524) ترجمه مزجی سوره اَعراف (در 51 بند یا موضوع)/1
ترجمه مزجی، ص 151
تذکر: جهت سرعت کار، پیشنویس این ترجمه از متن تفسیر نمونه انتخاب شده و سپس تغییر و ویرایش روی آن صورت گرفته است.
سوره اَعراف (در 51 بند یا موضوع)
محتواى سوره: در آغاز اشاره كوتاه و گويايى به مسأله «مبدء و معاد» كرده؛ سپس براى احياى شخصيت انسان، داستان آفرينش آدم را با اهميت فراوان شرح مىدهد. بعد پيمانهايى را كه خدا از فرزندان آدم در مسير هدايت و صلاح گرفته يك يك برمىشمرد.سپس براى نشان دادن شكست و ناكامى اقوامى كه از مسير توحيد و عدالت و پرهيزكارى منحرف مىشوند، و هم براى نشان دادن پيروزى مؤمنان راستين، سرگذشت بسيارى از اقوام پيشين و انبياى گذشته مانند «نوح» و «لوط» و «شعيب» را بيان كرده، و با سرگذشت مشروح بنى اسرائيل و مبارزه «موسى» با فرعون اين بخش را پايان مىدهد.در آخر سوره بار ديگر به مسئله مبدء و معاد باز مىگردد و انجام و آغاز را بدين وسيله تكميل مىكند.
1-9: پیروی از قرآن و عاقبت کفر و تکذیب پیامبران در دنیا و آخرت
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم به نام خداوند بخشنده مهربان
(آيه 1)- حروف مقطّعه و رمزی بین خدا و پیامبر اکرم: (المص). [قرائت: الف لام میم صاد]
(آيه 2)- در اين آيه به پیامبر دلداری داده، مىفرمايد: «اين كتابى است كه بر تو نازل شده است، پس نبايد از ناحيه [تبليغِ] آن هيچگونه نگرانى و ناراحتى در سینهات باشد» (كِتابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ - فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ - )،
لغت: " حرج" در لغت به معنى گرفتگى، تنگى و هر گونه ناراحتى است، و در اصل به معنى مركز اجتماع درختان درهم پيچيده است، سپس توسعه يافته و به هر نوع گرفتگى و ضيق اطلاق شده است. تفسیر نمونه.
[این کتاب نازل شد] تا به وسيله آن مردم را بيم دهى، و براى مؤمنان [مايه] تذكّر و پند باشد: (لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ).
توجیه بلاغی جمله معترضه
«شايد قرار گرفتن اين جمله (جمله لتنذر) بعد از جمله" فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ" به خاطر آن است كه نخست بايد پيغمبر را در راه دعوت آماده ساخت و بعد، هدف را كه انذار است به او پيشنهاد نمود» (تفسیر نمونه) البته تعلق لتنذر به فلایکن نیز قابل تأمل است؛ یعنی عدم حرج لازمه انذار است و ضمنا این معترضه تمام کننده "کتاب انزل الیک" نیز هست.
(آيه 3)- سپس روى سخن را به عموم مردم كرده، مىفرماید: «از آنچه از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، پيروى كنيد»: (اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ). و به اين ترتيب، سخن از پيامبر و مأموريت و رسالت او شروع مىشود و به وظيفه مردم منتهى مىگردد.
و براى تأكيد اضافه مىكند: «از فرمان غير خداوند پيروى نكنيد و از انتخاب ولىّ و سرپرستى جز او خوددارى نماييد»: (وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ).
اما چون آنها كه به تمام معنى در برابر حق تسليماند و از تذكرات، پند میگیرند، كماند، در پايان آيه مىگويد: «ولى بسيار اندك و كم پند مىگيريد»: (قَلِيلًا ما تَذَكَّرُونَ).
(آيه 4)- اقوامى كه نابود شدند!
اين آيه و آيه بعد در واقع «فهرستى» است اجمالى از سرگذشت اقوام متعددى همچون قوم نوح و فرعون و عاد و ثمود و لوط كه بعدا در ادامه سوره خواهد آمد. قرآن در اينجا به آنهايى كه از تعليمات پیامبران سرپيچى مىكنند و به جاى اصلاح خويش و ديگران بذر فساد مىپاشند، شديدا اخطار مىكند كه نگاهى به زندگانى اقوام پيشين بيفكنيد و ببينيد «چقدر از شهرها و آباديها را [به سبب گناهانشان] هلاک كرديم»: (وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها).
سپس با افزودن فرازی با فای تفسیریه، چگونگى هلاكت آنها را توضیح میدهد: «و عذاب ما در حالى كه شب يا نيم روز در استراحت و آرامش بودند، به آنان رسيد»: (فَجاءَها بَأْسُنا بَياتاً أَوْ هُمْ قائِلُونَ).
لغت: " قائلون" اسم فاعل از ماده" قيلولة" به معنى خواب نيمروز و يا به معنى استراحت در نيمروز است، و در اصل به معنى راحتى است، و لذا" پس گرفتن" جنسى كه فروخته شده" اقاله" ناميده مىشود، زيرا طرف را از نگرانى راحت مىكند. و" بيات" به معنى شبانه و شب هنگام است. (تفسیر نمونه)
(آيه 5)- «آنها هنگامى كه شلاق بلا و عذاب ما بر سرشان فرود میآید (از مركب غرور و نخوت پياده شده) سخنی جز این ندارند که ما ستمکار بوديم» [و اعتراف مىكردند كه ظلم و ستمهايشان دامانشان را گرفته است، اما اعتراف دیرهنگام چه سود؟!]: (فَما كانَ دَعْواهُمْ إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا إِلَّا أَنْ قالُوا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ).
(آيه 6)- از همه بازخواست و بر همگان حقیقت آشکار خواهد شد!
در آيه قبل سخن از مجازات دنيوى ستمكاران در ميان بود، در اين آيه و سه آيه بعد از مجازات اخروى آنها بحث مىكند و به اين ترتيب پيوندى روشن دارند. نخست به عنوان يك قانون عمومى مىفرمايد: «[روز قيامت] از كسانى كه پيامبران به سويشان فرستاده شده [درباره پذيرفتن و نپذيرفتن رسالت پيامبران] به طور يقين بازخواست خواهيم كرد:» (فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ)
«و از پيامبران نیز [درباره تبليغ دين] خواهیم پرسید» كه رسالت خويش را چگونه انجام دادند: (وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ).
(آيه 7)- در اين آيه براى اين كه كسى تصور نكند كه سؤال از امتها و پيامبرانشان دليل بر اين است كه چيزى از علم خدا مخفى مىماند، با صراحت و تأكيد آميخته با قسم مىفرماید: «بىترديد براى آنان [در آن روز، اعمال و باورهایشان را] از روى دانشى [دقيق و فراگير] بيان خواهيم كرد؛ [زيرا] ما هرگز از آنها غايب نبوديم» همه جا با آنها و بر اعمالشان ناظر بودیم: (فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ).
(آيه 8)- در اين آيه براى تكميل بحث رستاخيز، اشاره به مسأله «سنجش اعمال» مىكند كه نظير آن در سورههاى ديگر قرآن از جمله در سوره مؤمنون آيه 102 و 103 و سوره قارعه آيه 6 و 8 آمده است.
نخست مىفرماید: «مسأله سنجش اعمال در آن روز حق است»: (وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذِنِ الْحَقُّ). [قرائت: تکیه صدا روی الوزن است نه الحقّ. اگر تکیه روی الحق باشد، معنی این میشود: ملاک و وزنهای که با آن اعمال را در آن روز وزن میکنند و میسنجند «حق» است].
در پايان آيه مى فرمايد: «كسانى كه اعمال وزن شده آنان سنگين است، رستگارند»: (فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ).
(آيه 9)- «و كسانى كه اعمال وزن شده آنان سبك و بیارزش است، به سبب اين كه به آيات ما ستم مى ورزيدند، به خود زيان زده [و سرمايه وجودشان راتباه كرده]اند»: (وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما كانُوا بِآياتِنا يَظْلِمُونَ).
تعبير «ظلم به آيات» اشاره به اين است كه اين گونه اشخاص نه تنها به خود ستم مىكنند، بلكه به برنامههاى هدايت الهى نيز ستم كرده اند؛ زيرا اين برنامه ها مى بايست وسيله هدايت و نجات گردد و اگر به آن بىاعتنايى شد و اين اثر از آنها به دست نيامد، به آن ها ستم شده است.