745) توقیفی بودن ترتیب سوره‌ها در زمان پیامبر اکرم ص

یکی از نظریه‌های مورد علاقه تحریف‌گرایان، تأخیر جمع و ترتیب یافتن سوره‌های قرآن به بعد از رحلت پیامبر اکرم ص است. این نظریه مورد پذیرش بیشتر علمای شیعه نبوده و دلائل و شواهد متعددی بر بطلان آن دلالت دارد که عبارت‌اند از:
1. اگر در زمان پیامبر ص ترتیب سوره‌ها مشخص نشد، چه کسی بعد از پیامبر ص آن را مرتب کرد و از بی‌نظمی درآورد و چنین افتخار بزرگی را به نام خود رقم زد؟

2. می‌گویند چون احتمال داشت سوره‌ای نازل شود، به همین دلیل پیامبر ص تا آخر عمر آن‌ها را مرتب نکرد و ده‌ها هزار بلکه صدها هزار ختم قرآن در چند سال آخر عمر شریف ایشان و هزاران ختم دهه‌های آخر، همه بی‌نظم بوده است!!!!!
👈 اگر چنین است، لازم بود چینش آیات درون سوره‌ها هم مشخص نشود؛ چون تا آخرین روزهای عمر شریف ایشان احتمال داشت آیه یا آیاتی نازل شود!!
(و ما می‌دانیم که چنین نبود و ایشان چینش آیات را مشخص کرده بود و هرگاه آیاتی نازل می‌شد که مربوط به سوره‌های قبل بود، می‌فرمود: این آیه را بین فلان آیه و فلان آیه در فلان سوره قرار دهید. خب نمی‌توانستند در مورد سوره‌ها هم همین‌طور عمل کنند؟!!!)

3. صاحب جواهر التفسیر در قرن نهم در مقدمه به صراحت گفته علما اتفاق نظر دارند که ترتیب سور در زمان پیامبر ص مشخص بوده (و بر اساس آن قرآن ختم می‌شده) ولی به دلیل مشکلاتی بین الدفتین قرار گرفتن آن به بعد از رحلت موکول شد (که البته این تأخیر هیچ تأثیری ندارد).

4. روایات فراوان از طرق فریقین رسیده که حضرت فرمود:‌ «اعطیت الطوال مکان ... » این روایات مطابق ترتیب فعلی است.

5. در زمان پیامبر ص سوره حمد با عنوان «فاتحة الکتاب» خوانده می‌شد.

6. روایتی در دست است که پیامبر اکرم ص شخصا دستور داده‌اند فلان سوره را در کنار فلان سوره قرار دهید با این که زمان نزول آن دو از هم فاصله داشته است.

7. هیچ مدرکی در اختیار نیست که مصحف حضرت علی ع ( که البته کسی آن را ندیده جز چند نفری بعد از رحلت پیامبر ص ) به شیوه‌ای غیر از ترتیب فعلی مرتب شده باشد بلکه برعکس آن موجود است. (ر.ک:‌ مقاله: «قرینه زمان نزول و خطای راهبردی در فهم مفسر» ، مجله ذهن، شماره 80)

8. در توحید مصاحف، با این که ابیّ مسؤول تیم بود، لیکن ترتیب سوره‌ها را برخلاف مصحف شخصی خودش مرتب کرد؛ یعنی بر اساس ترتیبی که از زمان پیامبر ص معلوم بود، مشخص کرد.

9. در تاریخ هیچ روایتی وجود ندارد که بعد از پیامبر ص کسی در مورد ترتیب سوره‌ها اعتراضی کرده باشد، و حال این که اگر ترتیب سور بر عهده اصحاب گذاشته شده بود، اول مصیبت و دعوا و حرف و حدیث بود و سر و صدا گوش فلک را کر می‌کرد.

10. اختلاف مصاحف صحابه اولاً: اندک است و همه تقریبا شبیه هم هستند و نزدیک ترتیب موجود و ثانیاً:‌ چون مصحف آن‌ها شخصی بوده و تهیه نوشت‌افزارها دشوار، و گاه سفر و مریضی موجب می شده در نگارش برخی سوره‌ها تأخیر بیفتد؛ از این رو چندان به نگارش به وقت آن‌‌ها و مرتب بودن سوره‌ها اهتمام نشان نمی‌دادند ولی غالباً‌ سوره‌ها را حفظ بوده و بر اساس ترتیب مشخص و معروف قرآن را ختم می‌کردند و نه چینش سوره‌ها در مصحف شخصی‌شان؛ از این رو می‌بینیم ابیّ که مسئول تیم توحید مصاحف بود، چینش را برخلاف مصحف شخصی خویش و مطابق ترتیب عمومی و رسمی تنظیم کرد و مقبول همگان هم قرار گرفت و هیچ اعتراضی هم بروز نکرد.

11. و سخن آخر این‌که: کسانی که قائل‌اند پیامبر ص با این که وقت کافی داشته تا ترتیب سوره را مشخص کند ولی با این حال این کار را نکرده، چگونه می‌توانند از ادعای به حق «اهتمام حداکثری پیامبر ص به قرآن» حمایت و طرفداری و دفاع کنند؟!

تفصیل مطالب فوق را ان شاء الله در نوشتاری با عنوان «برهان تاریخی بر تحریف‌ناپذیری قرآن کریم در تاریخ قرآن و قرائات» (تقریباً‌ نهایی شده است) ارائه خواهم کرد.

برهان تاریخی بر تحریف‌ناپذیری قرآن کریم ( البرهان التاریخی علی صیانة القرآن من التحریف )


مدت‌ها پیش توفیق شد چهار واحد تحریف‌ناپذیری قرآن را در دانشکده علوم قرآن وابسته به دانشگاه علوم و معارف قرآن تدریس کنم. برای تدریس ناگزیر منابع موجود را بررسی کردم و به متنی که بتوانم آن را متن درسی قرار دهم - به دلائلی که ان شاء الله در پست‌های مستقلی توضیح خواهم داد - راضی نشدم؛ از این رو متنی را با استفاده از منابع موجود آماده کرده و در اختیار دانشجویان قرار دادم. چندی پیش به مناسبت همایش ملی دیدگاه‌های علوم قرآنی آیت الله فاضل لنکرانی- رحمة الله علیه- مقاله‌ای با عنوان «برهان تاریخی بر تحریف‌ناپذیری قرآن کریم» ارائه کردم که گویا در مجموعه مقالاتشان منتشر شده و یا در آستانه انتشار است. چندی بعد به مناسبتی متن مقاله را به عربی ترجمه کردم (هرچند احتمالاً به ویرایش ادبی نیاز دارد!) که با هماهنگی با مسئول محترم همایش یاد شده، عربی آن را در این پست می‌گذارم. ان شاء الله متن فارسی آن را نیز در قالب کتاب عرضه خواهم کرد. از آن‌جا که کتاب و مقاله فارسی هنوز منتشر نشده، به لحاظ مسائل و ملاحظات حقوقی استفاده از مقاله تنها با ذکر منبع و نام نویسنده مجاز خواهد بود. 

بسم الله الرحمن الرحیم
 

البرهان التاریخی علی صیانة القرآن من التحریف

السیدمحمدحسن الجواهری
تمهید: مسألة تحریف القرآن من المسائل المهمة التی یتمسک بها المعاندون لما ورد فی بعض منابع الحدیث و التاریخ علی أنه وقع تحریف فی القرآن و فی مواجهة‌ هذه الروایات و الاخبار استدلوا العلماء بالآیات اولاً و بالروایات بالمناقشه فی اسناد بعضها و النظر فی ضعفها من جهة الدرایة او بکلیهما ثانیاً،‌ و علی صعید هذا الطریق جهدوا فی ابطالها و تثبیت صیانة القرآن، لکن الذی ما اَخَذ حقَّه و ما اُعطی ما یَلیق به فی هذا المجال هو دراسة اکذوبة التحریف من جهة التحلیل التاریخی و تقییمه الذی نسمیه «البرهان التاریخی». و بملاحظة أن القرآن نص تاریخی و هذه الاکذوبة ایضاً ذاتها تاریخیة، نستفید أنه هو الدلیل الاصلی الجدیر الذی لایتطرق الیه بعض التقییدات و التحدیدات التی یضیق مدی تأثیره و وسعة‌ نطاقه. کتقیید الاستدلال بالآیات بمن یؤمن بها خاصة و لایفید أهل الکتاب کالنصاری و الیهود، أو تقیید و تحدید المخاطب فی الاستدلال بروایات العرض علی القرآن بالشیعة‌ خاصة. مضافاً إلی أنّ هذا البرهان من وصفه یرفع نطاق و یذیل مجال هذه الاکذوبه من اصلها و لایعطیها مجال للتنویه ابدا.  
المفردات الاساسیة: صیانة القرآن من التحریف،‌ التحریف، جمع القرآن، نزول القرآن

مقدمه
المواجهة الرئیسیة باکذوبة تحریف القرآن و الروایات و الاخبار الدالة علیها بهدف الابطال و المناقشة و تثبیت صیانة القرآن، محدودة و مضیقة بجهتین: الجهة الاولی دراسة الاسناد و الروایات و هی التی تمسک بها العلماء اکثریاً إلا شذ و ندر ممن اشار الی الجهة الثانیة بشکل ضئیل. و فی هذا الطریق درسوا الباحثین اسناد الاخبار و الروایات و تأملوا فی مفاهیمها و مشاکلها و اثبتوا عدم الوفاء بما الدعت و الستهدفت.
و أما الجهة‌ الثانیة لدراسة‌ هذه الاکذوبة و اخبارها و روایاتها- التی هی المواجهة الرئیسیة الشاملة لشتی جهات الاکذوبة و ساحاتها حقیقتاً- هی دراسة تاریخیة تحلیلیة بهدف اثبات عدم مجال ظهور هذه الاکذوبة اصلاً و هی التی نسمیها «البرهان التاریخی علی صیانة القرآن من التحریف».
و علی هذا نتوقع أنّ دراسة‌ تاریخ تدوین القرآن و کیفیته‌ و تاریخ نزوله بملاحظة الجوّ الحاکم علیه تاریخیاً دراسة قویمة دقیقة لایعطینا إلاّ أنّ اکذوبة التحریف لامجال لها أصلاً للتحقق الخارجی الحقیقی، و اصطیاد هذه النتیجة یلزمنا دراسة بعض المقدمات و المسائل حول البحث و هی:

ضرورة دراسة تنقیدیة للاخبار التاریخیة حول التحریف خارجیاً و داخلیاً
 
کل من بحث فی تاریخ الاسلام یعلم و یدرک أنّ أیادی کثیرة غیر طاهرة سعت فی تحریف التاریخ  و تشویهه و تحویره لتضعیفه و نسیانه و تتغیر الحقائق التی لایرضون بها و لا یریدون اظهارها و افشائها و نحن نعرف أنّ هناک رجال کثیرون من الوضاعین الذین وضعوا و اختلقوا الاخبار و الاحادیث کعمربن هارون حیث طرحوا منه سبعین الف حدیث! فإنّ سبعین الف إذا کان بمعنی الکثرة، ینبیء بوضع مأساوی فی نقل التاریخ! و «قال أبو زكريا: قد كتبت عنه ثم تبين لنا أمره بعد ذلك فخرقت حديثه كله ما عندي عنه كلمة إلا

ادامه نوشته