در قرآن کریم خدای متعال حجاب را ابزار عفاف معرفی کرده است:

«وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ الَّاتىِ لَا يَرْجُونَ نِكاَحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَير مُتَبرَّجَتِ بِزِينَةٍ وَ أَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيرٌ لَّهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ و بر زنان از كار افتاده‏اى كه اميد ازدواجى ندارند، گناهى نيست كه حجاب خود را كنار بگذارند، در صورتى كه با زيور و آرايش خويش قصد خودآرايى نداشته باشند و حفظ عفت [با حفظ حجاب] براى آنان بهتر است؛ و خدا شنوا و داناست‏.»

در این آیه «ثیاب» بر اساس روایات تفسیری به معنی «جلباب» است. البته برخی مفسران نیز آن را به معنای خمار دانسته‌اند و در هر صورت ثیاب پوششی است که روی شعار (لباس زیر) و دثار (لباس روی شعار) پوشیده می‌شده است. (ر.ک: حر عاملی، 1409ق، ج14، ص 147، باب 110 ؛ مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج14،ص543و (…
بر اساس این آیه پوشش و حجاب مایه عفت و ابزاری برای دست‌یافتن به آن است (وَ أَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيرٌ لهنَّ). مفهوم آیه این است که اگر زنانی که مصداق «القواعد» هستند، حجاب نداشته باشند، گویا عفت را رعایت نکرده‌اند، لیکن عدم رعایت عفت از زنان غالباً سالخورده‌ای که امید ازدواج برای آن‌ها نیست و به طور طبیعی از زیبایی ظاهری تحریک کننده نیز برخوردار نیستند (البته به شرط عدم تبرج به زینت (آشکار شدن و خودآرایی کردن به زینت و زیورآلات) که ممکن است آفات دیگری داشته باشد) گویا برای جامعه زحمت درست نمی‌کند؛ از این رو آسان گرفتن بر چنین زن‌هایی که تا زمان نزول آیه مورد بحث (نور، آیه 60) بدون حجاب زندگی کرده بودند، بر مصلحت رعایت حال جامعه مقدم شده است، و خداوند به مصالح جامعه و افراد آگاه‌تر است. به همین تناسب، رعایت عفاف که در آیه بهتر دانسته شده، با رعایت پوشش یادشده، تحقق می‌پذیرد؛ زیرا جواز کنار گذاشتن حجاب در صدر آیه موجب تذکر به استحباب عفاف برای این زنان خاص بوده است.

نکات

۱. تفسیر ثیاب به جلباب می تواند این گونه تفسیر شود که ثیاب در ظرف زمانی خود پوشش رویین بوده و همین کاربست را جلباب در ظرف زمانی اش داشته است و به لحاظ تأخیر نزول جلباب از حکم قواعد و اشراف زمان صدور روایات امامان معصوم بر هر دو زمان ، ثیاب به جلباب تفسیر شده است.

۲. اخیرا تلاش می شود با انکار تلازم حجاب و عفاف و تأکید بر عفاف، راه تسامح دنبال شود و حال این که عفاف از دیدگاه قرآن حدود مشخصی دارد، و جایگزین کردن معنای عرفی آن که شناور بوده و تحمل تسامح گسترده را دارد، به جای اصطلاح قرآنی فریبی بیش نیست؛ زیرا عرف متفاوت است و جامعه‌ای می تواند مرز عفاف در پوشش را که از نظر قرآن از پوشیدن لباس رویین یا جلباب آغاز می شود، به ترک زنا و فحشا - فارغ از مسئله پوشش- تبدیل و تفسیر کند و در این صورت چنین تفسیری از عفاف بهترین ابزار برای توجیه هر اندازه بی حجابی و برهنگی تا مرز زنا و فحشا است !!