تذکر:

آنچه در ذیل می‌آید و در پست‌های دیگر ادامه می‌یابد، از کتاب آشنایی با دانش علوم قرآن (فلسفه علوم قرآن) و نیز: واکاوی دانش و منابع جامع علوم قرآنی - دو اثر نگارنده (سیدمحمدحسن جواهری) که یکی از آن‌ها در آستانه انتشار است - انتخاب شده و نقل آن‌ها تنها با ذکر منبع مجاز است.

7. اعجاز قرآن

مبحث بزرگ التمهید �اعجاز قرآن� است. جلد چهارم التمهید به مباحث مقدماتی و نظری و گزارش‌هایی درخصوص اعجاز قرآن اختصاص دارد.

7-1. بررسی جلد4

7-1-1. نویسنده در ابتدای این جلد، در بحثی با عنوان �الإعجاز ضرورة دفاعيّة� معجزه را ابزاری دفاعی معرفی می‌کند نه تبلیغی و می‌نویسد: �دلیل این که معجزه ابزاری دفاعی است نه نیازی تبلیغاتی، آن است که دعوت همه پیامبران ع آن‌چنان آشکار بوده است که نیازی به اقامه برهان ندارد؛ زیرا �لَهُ دَعْوَةُ الْحَق‏� (رعد، 14) و �لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَق‏� (اعراف، 43) ...�.[1]

در برابر این دیدگاه، برخی قائل به تبلیغی بودن و برخی قائل به جمع هر دو هستند؛ یعنی وجودش از همان ابتدا تبلیغی و ضروری و در ادامه تبلیغ رسالت و در برابر برخی درخواست‌ها ممکن است جنبه دفاعی داشته باشد.

در این مختصر در پی نقد ادله التمهید نیستیم و این وظیفه در اعجاز بیانی و تأثیری به حد وسع به انجام رسیده است،[2] لیکن در این مختصر به همین مقدار بسنده می‌کنیم که ادعای دفاعی بودن معجزه دست‌کم در مورد بزرگ‌ترین معجزه انبیاء نادرست است؛ زیرا آیات و سوره‌هایی از قرآن از همان ابتدای رسالت بلکه به احتمالی که در بحث نزول ارائه شد، پیش از مبعث نازل شده بود؛ با این وصف چگونه می‌توان از دفاعی بودن معجزه سخن گفت؟!

ممکن است برخی به تأخیر چند ساله نزول آیات تحدی استدلال کنند، لیکن این استدلال باطل است؛ زیرا مطابق روایات تاریخی سوره مسدّ که تحدی شدید غیر رسمی قرآن با بزرگ قریشیان بلکه کفار قریش بود، همان روز نخست تبلیغ اسلام نازل شد. توضیح این‌که:

ابولهب- بزرگ قریش- که ثروتمند و جایگاه والایی نزد آنان داشت، در نخستین روز تبلیغ علنی و نخستین فراخوان پیامبر اکرم ص برای تبلیغ اسلام به ایشان جسارت کرد و در پی آن سوره مسد او و همسر شاعره‌اش را هجو کرد. هجوی که آنان را چون دیوانگان از خانه بیرون کشید. استاد معرفت خود این داستان را این ‌گونه نقل کرده است: �ابولهب از همان روز آغاز دعوت، این موضع را نسبت به رسول خدا ص گرفت؛ همان روزی که پیامبر ص به سور سرزمین بطحاء برآمد و بر بالای کوه رفت و ندا سر داد: �یا صباحاه� [یا �صباحاه� تعبیری است که هنگام رخداد پیش‌آمد بزرگی سرمی‌دادند تا مردم گرد آیند] قریشیان پیرامون او گرد آمدند. حضرت پرسید: �اگر به شما خبر دهم دشمن صبحگاه یا شب‌هنگام می‌رسد، آیا شما سخن مرا باور می‌کنید؟� آنان گفتند:‌ �آری�. حضرت فرمود: �پس من شما را از عذابی سخت که در پیش است، هشدار می‌دهم�. ابولهب پرسید: �برای همین ما را جمع کردی؟ تباً لک!� در این هنگام در شأن او سوره مسد نازل شد [و آغاز آن نیز همان عبارتی بود که ابولهب به کار برد:‌ �تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ و تب!�].�[3]

قدرت هجو سوره مسد آن‌چنان بود که ام جمیل سنگ به دست در کوچه‌های مکه دنبال پیامبر ص می‌گشت تا او را با سنگ بزند و فریاد می‌زد: محمد ص مرا هجو کرده است. البته اشعاری توهین آمیز سرود ولی عرب می‌فهمید که جواب هجو باید در خور هجو باشد وگرنه ارزش عرضه ندارد و خود هجوی دیگر علیه خود آنان است.

عرب می‌دانست که هجو بی‌پاسخ نمی‌ماند ولی این هجو بی‌پاسخ ماند! سوره مسد نماد خواری و ذلت بود که به مدت تقریبا ده سال بر گردن ابولهب بلکه مشرکان قریش آویزان بود ولی آن‌ها نتوانستند آن را با معارضه پاسخ دهند و بعد از مرگ ابولهب نیز هرگز نتوانستند آن را از گردن خود بازکنند. ابولهب به راحتی می‌توانست همه شاعران مکه و غیر آن را در زمان اوج ضعف پیامبر ص به خدمت بگیرد تا هجوی بسازند در مقابل هجو پیامبر ص ولی عاجز ماند و او و هم‌پیالگی‌های بت‌برستش برای دفاع به شمشیر و دادن جان و مال پناه بردند. این خواری و ذلت با فرود آمدن پی در پی آیات تحدی در سال‌های بعد روز به روز وسیع‌تر و عمیق‌تر می‌شد؛ زیرا مطالبه معارضه را از آنان به ویژه در برابر مسد چند چندان کرد. عجز ابولهب در برابر این تحدی غیر رسمی ولی بسیار شدید دور از چشم مردم نبود. آمدن آیات تحدی زبان آنان را باز می‌کرد که خب!‌ چرا برابر این سوره پنج‌آیه‌ای سوره‌ای نمی‌سازید تا هم کار محمد ص و اسلامش را یکسره کنید و هم خواری و مذلت هجو او را از چهره بزدایید؟ تأثیری و تحدی سوره مسد برای قریش از آیات تحدی سخت‌تر و گران‌تر بود که با آیات تحدی تقویت شد. آیات تحدی عالمیان را به هماوردی فراخواند ولی سوره مسد قریشیان را بیچاره کرد!

گذشته از سوره مسد، با سوره توحید نیز تحدی غیر رسمی ولی شدید شکل گرفت. در سوره توحید خدای متعال خود را معرفی کرد:‌ من احد و صمدم و نه زاده شده و نه می‌زایم و نه کسی در شأن و در تراز من است و این ردّی بود بر خدایان مشرکان. اینک مشرکان و منکران می‌بایست خدایان خود را معرفی می‌کردند. طبیعی است آن‌ها نه می‌توانستند در قالبی بسان سوره توحید خدایان خود را معرفی کنند و نه می‌توانستند خدایان عاجز و ناتوان خود را در برابر اوصاف خدای محمد ص عرضه نمایند. این شکستی روشن و برهانی قاطع بود که مشرکان را در برابر قدرت تبلیغ پیامبر اکرم ص در اذهان مردم زمین‌گیر کرد.

و گذشته از این‌ها، تبلیغی بودن یعنی ضرورت وجود معجزه از همان ابتدا (مگر آن‌که پیامبر قبلی در حال حیات باشد و پیامبر جدید را تأیید کند که در این صورت نیازی به معجزه نیست) در تعریف استاد معرفت وجود دارد:‌ �والمُعجزة- في مصطلحهم- تطلق على كلّ أمر خارق للعادة، إذا قرن بالتحدّي وسلم عن المعارضة، يظهره اللّه على يد أنبيائه ليكون دليلًا على صدق رسالتهم؛ معتجزه در اصطلاح قرآن‌پژوهان، هر کار خارق العاده‌ای است که با هم‌آورد طلبی و سالم از مخالفت و رویارویی همراه باشد... ‏�.[4]


[1] . التمهيد (ويرايش جديد)، معرفت، ج‏4، ص 28

[2] . اعجاز و تحدی، جواهری، ص 130- 136.

[3] . التمهيد (ويرايش جديد)، معرفت، ج‏4، ص 202

[4] . همان، ج‏4، ص 23