ترجمه مزجی، ص 151

تذکر:‌ جهت سرعت کار، پیش‌نویس این ترجمه از متن تفسیر نمونه انتخاب شده و سپس تغییر و ویرایش روی آن صورت گرفته است.

سوره اَعراف (در 51 بند یا موضوع)

محتواى سوره: در آغاز اشاره كوتاه و گويايى به مسأله «مبدء و معاد» كرده؛ سپس براى احياى شخصيت انسان، داستان آفرينش آدم را با اهميت فراوان شرح مى‏دهد. بعد پيمان‌هايى را كه خدا از فرزندان آدم در مسير هدايت و صلاح گرفته يك يك برمى‏شمرد.سپس براى نشان دادن شكست و ناكامى اقوامى كه از مسير توحيد و عدالت و پرهيزكارى منحرف مى‏شوند، و هم براى نشان دادن پيروزى مؤمنان راستين، سرگذشت بسيارى از اقوام پيشين و انبياى گذشته مانند «نوح» و «لوط» و «شعيب» را بيان كرده، و با سرگذشت مشروح بنى اسرائيل و مبارزه «موسى» با فرعون اين بخش را پايان مى‏دهد.در آخر سوره بار ديگر به مسئله مبدء و معاد باز مى‏گردد و انجام و آغاز را بدين وسيله تكميل مى‏كند.

 

1-9: پیروی از قرآن و عاقبت کفر و تکذیب پیامبران در دنیا و آخرت

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم به نام خداوند بخشنده مهربان

(آيه 1)- حروف مقطّعه و رمزی بین خدا و پیامبر اکرمˆ: (المص). [قرائت: الف لام میم صاد]

(آيه 2)- در اين آيه به پیامبر دلداری داده، مى‏فرمايد: «اين كتابى است كه بر تو نازل شده است، پس نبايد از ناحيه [تبليغِ‏] آن هيچ‌گونه نگرانى و ناراحتى در سینه‌ات باشد» (كِتابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ - فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ - )،

لغت: " حرج" در لغت به معنى گرفتگى، تنگى و هر گونه ناراحتى است، و در اصل به معنى مركز اجتماع درختان درهم پيچيده است، سپس توسعه يافته و به هر نوع گرفتگى و ضيق اطلاق شده است. تفسیر نمونه.

[این کتاب نازل شد] تا به وسيله آن مردم را بيم دهى، و براى مؤمنان [مايه‏] تذكّر و پند باشد: (لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِكْرى‏ لِلْمُؤْمِنِينَ).

توجیه بلاغی جمله معترضه

«شايد قرار گرفتن اين جمله (جمله لتنذر) بعد از جمله" فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ‏" به خاطر آن است كه نخست بايد پيغمبر را در راه دعوت آماده ساخت و بعد، هدف را كه انذار است به او پيشنهاد نمود» (تفسیر نمونه) البته تعلق لتنذر به فلایکن نیز قابل تأمل است؛ یعنی عدم حرج لازمه انذار است و ضمنا این معترضه تمام کننده "کتاب انزل الیک" نیز هست.

(آيه 3)- سپس روى سخن را به عموم مردم كرده، مى‏‌فرماید: «از آنچه از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، پيروى كنيد»: (اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ). و به اين ترتيب، سخن از پيامبرˆ و مأموريت و رسالت او شروع مى‏شود و به وظيفه مردم منتهى مى‏گردد.

و براى تأكيد اضافه مى‏كند: «از فرمان غير خداوند پيروى نكنيد و از انتخاب‏ ولىّ و سرپرستى جز او خوددارى نماييد»: (وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ).

اما چون آنها كه به تمام معنى در برابر حق تسليم‌اند و از تذكرات، پند می‌گیرند، كم‌اند، در پايان آيه مى‏گويد: «ولى بسيار اندك و كم پند مى‏گيريد»: (قَلِيلًا ما تَذَكَّرُونَ).

(آيه 4)- اقوامى كه نابود شدند!

اين آيه و آيه بعد در واقع «فهرستى» است اجمالى از سرگذشت اقوام متعددى همچون قوم نوح و فرعون و عاد و ثمود و لوط كه بعدا در ادامه سوره خواهد آمد. قرآن در اينجا به آن‌هايى كه از تعليمات پیامبران سرپيچى مى‏كنند و به جاى اصلاح خويش و ديگران بذر فساد مى‏پاشند، شديدا اخطار مى‏كند كه نگاهى به زندگانى اقوام پيشين بيفكنيد و ببينيد «چقدر از شهرها و آبادي‌ها را [به سبب گناهانشان‏] هلاک كرديم»: (وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها).

سپس با افزودن فرازی با فای تفسیریه، چگونگى هلاكت آن‌ها را توضیح می‌دهد: «و عذاب ما در حالى كه شب يا نيم روز در استراحت و آرامش بودند، به آنان رسيد»: (فَجاءَها بَأْسُنا بَياتاً أَوْ هُمْ قائِلُونَ).

لغت:‌ " قائلون" اسم فاعل از ماده" قيلولة" به معنى خواب نيمروز و يا به معنى استراحت در نيمروز است، و در اصل به معنى راحتى است، و لذا" پس گرفتن" جنسى كه فروخته شده" اقاله" ناميده مى‏شود، زيرا طرف را از نگرانى راحت مى‏كند. و" بيات" به معنى شبانه و شب هنگام است. (تفسیر نمونه)

(آيه 5)- «آنها هنگامى كه شلاق بلا و عذاب ما بر سرشان فرود می‌آید (از مركب غرور و نخوت پياده شده) سخنی جز این ندارند که ما ستمکار بوديم» [و اعتراف مى‏كردند كه ظلم و ستم‌هايشان دامانشان را گرفته است، اما اعتراف دیرهنگام چه سود؟!]: (فَما كانَ دَعْواهُمْ إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا إِلَّا أَنْ قالُوا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ).

(آيه 6)- از همه بازخواست و بر همگان حقیقت آشکار خواهد شد!

در آيه قبل سخن از مجازات دنيوى ستمكاران در ميان بود، در اين آيه و سه آيه بعد از مجازات اخروى آن‌ها بحث مى‏كند و به اين ترتيب پيوندى روشن دارند. نخست به عنوان يك قانون عمومى مى‏فرمايد: «[روز قيامت‏] از كسانى كه پيامبران به سويشان فرستاده شده [درباره پذيرفتن و نپذيرفتن رسالت پيامبران‏] به طور يقين بازخواست خواهيم كرد:» (فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ)

«و از پيامبران نیز [درباره تبليغ دين‏] خواهیم پرسید» كه رسالت خويش را چگونه انجام دادند: (وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ).

(آيه 7)- در اين آيه براى اين كه كسى تصور نكند كه سؤال از امت‌ها و پيامبرانشان دليل بر اين است كه چيزى از علم خدا مخفى مى‏ماند، با صراحت و تأكيد آميخته با قسم مى‏‌فرماید: «بى‏ترديد براى آنان [در آن روز، اعمال و باورهایشان را] از روى دانشى [دقيق و فراگير] بيان خواهيم كرد؛ [زيرا] ما هرگز از آنها غايب نبوديم» همه جا با آنها و بر اعمالشان ناظر بودیم:‏ (فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ).

(آيه 8)- در اين آيه براى تكميل بحث رستاخيز، اشاره به مسأله «سنجش اعمال» مى‏كند كه نظير آن در سوره‏هاى ديگر قرآن از جمله در سوره مؤمنون آيه 102 و 103 و سوره قارعه آيه 6 و 8 آمده است.

نخست مى‏‌فرماید: «مسأله سنجش اعمال در آن روز حق است»: (وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذِنِ الْحَقُّ). [قرائت: تکیه صدا روی الوزن است نه الحقّ. اگر تکیه روی الحق باشد، معنی این می‌شود: ملاک و وزنه‌ای که با آن اعمال را در آن روز وزن می‌کنند و می‌سنجند «حق» است].

در پايان آيه مى‏ فرمايد: «كسانى كه اعمال وزن شده آنان سنگين است، رستگارند»: (فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ).

(آيه 9)- «و كسانى كه اعمال وزن شده آنان سبك و بی‌ارزش است،  به سبب اين كه به آيات ما ستم مى‏ ورزيدند، به خود زيان زده [و سرمايه وجودشان راتباه كرده‏]اند»: (وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما كانُوا بِآياتِنا يَظْلِمُونَ).

تعبير «ظلم به آيات» اشاره به اين است كه اين گونه اشخاص نه تنها به خود ستم مى‏كنند، بلكه به برنامه‏هاى هدايت الهى نيز ستم كرده ‏اند؛ زيرا اين برنامه‏ ها مى ‏بايست وسيله هدايت و نجات گردد و اگر به آن بى‏اعتنايى شد و اين اثر از آنها به دست نيامد، به آن ها ستم شده است.