آداب خوردن و آشاميدن در اسلام
آداب خوردن و آشاميدن در اسلام
سيدمحمد حسن جواهرى
احكام اسلام از سوى آفريدگارى حكيم و دانا و بر پايهى حكمت و مصلحت وضع شده است تا انسان را در مسير زندگىمادى و معنوى يارى رساند. اين حكمتها گاه آشكار است و هر كس مىتواند با اندكى تأمل، وجه، يا وجوهى از آنها را دريابد، مانند شستن دست پيش از غذا؛ اما در برخى احكام، يافتن فلسفه وجودى آنها به سادگى ميسور نيست. برخى از احكام بهآثار و روابط ناشناختهاى اشاره دارد كه فهم حقيقت آنها ابزار خاص خود را مىخواهد؛ روابط و آثارى مانند وضوى پيش از غذاو زياد شدن رزق، يا جمع كردن آنچه از خوان غذا مىريزد و...
قرآن نيز به برخى از اين روابط و حقايق ناشناخته توجه داده است:
»در حقيقت، كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مىخورند، جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مىبرند، و به زودى درآتشى فروزان در آيند.«(1)
اين گونه مسائل و حقايق از ديد دل آگاهان و صاحبان ديدگان برزخى و ملكوتى پنهان نمىماند و هر يك به فراخور بينايى ودريافتهاى معنوى خويش، بهرهاى مىيابند. دكتر غلام رضا جعفرى - فرزند مرحوم علامه محمدتقى جعفرى - مىگويد:
»وقتى كه در نروژ بودم ]سفر نروژ در هفتههاى آخر عمر علامه و براى معالجه بوده است[، يكى از دوستان من، استاد را براىشام به منزل خود دعوت كرد. رأس ساعت مقرر، من و پدرم، به منزل آن دوستم رفتيم. هنگام شام، پدرم ناراحت شد و گفت:»بوى تعفّن مىآيد« من تصور كردم كه ممكن است تومور موجود در مغز فعاليت مراكز بويايى در مغز را دچار اختلال كرده باشد.من به او توضيح دادم كه بوى تعفّن در كار نيست؛ اما او ضمن ابراز ناراحتى از بوى تعفّن، از جا برخواست كه برود. به ناچار من نيزهمراه او از منزل دوستم خارج شدم. صبح روز بعد، من با آن دوستم تماس گرفتم تا راجع به اتفاق شب گذشته عذر خواهى كنم؛اما با كمال تعجب آن دوستم گفت كه براى شام شب گذشته نتوانسته بودم مرغ ذبح اسلامى بخرم و ناچار شدم از مرغ معمولىاستفاده كنم. آن دوستم گفت: از اين كه داشتم مرغ غير ذبح اسلامى به استادم مىدادم، بسيار ناراحت بودم؛ خيلى خوشحال هستمكه ايشان شام نخوردند.«(2)
نكتهى ديگر اينكه اهل بيت)ع( به مقتضاى »كلم الناس على قدر عقولهم«(3) متناسب با زبان و فرهنگ مخاطبان خويشسخن مىگفتند: براى مثال: »انما قُصّوا الاظفار لأنّها مقيلُ الشيطان و منه يكون النسيان؛(4) ناخنهايتان را كوتاه كنيد؛ چرا كهناخن بلند جايگاه شيطان ]ميكروب[ و باعث فراموشى است.« البته تفسير شيطان به ميكروب صرفاً يك احتمال قوى است.نمونهاى ديگر: »امير المؤمنين)ع( فرمود: »لاتشربوا الماء من ثملة الإناء و لاِمن عروتِهِ فانّ الشيطان يقعد اعلى العروة و الثلمة؛ ازشكاف و دستگيرهى ظرف نياشاميد كه محل نشستن شيطان است.«(5) در روايتى ديگر مىخوانيم: »رسول خدا)ص( فرمود: ازدستگيرهى ظرف نياشاميد كه محل جمع شدن چرك است«(6)؛ بنابراين، بايد دقت كرد تا به مقصود اصلى حديث، دست يافت.
آداب خوردن
1. نيت الهى داشته باشد: پيامبر گرامى اسلام)ص( در رهنمودى به ابوذر فرمود:
»يا اباذر ليكن لك فى كل شىء نيّةٌ صالِحَةٌ حتّى فى النومِ و للأكل؛(7) اى ابوذر! بايد در هر كارى نيّتى پاك داشته باشد، حتىخوردن و خوابيدن.«
مرحوم شيخ رجبعلى خياط - عارف نامور - به شاگردان خود بارها تذكر مىداد كه همهى كارها بايد براى خدا باشد ومىافزود:
»هر گاه اين استكان چاى را به قصد خدا بخورى، دل تو به نور الهى منوّر مىشود، ولى اگر براى حظّ نفس خوردى، همانمىشود كه خواسته بودى.«(8)
»آيتالله مهدوى كنى فرمودند: در آغاز تحصيل و اوايل طلبگى وقتى خواستم لباس براى خود بخرم - بعد از اين كه لباسعاريهى مرحوم برهان را مىخواستم پس بدهم - پيش شخصى به نام شيخ رجبعلى خياط رفتم، در آن هنگام چهارده - پانزده سالداشتم، پارچهاى را براى ايشان بردم، محل كار او در منزلش و در اتاقى نزديك در بود. قدرى نشستم، ايشان آمد و گفت: »خوب!حالا مىخواهى چه بشى«؟ گفتم: طلبه؛ گفت: »مىخواهى طلبه بشى يا آدم«؟ من قدرى تعجب كردم كه چرا يك كلاهى با يكمعمّم اين گونه حرف مىزند؛ سپس گفت: »ناراحت نشو! طلبگى خوب است، ولى هدف آدم شدن باشد، به شما نصيحتىمىكنم فراموش نكن. از همين حالا كه جوان هستى و آلوده نشدهاى، هدف الهى را فراموش نكن، هرگاه كارى مىكنى براى خداانجام بده، حتى اگر چلوكباب هم خوردى به اين قصد بخور كه نيرو بگيرى و در راه خدا عبادت كنى و اين نصيحت را در تمامعمر فراموش نكن.«(9)
در اين، مورد مثال استاد قرائتى بسيار گوياست؛ انسان مىتواند با نيت غسل به استخر شيرجه بزند كه هم ثواب ببرد و هم شناكند و مىتواند بدون نيت شيرجه بزند كه فقط شنا كرده است، كارهاى ديگر و از جمله خوردن و آشاميدن و ورزش كردن و... نيزاين چنين است.
2. آنچه مىخورد حلال باشد
خداى متعال مىفرمايد: »كلوا مما رزقكم اللَّه اليّه حلالاً طيبًا...؛ از آنچه خداوند روزى شما گردانيده، حلال و پاكيزه رابخوريد...«.
امام صادق)ع( از پدرانش از رسول خدا روايت كرد كه:
»غذا اگر چهار ويژگى داشته باشد، پس كامل ]بىنقص[ است: از حلال تهيه شده باشد و خورندگان آن متعدد باشند و در ابتدإے؛ٍهنام خداى بزرگ برده و در پايان سپاس گفته شود.«(10)
رسول خدا)ص( فرمود:
»هر كه روزى حلال بخورد، فرشتهاى بر فراز او براى استغفار كند تا از خوردن دست بكشد.«(11)
نيز فرمود:
»هر كس لقمهى حرامى بخورد، چهل شبانه روز نماز او پذيرفته نمىشود و دعاى چهل صبحگاه او نيز مستجاب نمىگردد وهر گوشتى كه ]لقمهى[ حرام رويانيده باشد، مستوجب آتش است و يك لقمه نيز گوشت مىروياند.«(12)
نيز فرمود:
»هر كس اهميت ندهد كه مالش را از چه راهى به دست آورده، خدا نيز اهميت نمىدهد كه از كدامين راه به آتش داخلشكند.«(13)
3. بهترين ساعات و در دو وعده غذا بخورد
براساس آيات و روايات بهترين زمان غذا خوردن صبح و شام است. در آيه 62 سورهى مريم مىخوانيم: »لهم رزقهم فيهابكرة و عشيّاً؛... روزىشان صبح و شام در آن جا ]بهشت[ ]آماده[ است.«
امام صادق)ع( فرمود:
»ترك العشاء خراب البدن؛(14) شام نخوردن موجب خرابى بدن است.«
در حديثى از اميرالمؤمنين)ع( روايت شده كه » غذا نخوردن در شب انسان را پير مىكند.« و فرمود: »چون كمى پير شد، بايدهر شب و بيش از غذا چيزى بخورد كه بهتر به خواب مىرود و دهانش خوشبو مىشود يا خلقش نيكو مىگردد.«(15)
امام صادق)ع( فرمود:
»پيرمرد، غذاى شب را رها نمىكند، هر چند به يك لقمه باشد«(16)
4. وضو گرفتن يا شستن دستها پيش از غذا
آثار شستن دستها و وضو گرفتن:
1. رزق را زياد مىكند؛(17)
2. فقر را بر طرف مىسازد؛(18)
3. هم و پريشانى را زايل مىكند؛(19)
4. بر عمر مىافزايد؛(20)
5. نور چشم را زياد مىكند؛(21)
6. نعمت را پايدار مىكند؛(22)
7. بيمارى را دور مىسازد؛(23)
امام صادق)ع( مىفرمايد:
»چون دستت را براى غذا خوردن شستى، با دستمال خشك نكن، زيرا تا رطوبت به دست باقى است، بركت در غذا خواهدبود.«(24) »... و چون پس از غذا وضو بگيرد ]يا بشويد[ با دستمال خشك كند.«(25) »چون پس از غذا دستبشويى، با تَرى دستبر ديده بكش كه امان از درد چشم است.«(26)
5. در ميهمانى، ميزبان پيش از ديگران شروع كند؛(27)
در روايت است كه پيامبر)ص( تا ميهمان از غذا خوردن دست نمىكشيد، خود را به خوردن مشغول مىكرد.(28)
6. در ابتداى غذا خوردن »بسم الله الرحمن الرحيم« بگويد
»اذا اكلت او شربت فقل: »الحمدلله«؛(29) اگر چيزى خوردى يا نوشيدى، خدا را سپاسگو.«
امام على)ع( فرمود: »اگر كسى موقع غذا خوردن نام خدا را بگويد، من ضمانت مىكنم كه از آن غذا دردى به او نرسد.«(30)
امام صادق)ع( فرمود:
در اين زمينه دعاهايى نقل شده كه مىتوانيد براى آگاهى از آنها به حلية المتقين )ص 241 و وسائل الشيعه، ج 24، باب 59 وديگر منابع مراجعه كنيد(.
7. متواضعانه غذا بخورد و از شيوهى متكبران بپرهيزد
امام صادق)ع( دربارهى سنت رسول خدا)ص( مىفرمايد:
»پيامبر)ص( براى خداى، مانند بندگان، متواضعانه مىنشست.«(31)
پيامبر گرامى اسلام)ص( فرمود:
»به هنگام غذا خوردن كفشهايتان را درآوريد؛ چه آنكه سنتى نيكو و براى پاها راحتتر است.«(32)
تواضع به هنگام غذا خوردن در واقع احترام گذاشتن به نعمتهاى خدا و سپاس از او است. علامهى مجلسى مىنويسد:
»دو زانو بنشيند و خوابيده غذا نخورد... و چهار زانو نشستن مكروه است و با خدمتكاران و غلامان چيز خوردن و بر روىزمين چيز خوردن سنت است.«(33)
8. تكيه ندهد(34)
يك وجه اين حكم مىتواند براى دور ماندن از تكبر و تشبّه به متكبران باشد.(35)
9. با دست راست غذا بخورد
پيامبر اكرم)ص( فرمود: »اذا اكل احدكم فليا كل بيمينه...؛(36) اگر كسى از شما غذا خورد با دست راست بخورد.«
امام صادق)ع( فرمود:
»لا تأكل باليسرى و انت تستطيع؛(37) با دست چپ نخور، در حالى كه مىتوانى ]از دست راست استفاده كنى[.« كراهت استفادهاز دست چپ در مورد نوشيدن نيز وارد شده است.(38)
10. ابتدا و انتهاى غذا نمك بخورد(39)
در برخى روايات به جاى نمك در پايان غذا، سركه توصيه شده است.(40) از جمله خواص سركه قدرت بخشيدن به ذهن وعقل است.(41) براى نمك نيز در روايات خواص فراوانى آمده كه مصون ماندن از جزام، پيسى، درد حلق، دندان و شكم ازجمله آنهاست؛(42) بنابراين، هر دوى آنها مفيد است و هر يك را مىتوان اختيار كرد.
11. به غذا فوت نكند(43)
اين حكم شرع - كه به غذاى داغ، براى خنك كردن آن، فوت نكند - در عرف جامعهى ما نيز كاملاً جا افتاده است. فوت كردنبه غذا مىتواند ضررهاى فردى و اجتماعى داشته باشد؛ از جمله:
- با فوت كردن چيزى از غذا بر سفره يا غذاى ديگران بريزد؛
- بوى دهان در هوا پخش و به مشام ديگران برسد؛
- گاه موجب انتقال بيمارى مىشود؛
- در كتاب »اعجاز اسلام از نظر اخبار« آمده است:
»... اگر در دو لولهى آزمايش، در هر كدام مقدارى محلول باز و محلول فنولفتالئين ريخته شود، توليد رنگ ارغوانى خواهدكرد، در اين صورت اگر به يكى از آن دو لوله آزمايش مقدارى اسيد كلريدريك اضافه كنيم، رنگ ارغوانى تبديل به مايعسفيدرنگى مىشود و اگر به جاى اسيد كلريدريك، در ديگرى به وسيلهى دهان بدميم، نيز رنگ ارغوانى تبديل به مايع سفيدرنگ خواهد شد و نيز تحقيق آزمايش ثابت كرده كه هيچ مادهاى غير از اسيد كلريدريك نمىتواند رنگ ارغوانى را تبديل بهمايع سفيد رنگ كند. با اين مقدمه نتيجه چنين مىشود كه هواى دهان كه مركب از دو اكسيژن و يك هيدروژن است، اگر به دومحلول باز و فنولفتالئين دميده شود، توليد اسيد كرده، رنگ ارغوانى را تبديل به مايع سفيد رنگ مىكند و تحقيقات طبى همثابت كرده كه اسيد كلريدريك براى معده ضرر و زيان فوق العادهاى دارد؛ لذا مىتوان گفت كه وصى ششم پيامبر اسلام)ص( ازاين جهت و جهات ديگرى كه هنوز براى بشر مخفى است، از دميدن به چيزهاى گرم، اعم از خوردنى و آشاميدنى به عنوانمكروه جلوگيرى و نهى نموده است.«(44)
12. از جلوى خويش غذا بر دارد.(45)
13. لقمهى كوچك بردارد و خوب بجود(46)
14. با غذا سبزى ميل كند(47)
پيامبر اكرم)ص( فرمود:
»إنّى لا أكُلُ على مائدةٍ ليس فيها خضرة؛(48) من از سفرهاى كه سبزى در آن نباشد، نمىخورم.«
اين همه تأكيد نشان دهندهى خواص ارزشمند سبزى است.
15. با صدا غذا نخورد(49)
اين صدا ممكن است از جويدن يا قورت دادن و يا غير اينها باشد كه همه آنها ناخوشايند است.
16. در هنگام غذا خوردن كمتر به صورت ديگران نگاه كند
امام حسن)ع( فرمود:
»...]از جمله آداب سفره[ و اما آن چهار كه از باب رعايت ادب مىباشد: خوردن از آنچه در جلوى تو است، كوچك گرفتنلقمه، خوب جويدن غذا و كمتر نگاه كردن به صورت مردم است.«(50)
17. غذا خوردن را طول بدهد
در روايت است كه نشستن سر سفره را طولانى كنيد كه از عمرتان محسوب نمىشود،(51) و اين تأكيد نشان دهندهى اهميتجويدن غذا و آرام خوردن است و چه بسا معناى آن، تأثير خوب جويدن آرامش به هنگام خوردن در طول عمر باشد.
18. كم بخورد و از پرخورى بپرهيزد
امير المؤمنين)ع( فرمود:
»كم خوردن نفس را گرامىتر و تندرستى را پايدارتر مىكند.«(52)؛ »هرگاه خداوند بخواهد بندهى خود را اصلاح گرداند، سهچيز نصيب او كند: كمگويى، كمخورى و كمخوابى.«(53)
پرخورى:
قرآن كريم مىفرمايد:
»... كلوا و اشربوا و لاتسرفوا انه لايحب المسرفين؛(54) بخوريد و بياشاميد و]لى[ زيادهروى نكنيد كه او اسرافكاران را دوستنمىدارد.«
اين آيه گرچه بسيار ساده به نظر مىرسد، ولى امروزه ثابت شده كه يكى از مهمترين دستورهاى بهداشتى همين آيه است؛زيرا تحقيقات دانشمندان به اين نتيجه رسيده كه سرچشمهى بسيارى از بيمارىها، غذاهاى اضافى است كه به صورت جذبنشده در بدن انسان باقى مىماند، اين مواد اضافى، هم بار سنگينى است براى قلب و دستگاههاى ديگر بدن و هم منبع آمادهاىاست براى انواع عفونتها و بيمارىهاى؛ از اينرو براى درمان بسيارى از بيمارىها، نخستين گام سوزانيدن مواد مزاحم و درحقيقت، زبالههاى بدن و پاكسازى جسم است.
عامل اصلى تشكيل اين مواد مزاحم، اسراف و زيادهروى در تغذيه و به اصطلاح »پرخورى« است، و راهى براى جلوگيرى ازآن جز رعايت اعتدال در غذا نيست؛ به ويژه در عصر و زمان ما كه بيمارىهاى گوناگونى مانند قند، چربى خون، تصلب شرائين،نارسايىهاى كبد و انواع سكته، فراوان شده، افراط در تغذيه، با توجه به عدم تحرك جسمانى كافى، يكى از عوامل اصلىمحسوب مىشود.(55)
مرحوم طبرسى در مجمع البيان )ذيلآيه( نقل مىكند:
»هارون الرشيد طبيبى مسيحى داشت كه مهارت او در طب معروف بود. روزى اين طبيب به يكى از دانشمندان اسلامى گفت:من در كتاب آسمانى شما چيزى از طب نمىيابم، در حالى كه دانش مفيد بر دو گونه است: علم اديان و علم ابدان. او در پاسخشچنين گفت: خداوند همهى دستورات طبى را در نصف آيه از كتاب خويش آورده است: »كلوا و اشربوا لاتسرفوا« و پيامبر ما نيزطب را در اين دستور خويش خلاصه كرده است: »المعدة بيت الادواء و الحمية رأس كل دواء واعط كل بدن ما عودته؛ معدهخانهى همهى بيمارىهاست و امساك سرآمد همهى داروهاست و آنچه بدن را عادت دادهاى ]از عادت صحيح و مناسب[ آنرا از او دريغ مدار.« طبيب مسيحى هنگامى كه اين سخن را شنيد، گفت: »ما ترك كتابكم و لانبيكم لجالينوس طبا؛ قرآن شما وپيامبرتان براى جالينوس ]پزشك معروف[ طبّى را باقى نگذاشتهاند.«(56)
آثار پرخورى در آيينهى روايات
1. زيان بار و بيمارى زاست؛(57)
2. دهان را بدبو مىكند(58)
3. بار زندگى بر دوش سنگين مىشود؛(59)
4. موجب سنگدلى و تحريك كنندهى شهوت است؛(60)
5. قلب را مىميراند؛(61)
6. خوابآلودگى مىآورد و آن بازدارندهى از عبادت است.(62)
7. انسان را از حكمت محروم مىسازد؛(63)
8. به ملكوت آسمانها و زمين راه نمىيابد )و به حقايق نمىرسد(؛(64)
9. نزد خدا مبغوض و منفور است؛(65)
10. تيزهوشى را از بين مىبرد؛(66)
11. خوابها را پريشان مىكند؛(67)
12. چشم )دل( از ديدن خير و صلاح كور مىشود؛(68)
13. نور معرفت را كم سو مىكند؛(69)
14. نورانيت را از بين مىبرد؛(70)
15. شكمبارگى مىآورد و آن بزرگترين عيب است.(71)
امام صادق)ع( دربارهى سخنانى كه ميان حضرت يحيى)ع( و ابليس)لع( رد و بدل شد، فرمود: »ابليس براىيحيىبنزكريا)ع( ظاهر شد، در حالى كه آويزهايى از هر چيز بر او بود؛
»يحيى به ابليس گفت: اين آويزها چيست؟ شيطان گفت: اينها شهوات و اميالى است كه فرزند آدم گرفتار آنها شده استيحيى گفت: آيا چيزى از آنها براى من نيز هست؟ شيطان گفت: هرگاه از خوراك سير شوى تو را از نماز و ياد خدا باز داريم.يحيى گفت: با خدا عهد مىكنم كه هرگز معدهى خود را از غذا پر نكنم! ابليس گفت: به خدا عهد مىكنم كه هرگز مسلمانى رااندرز ندهم.«(72)
19. نان را زير ظرف نگذارد(73)
20. نان را با چاقو قطعه قطعه نكند(74)
21. اگر نان بر سفره بود، منتظر غذاى ديگرى نماند(75)
22. غذاى ريخته شده را جمع كند(76)
در روايات، براى اين كار آثارى گفته شده كه عبارتند از:
- شفاء؛
- فرزندان را زياد مىكند؛
- فقر را زايل مىنمايد؛
- غفران الهى را در پى دارد؛
- براى درد خاصره ]تهيگاه[ مفيد است.(77)
23. پس از صرف غذا، كار شايستهاى انجام دهد
در قرآن كريم آمده است: »ياايها الرسل كلوا من الطيبات و اعملوا صالحاً؛(78) اى پيامبران! از غذاهاى پاكيزه بخوريد و عملصالح انجام دهيد كه من به آنچه انجام مىدهيد آگاهم.«
علامه طباطبايى در تفسير آيه مىفرمايد:
»سياق آيات شهادت مىدهند به اين كه جملهى »كلوا من الطيبات« در مقام منت نهادن بر انبياست؛ در نتيجه جملهى بعدىهم كه مىفرمايد: »واعملوا صالحاً« در اين مقام است كه بفرمايد در مقابل اين منّت و شكرگزارى از آن، عمل صالح انجامدهند...«(79)
از جمله كارهاى خوب، صدقه دادن است. علامه مجلسى مىنويسد:
»در حديث صحيح منقول است كه چون خوان طعام نزد حضرت امام رضا)ع( حاضر مىشد كاسهاى مىطلبيدند و ازطعامهايى كه لذيذتر بود، از هر طعامى قدرى بر مىگرفتند و در آن كاسه مىگذاشتند و مىفرمودند كه به مساكين و درويشانبدهند.«(80)
24. در راه، غذا نخورد
رسول خدا)ص( فرمود: »غذا خوردن در بازار پستى است.«(81)
امام صادق)ع( فرمود: »در حالى كه راه مىروى غذا مخور، مگر بدان مضطر باشى.«(82)
25. تنها غذا نخورد
رسولاللَّه)ص( فرمود:»شر الناس من اكل وحدة؛(83) بدترين مردم كسى است كه تنها غذا بخورد.«
امام موسى كاظم)ع( فرمود: »لعن رسولاللَّه)ص( ثلاثه: الآكل زاده وحده، و الراكب فى الفلاة وحدة النائم فى بيت وحدة؛(84)پيامبر خدا)ص( سه نفر را لعنت فرمود: كسى كه توشهى خود را تنها بخورد و كسى كه تنها به سفر رود و كسى كه در خانه تنهابخوابد.«
مستحب است انسان در جمع خانواده و همراه با خادمان و خدمتكاران غذا بخورد و اين سبب غفران الهى خواهد بود.(85)
26. خوردن گوشت را به مدت چهل روز، ترك نكند
امام صادق )ع( فرمود:
»گوشت، گوشت مىروياند، و هر كس چهل روز آن را ترك كند، اخلاقش بد مىشودو...«(86)
27. در حالت جنابت غذا نخورد
خوردن غذا در حالت جنابت فقر مىآورد(87)
پيامبر اكرم)ص( از چند چيز نهى فرمود: از جمله:
»از خوردن در حال جنابت... و با دست چپ خوردن و در حال خوردن تكيه دادن.«(88)
كراهت جنابت، با وضوى مستحبى و يا شستن دست، كمتر مىشود.(89)
28. پس از غذا دراز بكشد و پاى راست را بر پاى چپ بگذارد.(90)
آداب آشاميدن
1. بسم الله بگويد و سپاس خدا را به جاى آورد.(91)
2. با دست راست و با سر نفس بنوشد.(92)
3. آهسته آهسته بنوشد؛ در روايت است كه پر كردن دهان از آب، به هنگام نوشيدن، و يكباره نوشيدن آن، باعثدرد جگر مىشود.(93)
4. در روز ايستاده و در شب نشسته بنوشد.(94)
5. زياد آب ننوشد، به ويژه در كنار غذا(95))خصوصاً اگر غذا چرب باشد(
6. از كنار دستهى ظرف و جايى كه چرك جمع مىشود و نيز از شكستگى آن ننوشد.(96)
7. پس از نوشيدن، امام حسين)ع( را ياد كند و بر قائلانش لعن فرستد.(97)
سخن را با شعرى منسوب به سيدالشهداء پايان مىدهيم كه فرمود:
شيعتى ما إن شربتم رىِّ )ماءِ( عَذْب فَاذْكُرُونى
او سَمِعْتم بِغَريبٍ أوْ شَهيدٍ فَانْدُبُونى(98)
والسلام
...................( Anotates ).................
1) نساء، 10 و نيز: بقره، 174.
2) فروغ دانايى )شرح حال و خاطرات علامه محمد تقى جعفرى(، يعقوب قاسملو، ص 24 - 23، انتشارات نسيم حيات.
3) اقتباس از حديث رسول خدا)ص(، ر.ك: اصول كافى، محمدبن يعقوب كلينى، ج 1، ص 18، حديث 15.
4) وسائل الشيعه، شيخ حر عاملى، ج 2، ص 132، حديث 1712، مؤسسه آل البيت، قم.
5) همان، ج 25، ص 256، حديث 31849.
6) همان، حديث 31852.
7) ميزان الحكمه، محمدمحمدى رى شهرى، ج 13، حديثهاى 20999 3984 6578.
8) كيمياى محبت )زندگىنامهى مرحوم شيخ رجبعلى خياط و نكوگويان( محمد محمدىرى شهرى، ص 188، انتشارات دارالحديث.
9) همان، ص 189.
10) بحارالانوار، علامه محمدباقر مجلسى، ج 66، ص 314، حديث 2، چاپ تهران.
11) همان، حديث 6.
12) همان، حديث 7.
13) اعلام الدين، حسنبن ابى الحسن ديلمى، ص 199، مؤسسه آل البيت.
14) بحار الانوار، ج 66، ص 342، حديث 7.
15) حلية المتقين، ص 34.
16) وسائل الشيعه، حديث 30697.
17) بحار الانوار، ج 66، ص 352، حديث 2.
18) همان، حديث 3.
19) همان
20) همان، ص 353، حديث 6.
21) مستند الشيعه، محقق نراقى، ج 15، ص 238، مؤسسه آلالبيت، چاپ اول.
22) همان، ص 339.
23) بحار الانوار، ج 66، ص 356، حديث 17؛ وسايل الشيعه، حديث 30707.
24) همان، ص 355، حديث 13.
25) وسائل الشيعه، ج 24، حديث 30730.
26) حلية المتقين، ص 39.
27) بحار الانوار، ج 66، ص 354، حديث 10 و ص 358، حديث 25.
28) كافى، محمد بن يعقوب كلينى، ج 6، ص 285، دارالكتب الاسلامية.
29) بحار الانوار، ج 66، ص 375، حديث 29
30) ميزان الحكمة، ج 10، حديث 639.
31) همان، ص 385، حديث 4.
32) .
33) حلية المتقين، ص 36.
34) بحارالانوار، ج 66، ص 387، حديث 11.
35) وسائل الشيعه، ج 24، ص 249، حديث 30461 الى 30463.
36) بحار الانوار، ج 66، ص 390، حديث 28.
37) همان، ص 387، ص 15.
38) وسائل الشيعه، ج 24، ص 259، حديث 30487.
39) بحار الانوار، ج 66، ص 398، حديث 19 و 21.
40) همان، حديث 16 و 24.
41) همان.
42) همان، ص 399، حديث 21.
43) همان، ص 400، حديث 1.
44) اعجاز اسلام از منظر اخبار، سيد محمود مهدى مرتضوى لنگرودى، ص 58 - 57، كتابفروشى طباطبائى.
45) مستند الشيعه، ج 15، ص 245؛ وسائل الشيعه، ج 24، باب 66، حديث 30805 -30803.
46) وسائل الشيعه، ج 24، ص 432 - 431، حديث 30984 و 30985 و 30987.
47) .
48) همان، ص 419، حديث 30947، و نيز: حديث 30946.
49) اذكروا الله على الطعام و لا تلغطوا« مستندالشيعه، ج 15، ص 262.
50) وسائل الشيعه، ج 24، حديث 30985.
51) بحار الانوار، ج 66، ص 411.
52) ميزان الحكمة، حديث 575 و 582.
53) همان.
54) اعراف/ 31.
55) ر.ك: تفسير نمونه، آيةالله مكارم شيرازى و همكاران، ج 6، ص 153 - 152.
56) همان، ص 154 - 153.
57) ميزان الحكمة، ج 1، حديث 584 و 591.
58) همان، حديث 585.
59) همان، حديث 586.
60) همان، حديث، حديث 588.
61) همان حديث 589.
62) همان، حديث 590.
63) همان، حديث 592.
64) همان، حديث 594.
65) همان، حديث 597 و بحار، ج 66، ص 331، حديث 5.
66) ميزان الحكمة، حديث 609.
67) همان، حديث 610.
68) همان، حديث 614.
69) همان، حديث 616.
70) بحارالانوار، ج 66، ص 332، حديث 10.
71) ميزان الحكمة، حديث 587.
72) همان، حديث 601؛ بحارالانوار، ج 60، ص 216، حديث 52.
73) وسائل الشيعه، ج 24، ص 390، حديث 30857.
74) مستند الشيعه، ج 15، ص 265؛ وسايل الشيعه، حديث 30861.
75) همان، ص 391، حديث 30860.
76) وسائل الشيعه، ج 24، حديث 30827 و 30836-7.
77) مستند الشيعه، ج 15، ص 254؛ وسايل الشيعه، ج 24، باب 76 - 77.
78) مؤمنون/ 51.
79) ترجمه تفسير الميزان، علامه طباطبايى، مترجم: سيدمحمدباقر موسوى همدانى، ج 5، ص 407، دفتر انتشارات اسلامى.
80) حلية المتقين، ص 36.
81) وسائل الشيعه، ج 24، حديث 30873.
82) بحار الانوار، ج 66، ص 388، حديث 20.
83) بحار الانوار، ج 74، ص 166، چاپ تهران.
84) همان، ج 66، ص 347، حديث 1.
85) همان، ص 351، حديث 4 و ص 383، حديث 50.
86) وسائل الشيعه، ج 24، ص 396، حديث 30874.
87) بحارالانوار، ج 66، ص 384، حديث 1.
88) بحار الانوار ج 66، ص 385، حديث 2.
89) حلية المتقين، ص 33.
90) وسائل الشيعه، ج 24، ص 376، حديث 1.
91) حلية المتقين، ص 63 و 65؛ بحارالانوار، ج 66، ص 460 - 459؛ وسائل الشيعه، ج 25، باب 10.
92) حلية المتقين، ص 64؛ بحارالانوار، ج 66، ص 465 - 463؛ وسائل الشيعه، ج 25، باب 25.
93) همان، ص 236، حديث 31779.
94) وسائل الشيعه، ج 25، ص 240 - 239.
95) همان، ص 238، حديث 31786 31785 31784.
96) همان، ج 25، باب 14، ص 256.
97) همان، باب 27، ص 273 - 272، حديث 31892.
98) مستدرك الوسائل، محدث نورى، ج 17، ص 26، مؤسسه آلالبيت.