719) سخنی در باره پیاده‌روی جاماندگان اربعینی

پیاده‌روی جاماندگان خوب یا بد؟

پیاده‌روی اربعین از مبدأ نجف به مقصد حرم امام حسین ع در کربلا به نمادی تبدیل شده که قرار است مرام و اهداف سیدالشهدا را به عالمیان معرفی کند تا وقتی که حضرت مهدی عج ظهور کرده و خود را با جدشان سیدالشهدا معرفی می‌کنند، مردم سراسر عالم و همه مظلومان که مرام حسین بن علی را نجات‌دهنده بشریت تلقی می‌کردند، او را ادامه دهنده و زنده‌کننده مرام حسین بن علی بدانند و از نهضت و قیام او حمایت کرده و با او بیعت کنند. به تعبیر دیگر می‌توان گفت امام زمان عج خود را با جدش حسین بن علی ع معرفی می‌کند؛ زیرا او در روزگار ظهور نزد همگان شناخته شده است و البته آنچه قیام و حرکت امام حسین ع را به مردم معرفی می‌کند و یا اسباب آن را فراهم می‌نماید، هنگامه پیاده‌روی شگفت‌آور اربعین حسینی از مبدأ نجف به کربلاست که با شمار بالای شرکت کنندگان از ملیت‌های گوناگون و سطح بالای فداکاری و انسانیت همراه با وحدت و انسجام بی‌نظیر- که در تاریخ بشریت بی‌مانند است- نظرها را به خود معطوف خواهد کرد. در حقیقت کارکردهای این پیاده‌روی خاص نه از این جهت است که نوعی عزاداری است، بلکه از این بابت است که در حجم عظیم انسانی و در تراز بالای اخلاقی که شبیهی در تاریخ بشریت ندارد، ظهور می‌یابد. مردم جهان وقتی ببینند صد میلیون نفر بلکه بیشتر (به زودی ان شاء الله) در یک حرکت عظیم اخلاقی و انسانی حضور می‌یابند، به سراغ مبدأ حرکت و مقصد آن می‌روند و با مرام و اهداف و زندگی‌نامه پدر و فرزند آشنا می‌شوند و نجات خود را در تحقق مرام آن‌ها خواهند یافت. آن‌ها وقتی ندای حضرت مهدی عج را پس از ظهور می‌شنوند در می‌یابند که مرام او مرام جدش حسین است و آن همان مرامی است که می‌تواند منجی عالم و همه مظلومان عالم باشد.

حال برویم سراغ پیاده‌روی جاماندگان اربعین؛ اگر این پیاده‌روی‌ها- که در حقیقت نمایش نوعی عزاداری است و نه حرکت بزرگ منعطف کننده نظرهای عالمیان و انتشار دهنده مرام حسین بن علی سید الشهدا ع به همه جهانیان و ملیت‌ها و پیروان ادیان و مذاهب مختلف- اگر مقدمه پرشورتر شدن آن پیاده‌روی وحید و عظیم نجف- کربلا باشد، بسان پیوستن جویبارهای کوچک به رودخانه بزرگ، بی‌تردید ارزشمند و در خدمت انتشار نهضت حسین بن علی ع است لیکن اگر رقیب آن حرکت عظیم باشد و از اشتیاق برای حضور در آن پیاده‌روی عظیم فرو کاهد و گسترش و عظیم‌تر شدن آن را به تأخیر اندازد، بی تردید مانع و ناصواب خواهد بود. این بازمی‌گردد به گردانندگان این حرکت‌های مردی در سراسر ایران در شهرها و روستاها که چگونه برنامه‌ریزی کنند؛ اگر آن را به گونه‌ای طراحی کنند که بر اشتیاق‌ها بیفزاید و مقدمه‌ و آموزشی باشد برای حضور هرچه بیشتر و گسترده‌تر در آن جنبش بزرگ و یگانه فراملی و حتی فرامذهبی، عالی و در مسیر صواب و در مسیر خدمت به نهضت سیدالشهداء است لیکن اگر حرکت‌هایی موازی و رقیب باشد، روشن است که ستودنی نخواهد بود.

718) زیبایی‌ها و کاستی‌ها در پیاده‌روی و ضیافت اربعین عراق

توفیق یار شد و چند روزی در مشاهد مشرفه و عتبات عالیات نائب الزیاره بودم. شرایط عبور از مرز (مهران) و بازگشت نسبت به سال گذشته بسیار بهتر بود؛ حقیقتاً‌ باید از مسئولان امر قدردانی کرد. در این سفر زیبایی‌ها و کاستی‌هایی دیدم که به اشتراک می‌گذارم شاید مفید افتد:
زیبایی‌ها حقیقتاً‌ قابل وصف نیست؛ شور و شعف و عشق موج می‌زد. بارها دیدم در موکب عراقی ها و ایرانی‌ها هنگام غذا درست کردن و نیز هنگام پذیرایی از زوار یکباره شروع می‌کردند به سینه زدن و نوحه خواندن و زوار که در صف انتظار بودند نیز با آن‌ها همراهی می‌کردند؛ حقیقتاً‌ توجه‌ها را به خود جلب می کرد!
تلاش بسیاری می‌شد که غذاهایی عرضه کنند با کیفیت و مورد پسند زوار؛ چه ایرانی و چه عراقی؛ یعنی انفاق از بهترین‌هایی که خودت دوست داری و زائر دوست دارد، و این به فراوانی دیده می‌شد.
وسائل آسایش و آلات و اسباب خنک کننده متفاوتی به طور وسیع به کارگرفته شده بود.
اما کاستی‌ها:
پدیده گم کردن همدیگر بسامد زیادی داشت؛ گویا تدبیر مناسبی نیاز است که این واقعه که گاه بسیار تلخ بود، به حداقل برسد و البته چنین تدبیرهایی کم‌تر دیده می‌شد. بعضی جاها واقعاً بغرنج می‌شد. پیرمردی را در کربلا دیدم که چند ساعت دنبال همراهانش می‌گشت! کودکی هفت ساعت گم شده بود که به لطف الهی پیدا شد، و خانمی که همسرش را گم کرده بود و در پی او بود و برعکس و هکذا! این پدیده کم نبود؛ کاش با رومینگ ارزان قیمت کاری می‌کردند که این وقایع رخ ندهد و راهکارهای دیگر.
چند پدیده ناخوشایند و گزنده هم دیدم؛ اخباری از سرقت در شلوغی‌ها شنیده شد. در بازگشت و کمبود ماشین، جوان‌ترهایی بودند که حاضر نبودند کمی صبوری کنند و خلاصه مجال سوار شدن به مسن‌ترها و خانواده‌ها نمی‌دادند. گذشت و صبوری که از آموزه‌های پیاده‌روی اربعین است، در مقاطعی کمیاب می‌شد و ..... رعایت حجاب و پوشش مناسب برای برخی گویا همچنان دشوار بود، هرچند بیشتر کاملاً‌ رعایت می‌کردند و کم‌تر با برخی پدیده‌ها روبه‌رو می‌شدیم که البته کمش هم زیاد است....
اسراف و رهاکردن غذاهایی که باب میل نبود نیز کم گزنده نبود...
در بازگشت با مینی‌بوس عتبه از کربلا به مهران آمدیم. راننده عراقی به صراحت گفت خسته است و از سامرا و کاظمین آمده و نخوابیده و باید استراحت کند! در ردیف راننده خانمی نشسته بود. مردی عرب‌زبان در صندلی تک نفره کنار در وسط مینی‌بوس نشسته بود، از خانم کنار راننده درخواست کرد جایش را با او عوض کند تا با راننده صحبت کند و سرگرمش کند ولی او حاضر نشد همراهی کند با این که صندلی کنار در مناسب و جان مسافران در خطر بود. بعداز تقریباً‌ دو ساعت رانندگی، کنار موکبی برای نماز صبح و صبحانه‌ ایستاد و خودش در ماشین خوابید. یک ساعت نگذشته بود که یکی از مسافران راننده را بیدار کرد و چون با اعتراض برخی دیگر روبه‌رو شد، گفت همین یک ساعت برایش کافی بود! خلاصه گذشت و فداکاری آموزه‌ای است که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.