين وجوههنّ و أبدانهنّ بملاحفهنّ إذا برزن لحاجة.» (مصطفوی، 1368ش، ج‏2، ص 95)

بعید نیست معنای اصل «جلب» که راندن از سویی به سوی دیگر است (ابن فارس: جلب: أصلان، أحدهما الإتيان بالشي‏ء من موضع الى موضع، و الآخر شي‏ء يغشيّ شيئا.) در «جلباب» که حامل نوعی مبالغه (در شدت پوشانیدن بدن) نیز هست (ر.ک: مصطفوی، 1368ش، ج‏2، ص: 95- 96) نهفته باشد؛ زیرا زن پوشش را دور خود می‌پیچد و از سویی به سوی دیگر می‌گرداند و خود را کاملاً در آن پنهان می‌کند.

حال می‌خواهیم ترجمه‌ای ارائه کنیم که این مورد را بفهماند؛ اینجاست که آن مصیبتی که در عنوان عرض شد، رخ می‌دهد!

559) قدرت سیاق

در این پست می‌خواهم به نکته جالب و درس‌آموزی اشاره کنم. به آیات ذیل توجه کنید:

إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما فِي بَطْنِي مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (35) فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثى‏ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى‏ وَ إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَمَ وَ إِنِّي أُعِيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ (36)

ترجمه: [ياد كنيد] هنگامى كه همسر عمران گفت: پروردگارا! براى تو نذر كردم كه آنچه را در شكم خود دارم [براى خدمت خانه تو از ولايت و سرپرستى من‏] آزاد باشد، بنابراين از من بپذير؛ يقيناً تو شنوا و دانايى. (35)

زمانى كه او را زاييد، گفت: پروردگارا! من او را دختر زاييدم! و خدا به آنچه او زاييد داناتر بود؛ و آن پسر [كه زاييدن او را آرزو داشت، در كرامت، عظمت، ارزش و شخصيت‏] مانند اين دختر نيست؛ [پس در مقام نام گذاريش گفت:] البته من نامش را «مريم» نهادم، و او و فرزندانش را از خطرات مهلك و وسوسه‏ هاى بنيان برانداز شيطان رانده شده به پناه تو مى‏ آورم. (36)

در این آیات فراز «لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى» اگر جدای از سیاق و متن در نظر گرفته شود؛ به این معنی است که پسر مانند دختر نیست، لیکن اگر در سیاق دیده شود به این معنی است که آن پسری که مادر مریم نذر خدمت کرده بود، مانند این دختر که زاییده نیست و برکات این دختر از آن پسری که فکر می‌کرد خواهد زایید، بیشتر است.

از این مثال می‌توان دریافت که خروج از سیاق نیازمند یک قرینه قوی است؛ قرینه‌ای که بتواند در معارضه با سیاق بر آن تفوّق یابد و چیره شود.

558) ترجمه المیزان

ترجمه المیزان چاپ جامعه مدرسین در مجموع ارزشمند و جزو ترجمه‌های موفق و نشان‌دهنده تلاش فراوان مترجم است، لیکن به موجب ترجمه و انسانی بودن کار، خالی از خطا نیست که جهت تنبه مخاطبان به نمونه‌ای که اخیراً دیده‌ام، اشاره می‌کنم. یادآور می‌شوم تذکر این نمونه به معنای نادیده گرفتن زحمات طاقت‌فرسای مترجم مورد تأیید علامه و دشواری ترجمه کتاب سنگینی چون المیزان نیست.
علامه ذیل آیه 18 سوره دخان آورده است:
«و في قوله: «إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ‏» حيث وصف نفسه بالأمانة دفع لاحتمال أن يخونهم في دعوى الرسالة و إنجاء بني إسرائيل من سيطرتهم فيخرج معهم عليهم فيخرجهم من أرضهم كما حكى تعالى عن فرعون إذ قال للملإ حوله: «إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ»: الشعراء: 25.» (الميزان في تفسير القرآن، ج‏18، ص: 139)
اما ترجمه مترجم: «و در جمله‏" إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ" كه موسى خود را به امانت توصيف مى‏كند، اين احتمال دفع شده كه: مبادا در رسالتش خيانت كند و مامور نجات بنى اسرائيل از سيطره فرعونيان و بيرون كردن آنان از سرزمين فرعونيان نباشد، و از پيش خود اين ادعاها را كند. هم چنان كه بنا به حكايت قرآن، فرعون اين احتمال را در ذهن قومش تقويت مى‏كرد و به بزرگان قوم خود مى‏گفت:" إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ"؛ ... شعراء، آيه 34 و 35..»

ترجمه پیشنهادی: «در جمله " إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ " - که در آن خود را به امانت توصیف می‌کند- ردّ این احتمال است که در رسالت و نجات بنی‌اسرائیل از سلطه آنان خیانت کند [یعنی رسالت و مأموریت در نجات بنی‌اسرائیل را به دروغ ادعا کرده و] با آنان هماهنگ شده علیه فرعونیان شورش نماید و آنان را از سرزمینشان بیرون براند؛ چنان که فرعون [چنین برداشتی داشت] و به اطرافیانش گفت: او ساحری توانمند است که می‌خواهد شما را با سحرش از سرزمینتان بیرون براند [و آن را تصاحب کند].»
تذکر
1. با توجه به توانمندی مترجم و طبیعی بودن درصدی از خطا، هرچند این خطا از شأن ترجمه نمی‌کاهد، لیکن هشداری به همگان است که به هیچ ترجمه‌ای اعتماد کامل نداشته باشیم، به ویژه که گویا این ترجمه کنترل و تحقیق نیز شده است.
2. به گفته مترجم محترم، وی به مرور ترجمه‌های جلدهای نخستین را برای علامه قرائت می‌کرده و تأیید وی را می‌گرفته است؛ از این رو اختلاف‌های ترجمه و اصل در جلدهای نخست (؟) - به ادعای مترجم - به نوعی تأیید مؤلف را به همراه دارد؛ از این رو در مواضع حساس شاید نتوان از ترجمه جلدهای نخست (؟) چشم پوشید.