تأملی در تفسیر به ترتیب نزول ( تفسير تنزیلی ) (4)
تأملی در تفسیر به ترتیب نزول ( تفسير تنزیلی ) (4)
این پست تکمله پست قبلی است.
قرینه بودن ترتیب نزول در حدی که پایه تفسیر قرار گیرد (و نه استفاده از آن به صورت یک قرینه و شاهد) با موانعی رو به رو است که طرفداران آن لازم است پاسخهایی قانع کننده برای آنها ارائه کنند:
یکم) از برخی قرائن چه بسا بتوان استفاده کرد که پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله- از ترتیب نزول دست کشیده است:
(أ- یک نظریه قوی و پرطرفدار این است که سورههای قرآن در زمان پیامبر- صلی الله علیه و آله- به دستور ایشان و یا در مرآی و منظر ایشان ترتیب مشخصی منطبق بر ترتیب فعلی یا نزدیک به آن یافته است. (دقت شود: ترتیب سورهها به جهت مثلا نظم دادن به تلاوت، حفظ و ختم قرآن، مستلزم جمعآوری سورههای نوشته شده بر نوشت افزارها بین دو جلد به نام مصحف نیست.)
ب- با توجه به توقیفی بودن چینش آیات در سورهها، پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله- در چینش برخی آیات در برخی سورهها ترتیب بر اساس نزول را بر هم زده و آنچه شأنش تأخیر است، بر آیاتی که قبلاً نازل شده بوده، مقدم داشته است. این مطلب حتی به صورت یک موجبه جزئیه قابل طرح است. (مانند آیات سوره ممتحنه؛ برای آگاهی بیشتر ر.ک: روش تفسیر قرآن، ص ۱۰۴- ۱۰۵)
ج- پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله- گاه دستور میدادند برخی آیات (که شمار آن ها مشخص نیست) را بین آیاتی قرار دهند که مدتها پیش از آن نازل شده بوده است.)
دوم) بیتردید حوادث دوران نزول، مفاهیم قرآن را تحت الشعاع قرار نمیدادند، لیکن آیا در ترتیب نزولِ آیات و تعالیم نیز تأثیر گذار نبودهاند؟ اگر تأثیرش را به صورت موجبه جزئیه بپذیریم، آن گاه بسان الغای خصوصیت و تنقیح مناط، باید از حصار حوادث و ترتیب نزول بگذریم و به نظام حاکم بر مفاهیم و تعالیم برسیم. (این مطلب را به جهت اهمیت آن با مثالی توضیح می دهیم: فرض کنیم استادی بخواهد مطلبی که 10 بند دارد، بر اساس ترتیب منطقی آن بیان کند، لیکن در مقام ارائه پس از بیان سه بند با پرسشی از سوی دانشجویان رو به رو میشود که ناگزیر میگردد بند مثلا نهم را بر بند چهارم مقدم کند، و سپس بندهای دیگر را به ترتیب ارائه نماید. حال اگر دانشجویی بخواهد مطلب استاد را تقریر کند، باید بکوشد با الغای تأثیر حادثه پرسش دانشجویان بر ترتیب منطقی بندها و درهم ریختن نظم آنها، نظام حاکم در ذهن استاد را به دست آورده و مطلب را بر اساس آن تنظیم کند نه این که برای آن حادثه در تنظیم بندها نقشی قائل شود.)
افزون بر موانعی که اصل قرینه بودن و حجیت تقدم و تأخر نزولی در تفسیر را تهدید می کند, مشکلات دیگری نیز وجود دارد که لازم است پس از پذیرفتن اصل قرینه بودن یا تعیین کردن حد و مرز و چگونگی آن- که به پژوهشی بایسته نیازمند است- به آن ها توجه ویژه شود تا از تفسیر به رأی مصونیت ایجاد گردد. از جمله این مشکلات می توان به دو مورد ذیل اشاره کرد:
اولاً) غیر قابل اعتماد بودن روایات ترتیب نزول.
ثانیاً) در خصوص مکی یا مدنی بودنِ دستکم یکچهارم سورههای قرآن، اختلاف نظر وجود دارد، که بعضا با دفاع ضعیفی رو به رو شده است (مانند سوره الرحمان؛ ر.ک: التمهید فی علوم القرآن، معرفت، ج1، ص 150 ). این اختلاف در مورد شمار قابل توجهی از آیات نیز وجود دارد که اطمینان به این روایات را سلب و یا مخدوش میکند.
بسم الله الرحمن الرحیم
