در این پست می خواهم بعد دیگری از تفسیر به ترتیب نزول را مورد توجه و تذکر قرار دهم. در برخی پژوهش های متکی بر این روش تفسیری، الگوهای حاکم بر فرایند تبلیغ و یا هدایت جامعه زمان پیامبر اکرم ص و یا بعدی خاص از ابعاد گسترده فرهنگ اسلامی- مثلا مانند حجاب و عفاف- استخراج می شود و بر اساس آن‌ها الگوهایی برای جامعه فعلی پیشنهاد می گردد. اگر بخواهم خیلی کوتاه و سربسته موضوع را مطرح کنم،‌ عرض می کنم که قیاس جامعه جاهلی و عصر نزول با جامعه فعلی از ابعاد مختلفی تفاوت دارد و قیاس و مقارنه مع الفوارق است. یک بعد از جهت فکری است که اساسا گروه ها و مخاطبان جامعه آن روز با جامعه فکری امروز یکسان نیستند. حتی ملحدان این دو جامعه نیز از نظر فکری متفاوت اند. از جهت روشی نیز باید توجه داشت که جامعه عصر نزول از صفر آغاز شد و به باور نگارنده به صد نرسید. لیکن جامعه معاصر - تقریبا از نیمه دوم راه آغاز و به سوی صد در مسیر است. برخی جوامع از نقطه پنجاه و برخی از نقطه شست و برخی در سطوح دیگری هستند. 

بنابراین، هم از جهت فکری و هم از جهت سطح و روش دو جامعه متفاوت است و باید در پژوهش ها ملاحظه شود. اگر پیامبر اکرم ص ده سال دیگر نیز در قید حیات بود،‌ آیا روش او در بر پایی آیین های قرآن با دوره های قبل یکسان بود؟

به نظر می رسد راه حل وحید آن است که داده های قرآنی با الغای خصوصیت و مورد، اصطیاد شده و در نظمی فرا زمانی و منطقی تبیین و بر جامعه معاصر تطبیق و با مقتضیات آن متناسب سازی شود.