763) اجرای «عین احکام فقهی» در خانه به نفع خانم‌هاست یا به ضرر آن‌ها؟

مشخصا سؤال این است که اگر عین فقه اسلامی در خانه اجرا شود، یعنی اگر زن از کار خانه معاف شود، به نفع خانم‌هاست یا ضرر آن‌ها؟
در جلسه‌ای که غالب جمعیت زیاد حاضر در آن خانم‌های تحصیل‌کرده بودند، حکم فقهی بیان شد و خانم‌ها یک صدا و با شعف و شور تکبیر گفتند و لبخند زدند و در دلشان و شاید بر زبانشان گفتند: مردها خوبشان شد! باید در خانه کار کنند و ...
عرض بنده این است که این واکنش خبر از دو چیز می‌داد:
اولاً: حالت ناشکری شدید که بر قلب و فکر خانم‌ها حاکم بود و در واکنش آن‌ها چه در تکبیر و چه خنده و مانند آن جلوه گر شد
و ثانیاً: عدم مطالعه عمیق و دقیق در مسئله و این که اجرای عین فقه اسلامی چه بر سر خانم‌ها ممکن است بیاورد و کار را به جایی برساند که حسرت وضع موجود و اداره خانه بر اساس اخلاق و تفاهم (به جای فقه صرف) را بخورند؟!
👈برای روشن شدن مطلب فرض کنیم در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم با دو ویژگی:‌
اولاً: ایمانی است؛
و ثانیاً: در آن جامعه قرار است عین فقه اجرا شود؛ یعنی به طور مشخص زن‌ها وظیفه‌ای در خصوص کارهای منزل، شیردادن به فرزند، نظافت آن‌ها و غیره ندارند و البته خروج از خانه نیز منحصراً‌ با اجازه مرد صورت می‌گیرد، مگر در موارد خاص مانند انجام حج واجب، مراجعه ضروری به پزشک و مانند این‌ها؛ زیرا هر دو مطابق فقه است.

حال برویم سراغ چنین جامعه‌ای:
جوان از همان ابتدا می داند با زنی ازدواج می‌کند که هیچ کاری به کار خانه ندارد؛ از این رو یا خود فرصت کافی و حوصله دارد و همه چیز را بر عهده می‌گیرد و به ازدواج اقدام می‌کند و یا اگر فرصت کافی ندارد و باید برای کسب درآمد وقت زیادی بیرون از خانه صرف کند، توان استخدام یک خانم را برای انجام روزانه امور منزل و فرزندان دارد. در این دو فرض مشکلی پیش نمی‌آید و به ازدواج اقدام می‌کند. البته خانم در چنین خانه‌ای ◀️ اولاً: به شدت بی‌کار است و اگر بخواهد در کار خانه کمک کند باید با همسر و خادمه خانه هماهنگ کند و ...
◀️ ثانیاً: کاری جز فرزندآوری ندارد و البته ممکن است- اگر شوهر اجازه دهد- بیرون خانه مشغول کار شود و در خصوص درآمد نیز با مشکل جدی روبه‌رو است؛ زیرا در فرض موجود شوهر نیازی به درآمد او ندارد و مجبور است پول را خیرات کند و یا به ثروت اندوزی بپردازد!
احتمال دیگر این است که صبح تا شام در فضای مجازی و مانند آن بچرخد و وقت تلف کند. طبیعی است ارزش چنین خانمی محدود به فرزند آوری و تمکین همسر است و ضمناً‌ به طور طبیعی در چنین خانه‌ای مسیر ورود هوو نیز باز می شود و احتمالا شوهر خادمه‌ یا خادمه‌هایی استخدام می‌کند که بعد هم با او یا آن‌ها ازدواج دائم یا موقت داشته باشد. و الی آخر ...
در چنین خانه‌ای مدیر خانه و آشپزخانه مرد و مجری خادمه‌ است و مرد تقریباً‌ هیچ غری از خانم و خادمه نمی‌شنود بلکه به صورت کاملاً مشروع انتقاد هم می‌کند و حتی در صورت عدم رضایت می‌تواند به تغییر خادمه اقدام نماید.

👈 فرض سوم:
مرد تمکّنی از استخدام یک خادمه و نیز توان به عهده گرفتن امور خانه و فرزند را ندارد، در چنین فرضی باید عفّت پیشه کند و چون جامعه ایمانی است، احتمالا مسیر ازدواج موقت باز می‌شود و چون فرصت زن‌ها زودتر می‌گذرد و از دست می‌رود، احتمالاً از خواسته‌ها تنزّل کرده و مکتوب تعهد می‌دهند که هم زن خانه باشند و هم خادمه! و باز احتمالاً‌ جامعه می‌رود به سمتی که مهریه کم و نقد شود و با این وصف دیگر مرد بدهی‌ای دائمی به خانمش ندارد!

👈👈 حال برویم سراغ جامعه فعلی

مرد با مهریه سنگین ◀️اولاً: خود را به صورت دائم مدیون خانمش می کند ◀️و ثانیاً:‌ در اکثر موارد با امضای یک بند در عقدنامه نصف مالش را نیز در صورت عدم توافق با همسر و جدا شدن به او تقدیم می‌کند - اگر از دادن آن فرار نکند!- ◀️و ثالثاً: خانم مدیر خانه و آشپزخانه است و مرد اگر بخواهد به آشپزخانه وارد شود باید با مدیر هماهنگ کند و خلاصه مواظب باشد دست از پا خطا نکند که مجبور است یک سپر به دست بگیرد و غرغر خانم را از خود دفع کند ◀️و رابعاً: اسم هوو را نیاورد که اگر شانس بیاورد یا غذایش شور می‌شود یا تند و تیز و اگر شانس نیاورد که خدا به خیر کند! باید بشیند و ناز خانم را بکشد که ... بماند ◀️و خامساً: از تعداد فرزند کاسته می‌شود؛ زیرا زن فرصت ندارد هم خانه داری کند و هم شوهرداری و هم فرزندپروری و فرزندداری و ...
در کنار این فرض‌ها گرفتاری مرد زمانی است که همسرش بخواهد یا مجبور باشد خارج از خانه نیز کار کند ... که در این فرض فقط می‌توان از استیکر گریه استفاده کرد
گمانم همین مقدار واگویه طنزآلود کافی باشد و فرض‌های دیگر هم باشد بر عهده فکر جوال دیگران... باشد که بسیاری از خانم‌ها را به مطالعه وادارد و به شکرانه و رضایت به وضع موجود و تلاش برای حفظ و اصلاح کاستی‌های آن بر پایه تفاهم وادار کند و نگران باشند که نکند روزی به جای اخلاق و تفاهم، «فقه» در خانه آن‌ها حاکم شود. این هم استیکر آخر تقدیم به همه خانم‌ها

زنان شاغل و چالش‌های خانواده

زنان شاغل و چالش‌های خانواده

در این پست می‌خواهم به دو موضوع بسیار مهم که بسیاری از خانواده‌ها را درگیر کرده، اشاره کنم؛ امید که جوانان پیش از تصمیم برای ازدواج با دقت آن را بخوانند و پیش‌ از ازدواج تدبیر لازم  را در نظر بگیرند.

موضوع اول:

1. زنان شاغل در حقیقت دو شغله هستند:‌ یک شغل بیرون از خانه و یک شغل درون خانه؛ لیکن چون مردها خانه‌داری را شغل حساب نمی‌کنند، گرفتار چالش‌های ذیل می‌شوند.

2. شماری از زنان شاغل پس از چند سال وقتی از دو شغله بودن خسته می‌شوند،‌ خود را ناگزیر در برابر سه گزینه می‌بینند:‌ الف) مدارا و تحمل که نتیجه آن (در بسیاری موارد) شکسته شدن زودرس و کم‌کاری در هر دو شغل یا یکی از آن‌ها؛ ب) رها کردن شغل بیرون از خانه؛ ج) رها کردن خانه‌داری.

شرح الف) نتیجه تحمل، کم‌کاری است که به دلیل تعهدات جدی کار بیرون خانه و جذابیت درآمد، به طور طبیعی این کم‌کاری به خانه سرایت می‌کند و در غالب موارد ضمن کوتاهی در مسائل زناشویی، در خصوص اداره خانه و آشپزی و فرزندداری - البته به شرطی که اشتغال خانم بر فرزندآوری او تأثیر نگذاشته باشد ... - بهترین حالت یاری خواستن از دیگران است. سفارش غذاهای بیرونی یا استفاده از کارگر خانم و یا سپردن فرزند به مراکز نگهداری از اطفال و مهد کودک‌ها بهترین حالت‌هاست  و با این حال آسیب‌ها و چالش‌های هریک از این‌ها خود جای بحث و گفتگوی بسیار دارد. در این حالت، اگر مرد نیز بپذیرد که دو شغله باشد و در خانه نیز مانند بیرون از خانه زحمت بکشد، کمی وضع رو به سامان می‌گذارد.

شرح ب) اگر شغل بیرون از خانه به نحوی باشد که سابقه در آن مهم نباشد و با رها کردن موقتی آن،‌ امنیت شغل از بین نرود، و یا نوعی انس بین زن و شغل ایجاد نشده باشد (*) غالباً زنان شاغل به ترک شغل رضایت می‌دهند و مشکلی ایجاد نمی‌شود به ویژه اگر شوهر از نظر مالی تمکن لازم را داشته باشد؛ اما اگر امنیت شغلی از بین برود و یا سابقه و بازنشستگی دستخوش آسیب شود، خانمی که سال‌ها به استقلال مالی عادت کرده و فصل طراوت جوانی را پست سر گذاشته، به رهاکردن شغل اصلی یعنی خانه‌داری نزدیک‌تر است تا شغل بیرون از خانه به ویژه اگر محبت شوهر نتوانسته باشد او را به بند بکشد یا خانم خود مالک مسکنی باشد و خلاصه لنگ درآمد شوهر نباشد، در این گونه موارد بهانه ناسازگاری فراهم می‌شود و بهترین حالت برای مرد گذران زندگی با چاشنی ناخرسندی و عدم لذت و بعضاً عزت است!

*. نگارنده کسی را می‌شناسم که متوّل است و همسرش شاغل. مرد به زن شاغلش پیشنهاد کرده که شغلت را رها کن من همان اندازه که به تو حقوق می‌دهند، ماهیانه به کارتت واریز می‌کنم و سابقه رفتاری مرد و درآمد سرشار او پشتوانه صداقت او است، لیکن زن به دلیل انس با کاری که سالیانی داشته، حاضر به ترک آن نیست و مرد نیز از زندگی خود راضی نیست و در محافل گوناگون شنیده شده که از ازدواج مجدد سخن گفته است.

شرح ج) رها کردن خانه داری نیز صورت‌های مختلفی دارد که آخرین درجه آن درخواست طلاق و برهم زدن زندگی است و بهترین حالت برای مرد در این فرض، طلاق توافقی است که در بسیاری موارد نصیب مرد نمی‌شود!

3.  مردی که با زن شاغل ازدواج می‌کند، از همان اول باید متوجه سه نکته باشد:

الف) از دست دادن عزّت ویژه‌ای که حاصل از تأمین زندگی همسر است و این مسئله در قرآن نیز به صراحت آمده است:‌ «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ ... ؛ مردان، سرپرست زنانند، بخاطر برتري‌هايى كه خداوند (از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است، و بخاطر انفاق‌هايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مى‏كنند».

درصد نگاه و اتّکای زن به درآمد و دست‌های همسر = اطاعت و همراهی بیشتر او از همسر = زندگی شیرین‌تر و انعکاس این همراهی در رفتار همسر

معادله فوق در بسیاری از خانواده‌ها وجود دارد، هرچند برخی از خانم‌ها به دلیل ایمان و تهذیب نفس از این قصه دورند و درآمد نتوانسته آن‌ها را در انجام امور واجب زناشویی و خانه‌داری سست کند.

مرحوم والد (حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمدعلی جواهری) نکته‌ای را در خصوص زنان شاغل مطرح می‌کرد که بسیار جالب و آموزنده است و البته نمی‌دانم منشأ آن روایی است یا خیر. ایشان بر این باور بود که زن رزق مشخصی دارد، قبل از ازدواج خدای متعال از طریق پدر یا غیر او و یا حتی به طور مستقیم به او برساند،‌ اما وقتی ازدواج می‌کند خدا رزقش را به درآمد مرد اضافه می‌کند و از طریق او برایش می‌فرستد. حال اگر زن خود شاغل باشد، رزقش به طور مستقیم به او می‌رسد و تفاوت تنها در زحمت بیشتر زن و عزّت کم‌تر و ناخشنودی بیشتر مرد است.

ب) ریسک در خطر افتادن زندگی در صورت تاب نیاوردن همسر شاغل در برابر دو شغل! بنابراین، اگر مردی می‌خواهد با زن شاغل ازدواج کند، لازم است تدبیرهای لازم را برای کم‌کردن چنین ریسکی در نظر بگیرد.

ج) جا دارد به یک نکته دیگر نیز اشاره شود- هر چند از مسئله اصلی این پست خارج است- و آن خطر آثار اخلاقی نامطلوب کار بیرون از خانه برای بسیاری از زنان شاغل است. ناگزیرم این بند را به دلیل دامنه‌دار بودن آن همین‌جا رها کنم!

موضوع دوم:

شغل بیرون از خانه با رقابت و استرس همراه است. مرد وقتی به خانه می‌آید مانند کشتی‌گیری می‌ماند که از تشک برای استراحت بیرون رفته است. حال اگر زن شاغل و درآمدی داشته باشد، نوعی رقابت بین آن‌ها شکل می‌گیرد که برای مرد کشنده است. شماری از مردها که تحمل درآمد بیشتر زن را ندارند و مردآنگی خود را در معرض خطر می‌بینند، تفوق و برتری خود را با زورگویی و اخم و تخم جبران می‌کنند. در حقیقت ترش رویی آن‌ها حاصل شکست در این میدان مبارزه خاموشی است که بین زن و مرد  در جریان است و فرصت استراحت نمی‌دهد. در چنین خانواده‌ای غالباً فرسودگی زودتر به سراغ هردو و یا یکی از آن‌ها (غالباً مرد اگر درآمد زن بیشتر باشد) می‌آید.

این مبارزه گاه با درجه و رتبه تشدید می‌شود. مثلاً اگر زن زودتر از همسرش از استادیاری به دانشیاری ارتقا ‌یابد و یا در حالی که مرد یک کارمند معمولی است، زن مدیریت بیابد. در این گونه موارد وضعیت روحی مرد وحشتناک است و البته نگارنده اولاً‌ از خدای متعال مسئلت دارم که برای هیچ مردی چنین اتفاقی نیفتد  و ثانیاً اگر افتاد، خدای متعال به مرد صبر لازم را بدهد که پای در مسیر خطایی نگذارد  که وضع اخروی او را نیز به مخاطره بیفکند.

این وضع می‌تواند بسیار وحشتناک‌تر هم باشد و آن همکار بودن مرد و زن در موسسه‌ای است که مدیریتش بر عهده کس دیگری باشد. یکی از دوستان نگارنده که خود کارشناس خانواده و معروف است، برای نگارنده نقل کرد که پسرم با عروسم  که هم‌رشته او است، در دانشگاه آشنا شد و با او ازدواج کرد. بعد از فارغ التحصیل شدن هر دو در یک مؤسسه مشغول به کار شدند. مدتی گذشت من دیدم بین آن‌ها مشکل ایجاد شده و کار به پادرمیانی من کشید. آخر الامر من تنها راه را در این دیدم که شیفت کاری پسرم و عروسم یکی نباشد و در خانه نیز از کارشان حرفی نزنند!

مثال فوق یک نمونه زنده از وضع اسف‌باری است که بر برخی از این خانواده‌ها حاکم می‌شود و گاه متأسفانه تبعات بسیار بدتری دارد که بهتر است وارد آن‌ها نشویم. یکی از رفقای ما که با همسرش همکارند، می‌گفت من شده‌ام راننده همسرم و مردم او را بهتر از من می‌خواهند و ... . متأسفانه مثال‌هایی از این دست کم نیست؛ البته منکر این نیستم که برخی خانواده‌ها نیز مرد  و زن همکار حداقل در ظاهر از این مشکلات ندارند و الله العالم.

تذکر:

۱. اشتغال خانم‌ها به خودی خود اشکالی ندارد و در برخی موارد مفید و چه بسا ضروری هم باشد، لیکن این گونه موارد با فرضی که در این پست لحاظ گردید،‌ ارتباطی ندارد.

۲. در حدیث آمده که جهاد زن خوب شوهرداری کردن است، بنابراین جز در موارد خیلی خاص و در مورد برخی زنان که فرصت بیان تفصیلی آن نیست، شغل زنان اگر موجب کوتاهی در حسن همسرداری شود، خسران محض است.