738) عامل رکود بعد از فارغ التحصیلی
یک سؤال پرتکرار در خصوص دوران پس از فارغ التحصیلی دانشپژوهان این است که چرا بسیاری از آنها گرفتار رکود علمی میشوند؟
برای این پرسش پاسخهای گوناگونی میتوان ارائه کرد، لیکن یکی از عوامل مهم «ضعف سامانه آموزشی» در دوران تحصیل است و شاید مهمترین آنها نیز باشد؛ البته برای کسانی که بخواهند به مطالعات خود ادامه دهند. منظور از ضعف یاد شده «اتکای بیش از حد به استاد در مسیر آموزش » است. دانشپژوه در دوران تحصیل در سامانه موجود در حوزه و دانشگاه بسان شناآموزی میماند که در دوران آموزش دائماً در حال شنا دستش را به یک جلیقه نجات بند میکند؛ چنین کسی اگر یکباره در مکانی قرار گیرد که جلیقه نجاتی نباشد، جرأت ورود به آب را ندارد.
برای برطرف شدن این ضعف باید از وابستگی شاگرد به استاد کاست و یکی از راههای مهم آن خودآموزی و عرضه درس بر استاد است؛ چیزی که مجرب است ولی بسیار نادر. برخی سفارش میکنند مدرس از هر کتابی مطالعه حداقل یکی دو فصل (در حد یک چهارم یا یک پنجم کتاب) را بر عهده شاگرد بگذارد تا او با تلاش خود به محتوای آنها دست یابد. برخی نیز ارائه فصول در کلاس درس در قالب کنفرانس را پیشنهاد میکنند. به نظر میرسد خودآموزی همراه با آمادهسازی کمکآموزشیهای مناسب و ارائه بر استاد بهترین مسیر رفع این ضعف است. البته پایاننامه ارشد و دکتری نیز فرصتی برای جبران این کاستی است. باید سازگاری فراهم شود که اساتید راهنما و مشاور جز در ساختار کلی و برخی اشکالات شکلی ورود جدی نکنند ولی دانشپژوه وادار به مطالعه فراوان شود؛ یعنی گزارش مطالعات او بخشی از کار تلقی شود و این خود راهی برای جلوگیری از تقلب و فریب در ارائه پایانامه نیز هست.
خلاصه اینکه دانشپژوهی که پای کرسی استادی مینشیند، برای دریافت مطلب تلاش ذهنی حداقلی دارد و دریافت او بسان لقمه حاضر و حتی جویده شدهای است که مادر در دهان نوزاد میگذارد، لیکن اگر دانشپژوه خود کتاب را بخواند ، هرچند به کمک خودآموزها و شروح، باز تلاش فکری او بیش از دریافت فهم آماده از معلم است؛ بنابراین، به نظر میرسد سامانه آموزشی نیاز مبرم به یک خانه تکانی از جهت نحوه آموزش دارد.
بسم الله الرحمن الرحیم
