بوى سيب سرخ[1]

يكى از دوستان مرحوم شيخ رجبعلى خياط نقل مى‏كند: همراه ايشان به كاشان رفتيم. عادت شيخ اين بود كه هرجا وارد مى‏شد، به زيارت اهل قبور مى‏رفت. هنگامى كه وارد قبرستان كاشان شديم، شيخ گفت:

«السلام عليك يا أبا عبداللّه‏ عليه‏السلام »

چند قدم جلوتر رفتيم فرمود:

«بويى به مشامتان نمى‏رسد؟»

گفتيم: نه! چه بويى؟

فرمود: «بوى سيب سرخ استشمام نمى‏كنيد؟»

گفتيم: نه!

قدرى جلوتر آمديم به مسئول قبرستان رسيديم، جناب شيخ از او پرسيد: «امروز كسى را اين جا دفن كرده‏اند؟»

او پاسخ داد: پيش پاى شما فردى را دفن كرده‏اند و ما را كنار قبر تازه‏اى برد. در آن‏جا همه ما بوى سيب سرخ را استشمام كرديم. پرسيديم: اين چه بويى است؟

شيخ فرمود: «وقتى كه اين بنده خدا را در اين‏جا دفن كردند، وجود مقدّس سيّدالشهداء تشريف آوردند اين‏جا و به واسطه اين شخص، عذاب از اهل قبرستان برداشته شد.»


[1] . كيمياى محبت، ص 113ـ114.