604) حکایات دیدههای برزخی /9
اقتداى ملائكه[1]
آيةاللّه كشميرى رحمهالله فرمودند: در اطاق به تنهايى مشغول نماز بودم، در ركوع كه نگاه كردن بين دو پا مستحب است، بين دو پايم را نگاه مىكردم، ديدم عدهاى سفيدپوش به من اقتدا كردند. متوجه شدم اينان فرشتگان مىباشند (در روايت هم آمده است، كسى كه براى نماز، فقط اذان بگويد يك صف ملائكه اقتدا كنند و اگر اقامه نيز بگويد، دو صف ملائكه به وى اقتدا مىكنند.)
اقتداى ملائكه به اذان و اقامهگو[2]
آيةاللّه شيخ جواد انصارى همدانى رحمهالله مىفرمودند: روزى وارد مسجد شدم، ديدم پيرمردى عامى و عادّى مشغول خواندن نماز است و دو صف از ملائكه، پشت سر او صف بسته و به او اقتدا نمودهاند و اين پيرمرد، خود ابدا از اين فرشتگان خبرى ندارد.
من مىدانستم كه اين پيرمرد براى نماز خود اذان و اقامه گفته است؛ چون در روايت داريم: كسى كه در نمازهاى واجب يوميّه خود، اذان و اقامه هر نمازى را بگويد، دو صف از ملائكه، و اگر يكى از آنها را بگويد. يك صف از ملائكه به او اقتدا مىكنند كه طول آن از مشرق تا مغرب عالم است.
آرى، اين از آثار ملكوتى اذان و اقامه است، اگر چه اذان گويان و اقامهگويان خود مطّلع نباشند.
[1] . صحبت جانان، ص 74ـ75.
[2] . معادشناسى، ج 7، ص 258.