843) نقد و بررسی التمهید فی علوم القرآن (اعجاز قرآن2)/14
تذکر:
آنچه در ذیل میآید و در پستهای دیگر ادامه مییابد، از کتاب آشنایی با دانش علوم قرآن (فلسفه علوم قرآن) و نیز: واکاوی دانش و منابع جامع علوم قرآنی - دو اثر نگارنده (سیدمحمدحسن جواهری) که یکی از آنها در آستانه انتشار است - انتخاب شده و نقل آنها تنها با ذکر منبع مجاز است.
7-1-2. نویسنده در بحثی دیگر با عنوان «التحدی فی خطوات» گونهگونی آیات تحدی را از اکثر به اقل مرتب کرده است و ترتیب نزول را که در جلد نخست برای آن جدولی پیشنهاد کرده بود، یکسره کناری نهاد. از این گذشته به قرائن موجود در آیات تحدی نیز توجهی ننمود و به چینش ساده اکثر به اقل بسنده کرد. ابتدا تحدی به همه قرآن بعد به ده سوره و سپس به یک سوره و در نهایت اعلان ناکامی ابدی عرب از آوردن مانند قرآن.[1] این در حالی است که بر اساس جدول پیشنهادی مؤلف، تحدی به یک سوره قبل از تحدی به ده سوره است و لازم بود مؤلف به این مسئله ورود کرده و مشکل را به گونه صحیح بررسی میکرد. گذشته از این، در خصوص تحدی به ده سوره وصف «مُفْتَرَيات» آمده که در ارزیابی و طبقهبندی آیات نادیده گرفته شده است.[2]
دیدگاه استاد معرفت افزون بر این که با قرائن آیات و ترتیب نزول مورد تأیید وی، هماهنگ نیست، نمیتواند گونهگونی ملاکات به کار رفته در آیات تحدی را توجیه کند.
در برابر این دیدگاه، برخی مانند آیت الله محمدتقی مصباح یزدی و آیت الله محمد فاضل لنکرانی – اعلی الله مقامهما- و برخی دیگر دیدگاههای دیگری ارائه کردهاند که در کتاب اعجاز و تحدی ارائه شده است. نگارنده نیز در کتاب یاد شده کوشیده با تکمیل دیدگاههای موجود به نظریهای در باب تحدی برسد که افزون بر هماهنگی با قرائن موجود، بتواند گونهگونی ملاکات تحدی در آیات آن را توجیه کند. خلاصه مطلب از این قرار است:
یکم) آیات تحدی
الف) همه قرآن
اسراء، نزول 50، آیه 88: أَن یأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْءَانِ
ب) یک سوره
یونس، نزول 51، آیه 38: فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ
ج) ده سوره با قید "ساختگی"
هود، نزول 52 ، آیه 13: فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْترَیاتٍ
د) یک حدیث (کلام منعقد تازه هرچند به اندازه یک سوره نباشد)
طور، نزول 76، آیات 34- 35: فَلْیأْتُواْ بحَدِیثٍ مِّثْلِهِ
ه) یک سوره مانند سورههای قرآن از مثل آورده قرآن (قید: من در "من مثله")
بقره، نزول 87، آیه 23: فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ
تذکر مهم
ذکر زمان نزول به معنای تأیید نیست، بلکه برای همراهی با کسانی است که به هر دلیل نیمنگاهی به روایات ترتیب نزول دارند. واقعیت این است که اسناد این روایات به شدت ضعیف و غیر معتبر است و بدتر اینکه محفوف به قرائن متعدد بطلان نیز هست. میتوان حدس زد که ترتیبهای منقول در این روایات به صورت اجتهادی و از طریق پرس و جو از اصحاب تنظیم شده که البته خطاهای مهم و روشنی نیز دارد. شاید این کار برای نشان دادن بینیازی از مصحف حضرت علی ع بوده باشد (که تاریخ نزول آیات در آن نگاشته شده بود، و آن را نپذیرفتند و دیگر هیچ کس آن را ندید و جزو ودایع امامت است). از نظر طرفداران این روایات، بهترین سند مستند به ابن عباس است ولی نگارنده بسیار بعید میدانم فهرست ارائه شده حتی کار خود او باشد بلکه به نظر میرسد کاری از دیگران باشد که به او نسبت داده شده مثل نسبت دادن هزاران روایت جعلی دیگر به او. به هر حال، بحث در این باره دامنهدار است.
دوم) نظریه تحدی
نظریه تحدی هرچه باشد باید دو نکته در آن لحاظ شود:
الف) قرائن موجود در آیات تحدی را دقیقاً لحاظ و مراعات کند.
ب) از گونهگونی ملاکهای آیات تحدی رمزگشایی نماید (یعنی بتواند دلیل تفاوت در ملاکهای تحدی در آیات تحدی (همه قرآن، یک سوره، ده سوره و ...) را به صورت مقبولی توجیه کند).
از بین نظریههای موجود، برخی یکی از این دو ویژگی و برخی هیچیک را ندارند؛ بنابراین، باید دنبال یک نظریه جدید و کارآمد باشیم که دو ویژگی فوق را در خود جمع داشته باشد.
نظریه مختار
مرحله اول: توضیح نظریه
نظریه تحدی مختار در کلّیت آن مطابق یا نزدیک به دیدگاه منتسب به مبرّد نحوی- از پیشوایان ادبیات عرب قرن سوم هجری- است و در بین متأخران، نزدیک به دیدگاههای مرحوم آیت الله مصباح یزدی و آیت الله لنکرانی – اعلی الله مقامهما - و در حقیقت تصحیح و تکمیل شده دیدگاههای آنهاست.
1. ابتدا به همه قرآن با همه اوصاف آن تحدی شد ولی بعد ملاک از همه قرآن به یک سوره در لفظ و محتوا تنزّل یافت.
2. تحدی به یک سوره در لفظ و محتوا با لحاظ همه ویژگیهای آن سوره است. (حتی آنها که صدها سال بعد از زمان نزول کشف شدهاند[3]؛ مانند اخبار غیبی و مصادیق اعجاز علمی؛ مثلاً کسی که میخواهد در برابر سوره کوثر مانندی بیاورد، باید در متن خود یک خبر غیبی هم قرار دهد که در صورت برابری لفظ و محتوا و عبور از این دو مانع، باید منتظر شد تا خبر غیبی تحقق پذیرد و در صورت تحقق آن، معارضه تمام است؛ اما کسی که با سوره فیل معارضه میکند نیازی نیست در متن خود خبر غیبی قرار بدهد).
3. بعد از ملاک یک سوره در لفظ و محتوا، باز تخفیفی داده شد و قرار شد برابر ده سوره فقط در لفظ بیاورد. برای عربی که مهارتش در ادبیات و از معارف عالی تهی بود، این تخفیفی آشکار به شمار میرفت. او حتی میتوانست محتوای ده سوره قرآن را که مصداق «مفتریات» میدانست، در قالب جدید ارائه کند. (ده سوره نمیتواند ده برابر یک سوره باشد بلکه باید ده سوره در قالبهای تازه و مانند قالبهای قرآنی آورده شوند؛ مثلاً برابر سوره کوثر باید حدود یک سطر باشد و میباید ده سوره را به این شکل در قالب جدید بیاورد و آوردن یک سوره ده سطری در برابر سوره کوثر از «عشر سور مفتریات» کفایت نمیکند.)
3. باز هم از یک سوره در لفظ و محتوا یا ده سوره تنها در لفظ تخفیف دیگری داده شد و قرار شد اگر میتواند به اندازه یک «حدیث» هم برابری بیاورد، اقدام کند. منظور از حدیث یک کلام منعقد است؛ مثلاً اگر کسی میخواهد برابر سوره بقره سورهای بیاورد، لازم نیست برابر همه آن بیاورد بلکه مثلاً اگر برابر آیه دین یا داستان طالوت و جالوت یا یکی از داستانهای مطرح شده در سوره بقره نیز بیاورد، کافی است.
تذکر بسیار مهم:
دقت شود این تنزلهای پیاپی تنها برای به رخ کشیدن ناتوانی مخاطب است وگرنه به فرض کسی میتوانست برابر آیه دین که یک صفحه است، برابری بیاورد، هرگز از نگاه تماشاچیان کارش با قرآن برابری نمیکند هرچند مبارزه را برده باشد؛ درست مانند مثال ذیل:
فرض کنید فردی دیسکی را به میزان 400 متر پرتاب میکند و این در حالی است که رکورد پرتاب دیسک حدود 80 متر است. حال اگر فرد یاد شده در یک مسابقه برای گرم کردن مسابقه بگوید هرکس بتواند دیسک را 100 متر پرتاب کند، من را شکست داده و پیروز میدان است و جایزه برای او. حال اگر کسی موفق شود دیسک را 100 متر پرتاب کند، هرچند در ظاهر پیروز میدان است ولی از نظر تماشاچیان او هرگز حتی قابل مقایسه با صاحب پرتاب 400 متر نیست چه رسد به پیروزی واقعی بر او.
مرحله دوم: رمزگشایی از تفاوت ملاکات آیات تحدی مبتنی بر این نظریه
نظریه مختار افزون بر هماهنگی با ظاهر آیات و قرائن موجود در آنها، با سیاق آیات تحدی نیز کاملا هماهنگ است و این پرسش را پاسخ می دهد که چرا در سورههای مختلف، ملاکهای متفاوتی در نظر گرفته شده است؟
توضیح این که: آیه 88 سوره اسراء در فضایی نازل شده که سخن از علم الهی دارد. خدای متعال پس از این که بیان میکند جن و انس که مخاطبان قرآن هستند، جز اندکی از علم در اختیار ندارند، احتجاج در این آیه را مطرح فرموده است. در فضای حاکم بر این آیه، انکاری از مخاطبان گزارش نشده است، برخلاف آیات یونس و هود و طور. آیات پیش و پس آیه مورد بحث در سوره طه مطلب یاد شده را آشکار میکند: «وَ یسْئَلُونَک عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً (85) وَ لَئِنْ شِئْنا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذی أَوْحَینا إِلَیک ثُمَّ لا تَجِدُ لَک بِهِ عَلَینا وَکیلاً (86) إِلاَّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّک إِنَّ فَضْلَهُ کانَ عَلَیک کبیراً (87) قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ یأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً (88) وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ فی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کلِّ مَثَلٍ فَأَبى أَکثَرُ النَّاسِ إِلاَّ کفُوراً (89)»[4].
جالب این که آیه 88 زمینه و مقدمه آیه 89 است که در آن سخن از همه قرآن به میان آمده است.
پس از این تحدی که «کل قرآن» با سیاق آیات هماهنگی کاملی دارد، تخفیفی بسیار بزرگی داده شد و به یک سوره در لفظ و محتوا رسید؛ یعنی آیه 38 سوره یونس.
یونس، 38:
آیه 38 سوره یونس در فضایی قرار دارد که
اولاً: اتهام به افترا از سوی مخاطبان آن صورت گرفته و ثانیاً: علم و آگاهی مخاطبان به چالش کشیده شده است:
«قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکمْ مَنْ یبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یعیدُهُ قُلِ اللَّهُ یبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یعیدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَکونَ(34) قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکمْ مَنْ یهْدی إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ یهْدی لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ یهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یتَّبَعَ أَمَّنْ لا یهِدِّی إِلاَّ أَنْ یهْدى فَما لَکمْ کیفَ تَحْکمُونَ(35) وَ ما یتَّبِعُ أَکثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا یغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیئاً إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ بِما یفْعَلُونَ(36) وَ ما کانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ یفْتَرى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لکنْ تَصْدیقَ الَّذی بَینَ یدَیهِ وَ تَفْصیلَ الْکتابِ لا رَیبَ فیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ(37) أَمْ یقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کنْتُمْ صادِقینَ(38) بَلْ کذَّبُوا بِما لَمْ یحیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یأْتِهِمْ تَأْویلُهُ کذلِک کذَّبَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ کیفَ کانَ عاقِبَةُ الظَّالِمینَ(39) وَ مِنْهُمْ مَنْ یؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لا یؤْمِنُ بِهِ وَ رَبُّک أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدینَ(40)»[5]
با توجه به سیاق که سخن از محتوا در میان است، تحدی نیز به یک سوره در لفظ و محتواست.
هود، 13:
بر خلاف آیات پیشین، فضای حاکم بر آیه 13 سوره هود، فضای دنیا طلبی و نگاه ساده جاهلان و بیخردان مشرکان مکه است: «فَلَعَلَّک تارِک بَعْضَ ما یوحى إِلَیک وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُک أَنْ یقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیهِ کنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَک إِنَّما أَنْتَ نَذیرٌ وَ اللَّهُ عَلى کلِّ شَیءٍ وَکیلٌ(12) أَمْ یقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کنْتُمْ صادِقینَ(13) فَإِلَّمْ یسْتَجیبُوا لَکمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ(14) مَنْ کانَ یریدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زینَتَها نُوَفِّ إِلَیهِمْ أَعْمالَهُمْ فیها وَ هُمْ فیها لا یبْخَسُونَ (15)»[6]
طبیعی است تحریض و تقریع آنها به این است که از آنها خواسته شود آنچه در آن تخصص دارند، به کار گیرند و به میدان بیایند؛ ازاینرو ده سوره مفتریات، با توضیحی که پیشتر گذشت، ملاک قرار داده شده است.
طور، 35:
فضای حاکم بر آیه 35 سوره طور، فضایی توأم با استدلال است. مخاطبان، منکر و اتهام زننده و ظاهرا از مشرکان هستند؛ ازاینرو خدای متعال آنها را ضمن توجه دادن به اندیشیدن، به آسانترین وجهِ متناسب به مبارزه فرا میخواند: «فَذَکرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّک بِکاهِنٍ وَ لا مَجْنُونٍ (29) أَمْ یقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیبَ الْمَنُونِ (30) قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّی مَعَکمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصینَ (31) أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُمْ بِهذا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ (32) أَمْ یقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا یؤْمِنُونَ (33) فَلْیأْتُوا بِحَدیثٍ مِثْلِهِ إِنْ کانُوا صادِقینَ (34) أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیرِ شَیءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُونَ (35) أَمْ خَلَقُوا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بَلْ لا یوقِنُونَ (36) أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَبِّک أَمْ هُمُ الْمُصَیطِرُونَ (37) ...».[7]
[1] . همان، ج4، ص 30
[2] . برای آگاهی بیشتر از نظریههای تحدی و چگونگی طبقهبندی آیات تحدی ر.ک: «واکاوی ملاک تحدی در قرآن و نقد منطق تنزّلی»، جواهری، پژوهشهای قرآنی، شماره 79، سال 1395؛ اعجاز و تحدی و نقد شبهات، همو، فصل دوم.
[3] . فرض کنیم شخصی دستگاهی ساخته که میتواند مانند رادیو دوازده موج را دریافت کند. اما این دستگاه ویژگیهای دیگری نیز دارد که فعلاً از عموم مردم پنهان است؛ مانند ضبط صدا و تصویر. روشن است که اگر کسی دستگاه دیگری درست کند که همین دوازده موج را بگیرد، اختراع او از نگاه عموم مردم با دستگاه موجود برابری کرده است. اما اگر مردم از قابلیت ضبط آن نیز آگاه شوند، در چنین فرضی، دیگر دستگاه جدید از نظر عرف، معارض و برابر واقعی دستگاه موجود و مفروض به شمار نمیرود، حتی اگر از نظر قانون مسابقه، ضبط صدا و تصویر جزو ملاکهای برتری نباشد.
بر اساس دیدگاه مختار ویژگیهای دیگر (ضبط و ...) نیز جزو ملاک ارزیابی است؛ بله اگر هیچکس از آن ویژگیها آگاهی نداشته باشد، بر اساس تعاملات عرفی و اصول عقلائی محاوره، مجالی برای بروز و ظهور ندارد و ملاک ارزیابی به دامنه آگاهی محدود میشود.
[4]. ترجمه: «و از تو درباره روح مىپرسند، بگو: روح از امر پروردگار من است، و از دانش و علم جز اندکى به شما ندادهاند؛ و اگر بخواهیم قطعاً آنچه را به تو وحى کردهایم، محو مىکنیم، آنگاه در برابر ما [براى بازگرفتنش] کارسازى براى خود نخواهى یافت؛ [ولى محو نشدن قرآن از یادها و نوشتهها، نیست] مگر رحمتى از سوى پروردگارت؛ به یقین فضل او بر تو همواره بزرگ است؛ بگو: قطعاً اگر جنّ و انس گرد آیند که مانند این قرآن را بیاورند، نمىتوانند مانندش را بیاورند، و اگرچه پشتیبان یکدیگر باشند؛ و همانا در این قرآن براى [هدایت] مردم از هر مَثَل و داستانى به صورتهاى گوناگون بیان کردیم، ولى بیشتر مردم جز انکار وکفران [آن نعمت عظیم را] نخواستند.»
[5]. ترجمه: «بگو: آیا از معبودهاى شما کسى هست که جهان آفرینش را ایجاد نماید و سپس آن را بازگرداند؟ بگو: فقط خداست که جهان آفرینش را مىآفریند آنگاه آن را بازمىگرداند، پس چگونه [از حق] منصرفتان مىکنند؟ بگو: آیا از معبودان شما کسى هست که به سوى حق هدایت کند؟ بگو: فقط خداست که به سوى حق هدایت مىکند؛ پس آیا کسى که به سوى حق هدایت مىکند، براى پیروى شدن شایستهتر است یا کسى که هدایت نمىیابد مگر آنکه هدایتش کنند؟ شما را چه شده؟ چگونه [بدون بصیرت و دانش] داورى مىکنید؟ و بیشتر آنان [در عقاید و آرایشان] جز از گمان و ظن پیروى نمىکنند، یقیناً گمان و ظن انسان را از حق بىنیاز نمىکند، مسلماً خدا به آنچه انجام مىدهند، داناست؛ و این قرآن را نسزد که دروغى ساختگى از سوى غیر خدا باشد، بلکه تصدیقکننده کتابهاى پیش از خود و شرح و توضیحى بر هر کتاب [آسمانى] است، در آن هیچ تردیدى نیست که از سوى پروردگار جهانیان است، ولى [کوردلان] مىگویند: [پیامبر] آن را به دروغ بافته است. بگو: پس اگر [در ادعاى خود] راستگو هستید، سورهاى مانند آن بیاورید، و هر که را جز خدا مىتوانید [براى این کار] به یارى خود دعوت کنید. آرى، [عجولانه] حقیقتى را تکذیب کردند که به معارف و مفاهیمش احاطه نداشتند و هنوز تفسیر عینى و تحقّق و ظهور آیاتش براى آنان نیامده است. کسانى که پیش از آنان بودند [نیز آیات الهى و پیامبران را] اینگونه تکذیب کردند؛ پس با تأمل بنگر که سرانجام ستمکاران چگونه بود؟»
و گروهى از مردم به قرآن ایمان مىآوردند و گروهى ایمان نمىآورند و پروردگارت به مفسدان، داناتر است»
[6]. ترجمه: «ممکن است بهسبب آنکه [منکران] مىگویند: چرا گنجى بر او نازل نشده، یا فرشتهاى همراهش نیامده؟ [ابلاغ] برخى از آنچه را به تو وحى مىشود، ترک کنى [و به تأخیر اندازی] و سینهات [از این بابت] تنگ شود، تو فقط بیم دهندهاى و خدا بر هر چیز نگهبان است، بلکه [در برابر همه قرآن مىایستند و] مىگویند: او این قرآن را از نزد خود ساخته [و به خدا نسبت مىدهد] بگو: اگر راست میگویید، شما هم ده سوره مانند آن بیاورید و هر کس را غیر خدا مىتوانید به یارى خود دعوت کنید. پس اگر آنان دعوت شما را اجابت نکردند [که هرگز اجابت نمىکنند] بدانید که آنچه نازل شده به دانش خداست و هیچ معبودى جز او نیست، پس آیا تسلیم مىشوید؟»
[7]. ترجمه: پس [مشرکان را] هشدار ده که تو به لطف و رحمت پروردگارت نه کاهنى نه دیوانه؛ بلکه این سبکمغزاناند که مىگویند: او شاعرى است که براى او حوادث تلخ روزگار و آمدن مرگش را انتظار مىبردیم. بگو: انتظار برید که من هم با شما از منتظرانم! آیا عقلهایشان آنان را به این گفتارهاى باطل و یاوه وا مىدارد، یا آنان مردمى طغیان گر و سرکشاند؟ یا مىگویند: قرآن را از پیش خود ساخته [و به خدا نسبت داده است؟ چنین نیست که مىپندارند]، بلکه [قرآن وحى الهى است، ولى اینان] ایمان نمىآورند. پس اگر [در ادعاى خود] راستگویید، سخنى مانند آن بیاورید. آیا آنان از غیر [آن] چیزى [که دیگران را از آن آفریدهاند،] آفریده شدهاند؟! یا آنان آسمانها و زمین را آفریدهاند؟! نه بلکه یقین ندارند. آیا خزانههاى پروردگارت نزد آنان است [که هر کس را اینان به پیامبرى برگزینند، پیامبر است و چون تو را پیامبر نمىدانند، پس پیامبر نیستى؟] یا بر تدبیر امور هستى و بر خدا مسلطاند [که اگر بخواهند این مقام را از تو سلب کنند بتوانند؟]».