770) تأثیر بلاغت و قرائن زیبایی‌شناختی در تفسیر

در آیه 251 سوره بقره می‌خوانیم:

«پس [در نهایت] دشمنان را به إذن و توفیق الهی تار و مار کردند» (فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ)، «و داود [که به احتمال قوی جوان و کم سن و سال و همان پیامبر معروف بوده است] جالوت را كشت» (وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ) «و [بعدها] خدا فرمانروایی و حکمت به او عطا فرمود و از آنچه مى ‏خواست، به او آموخت [تا دو ملاک فرمانروایی یعنی قدرت و علم در او جمع شود]» (وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا يَشاءُ)، «و اگر خدا [ظلم و ستمِ] برخی از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نكند، زمين به فاسد کشیده مى‏شود، ولى‏ خدا نسبت به تمام جهانيان، فضل و احسان دارد» (وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمِينَ).» (ترجمه مزجی قرآن، جواهری)

در باره این که «داود» در این آیه همان پیامبر مشهور است یا خیر، تفسیر نمونه آورده است: «گر چه در اين آيه تصريح نشده كه اين داوود همان داوود، پيامبر بزرگ بنى اسرائيل، پدر سليمان است، ولى جمله‏ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا يَشاءُ، نشان مى‏دهد كه او به مقام نبوت رسيد زيرا اينگونه تعبيرات معمولا در باره انبياى الهى است به خصوص كه شبيه اين تعبير در آيه 20 سوره (ص) در باره داوود آمده است، وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ:" پايه حكومت او را محكم ساختيم و به او دانش و تدبير داديم". از رواياتى كه در تفسير اين آيه نقل شده، نيز به روشنى استفاده مى‏شود كه او همان داوود، پيامبر بنى اسرائيل است. اين تعبير ممكن است اشاره به علم تدبير كشوردارى و ساختن زره و وسائل جنگى و مانند آن باشد كه داوود ع در حكومت بسيار عظيم خود به آن نياز داشت زيرا خداوند هر مقامى را كه به كسى مى‏سپارد آمادگيهاى لازم را نيز به او مى‏ بخشد.» (تفسير نمونه، ج‏2، ص: 247)

ولی یک قرینه مهم بلاغی دیگری نیز وجود دارد که حتی اگر روایتی نداشتیم و قرائن فوق وجود نداشت، باز می‌بایست حکم می‌کردیم به این همانی این دو شخص، و آن نام بردن از این شخص مبارز است. بررسی قرآن نشان می‌دهد خدای متعال بدون حکمت از نام شخصی یاد نمی‌کند. حتی برخی انبیا را که داستان آن‌ها آمده، نامشان نیامده است؛ مانند حضرت خصر نبی ع، حضرت اشموئیل ع، و برخی دیگر.

حال می‌پرسیم چرا نام این شخص مبارز برده شده است؟ اگر این داود همان داود نبی ع باشد، برده شدن نام او منطقی و به لحاظ بلاغی توجیه پذیر است و حتی به شفاف‌تر شدن آیات مربوط به خود او نیز کمک می‌کند؛ مثل این که چرا صعنت زره سازی به او تعلیم شد و برخی نکات دیگر ولی اگر این شخص مبارز آن پیامبر نباشد، توجیهی برای ذکر نام او به نظر نمی‌رسد. والله العالم.

475)  کراهت استفاده از بیت المال/ بلاغت قرآن

خلاصه: بر اساس روایات خدا به حضرت داود ع وحی کرد که تو بنده خوبی هستی الا این‌که از بیت المال ارتزاق می‌کنی . داود نبی چهل روز به درگاه خدا گریه و ناله کرد که خدایا راهی برای نجات من پیش پای من بگذار. (نعم العبد انت الا انك تاكل من بيت المال فبكى داود اربعين صباحا فالان اللَّه له الحديد و كان يعمل كل يوم درعا ... فاستغنى عن بيت المال) خدا در قرآن راه نجات او را این‌گونه گزارش کرده است: «وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيد» خدا به آهن دستور داد در دستان حضرت داود نرم شود تا او بتواند از آن زره بسازد و با فروش آن‌ها از بیت المال بی‌نیاز گردد. 

نکته: خدای متعال شغلی را به او آموخت که اولا: تولید است و ثانیا: به درد مردم می‌خورد و جانشان را حفظ می‌کند، و ثالثا: موجب قدرت بخشیدن به نیروهای رزمندگان لشکر حق است. وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ ۖ فَهَلْ أَنْتُمْ شَاكِرُونَ؟

سؤال این است که چرا خدا به آهن دستور داد نرم شود و چرا نفرمود ما به داود قدرت تصرف در آهن را دادیم؟

چندی پیش شخصی در رسانه به این پرسش این گونه پاسخ داد که این تنبیهی بود برای داود! من هرچه در اطراف آیه جستجو و تأمل کردم وجه تنبیه را نیافتم بلکه قرائنی بر عکس در آیات وجود دارد. به نظر می‌رسد وجه آن این باشد که قدرت حضرت داود ع اضافه نشد و چنین نبود که چون می‌تواند در آهن تصرف کند، بتواند مثلاً یک چوب قوی و ضخیم را که هیچ پهلوانی نمی‌تواند از وسط بشکند، با دست بشکند و این خود نمایش اعجاز بود؛ یعنی او و چه بسا دیگران ببینند که قدرت خارق العاده تنها محدود به آهن است و  به اشیای دیگر گسترش ندارد و به بیان دیگر، وجه دستور به آهن این است که غیر عادی بودن نرم شدن آن همواره بروز و ظهور داشته باشد.  البته این به شرطی است که «النا له الحدید» را اعجاز گونه بدانیم، ولی اگر آن را به تعلیم دانش تصرف در آهن و ابزار خاص ذوب و حالت دادن به آن تفسیر کنیم - که البته با ظاهر آیه چندان همراه نیست - این برداشت‌ها پسندیده نیست. 

نکته: گفتنی است جمع بین این دو نیز بعید نیست بلکه چه بسا قرینه بر آن هم وجود داشته باشد؛ یعنی خدا هم آهن را در دستان او نرم کرده و هم دانش آن را به او داده باشد.