513) تأملی در روش تفسیر بر پایه ترتیب نزول (نقد تفسیر تنزیلی ) 24

در مقاله «نقد نظریه تفسیر بر پایه نزول» (پژوهشنامه معارف قرآنی، شماره 33) (ر.ک: پست 458) گذشت که روایات ترتیب نزول سوره‌های قرآن که مورد استناد قرار گرفته به ابن عباس منسوب است و به اهل بیت ع مستند نیست. در خصوص ابن عباس نیز باید دانست که چند هزار روایت به او منتسب است که برخی از آن‌ها متناقض است و به قول یکی از علما اگر با سعه صدر نگاه کنیم، شاید چند صد روایت را اجمالاً‌ بپذیریم و مابقی ساختگی است و از ابن عباس نیست!

برخی برای این‌که ضعف مستند نبودن این روایات به اهل بیت ع را جبران کنند تا بتوانند پایه کار تفسیر قرار دهند و خود را از گرفتاری سندی این روایات خلاص کنند، گفته‌اند چون ابن عباس شاگرد حضرت علی ع است، پس او ترتیب نزول را از آن حضرت گرفته و اعتماد به روایات مقطوع یا موقوف او در حقیقت اخذ از حضرت علی ع است. سپس در برابر این سؤال که خب، اگر این گونه است چرا ابن عباس به صراحت فهرست ترتیب نزول را به آن حضرت منتسب نکرد؟ می‌گویند: شرایط در آن زمان به گونه ای بود که ابن عباس تقیه می‌کرد و جرأت نداشت انتساب فهرستش را به حضرت علی ع آشکار کند.

نقد و بررسی 

این گونه استدلال کردن حقیقتاً‌ از وادی علم به دور است و اشکالات مهمی دارد، به قرار ذیل:

1. این فهرست حاوی نکته خاصی نیست که انتسابش به حضرت علی ع مشکلی برای هیئت حاکم ایجاد کند و حساسیت‌زا باشد، بنابراین، هیچ قرینه‌ای بر این ادعا وجود ندارد بلکه قرینه برخلاف آن وجود دارد.

2. ابن عباس بارها و بارها به صراحت و با شدت از حضرت علی ع دفاع کرده است و مطالبی در باره آن حضرت گفته که روایات ترتیب نزول در باره آن‌ها هیچ است؛ اگر تقیه‌ای در کار بود، می‌بایست در خصوص ولایت و فضائل حضرت علی ع باشد نه مثل ترتیب نزول که هیچ حساسیتی ندارد!

3. حضرت علی ع در مصحفش زمان نزول آیات و سور را ثبت کرده بود (دقت شود به ترتیب نزول نبود ولی زمان نزول در آن ثبت بود (ر.ک: پست 509)) و چون مصحف ایشان از سوی هیئت حاکم و مردم پذیرفته نشد، فرمود دیگر آن را نخواهید دید؛ از این رو بیان دقیق زمان نزول همه آیات به ابن عباس مخالف این فرموده حضرت است یا حداقل ادعایی است که به دلیل و قرینه قوی نیاز دارد. البته ممکن است برخی موارد را بیان کرده باشند.

4. به نظر می‌رسد ابن عباس یا خود بر اساس اجتهاد خود این فهرست را فراهم کرده باشد (که ممکن است این فهرست را در سال‌هایی که بعد از شهادت حضرت علی ع زنده بود، فراهم کرده باشد. او 18 سال بعد از حضرت در قید حیات بود.) یا افراد دیگری این کار را کرده و به ابن عباس نسبت داده باشند. یک نکته مهم احتمال اخیر را قوت می‌بخشد و آن این‌ است که ارائه فهرستی برای ترتیب نزول سوره‌ها نوعی بی‌نیازی از مصحف حضرت علی ع نیز بوده است؛ زیرا مخالفان حضرت به تفسیر ایشان نیازی نداشتند و تنها نیازشان احتمالاً‌ زمان نزول آیات بوده است و با فراهم آوردن فهرستی این نیاز هم اجمالاً برطرف و مذمت رد مصحف اجمالا برداشته مرتفع می‌شده است.

تذکر: فاصله فهرست ترتیب نزول سوره‌ها با فهرست زمان نزول آیات بسیار زیاد است؛ زیرا در فهرست زمان نزول، زمان نزول یکایک آیات قرآن ثبت می‌شود ولی در ترتیب نزول سوره‌ها - با صرف نظر از مشکلات آن - تنها ترتیب نزول سوره‌ها و نه آیات آن‌ها ثبت است و بینهما بون شاسع!

458)  تأملی در روش تفسیر به ترتیب نزول (تفسیر تنزیلی ) 15

بزرگواری پیغام داد که ترتیب نزول یک مسئله تاریخی است و گزارش ابن عباس از این بابت قابل قبول است و نیازی نیست که به معصومین ع مستند باشد.

در پاسخ عرض می‌شود:

1. ابن عباس سه سال قبل از هجرت به دنیا آمد از این رو گزارش خود او ارزش ندارد.

2. اشکال سندی افزون بر خود ابن عباس،‌ در مورد رجال پس از او و واسطه‌های بعدی نیز وجود دارد که در مقاله «نقد نظریة تفسیر بر پایة ترتیب نزول» که در پژوهشنامه معارف قرآنی دوره 9، شماره 33،تابستان 1397،صفحه 35-65 آمده است.

3.  علامه طباطبائی در باره ارزش تاریخی روایت ابن عباس در باره ترتیب نزول آورده است: «آنچه درباره این روایات می‌توان گفت این ا‌ست که به‌ هیچ وجه قابل اعتماد نیستند؛ زیرا نه ارزش روایت دینى را دارند و نه ارزش نقل تاریخى؛

[1] أما ارزش روایت دینى، زیرا اتصال پیغمبر اکرم را ندارد و تازه روشن نیست که ابن عباس این ترتیب را از خود پیغمبر اکرم فرا گرفته یا از کسانى دیگر که معلوم نیست چه کسانى بوده‏اند یا از راه نظر و اجتهاد که تنها براى خودش حجیت دارد،
[2] و اما ارزش نقل تاریخى، زیرا ابن عباس جز زمان‏ ناچیزى از زمان حیات پیغمبر اکرم صحابت آن حضرت را درک نکرده و بدیهى است که در نزول این همه سوره‏هاى قرآنى حاضر و شاهد نبوده و اگر ترتیب نامبرده را از راه نظر و اجتهاد نیز به دست نیاورده باشد، از دیگران شنیده و در نتیجه خبرى می‌شود بى ‏ذکر مدرک و چنین نقل تاریخى بى‌ارزش است. ...» (قرآن در اسلام، طباطبایی، ص87.)

4. بر فرض نادیده گرفتن اشکالات فوق - که البته نمی‌توان نادیده گرفت! - باید گفت: اختلاف در روایات ترتیب نزول منقول و منسوب به ابن عباس نیز بسیار است و کم‌ نشان دادن این اختلاف‌ها و کوچک‌انگاری آن از سوی علاقمندان به روش ترتیب نزول پاک کردن مسئله و نادیده گرفتن یک حقیقت بزرگ است.