798) داستان ترتیب حوادث در چینش آیات /نقد روش تفسیر بر مبنای ترتیب نزول (تفسرتنزیلی) 45

در این ایام به تفسیر زیبایی‌شناختی و بلاغی آیات 49 - 61 سوره بقره که شامل فرازهایی از داستان حضرت موسی ع است، اشتغال دارم. گذشته از نکات بلاغی و زیبایی‌شناختی این آیات، آنچه جلب توجه کرد، چینش آیات و ترتیب زمان رخداد حوادث است که عجیب است..

پیش از شرح ماجرا، ترتیب حوادث زمان حضرت موسی ع پس از عبور از دریا تا ورود به شهر را از نظر می‌گذرانیم:

1. پیشنهاد بت‌سازی و خدای قابل رؤیت؛

2. گرفتار تشنگی شدن بنی‌اسرائیل در ادامه مسیر به سوی بیت المقدس و اعجاز دوازده چشمه؛

3. ادامه مسیر و گرفتار شدن در صحرای سینا به سیطره گرما و اعجاز سایه و بهره‌مندی از من و سلوی؛

4. عدم ورود به فلسطین و مبارزه با عمالقه و گرفتار شدن به بیابان تیه (سینا)؛

5. به کوه طور رفتن حضرت موسی ع برای دریافت شریعت تازه؛

6. تقاضای دیدن خدا، مردم گروهی از بنی‌اسرائیل و دوباره زنده شدن آن‌ها؛

7. انحراف بنی‌اسرائیل و داستان سامری؛

8. توبه و مجازات بنی‌اسرائیل؛

9. قرار گرفتن کوه بر بالای سر بنی‌اسرائیل؛

10. ورود به شهر و خلاصی از سرگردانی؛

11. شرط و شیوه ورود به شهر.

با توجه به ترتیب فوق که تا حد زیادی مطابق قرائن و درست و اجمالاً‌ مورد اتفاق است، می‌توان دریافت که در چینش آیات به هم ریختگی زیادی رخ داده است:

ابتدا آیه 49 تا 53 نگاه گذرا به نجات بنی‌اسرائیل و داستان عبور از دریا و وعده خدا با حضرت موسی ع و انحراف بنی‌اسرائیل و توبه دارد و خیلی کوتاه بحث را جمع می‌کند.

-آیه 60 (شماره 2)

- 57 (شماره 3)

- 55 و 56 (شماره 6)

- 54 (شماره 8)

- 61 (شماره 10)

- 58 و 59 (شماره 11)

آیات:

وَ إِذْ نَجَّيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ فِي ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ (49)

وَ إِذْ فَرَقْنا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْناكُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ (50) وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى‏ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ (51) ثُمَّ عَفَوْنا عَنْكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (52) وَ إِذْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ الْفُرْقانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (53)

* وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى‏ بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (54)

* وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى‏ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ (55) ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (56)

* وَ ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى‏ كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (57)

* وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُمْ وَ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ (58)

فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ (59)

* وَ إِذِ اسْتَسْقى‏ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (60)

* وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى‏ لَنْ نَصْبِرَ عَلى‏ طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنى‏ بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ (61)

ما نمونه‌های متعددی در قرآن از این گونه بهم‌رختگی‌ها مشاهده می‌کنیم که به نوعی عبور عامدانه از قصه‌گویی را به نمایش می‌گذارد؛ زیرا اصلی‌ترین رکن قصه‌گویی ترتیب حوادث آن است. یک سؤال مشخص این است که علت چنین بهم‌ریختگی عامدانه چیست؟ آیا وجه بلاغی و زیبایی‌شناختی دارد یا جهت دیگری لحاظ شده است؟

از مخاطبان گرامی درخواست دارم در حل این مسئله مشارکت فرمایند.

ادامه دارد.

رابطه آیه تطهیر و آیات مربوط به زنان پیامبر اکرم ص

پرسش: چه رابطه ای بین آیه تطیهر که قطعا به صورت مستقل نازل شده و آیه ای که در آن قرار گرفته وجود دارد و آیا این نشانه جابجا شدن آیات قرآن نیست و چه کسی این جابجایی را انجام داده است؟

پاسخ:

ابتدا لازم است چند نکته مورد توجه قرار گیرد:

1. آیاتی که با هم نازل نشده اند به دو شرط ذیل سیاق تشکیل می دهند وگرنه، ممکن است در کنار هم قرار 

باقی مطلب را در «ادامه مطلب» بخوانید.

ادامه نوشته

تأملی در روش تفسیر به ترتیب نزول (تفسیر تنزیلی) (2)

 تأملی در روش  تفسیر به ترتیب نزول (تفسیر تنزیلی) (2)

در باره تفسیر قرآن به روش ترتیب نزول، پیش تر سخن گفته ایم و در این جا به چهار نکته مهم اشاره می کنیم:

1. نکته نخست را با ذکر یک مثال بیان می کنم: استادی سر کلاس درس موضوعی را در نظر داشت مطرح کند که مشتمل بر ده بند بود و این بندها را در نگارش خود منطبق بر ساختاری که در ذهن داشت، مرتب کرده و قرار بود به ترتیب و بر اساس همان منطق موجود در ذهنش، بیان کند، لیکن بند چهارم را که بیان کرد، یکی از دانشجویان سؤالی را مطرح کرد که ناگزیر شد بند هشتم را بر بند پنجم مقدم کند. بعد از بیان بند هشتم، بقیه بندها را بیان کرد. یکی ا ز دانشجویان مطالب استاد را تقریر کرد و به وی داد. استاد گفت: جای بند پنجم را با بعد از بند هشتم قرار ده. البته ممکن بود این دانشجو تقریر را به استاد ندهد. حال سؤال این است: اگر کسی بخواهد بعد از چند سال جزوه ای که در اختیار استاد قرار نگرفته را ملاک پژوهش قرار دهد، باید تلاش کند از حجاب حادثه ای که در کلاس درس رخ داده (پرسش زود هنگام دانشجو) بیرون بیاید و با استفاده از قرائن و شواهد نظام حاکم بر مطلب را به درستی کشف کند یا سیر بیان استاد در کلاس را ملاک قرار دهد؟

حال اگر کسی بخواهد آن جزوه ای را که به استاد عرضه شده و او آن را بر اساس نظام فکری خود اصلاح کرده، ملاک پژوهش خود قرار دهد، آیا شایسته است به سراغ ترتیب بیان شده در کلاس رفته و نظام حاکم بر جزوه را بر اساس ترتیب بیان استاد در کلاس درس، بازخوانی کند؟!

در مورد قرآن کریم نیز چنین تصویری مطرح است. قرآن در طول بیست یا بیست و سه سال نازل شد. ممکن است در نظام حاکم بر تعالیم قرآن که مورد نظر پروردگار متعال است،‌ برخی آیات و تعالیم بر خلاف نزول آن ها قرار داشته باشد، ولی به دلیل بروز حوادثی، نزول آیات و تعالیم پس و پیش شده باشد. پیامبر ص پس از نزول قرآن،‌ آیات را در جای خود قرار می دهد تا نظام حاکم بر تعالیم - که بر اثر ضرورت، کمی به هم ریخته است-  به حالت واقعی خود بر گردد. پس هنر ما این است که نظام واقعی را کشف کنیم و با ابزار مختلفی که در اختیار داریم از حجاب زمان و رخدادهای گوناگون زمان پیامبر ص رها شویم  (یعنی دقیقا عکس مسیری که تفسیر بر اساس نزول پیشنهاد می کند)؛ آری، به حکم اصول عقلائی محاوره (اگر آن را مبنای تفسیر آیات قرار دهیم) می توانیم در حد یک شاهد و قرینه به مواردی که زمان نزول آیات در معانی الفاظ آن دخالت دارد، استناد کنیم و به صورت تفسیر غیر حتمی بیان کنیم.
2. پیرو بند یک، باید دانست که ترتیب آیات سوره ها به دستور پیامبر - صلی الله علیه و آله- صورت گرفته است، اما می بینیم که آن حضرت در چینش آیات، گاه ترتیب نزول را رعایت نکرده است و به عبارت دیگر، حضرت از ترتیب نزول اعراض کرده است که توضیح آن در ذیل آمده است.

3. سوره یعنی حصاری که مجموعه ای از آیات را از دیگر آیات جدا می کند و این یعنی گسستگی بین آیات؛ بنابراین، اگر ما بخواهیم این حصار را در ارتباط بین مفاهیم بر داریم، دلیل خاص می خواهیم. 

4. به باور بسیاری از دانشمندان ترتیب سوره های قرآن (دقت شود: ترتیب سوره های قرآن و نه جمع آن ها بین الدفتین و در یک مصحف)در زمان پیامبر ص شکل گرفته،‌ حال یا به دستور مستقیم پیامبر ص و یا در مرأی و منظر ایشان و در مطلب قبلی راجع به تفسیر تنزیلی مطالبی در این خصوص بیان کردم. اگر چنین باشد،‌ این خود هشداری نسبت به مسئله است و به یک معنا،‌ اعراض پیامبر ص را می رساند.

توضیح بند 1: در برخى سوره‏ها، مضامين آيات آن و شواهد و قرائن تاريخى و روايى، از آن حكايت دارد كه آيات آن پراكنده و برخلاف ترتيب فعلى نازل شده است؛ براى مثال،در سوره ممتحنه، آياتى كه در سال‏ هشتم هجرى و در آستانه فتح مكّه درباره حاطب بن ابى بلتعه نازل شده است، (تاريخ الطبرى، ج 2، ص 155؛ سبحانى، جعفر، فروغ ابديت، ج 2، ص 712- 713؛ مجمع البيان، ج 9، ص 445،( ذيل نخستين آيات سوره ممتحنه)، بحار الانوار، ج 92، ص 69) در ابتداى سوره واقع شده و آيه دهم و يازدهم كه در سال ششم هجرى در ارتباط با مواد پيمان حديبيّه درباره سبيعه اسلميّه و ام كلثوم دختر عقبه نازل شده، ( مجمع البيان، ج 9، ص 452 ذيل آيه 10 و 11 سوره ممتحنه؛ تاريخ الطبرى، ج 2، ص 125؛ سبحانى، جعفر، فروغ ابديت، ج 2، ص 602، بحار الانوار، ج 92، ص 68 و 92.) پس از آن آورده شده است و آيه دوازدهم درباره بيعت با زنان است كه پس از فتح مكّه نازل شده است (همان، ج 9، ص 456، ذيل آيه 12 سوره ممتحنه؛ جامع البيان، ج 2، ص 161؛ فروغ ابديت، ج 2، ص 737 و 738.) و آخرين آيه آن (آيه سيزدهم) نيز از نظر معنا با آيات صدر سوره متناسب است (همان، ج 9، ص 458، در پايان تفسير سوره ممتحنه، تحت عنوان« النظم»؛ التمهيد، ج 1، ص 278، در مورد پراكندگى نزول آيات سوره ممتحنه و بر وفق ترتيب نزول نبودن آن، ر. ك: بحار الانوار، ج 92، ص 67، به بعد.) كه در آستانه فتح مكّه درباره حاطب بن ابى بلتعه نازل شده است. (برای آگاهی بیشتر ر.ک:روش تفسير قرآن، متن، ص: 105)

اشکال:

ممکن است گفته شود که این موارد اندک است،‌ و ما نمی توانیم ترتیب نزول را به خاطر چند مثال کنار بزنیم و یا شأن آن را پایین بیاوریم.

در پاسخ گفته می شود:‌ اولا ما دلیلی نداریم که این موارد محدود به همین مقدار بوده است و ثانیا:‌ اگر این برداشت نادرست بود،‌ علی القاعده پیامبر حکیم ص و اهل بیت گرامی اش ع به صراحت به این مسئله تذکر می دادند و یا دست کم یک فهرست از ترتیب نزول سوره ها اارئه می کردند که مجبور نباشیم و روایات مقطوع تمسک کنیم. (روایات ترتیب نزول همه ضیف اند و غالبا از ابن عباس نقل شده اند. از اهل بیت ع در باب اولین سوره نازل شده و آخرین سوره و خلاصه در همین حد یا نزدیک به این ها وارد که به کار این جا نمی آید. در باره روایات ترتیب نزول ان شاء الله مفصل بحث خواهم کرد.)