برخى ابزار بهره‏مندى بيشتر از كتب لغت

يكى از مباحث فقه اللغة طرق آگاهى يافتن از معناى لغت است. سيوطى در المزهر، نوع سوم
تا پنجم را به طرق نقل اختصاص داده و راه‏هاى نقل را به متواتر و اِفراد تقسيم كرده است.
مقصود از افراد در نقل، گزارش يك لغوى در مورد معناى يك لغت است كه لغوى ديگرى با
او همراه نباشد. سيوطى تنها سخن لغويانى را در خصوص معانى افرادى حجت مى‏داند كه
اهل دقت و دقيق در ضبط باشند؛ افرادى مانند ابوزيد [انصارى] (م215ق)، خليل (175ق)، اصمعى(م216ق)، ابوحاتم،
ابوعبيده(م213ق)، و مانند آن‏ها؛ البته به اين شرط كه بيش از يك نفر نظرى مخالف او ابراز نكرده
باشد. اين مسئله ضرورت مراجعه به منابع متنوع لغت را براى تحقيق درباره معناى يك
واژه  به ما گوشزد مى‏كند و از ضرورت آشنايى با لغويان و پيشگامان در تدوين كتب لغت
سخن مى‏گويد. همچنين يادآور مى‏شويم كه از جمله ابزار لازم براى استفاده بهينه از
كتاب‏هاى لغت و افزايش توان نقد و نظر، شناختن طبقات نحويان و ميزان تبحر آن‏ها در لغت

است. معروف است كه لغت را بايد از اعرابى و قواعد را از شهرنشنيان گرفت. اين مسئله با
توجه به صبغه نحويان و حوزه تدریس و مدرسه آن‏ها و منطقه‏اى كه در آن مى‏زيسته‏اند،
مى‏تواند در قضاوت درباره واژگان تأثيرگذار باشد؛ چنان كه گفته‏اند كوفيان در لغت و
بصريان در قواعد نحوى صائب‏ترند؛ زيرا سخن و لهجه بصريان با حضور بيشتر عجم در
بصره نسبت به كوفه، از حالت اصيل و دست‏نخوردگى خود فاصله گرفت، ولى كوفه از اين
جهت مصون‏تر ماند؛ از اين‏رو، طبقات نحويان را فهرست‏وار ارائه مى‏نماييم و تفصيل
مطالب را به منابع مبسوط وا مى‏گذاريم.

 

نحويان بصرى

طبقه اول

نضر بن عاصم (م89ق)؛ ابوداود عبدالرحمن بن هرمز (م117ق)؛ عنبسة الفيل (م100ق)؛ عبداللّه‏ بن ابى‏اسحاق حضرمى (م117ق)؛ يحيى بن يعمر ليثى (م129ق).

طبقه دوم

عيسى بن عمر ثقفى (م149ق)؛ ابوعمر بن علاء (م154ق)؛ ابوالخطاب الاخفش الاكبر (م157ق).

طبقه سوم

خليل بن احمد (م175ق)؛ يونس بن حبيب (م182ق).

طبقه چهارم

ابوبشر عمرو بن عثمان سيبويه (پيشواى اين طبقه) (م180/ 183ق)؛ يزيدى (م202ق)؛ قطرب (م206ق)؛ اخفش اوسط (م208/215ق)؛ ابوعبيده معمر بن المُثنّى (م213ق)؛ ابوزيد انصارى (م215ق)؛ اصمعى (م216ق)؛ ابن‏السلام (م232ق).

طبقه پنجم

جَرمى (م225ق)؛ توزى (م238ق)؛ مازنى (م249ق)؛ زيادى (م249ق)؛ رياشى (م257ق)؛ ابوحاتم سجستانى (م 250/ 255ق).

طبقه ششم

پيشواى اين طبقه «مبرد» است (م285ق) و تقريبا اجتهاد در نحو به دست وى پايان يافته  است.

نحويان كوفى

طبقه اول

ابوجعفر محمد بن الحسن الرؤاسى (استاد اين طبقه) (م187ق)؛ شيبان بن عبدالرحمن (م164ق).

طبقه دوم

كسايى (م189ق)؛ ابوالحسن احمر (م194ق)؛ فَرّاء (م207ق)؛ هشام ضرير (م209ق)؛ لحيانى (م220ق).

طبقه سوم

قاسم بن سلّام (م223ق)؛ أبن‏الاعرابى (م231ق)؛ ابن‏سعدان (م231ق)؛ الطوال (م243ق)؛ ابن‏السكيت (م244ق)؛ ابن‏قادم (استاد ثعلب)(م251ق).

طبقه چهارم

ثعلب ابو العباس (پيشواى اين طبقه) (م291ق).

علماى نحو بغداد كه مطالعات آن‏ها رنگى از مكتب بصره به خود گرفته است:

زجاج ابو اسحاق (م311ق)؛ ابن‏السراج (م316ق)؛ ابن‏دريد (م321ق)؛ ابوعلى صفّار (م341ق)؛ مَبرَمان (م345ق)؛ نِفْطَوَيه (شاگرد ثعلب و مبرد) (م323ق)؛ ابن‏درستويه (م347ق).

علماى نحو كه در مطالعات نحو پيرو مكتب كوفه بوده‏اند:

حامض ابو موسی (م 305ق)؛ يزيدى (م310ق)؛ ابن‏اشقر (م310ق)؛ ابوبكر بن الانبارى (م328ق).

علماى نحو بغداد كه هر دو مكتب را جمع كرده‏اند و به دست‏هاى از آن دو تعصب
نورزيده‏اند، بلكه پيرو دليل بوده‏اند:

ابن‏قتيبه دینَوَری(م276ق)؛ ابن‏كيسان ابو الحسن(م299ق)؛ اخفش اصغر یا صغیر، ابو الحسن علی بن سلیمان شاگرد ثعلب  مبرد (م315ق)؛ ابن‏خياط (م321ق)؛ وشاء (م325ق).

همين جماعت مذكور هستند كه راه را براى روش و مكتب نحو بغداد هموار نموده‏اند و
پس از آن‏ها دانشمندان و بزرگانى در نحو از ايران و عراق برخاسته‏اند كه آگاهی ازهمه آن ها به ویژه متأخرین هرچند در داوری بین اختلافات لغویان کمکی نمی کند، اما خالی از فایده هم نیست. مشهورترین نحویان عبارت‏اند از:

سيرافى(م 368ق)؛ ابن‏خالويه (م371ق)؛ ابوعلى فارسى (م377ق)؛ رمّانى (م384ق)؛ ابن‏جنى (ابو الفتح عثمان بن جنی النحوی الموصلی) (م392ق)؛ رَبَعىّ (م420ق)؛ ابو العلاء معرّی (449ق)؛ ابن سیده نحوی لغوی (458)؛ خطیب تبریزی ابو زکریا (502 ق)؛  بطلیوسیّ (521 ق)؛ زمخشری جار الله (538 ق)؛ ابن شجری (542 ق)؛ ابن الانباری ابو البرکات (577 ق)؛ ابو البقاء (616 ق)؛ ابن هشام خضراوی (646 ق)؛ ابن حاجب (646ق)؛ابن عصفور ابو الحسن (663ق)؛ ابن مالک الطائی (672 ق)؛ رضی الدین استرابادی مشهور به نجم الائمه(688 ق)؛ ابو حیان (745 ق)؛ ابن هشام (نویسنده مغنی اللبیب) (761ق)؛ دمامینی (837 ق)؛ ابن عقیل (769ق)؛ جامی (898 ق)؛ سیوطی (911 ق)؛ و ... .

در اين‏جا يادآور مى‏شويم كه اختلاف ميان مكتب بصره و كوفه در قرن سوم هجرى
شديدترين مرحله خود را پست سر گذاشت و در پايان همين قرن شيوه مكتب بغداد آغاز
شد و دوره عظمت مكتب بصره و كوفه پايان پذيرفت.

از ابزار ديگرى كه در آسان كردن فهم و ارزيابى گفته‏هاى لغويان دخالت دارد، شناختن
نام‏هاى لغويان و نحويان و آشنايى اجمالى با قبايل و لهجاتى است كه در كار شناخت واژگان
فصيح به‏كار مى‏آيند؛ براى مثال، گاهى‏از نويسنده صحاح با «جوهرى» و گاه با «ابن‏حمّاد» ياد
مى‏شود و نيز گاه به جاى «زجاج» كنيه او كه «ابواسحاق» است، به‏كار مى‏رود كه اگر
مراجعه‏كننده از نام‏ها و كنيه‏ها آگاه نباشد، چه‏بسا در ارزيابى گفته‏هاى لغويان ناتوان گردد.
گفتنى است سيوطى در المزهر چند نوع (فصل) را به بيان اين‏گونه مسائل اختصاص داده
است كه علاقه‏مندان مى‏توانند مراجعه كنند. (بر گرفته از پیوست 1 درسنامه ترجمه، سید محمد حسن جواهری؛ برای آگاهی بیشتر ر.ک: المزهر, سیوطی؛ دائرة المعارف اعلام، ج1)