۱۲/۹ سخن گفتن زينب عليها السلام با عمر بن سعد

۴۵۰. تاريخ الطبرى - به‌نقل از عبد اللَّه بن عمّار -: زينب عليها السلام، دختر فاطمه عليها السلام وخواهر حسين عليه السلام، بيرون آمد... و اين گونه مى‌گفت: كاش آسمان، خراب مى‌شد و بر زمين مى‌افتاد!

عمر بن سعد، به حسين عليه السلام نزديك شده بود. زينب عليها السلام به او گفت: اى عمر بن سعد! آيا ابا عبد اللَّه را مى‌كُشند و تو، نگاه مى‌كنى‌؟!

گويى اشك‌هاى عمر را مى‌بينم كه بر گونه‌ها و محاسنش روان است. آن گاه، عمر از او روى گردانْد.[966]

۴۵۱. الإرشاد: خواهر امام، زينب عليها السلام به درگاه خيمه آمد و عمر بن سعد بن ابى وقّاص را ندا داد: واى بر تو، اى عمر! آيا ابا عبد اللَّه را مى‌كُشند و تو نگاه مى‌كنى‌؟!

عمر، پاسخش را نداد. زينب عليها السلام بانگ زد: واى بر شما! آيا مسلمانى ميان شما نيست‌؟! هيچ كس، پاسخى به او نداد.[967]


۱۳/۹ سخنان زينب عليها السلام هنگام شهادت برادر

۴۵۲. الملهوف: زينب عليها السلام، از درِ خيمه بيرون آمد و فرياد مى‌زد: واى، اى برادر! واى، اى سَرور من! واى، اى خاندان من! كاش آسمان، خراب مى‌شد و به زمين مى‌افتاد و كوه‌ها، خاك و در دشت‌ها، پراكنده مى‌شدند![968]


۱۴/۹ هجوم بردن به خيمه‌ها

۴۵۳. تاريخ الطبرى - به نقل از ابو مِخنَف -: سپس شمر بن ذى الجوشن، با تنى چند (حدود ده تن از پيادگان سپاه كوفه)، پيشروى كردند و به سوى خيمه‌اى كه اثاث و خانواده حسين عليه السلام در آن بود، رفتند و ميان او و خيمه‌هايش، مانع شدند.

حسين عليه السلام فرمود: «واى بر شما! اگر دين نداريد و از روز معاد نمى‌هراسيد، دستِكم در دنيايتان، آزاده و بزرگْمَنش باشيد. خيمه و خانواده‌ام را از دستبُردِ اراذل و اوباشتان، دور بداريد».

ابن ذى الجوشن گفت: اين [حق] براى تو هست، اى پسر فاطمه![969]

۴۵۴. الفصول المهمّة: شمر بن ذى الجوشن - كه خدا، لعنتش كند -، ميان حسين عليه السلام و خانواده‌اش، مانع شد و با گروهى از قهرمانان و دلاوران لشكر، مانع از بازگشت او به سوى خانواده‌اش شد. حسين عليه السلام را در ميان گرفتند و سپس، عدّه‌اى از آنان، به سوى خانواده و كودكان حسين عليه السلام، هجوم آوردند تا اموالشان را به تاراج ببرند. حسين عليه السلام بانگ زد: «واى بر شما، اى پيروان شيطان! نابخردانِ خود را از دست‌درازى به زنان و كودكان، باز داريد كه آنان با شما نجنگيده‌اند».

شمر - كه خدا، لعنتش كند -، بانگ زد: از آنان، دست بكِشيد و تنها خودِ او را قصد كنيد.[970]

[0]


[0] محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده شهادت نامه امام حسین علیه السلام بر پایه منابع معتبر، صفحه: ۶۳۶، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث. سازمان چاپ و نشر، قم - ایران، 1391 ه.ش.

[966] خَرَجَت زَينَبُ ابنَةُ فاطِمَةَ اختُهُ [أي اختُ الحُسَينِ عليه السلام]... وهِيَ تَقولُ‌: لَيتَ السَّماءَ تَطابَقَت عَلَى الأَرضِ‌، وقَد دَنا عُمَرُ بنُ سَعدٍ مِن حُسَينٍ عليه السلام، فَقالَت: يا عُمَرَ بنَ سَعدٍ، أيُقتَلُ أبو عَبدِ اللَّهِ وأنتَ تَنظُرُ إلَيهِ؟ قالَ‌: فَكَأَنّي أنظُرُ إلى دُموعِ عُمَرَ وهِيَ تَسيلُ عَلى خَدَّيهِ ولِحيَتِهِ‌، قالَ‌: وصَرَفَ بِوَجهِهِ عَنها ۴۵۳ (تاريخ الطبرى: ج ۵ ص ۴۵۲، مقتل الحسين عليه السلام، خوارزمى: ج ۲ ص ۳۵).


[967] خَرَجَت اختُهُ زَينَبُ إلى بابِ الفُسطاطِ، فَنادَت عُمَرَ بنَ سَعدِ بنِ أبي وَقّاصٍ‌: وَيحَكَ يا عُمَرُ! أيُقتَلُ أبو عَبدِ اللَّهِ وأنتَ تَنظُرُ إلَيهِ؟ فَلَم يُجِبها عُمَرُ بِشَيءٍ‌، فَنادَت: وَيحَكُم، أما فيكُم مُسلِمٌ؟! فَلَم يُجِبها أحَدٌ بِشَيءٍ ۴۵۴ (الإرشاد: ج ۲ ص ۱۱۲. نيز، ر. ك: أنساب الأشراف: ج ۳ ص ۴۰۹).


[968] خَرَجَت زَينَبُ مِن بابِ الفُسطاطِ وهِيَ تُنادي: وا أخاه! وا سَيِّداه! وا أهلَ بَيتاه! لَيتَ السَّماءَ انطَبَقَت عَلَى الأَرضِ‌، ولَيتَ الجِبالَ تَدَكدَكَت عَلَى السَّهلِ ۴۵۵ (الملهوف: ص ۱۷۵، بحار الأنوار: ج ۴۵ ص ۵۴).


[969] ثُمَّ إنَّ شِمرَ بنَ ذِي الجَوشَنِ‌، أقبَلَ في نَفَرٍ، نَحوٍ مِن عَشَرَةٍ مِن رَجّالَةِ أهلِ الكوفَةِ‌، قِبَلَ مَنزِلِ الحُسَينِ عليه السلام الَّذي فيهِ ثَقَلُهُ وعِيالُهُ‌، فَمَشى نَحوَهُ‌، فَحالوا بَينَهُ وبَينَ رَحلِهِ‌.
فَقالَ الحُسَينُ عليه السلام: وَيلَكُم! إن لَم يَكُن لَكُم دينٌ‌، وكُنتُم لا تَخافونَ يَومَ المَعادِ، فَكونوا في أمرِ دُنياكُم أحراراً ذَوي أحسابٍ‌، امنَعوا رَحلي وأهلي مِن طُغامِكُم وجُهّالِكُم. فَقالَ ابنُ ذِي الجَوشَنِ‌: ذلِكَ لَكَ يَابنَ فاطِمَةَ ۴۵۶
(تاريخ الطبرى: ج ۵ ص ۴۵۰، أنساب الأشراف: ج ۳ ص ۴۰۷).

[970] حالَ الشِّمرُ بنُ ذِي الجَوشَنِ - لَعَنَهُ اللَّهُ - بَينَهُ وبَينَ الحَريمِ وَالمَرجِعِ إلَيهِم في جَماعَةٍ مِن أبطالِهِم وشُجعانِهِم، وأحدَقوا بِهِ‌، ثُمَّ جَماعَةٌ مِنهُم تَبادَروا إلَى الحَريمِ وَالأَطفالِ يُريدونَ سَلَبَهُم.
فَصاحَ الحُسَينُ عليه السلام: وَيحَكُم يا شيعَةَ الشَّيطانِ‌، كُفّوا سُفهاءَكُم عَنِ التَّعَرُّضِ لِلنِّساءِ وَالأَطفالِ‌، فَإِنَّهُم لَم يُقاتِلوا.
فَقالَ الشِّمرُ لَعَنَهُ اللَّهُ‌: كُفّوا عَنهُم وَاقصِدُوا الرَّجُلَ بِنَفسِهِ ۴۵۷
(الفصول المهمّة: ص ۱۹۰).