636) حکایات دیدههای برزخی /36
امر به معروف و نهى از منكر
به مناسبت اين داستان دو مطلب مهم تذكر داده مىشود: مطلب اول اين است كه از بزرگترين واجبات الهى كه در قرآن مجيد و اخبار، امر اكيد به آن شده و تهديدهاى شديد و سخت بر تركش وارد گرديده، امر به معروف و نهى از منكر است و ترك آن از گناهان كبيره مىباشد؛ چنانكه در رساله گناهان كبيره، تفصيل آن ذكر شده و در نهى از منكر، اولين مرتبهاش انكار قلبى است، بهطورى كه آثار بايد ظاهر شود؛ يعنى بر هر مسلمانى واجب است هنگامى كه كار حرامى از كسى ببيند به آن كار راضى نباشد، بلكه در دل بدش بيايد به طورى كه اثر اين كراهت قلبى در ظاهرش آشكار شود. هنگامى كه با مرتكب حرام روبهور مىشود با جبهه گشاده و باز با او برخورد ننمايد، بلكه رو ترش كند و خلاصه بايد آثار انكار قلبى در اعضا و جوارح شخص ظاهر شود.
و هر اندازه ايمان شخص قوىتر و روحانيتش بيشتر باشد، انكار قلبىاش در برابر معصيت شديدتر است و چون ايمان جناب ميرزاى مرحوم در كمال قوّت و روح شريفش در نهايت لطافت و دل روشنش در غايت رقت بود، به طورى كه در آن زمان نظيرش كمياب بوده است، چنانكه آن شخص هندى از روى حساب خود اين معنا را فهميده بود، هنگامى كه شنيد جمعى ظاهرالصلاح حرمات الهى را هتك كردهاند، طاقت نياورد تا مريض شد و بالأخره از دار فانى راحت گرديد و از بين گنهكاران بيرون رفت و به عباد صالحين ملحق شد.
ناگفته نماند كه سبب مهم شدت تأثر آن بزرگوار دو چيز بود: يكى فسق علنى و گناه آشكار كه سبب كوچك شدن گناه در نظر خلق و جرأت ايشان بر ارتكاب آن مىشود و ديگر ظاهرالصلاح بودن تجار مزبور؛ زيرا اشخاص ظاهرالصلاح كه در درجه اول، روحانيان و كسانى كه بر منبر، مردم را به وعظ و خطابه ارشاد مىكنند و در درجه دوم، كسانى كه با علما ملازماند و به نماز جماعت و ساير شعاير دينى مواظباند، [مىباشند] هرگاه گناهى از آنها صادر شود، يقينا موجب سستى عقايد خلق و موهون شدن احكام شرع انور و جرأت ساير مردم خواهد شد و در رساله گناهان كبيره به تفصيل بيان شده كه گناه صغيره اشخاص ظاهرالصلاح در حكم گناه كبيره خواهد بود.