۵۰۶) مهمترین اشکالات تفسیر به ترتیب نزول در یک نگاه (۲۱)
مهمترین اشکالات تفسیر بر اساس ترتیب نزول:
۱. ما به ترتیب نزول آیات به شکل صحیح دسترسی نداریم و گذشته از آیات، ما حتی به شکل صحیح به ترتیب نزول سورهها هم دسترسی نداریم، هرچند اگر میداشتیم نیز مشکلی از ما حل نمیکرد! (وجه آن قبلا توضیح داده شده است.)
۲. بر فرض کالمحال ما به ترتیب نزول به شکل معتبری دست یافتیم، نمیتوانیم آن را فراتر از قرینه تفسیری به کار ببریم- یعنی در اندازه مبنا- و در باره آن پیشتر به تفصیل در قالب مقاله علمی- پژوهشی سخن گفتهایم.
۳. بر فرض که از گردنه اول و دوم به سلامتی عبور کردیم - که فرض محال محال نیست - با گرفتاری سوم چه کنیم و آن اینکه باید اثبات کنیم همانطور که نزول تدریجی حکیمانه است، ترتیب نزول نیز حکیمانه است؛ یعنی حوادثی که در طول ۲۳ سال رخ داده، همه متناسب با زمان نزول آیات بوده؛ یعنی اگر زمان نزول آیهای فرا میرسیده، خدا حادثه آن را ایجاد میکرده تا آیه را نازل کند. اثبات چنین مطلبی اصعب من خرط القتاد است!
۴. حالا فرض کنیم معجزهای شد و ما از همه این موانع عبور کردیم، با کار پیامبر اکرم ص چه کنیم که در ترتیب دادن آیات شماری از سورهها و جانمایی برخی آیات - که تعداد آن را نمیدانیم - ترتیب نزول را نادیده گرفت و بر خلاف آن عمل کرد؟ اگر ترتیب نزول فراتر از قرینه کاری میکرد، خب خود پیغمبر ص سزاوارتر بود آن را رعایت کند! یعنی ما کاسه داغتر از آش شویم؟! (این را هم عرض کنم که از امامان معصوم ع نیز ترتیب نزول سورهها نقل نشده و این درحالی است که برای جزئیترین مسائل مثل توالت رفتن، چند روایت داریم!)
تذکرات مهم
۱. تفسیر آیات قرآن از دایره فقه خارج نیست و به دلیل نهی از تفسیر به رأی، تفسیر در دایره فقه قرار میگیرد؛ بنابراین مشمول تسامح و تساهل نیست. گذشته از این، آیات فراوانی جزو منابع استنباط احکام فقهی در ساحتهای مختلف است؛ از این رو باید به ضرورتها و حداقلهای حوزه استنباط فقهی گردن نهاد.
۲. روایات ترتیب نزول مورد استناد، از ابن عباس است و از اهل بیت ع نیست و ابن عباس دو سه سال قبل از هجرت به دنیا آمده؛ بنابراین - همانطور که علامه طباطبایی فرموده - این روایات و گزارشهای منتسب به ابن عباس - بر فرض که به کار آید و مشکلات فوق الذکر نادیده گرفته شود - ارزش تاریخی ندارد. از نظر فقهی نیز بیارزش بودن آنها از نظر فقه شیعی بینیاز از توضیح است و به تعبیر دیگر حتی با پایینترین حداقلهای اعتبار هم فاصله زیادی دارد و باز به تعبیر دیگر، اگر بدون سند از اهل بیت ع نقل میشد، وضعیت بسیار بهتری نسبت به شرایط فعلی میداشت. گذشته از اینکه، به جای اینکه محفوف به قرائن صحت باشد، محفوف به قرائن بطلان و خطا و اشتباه است. ر.ک: پست 458
۳. در باره همه موارد فوق در مقالات متعدد و پستهای گذشته توضیح داده شده است.
پستهای مربوط:
بسم الله الرحمن الرحیم
