614) حکایات دیدههای برزخی /14
آتش تصرفات حرام[1]
يكى از ارادتمندان آيةاللّه بهاءالدينى مىگفت: در خدمت آقا از قم خارج شديم، حاج آقا عبداللّه ـ فرزند آقا ـ هم رانندگى مىكرد. دو طرف جاده مردم ريخته بودند در صحرا و بيابان بازى مىكردند. آقا فرمود: «حاج آقا عبداللّه نگاه نكن، به من هم فرمود: فلانى نگاه نكن! نگاه نكن! آتش است. اينها روى آتشند نه روى سبزه، نگاه نكنيد! اينها در مزارع مردم سبزىها را پايمال مىكنند و خرابى به بار مىآورند.» آنچه چشمهاى ظاهربين مىبيند آدم و انسان و گل و گياه و سبزه است و آنان كه با چشم بصيرت مىنگرند، واقعيات را مىبينند، آتش مىنگرند.
[1] . سيرى در آفاق، ص 342.
+ نوشته شده در ۱۴۰۲/۰۱/۲۴ ساعت توسط سید محمدحسن جواهری
|