فاصله، نیمفاصله
آنچه در ذیل میآید، بخشی از کتاب "درسنامه نگارش و ویرایش" تألیف نگارنده است. این کتاب ویرایش دوم کتاب غلطهای رایج و دانستنیهای نگارش با بازنگری کلی و حجمی تقریباً سه برابر است. متن ذیل نقدی بر کتاب "فرهنگ املايي واژههاي مركب" است که بر اساس مصوبات فرهنگستان زبان و ادب فارسي تدوین شده است.
فاصله، نیمفاصله
یک پرسش اساسی نوظهور «فاصله» و «نیمفاصله» است. آیا میتوان برای این دو قانون روشن و مناسبی تدوین کرد؟
پیش از ورود به بحث لازم است یادآور شویم که این بحث نوظهور حاصل توانایی رایانه برای حذف فضای بین دو واژه در عین جدایی آن دو است، وگرنه در دستنویس و مطبوعات پیشین بحث نیمفاصله مطرح نبوده است.
در باره این مسئله دو رویکرد وجود دارد: نگاه حداکثری و فرمایشی به نیمفاصله و نگاهی حداقلی و توصیفی به آن. برای اینکه بتوانیم داوری صحیحی داشته باشیم، لازم است به چند عامل تأثیر گذار توجه کنیم:
- روانشناسی زبان؛
- زیباشناسی زبان؛
- اولویت تقریب نمای تایپی به نمای دستنویس (شامل دستنوشته و مکتوبات فردی مانند وبلاگنویسی، پیامک، و ...)؛
- اولویت در نظر گرفتن امکانات اجرای نیمفاصله در مانند تلفن همراه و تبلت و جز اینها.
- اولویت ساده کردن نگارش.
باید دانست که نیمفاصله در اصل راه حلی برای برونرفت از نازیبایی پیوستهنویسی و التباس حاصل از جدانویسی است. اکنون، آیا ضرورت پیدایش نیمفاصله را میتوان به همه واژگانی که به نوعی مرکب به شمار میروند، گسترش داد (با توجه به توانایی شَمّ زبانی بر قرائت صحیح بسیاری از جدا نویسیهایی که به نوعی با واژگان پیش و پس خود معنای مرکبی میسازند)؟
به ترکیبهای ذیل توجه کنید:
استخان لای زخم= استخانلایزخم
اسباب بازی فروشی= اسباببازیفروشی (پیشنهادی فرهنگستان)
اکثریت قریب به اتفاق= اکثریتقریببهاتفاق (پیشنهادی فرهنگستان)
اینجا و آنجا= اینجاوآنجا (پیشنهادی فرهنگستان)
بادبادک بازی= بادبادکبازی (پیشنهادی فرهنگستان)
بد آب و هوا= بدآبوهوا (پیشنهادی فرهنگستان)
بر زانو نشسته= برزانونشسته(تنها در حالت وصفی درست است که شم زبانی از عهده آن بر میآید.) (پیشنهادی فرهنگستان)
بی حساب و کتاب= بیحسابوکتاب (پیشنهادی فرهنگستان)
بی جیره و مواجب= بیجیرهومواجب (پیشنهادی فرهنگستان)
بی نام و نشان= بینامونشان (پیشنهادی فرهنگستان)
بیست و چهار ساعته= بیستوچهارساعته (پیشنهادی فرهنگستان)
پر پیچ و خم= پرپیچوخم (پیشنهادی فرهنگستان)
پر زرق و برق= پرزرقوبرق (پیشنهادی فرهنگستان)
پر زور و زر= پرزوروزر (پیشنهادی فرهنگستان)
پر رفت و آمد= پررفتوآمد (پیشنهادی فرهنگستان)
تأمل بر انگیز= تأملبرانگیز (پیشنهادی فرهنگستان)
تجدید نظر طلبی= تجدیدنظرطلبی (پیشنهادی فرهنگستان)
نوشت افزار فروشی= نوشتافزارفروشی (پیشنهادی فرهنگستان)
کجدار و مریز= کجدارومریز (پیشنهادی فرهنگستان)
همه چیز دان= همهچیزدان (پیشنهادی فرهنگستان)
دست و دل باز= دستودلباز (پیشنهادی فرهنگستان)
دست و رو شسته= دستوروشسته (پیشنهادی فرهنگستان)
نمونههای فوق که مشتی از خروار است، تا حدی تعارض این پیشنهادها را با عوامل پیشگفته روشن میکند. دشوار بودن خوانش مثالهای فوق حتی برای خوانندگان حرفهای نیز پوشیده نیست چه رسد به عموم مردم و نازیبایی آن نیز بینیاز از هر گونه حجت و برهان است، و این درحالی است که شمّ زبانی به خوبی از عهده فهم معانی آنها بر میآید و این درست مانند این است که ما پیشنهاد کنیم روی کلمات اعراب گذاشته شود و یا نشانه تشدید را همه جا رعایت کنیم! مانند تبرک، منظم، ماده، اهمیت، نبوت، نبی، دقت، قوت، تحدی، حقانیت، مجرد، حساس و ... .
نا زیبایی و دشوارخوانی افزون بر اشکالاتی است که از جهت نرمافزاری گریبانگیر دستور العمل املایی مصوب فرهنگستان است[1] و انتظار این است که دستور العمل املایی دستکم در حوزه فاصله و نیمفاصله با تجدید در مسیر ارتقا و تکامل قرار گیرد؛ از این رو نگارنده در تدوین این کتاب هرگاه جنبه زیباییشناسی بر رعایت دستور العملهای خشک و بیروح ترجیح یافته، به شرط وجود قرائن معنایی و از عهده برآمدن شمّ زبانی در فهم معنا، جانب اعتدال را رعایت کرده است.
تذکر: برخی ویراستاران در نیمفاصله بین عربی و فارسی تفاوت قائل شدهاند؛ برای مثال، «ابنعمرو» را با نیمفاصله و «فرزند عمرو» را با فاصله مینویسند! همینطور «ابوسلیمان» و «پدر سلیمان» و مانند اینها.
راه حل پیشنهادی: ضمن تأیید بند 8-3 (الف و ب) [در ذیل آمده است]، در سایر موارد اصل در جدا نویسی مرکبها قرار داده شود، مگر در موارد التباس یا شهرت در نیمفاصله.
پیوست
3-8. فصل و وصل در تركيبات[1]
الف - كلمههاي مركّبي كه بايد پيوسته نوشته شود:
1. كلمههاي مركبي كه از تركيب با پيشوند ساخته ميشوند، جدا ميگردند، مگر آنها كه با پيشوندهاي «به»، «بي» و «هم» ساخته ميشوند (با رعايت استثناهايي كه در جاي خود ذكر شده است).
2. كلمههاي مركّبي كه از تركيب با پسوند ساخته ميشوند، هميشه پيوسته نوشته ميشوند، مگر هنگامي كه:
- حرف پاياني جزء اول با حرفِ آغازي جزء دوم يكسان باشد: نظاممند، آببان
- جزء اولِ آن عدد باشد: پنجگانه، دهگانه، پانزدهگانه. استثنا: بيستگاني (واحد پول)
تبصره: پسوندِ «وار» از حيث جدا و يا پيوستهنويسي، تابع قاعدهاي نيست و در بعضي كلمهها جدا و در بعضي ديگر پيوسته نوشته ميشود: طوطيوار، فردوسيوار، طاووسوار، پريوار، بزرگوار، سوگوار، خانوار.
3. مركّبهايي كه بسيطگونه است: آبرو، الفبا، آبشار، نيشكر، رختخواب، يكشنبه، پنجشنبه، سيصد، هفتصد، يكتا، بيستگاني
4. جزء دوم با «آ» آغاز شود و تك هجايي باشد: گلاب، پساب، خوشاب، دستاس.
تبصره: جزء دوم، اگر با «آ» آغاز شود و بيش از يك هجا داشته باشد، از قاعدهاي تبعيت نميكند؛ گاهي پيوسته نوشته ميشود؛ مانند دلاويز، پيشاهنگ، بسامد و گاهي جدا؛ مانند دانشآموز، دلآگاه، زبانآور.
5. هرگاه كاهش يا افزايشِ واجي يا ابدال يا ادغام و مزج يا جابهجايي آوايي در داخل آنها روي داده باشد: چنو، هشيار، ولنگاري، شاهسپرم، نستعليق، سكنجبين.
6. مركّبي كه دستكم يك جزء آن كاربرد مستقل نداشته باشد: غمخوار، رنگرز، كهربا.
7. مركّبهايي كه جدا نوشتن آنها التباس يا ابهام معنايي ايجاد ميكند[2]: بهيار (بهيار)، بهروز (بهروز)، بهنام (بهنام).
8. كلمههاي مركّبي كه جزء دوم آنها تك هجايي باشد و به صورت رسمي يا نيمه رسمي، جنبه سازماني و اداري و صنفي يافته باشد: استاندار، بخشدار، كتابدار، آشپز.
ب - كلمههاي مركبي كه بايد جدا نوشته شود:
1. تركيبهاي اضافي (شامل موصوف و صفت، و مضاف و مضافاليه): دستكم، شوراي عالي، حاصل ضرب، صرف نظر، سيبزميني، آبميوه، آب ليمو.
2. جزء دوم با «الف» آغاز شود: دلانگيز، عقبافتاده، كماحساس.
3. حرف پاياني جزء اول با حرف آغازي جزء دوم همانند يا هممخرج باشد: آييننامه،پاككن، كممصرف، چوببري، چوبپرده[I1] .
4. مركّبهاي اتباعي و نيز مركّبهاي متشكل از دو جزء مكرر: سنگين رنگين، پول مول، تكتك، هقهق[I2] .
5. مصدر مركّب و فعل مركّب: سخن گفتن، نگاه داشتن، سخن گفتم، نگاه داشتم.
6. مركّبهايي كه يك جزء آنها كلمه دخيل فرنگي باشد: خوشپُز، شيكپوش، پاگوندار.
7. عبارتهاي عربي كه شامل چند جزء باشد: مع ذلك، من بعد، علي هذا، ان شاء اللَّه، مع هذا، باري تعالي، حق تعالي، علي اي حال.
تبصره: هر دو صورت نوشتاري «باسمه تعالي» و «بسمه تعالي» جايز است.
8. يك جزء از واژههاي مركّب عدد باشد: پنج تن، هفت گنبد، هشت بهشت، نه فلك، ده چرخه.
تبصره: به استثناي عدد يك، كه بسته به مورد و با توجّه به قواعد ديگر، با هر دو املا صحيح است؛ مانند: يكسويه / يكسويه؛ يكشبه / يكشبه؛ يكسره / يكسره؛ يكپارچه / يكپارچه.
9. كلمههاي مركّبي كه جزء اوّل آنها به هاي غير ملفوظ ختم شود (هاي غير ملفوظ در حكم حرف منفصل است): بهانهگير، پايهدار، كنارهگير.
تبصره: كلمههايي مانند تشنگان، خفتگان، هفتگي، بچگي كه در تركيب، هاي غير ملفوظ آنها حذف شده و به جاي آن «گِ» ميانجي آمده است، از اين قاعده مستثناست.
10. كلمه با پيوستهنويسي، طولاني يا نامأنوس و يا پردندانه شود: عافيتطلبي، مصلحتبين، پاكضمير، حقيقتجو.
11. هرگاه يكي از اجزاي كلمه مركّب داراي چند گونه مختوم به حرفِ منفصل و حرفِ متصّل باشد، چون جدا نويسي گونه يا گونههاي مختوم به حرفِ منفصل اجباري است، به تبع آن جدا نويسي گونه يا گونههاي ديگر نيز منطقيتر است: پابرهنه / پايبرهنه؛ پامال / پايمال
12. يك جزء كلمه مركّب، صفتِ مفعولي يا صفتِ فاعلي باشد: اجل رسيده، نمك پرورده، اخلال كننده، پاك كننده[3].
13. يك جزء آن اسم خاص باشد: سعديصفت، عيسيدم.
14. جزء آغازي يا پاياني آن بسامد زياد داشته باشد: نيكبخت، هفتپيكر، شاهنشين، سيهچشم.
15. هرگاه با پيوستهنويسي، اجزاي تركيب معلوم نشود و احياناً ابهام معنايي پديد آيد: پاكنام، پاكدامن، پاكراي، خوشبياري[4].
.[1] آنچه در متن آمده طبق نظريه فرهنگستان زبان و ادب فارسي است. فرهنگستان از آنجا كه به ياد سپاري قواعد فصل و وصل دشوار و احتمال اختلاف نظر بسيار است، فرهنگ املايي واژههاي مركب بر اساس مصوبه خويش را تدوين و در بيش از 600 صفحه منتشر كرده است كه ميتوان آن را راهگشا و ماية وحدت عمل ويراستاران دانست.
[2]. اين التباس بيشتر در بِهْ، كَهْ و كُهْ (صورت كُهْ بيشتر در قديم و عمدتاً در شعر به كار رفته است) مشاهده میشود: بهساز، كهربا، كهكشان، كهگِل، كهريز، كُهسار.
[3]. [شماره 3 نیز در پاک کننده وجود دارد.]
[4] دستور خط فارسی، ص 39 - 43.
[1] . ر.ک: تدوین نواقص دستور العمل املایی مصوب فرهنگستان به منظور ایجاد خطایاب املایی صرفی و نحوی زبان فارسی، دبیرخانه شورای عالی اطلاع رسانی، دنشگاه علم و صنعت ایران، فروردین 88.