علوم غريبه و مكاشفه

مطلب دوم آن است كه اطلاع پيدا كردن هندى مزبور يا اشخاص ديگرى مانند او به بعض از خفاياى امور و خبر دادن به آن هيچ دلالتى بر حق بودنشان يا درستى اعتقاد و مذهبشان و تقربشان نزد خداوند ندارد؛ زيرا ممكن است شخص به وسيله تسخير جن يا يادگرفتن رمل و بعض علوم غريبه از استاد، يا به وسيله تصفيه خيال به بعضى از امور خفيه آگاهى يابد، در حالى داراى عقايد باطل و ملكات زشت و كردارهاى ناروا بوده و از روحانيت بى‏بهره و به عالم شياطين متصل باشد.

اما آنچه از بزرگان دين از آگاهى به امور پنهان و خبرهاى غيبى رسيده است، بايد دانست كه آن‏ها كسبى نبوده بلكه تنها عطاى الهى و الهام ربانى بوده است و اگر كسى بگويد: بنابراين، تميز بين حق و باطل به چيست؟ گوييم اولاً: اهل عقل از حالات و رفتار و گفتار شخص مى‏فهمند كه روحانى است يا شيطانى و آنچه داراست عطاى الهى است يا به وسيله كسب است.

ثانيا: اگر كسى به دروغ مدعى مقام روحانيت شود و به وسيله علوم غريبه و بعض خوارق عادت كه كسب كرده، بخواهد مردم بيچاره را فريب دهد، يقينا خداوند او را رسوا و مفتضح خواهد فرمود و به قاعده لطف محالست كه خداوند حجت خود را ظاهر نفرمايد و مردم را در وادى گمراهى نگاه دارد.

و بالجمله صاحبان علوم غريبه‏اى كه كسب كرده‏اند، هرگاه در مقام گمراه كردن خلق و انحراف ايشان از طريق دين الهى برآيند، خداوند حق را ظاهر خواهد فرمود؛ چنان‏كه در قرآن مجيد مى‏فرمايد: «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَـطِـلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ...؛ «بلكه ما حق را بر سر باطل مى‏كوبيم تا آن را هلاك سازد و اين‏گونه باطل محو و نابود مى‏شود... .» (انبياء،18)