868) تعلیقات بر تقریرات آیت الله شبیری زنجانی در خصوص آیات حجاب/3
ما در دو پست قبل (861 و 862)، عین مطالب را از دو استاد نقل و به وسع خویش نقد کردیم. در این پست ضمن ارائه فهرستی از نکات مغفول، به خاستگاه برخی نگرشها میپردازیم و البته لازم است تفصیل مطلب در قالب مقالهای ارائه شود.
1. نکات مغفول از آیه
الف) خارج بودن زنان پیامبر اکرم ص از حکمت «ذٰلِكَ أَدْنىٰ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلٰا يُؤْذَيْنَ»، به دلیل آیات 6، 33، و 53. (با شرحی که در مقاله «آیات حجاب و نقد شبهات» و «آیات حجاب و چالشهای معاصر» آمده است.
ب) خارج بودن بسیاری از مشمولان حکم از حکمت یاد شده؛ به ویژه زنان میانسال.
نتیجه این دو بند (الف و ب) این است که فراز یاد شده حکمت یا جزء العلة است نه تمام علت. رعایت برخی جهات روانشناختی و جامعهشناختی نیز میتواند جزء العلةهای این حکم باشند.
ج) نادیده گرفتن «تضمین نحوی - بلاغی» در «یدنین علیهن من جلابیبهن». حاصل چنین صنعتی در آیه یادشده، این است که جلباب - هرچه هست - باید به بدن نزدیک شود ولی بر آن قرار نگیرد و نچسبد (مانند پیرهن و مانتو و امثالهما). (ر.ک: آیات حجاب و نقد شبهات).
د) از واژه «جلباب» متناسب با کاربست آن در مرد یا زن، دو معنای متفاوت متبادر است: برای مردها چیزی شبیه عبای مردانه که بر شانه قرار میگیرد و برای زنها چیزی شبیه چادر یا عبای عربی که از سر آغاز شده و سراسر بدن را شامل میشود؛ بنابراین نمیتوان و خطاست اگر تبادر معنا از کاربست این واژه برای مردان را برای کاربست آن در مورد زنان اخذ و جایگزین آن کنیم. گذشته از این، ممکن است - چنان که شواهد آن وجود دارد - این واژه در سده نخست با تحول معنایی روبه رو شده باشد و از باب حقیقت یا به صورت استعاری برای عبای مردها نیز به کار رفته باشد.
2. به باور نگارنده، نکته بسیار مهم و تأثیرگذار در بسیاری از دیدگاهها و نگاشتهها در باره حجاب و کاستن از وسعت جلباب و گاه حتی از دامنه مشمولان آن، پیشفرض موجود در ترتیب آیات حجاب است. توضیح اینکه:
در بین آیات حجاب، دو آیه نقش اساسی دارند: 31 سوره نور و 59 احزاب. آیه 31 نور حکم حجاب ابتدایی را شامل است و آیه 59 احزاب مشتمل بر حکم حجاب کامل و نهایی است. چنان که در مقاله «آیات حجاب و نقد شبهات» با شش قرینه و در مقاله «آیات حجاب و چالشهای معاصر» با سه یا چهار قرینه بیان کردیم، آیه 31 سوره نور حدود دو الی سه سال قبل از آیه 59 سوره احزاب نازل شده است. روشن است که ترتیب حکم حجاب از کم به زیاد هیچ مشکلی ایجاد نمیکند و از این رو، در فهم آیات تنگنایی وجود ندارد، لیکن اگر کسی به عکس معتقد باشد (که هیچ قرینهای بر آن دلالت نمیکند بلکه قرائن علیه آن است و فقط در غالب روایات بسیار ضعیف السند ترتیب نزول سورهها آمده)؛ یعنی معتقد باشد سوره احزاب مقدم بر سوره نور است، با مشکل بزرگی مواجه میشود که باید راه حلی برای آن بیندیشد. مشکل چنین تلقی از ترتیب معکوس این است که حکم از حجاب کامل به ابتدایی تنزل پیدا کرده است: از جلباب به خمار!
حال راه حل چیست؟ اولین و ساده ترین راه حل این است که گفته شود خدا در مورد حکم حجاب تخفیف داده است. اما مشکل این دیدگاه این است که هیچ پیروی در تاریخ اسلام ندارد و هیچ اثری از چنین تخفیفی آن هم در امر مهمی مانند حجاب دیده نمیشود؛ بنابراین، این راه حل مورد تأیید قرار نمیگیرد.
راه حل دیگر کم کردن از مشمولان حکم حجاب کامل است؛ مثلا گفته شود خمار حکم عام است و شامل همه زنان و جلباب حکم افراد خاص است و تنها شامل برخی از زنان!! این راه حل نیز متکی بر هیچ قرینهای نیست جز همان روایات بسیار ضعیف السند و موقوف ترتیب نزول! این پاسخ بر خلاف برداشت و رویه همه مسلمانان در طول تاریخ اسلام بوده و عملاً پیرو مهمی ندارد و گهگاه از گوشه و کنار از برخی افراد غیر خبره شنیده شده است.
راه حل سوم که ظاهراً تنها راه حل از دیدگاه این افراد است، تخفیف در اندازه و شکل و شمایل «جلباب» است. اگر این راه حل پذیرفته نشود، هیچ پاسخ دیگری برای مسئله یاد شده باقی نمیماند و از این روست که دیده میشود در بررسی این واژه آن طور که باید و در قیاس با دیگر واژهها رفتار نمیشود و قرائن نادیده گرفته میشود. گفتنی است برخی از طرفداران دیدگاه قبل (که جلباب مخصوص برخی افراد است) تنها به خاطر این به آن رأی باطل پناه بردهاند که چاره دیگری نیافتهاند؛ یعنی از یک سو نتوانستهاند به هیچ وجه دیدگاه تخفیفی را بپذیرند (تخفیف از حجاب کامل به حجاب ابتدایی) و از سوی دیگر، در بررسی معنای جلباب به صورت قاطع به «شامل بودن جلباب بر همه بدن» رسیدهاند؛ از این رو چارهای ندیدهاند جز این که از دامنه مشمولان بکاهند!!!
بنابراین، در هر بررسی فقهی لازم است ابتدا به دقت ترتیب نزول بررسی شود و چنانکه در مقاله «آیات حجاب و نقد شبهات» بررسی کردهایم، بر اساس شش قرینه که دستکم برخی از آنها بسیار محکم است، سوره نور بر سوره احزاب مقدم است. در ضمن در مقالات و نگاشتههای دیگری به ضعفهای دیگر این روایات موقوف و منسوب به ابن عباس (ترتیب نزول) پرداختهایم که در آدرس ذیل قابل مشاهده است.
نکته قابل تذکر و مهم این است که در بین طرفداران این روایات نوعی خودسانسوری دیده می شود. متأسفانه دیده شده که مقالاتی در تأیید آنها نگاشته شده ولی تنها به اشکالاتی که به زعم خود قابلیت پاسخ دارد، پرداخته شده و از سایر ادله و اشکالات چشم پوشی شده است. این روش خواه عامدانه و خواه از روی ناآگاهی اتفاق افتاده باشد، هشداری است به کسانی که در این حوزه مطالعاتی گام برمیدارند. روشن است که راه حق تنها و تنها از تضارب آرا و بررسی همه جانبه خواهد بود. در این خصوص سخن بسیار است تا وقت دگر.
https://javahery.blogfa.com/category/12/%d9%86%d9%82%d8%af-%d8%b1%d9%88%d8%b4-%d8%aa%d9%81%d8%b3%db%8c%d8%b1-%d8%a8%d8%b1-%d9%85%d8%a8%d9%86%d8%a7%db%8c-%d8%aa%d8%b1%d8%aa%db%8c%d8%a8-%d9%86%d8%b2%d9%88%d9%84-(%d8%aa%d9%81%d8%b3%d8%b1%d8%aa%d9%86%d8%b2%db%8c%d9%84%db%8c-)