502) نقش تعداد و شمار در ذکرها

سؤال: 

فلان ذکر را هزار بار در سجده بگویم بهتر است یا همان هزارتا را در حالت‌های مختلف؛ مثلاً هنگام رفتم سرکار، جارو کردن خانه، تمیز کردن پنجره و غیره؟ 

جواب:

این سؤال ظاهر خیلی ساده ولی باطن دقیق و ظریف دارد. به نظر می‌رسد جواب کوتاه و ابتدایی برای عموم افراد (و نه افراد ویژه) دومی است؛ یعنی گفتن ذکر در حالت‌های مختلف اثر بیشتری دارد تا این که همان اندازه را در مثلاً سجده بگوییم؛ بله، خیلی خوب است بخشی از این ذکرها را در سجده و بعد از نمازها بگوییم بدون این‌که خود را به زحمت بیندازیم؛ زیرا هدف از ذکر توجه به معنای آن است و توجه به معنا با زحمت نزد همه افراد جمع نمی‌شود!

یا دست‌کم آن را در یک سجده نگوییم، بلکه در چند سجده تقسیم کنیم؛ مثلاً فلان تعداد گفتن ذکر یونسیه را در چند سجده انجام دهیم نه در یک سجده. 

یک نکته مهم که در پست 500 هم به آن اشاره شد، این است که روشن اهل بیت ع با روش صوفیه تفاوت آشکار دارد؛ روشن اهل بیت ع در سیر و سلوک آهسته و پیوسته بودن است که با گسترش ظرفیت‌های لازم همراه است؛ از این رو در روایات ذکر عدد برای اذکار غالبا در حد یک رقمی و دو رقمی یافت می‌شود آن هم به صورت نادر ولی روی تکرار زیاد تأکید شده است؛ مثلاً فلان دعا یا ذکر را هفت بار بعد از نماز صبح بخوانید و مانند این‌ها (البته مستحبات طولانی نیز وارد شده ولی غلبه با اذکار سهل و با دوام است.)؛ یعنی کوتاه و ساده ولی پر تکرار و مداوم. چقدر این شعر حکیمانه است: رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود  / رهرو آن است که پیوسته و آهسته رود.

امیر المؤمنین- علیه السلام- در نهج البلاغه نامه 69 می‌فرماید: 

وَ خَادِعْ نَفْسَكَ فِي الْعِبَادَةِ وَ ارْفُقْ بِهَا وَ لَا تَقْهَرْهَا وَ خُذْ عَفْوَهَا وَ نَشَاطَهَا، إِلَّا مَا كَانَ مَكْتُوباً عَلَيْكَ مِنَ الْفَرِيضَةِ، فَإِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَ تَعَاهُدِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا؛ 

«در انجام عبادت، نفس خود را بفريب (و آن را رام ساز) و با آن مدارا کن و خويشتن را بر آن مجبور نساز، بلکه بکوش آن را در وقت فراغت و با نشاط بجا آورى مگر فرايضى که بر تو مقرر شده است که در هر حال بايد آنها را بجا آورى و در موقعش مراقب آن باشى».

شرح
منظور از فريفتن نفس در عبادات (مستحبى) فريب به معناى دروغ و خلاف واقع نيست، بلکه به معناى تشويق کردن خويش نسبت به آن عبادات است; مثلاً به خود بگويد: انجام اين عبادت مايه سلامتى و وسعت رزق و حسن عاقبت و دفع کيد دشمنان مى شود و به اين ترتيب خويشتن را به عباداتى همچون تهجد و نماز شب يا روزه هاى مستحبى و امثال آن وادار سازد.
جمله «وَارْفُقْ بِهَا...» اشاره به اين است که نبايد در عبادات مستحب انسان به خود فشار آورد مبادا از آن دلزده شود، بلکه بايد در اوقات فراغت و حالت نشاط به سراغ آن برود تا هميشه آتش عشق و علاقه به عبادات مستحب در او فروزان باشد. در روايات اسلامى نيز به اين معنا ترغيب شده است.
در حديثى از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) در کافى مى خوانيم: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَإِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَتَنَفَّلُوا وَإِذَا أَدْبَرَتْ فَعَلَيْکُمْ بِالْفَرِيضَةِ; براى قلب انسان اقبال و ادبار (رويکرد و رويگردانى) است هنگامى که اقبال کند به سراغ نوافل (نيز) برويد و به هنگام ادبار به واجبات قناعت کنيد».(2)
در روايات متعدد ديگرى نيز وارد شده که نه خود و نه ديگران را بر اعمال مستحب اجبار و اکراه ننماييد، بلکه بگذاريد از روى ميل و شوق آن را انجام دهند تا هميشه نسبت به عبادت علاقه مند و پرنشاط باشيد.
آن گاه امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن واجبات را استثنا کرده مى فرمايد: «مگر فرايضى که بر تو مقرر شده است که در هر حال بايد آنها را بجا آورى و در موقعش مراقب آن باشى»; (إِلاَّ مَا کَانَ مَکْتُوباً عَلَيْکَ مِنَ الْفَرِيضَةِ فَإِنَّهُ لاَ بُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَتَعَاهُدِهَا(3) عِنْدَ مَحَلِّهَا).
اين سخن براى اين است که مبادا بعضى از گفتار بالا سوء استفاده کنند و به بهانه اينکه مثلاً حوصله و نشاط لازم براى اداى نماز واجب روزانه را ندارند آن را ترک کنند.

500) دام‌های کمال‌وش!

در خاتمه یک دعای مأثور آمده است:
اَللَّهُمَّ ارْزُقْنی عَقلاً کامِلاً  وَ  لُبـّاً رَاجِحـاً  وَ  عِـزّاً بَاقِیـاً  وَ  قَلباً زَکِیـّاً  وَ  عَمَلاً کَثیـراً  وَ  اََدَبـاً بَارِعـاً وَ اجْعَلْ ذَلِکَ کُلَّهُ لی وَ لا تَجْعَلْهُ عَلَیَّ برحمتکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین
ترجمه: خدایا مرا عقلی کامل و خردی ممتاز و عزتی پایدار و دلی پاک و عملی پُر خیر  و ادبی عالی عطا فرما و این همه (نعمت) را به سود من قرار ده، نه بر زیان من به حق مهربانی‌ت ای مهربان‌ترین مهربانان
(فراز پایانی دعای «عالیةُ المضامین» ر.ک: مفاتیح الجنان)

این دعایی است که پیش‌تر در پستی (487) در باره آن مطالبی عرض شد. در این پست به نکته مهمی توجه می‌دهم: در این فراز پایانی دعا عقل کامل، خرد ممتاز، عزت باقی، دل پاک، عمل کثیر و ادب عالی که هر یک می‌تواند زندگی انسان را زیر و رو کند و انسان را به عالی‌ترین مراتب برساند، جمع همه این‌ها در معرض خطر «لا تَجْعَلْهُ عَلَیَّ » قرار گرفته است؛ یعنی عقل کامل و ... می‌تواند انسان را به شراشیبی سقوط بکشاند! لذا در دعا می‌فرماید خدایا این‌ها را به سود من قرار ده نه به ضرر من. این نکته می‌تواند عنوان یک کتاب حرف باشد که فعلا نمی‌خواهم به آن بپردازم و البته در توان من هم نیست، و در این پست می‌خواهم به نکته مهم دیگری توجه دهم که نظیر این صفات عالی است. کشف و شهود و چشم برزخی از اوصاف و ویژگی‌هایی است که بر اثر ریاضت سالم و کرامت و قرب به خدا نصیب برخی انسان‌ها می‌شود. معمولاً چله نشینی‌ها چنین نشانه‌ها و ویژگی‌هایی را پیش رو دارند (هدف نیستند ولی نشانه هستند،‌ اگر درست فهمیده باشم!). نوع چله نشینی و تکرار با عدد برخی اذکار چنین خاصیت‌ها و ویژگی‌هایی را به بار می‌آورد؛ اما سؤال اینجاست که آیا دست‌یابی به چنین ویژگی‌ها و اوصاف و توانایی‌هایی به صلاح آدمی است؟ این نکته بسیار مهم است و پاسخ معلوم نیست همواره مثبت باشد! از این رو اگر دقت کنیم می‌بینیم در دستورهای سلوکی اهل بیت ع چله‌ نشینی و تکرار به عدد اذکار - آنچنان که در عالم عرفان عملی و سیر و سلوک مرسوم است - راهی ندارد. در حقیقت آن‌ بزرگواران پیروان سلوکی را به شیوه‌ای پرورش می‌دهند که بدون این‌که گرفتار برخی دام‌ها و توانایی‌های رهزن شوند،‌ به عالی‌ترین مراتب دست یابند. آری، در مراتب بالا،‌ حصول چنین اوصافی دیگر خطر چندانی ندارد و با کمی مجاهدت از آن عبور می‌کنند ولی آنچه در مسیر سیر و سلوک صوفیانه (از نوع مشروع آن) حاصل می‌شود، این توانایی‌ها ممکن است زمانی حاصل شوند که سالک به توانایی لازم دست نیافته است لذا مجاهدت سنگین‌تر و سخت‌تری در پیش روی او است. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!