تذکر:

آنچه در ذیل می‌آید و در پست‌های دیگر ادامه می‌یابد، از کتاب آشنایی با دانش علوم قرآن (فلسفه علوم قرآن) و نیز: واکاوی دانش و منابع جامع علوم قرآنی - دو اثر نگارنده (سیدمحمدحسن جواهری) که یکی از آن‌ها در آستانه انتشار است - انتخاب شده و نقل آن‌ها تنها با ذکر منبع مجاز است.

مبحث قرائات + ادامه

4-5. نقش ابن مجاهد، مثبت یا منفی؟

یکی دیگر از آسیب‌ها، نگاه وی به شخصیت علمی و آثار تعاملات ابن مجاهد (245- 324 ق)- شیخ القراء بغداد- در حوزه قرائات است. وی مستند به برخی اقوال، ابن مجاهد را ضعیف در دانش قرائات دانسته و انتخاب هفت‌قرائت را نامناسب توصیف کرده است؛ زیرا قرائاتی بهتر و مناسب‌تر و معتبرتر از برخی قرائات هفت‌گانه مورد توجه ابن مجاهد وجود داشته ولی ابن مجاهد به آن‌ها توجهی نکرده است. به باور نویسنده که برگرفته از برخی گزارش‌هاست، ابن مجاهد می‌توانسته قرائات بهتری را انتخاب کند. استاد معرفت با این‌که به درستی با اجتهاد در قرائت میانه‌ای ندارد و به نقل معتقد است، لیکن نوع بیان او در انحصار قرائات در هفت قرائت یاد شده (و داخل کردن برخی قرائات ضعیف) و تلاش برای سدّ باب اجتهاد و اختیار در قرائات که از کارهای مهم ابن مجاهد است، با جلوه مثبتی همراه نیست.[1] او هیچ‌گاه از ابن مجاهد به دلیل چنین کارهایی تمجید نکرده است و در این میان، آنچه استاد معرفت با تأکید و تا حدودی تفصیل از آن یاد کرده و با منتقدان همراه شده، سفر علمی نداشتن ابن مجاهد است؛ زیرا او به حضور در بغداد بسنده کرد و هرگز سختی سفر علمی بر دوش نکشید و رنج حضور در محضر اساتید بیرون از بغداد را بر خود هموار نکرد و به تعبیر دیگر، رشد علمی او محدود و به اصطلاح تک بعدی است و این ضعف بزرگی به شمار می‌رود که در گزینش قرائات ضعیف و انحصار بخشیدن به آن‌ها مؤثر بوده است. او در شرح حال ابن شنبوذ آورده است: «او می‌گفت: اين شخص (ابن مجاهد) پاهاى خود را در راه كسب دانش به غبار نيالوده است؛ یعنی از بغداد جز برای سفر حج رحل سفر بر نگرفته است. ابن شنبوذ اگر شخصی برای آموختن قرائت نزد او می‌آمد، از او می‌پرسید:‌ آیا نزد ابن مجاهد قرائت آموخته است؟ اگر می‌گفت: آری، او را نمی‌پذیرفت.»[2]

اما مقابل این نگاه به ابن مجاهد، توجه به چند نکته حائز اهمیت است:

اولاً: او در بغداد سکونت داشته یعنی در مرکز قرائات؛ جایی که قراء بزرگ از سراسر جهان اسلام حضور داشتند. درست مانند این‌که کسی بگوید فلانی در دانش ضعیف است زیرا از پایتخت به شهرهای اطراف بار سفر نبسته است؛ یا مثلاً در مورد حوزه علمیه فعلی قم گفته شود فلانی ضعیف است؛ زیرا دائماً‌ در حوزه مرکز بوده و بار سفر به حوزه‌های اطراف و اکناف نبسته است!

ثانیاً: او در بغداد بزرگ‌ترین کرسی درس را داشته و از اساتید بسیاری نیز قرائت آموخته است؛ مانند: قنبل، قاری معروف اهل مکه؛ محمد بن عبدالرحیم، شیخ القراء طبقه هفتم؛ محمد بن جریر طبری، مفسر و مورخ معروف؛ داجونی کبیر که صاحب التمهید در باره او نگاشته: « أحد من عنى بالقراءات ورحل إلى الشيوخ وجمع القراءات‏».[3]

ثالثاً: بسیاری از طعن‌ها برخاسته از سیاست‌های او در سد راه اجتهاد، عدم اختیار قرائت، نحوه تعامل او با ابن شنبوذ و ابن مقسم، انتخاب برخی قرائات ضعیف و قرار دادن در دایره هفت قرائت و بیرون راندن برخی قرائات قوی‌تر و اتهام شاذّ بر آن‌ها، انحصار قرائات در هفت قرائت و التباس آن با روایات سبعة احرف (که البته پیشینه هم داشت)، و مانند این‌هاست. روشن است که همان‌گونه این مسائل توجیهی در تضعیف شخصیت او دارد، تفسیر و توجیهی نیز در هوشمندی و تعقّل او دارد؛ همان‌گونه که العلاف می‌گوید: از ابو طاهر پرسيدم: «ابو بكر ابن مجاهد و يا ابو الحسن ابن شنبوذ كدام افضل و برتر از ديگرى است؟» ابو طاهر گفت: «عقل ابن مجاهد بالاتر و بيشتر از علمش و علم ابن شنبوذ برتر و بيشتر از عقلش مى‏باشد!».[4]

رابعاً: برخلاف آنچه از ظاهر عبارات استاد معرفت به دست می‌آید، می‌توان تصور کرد که ابن مجاهد با هوشمندی بسیار خدمتی به حوزه قرائات کرد که کسی دیگری نکرده بود؛ زیرا ابن مجاهد قرائت عامه را در قالب قرائت عاصم جزو هفت قرائت قرار داد و با انتخاب قرائت‌های نه چندان قوی – و به گفته برخی کارشناسان قرائت‌های ضعیف[5] در کنار قرائت عامه که در قالب قرائت حفص از عاصم حضور داشت، این فرصت را به قرائت عامه داد که رفته‌رفته بر همه قرائت‌ها به طور کامل چیره شده و بساط آن‌ها را برچیده و بر جهان اسلام سیطره یابد.

توضیح بیشتر

ابن مجاهد از دانشمندان طراز اول قرائات در بغداد- مرکز قرائات در آن دوره- بوده است.[6] چگونه ممکن است کسی در مرکز قرائات باشد و به ضعف در شناخت قرائات متهم شود آن هم به این بهانه که او از بغداد برای علم‌آموزی بار سفر برنبسته است؟! ابن مجاهد در مرکز قرائات ده‌ها سال کرسی مهم آموزش قرائات داشت. وی به شدت مخالف اجتهاد در قرائات و پدید آوردن خودسرانه قرائت‌های جدید بوده و حتی بر سر این تفکر دو نفر از هم‌درسی‌های گذشته خود را که از اساتید مشهور قرائت شده بودند (ابن مِقْسَم و ابن شنبوذ)، به دلیل تمایل به قرائات شاذ (برخلاف مصحف یا با سند ضعیف) به میز محاکمه کشاند که داستانش معروف است.[7] او با این بینش از یک سو و استفاده از جایگاه حکومتی و قدرت سیاسی خود و نیز استفاده از تحدیدی که ده‌ها سال قبل از او متأثر از روایات سبعة احرف در قرائات پدید آمده بود و در هفت قرائت اجمالاً (بدون تمرکز بر آن‌ها) منحصر شده بود[8] و استفاده روانی از حدیث سبعة احرف توانست جریان تحدید را در هفت قرائت خاص ثبات و قوام بخشد و دائمی کند.

از سوی دیگر، وی با زیرکی فراوان هفت قرائت را به گونه‌ای انتخاب کرد که قرائت عامه که در قرائت عاصم تجلّی یافته بود، بر دیگر قرائات تفوّق یابد. او یکی از قرائات را قرائت عاصم قرار داد. به نظر می‌رسد شروع عالم‌گیر شدن این قرائت پس از این حرکت ابن مجاهد بوده باشد. وی دو قرائت دیگر از این هفت قرائت را قرائت‌های کسایی کوفی که قرائتش بغدادی بود (قرائت را در بغداد اختیار کرده بود) و حمزه کوفی قرار داد که در حقیقت امام القرائة نبودند بلکه اختیار القرائة داشتند. روشن است که اختیار القرائه نسبت به امام القرائة بودن خود سبب ضعف است. چهار نفر دیگر یعنی نافع مدنی، ابن کثیر مکی، ابو عمرو بصری و ابن عامر شامی در بین اساتید جایگاه بالا و والایی نداشتند و از این رو بود که اساتید به ابن مجاهد خرده گرفتند که قرائت‌های صحیح‌تر و بهتر از این‌ها بود و او ناآگاهانه این قرائت‌های ضعیف را برگزیده است، لیکن به باور نگارنده ابن مجاهد به خوبی به ضعف این قرائات آگاهی داشت و خوب و بد و غثّ و سمین را می‌شناخت لیکن در نظر داشت با منحصر کردن قرائات در هفت قرائت اولاً: جلو تشتّت و تکثّر بیشتر قرائات را بگیرد و ثانیاً: با قرار دادن یک قرائت قوی در کنار قرائات ضعیف و همچنین اختیار القرائة در عمل به تقویت و شهره شدن قرائت عامه کمک کند. اگر این استنباط درست باشد که محفوف به قرائن صحت است، باید ابن مجاهد را عاملی در راستای از میدان به در کردن قرائات و جا انداختن بیش از پیش قرائت حفص قلمداد کرد و به زیرکی او اذعان نمود. برای مثال، ابن مجاهد قرائت یعقوب حضرمی را که در کنار قرائت ابوعمرو صدرنشین قرائات در بصره بودند، حذف و به جای آن قرائت کسائی را قرار داد که همین کار او موجب اعتراض بر او شد؛ البته برخی تلاش کرده‌اند این کار او را توجیه کنند؛ مثلاً گفته‌اند ابن مجاهد بار سفر نبسته و دنیا دیده نبوده و با قرائات آشنایی نداشته و یا این که «یعقوب حضرمی- با آن شخصیت والای انسانی و آن همه وجاهت و محبوبیت و نفوذ اجتماعی[9]- که پس از درگذشت ابوعمرو (م 154ق) روی کار آمد، متجاوز از نیم قرن در بصره با برخورداری کامل از مقبولیّت عامّه به اقراء پرداخت و سال‌ها امام مسجد جامع بصره بود و حوزه قرائتش در مسجد جامع شهر تشکیل می‌شد و قاعدتاً می‌بایست در این مدت طولانی قرائت ابو عمرو را از صحنه خارج کند، لیکن چنین نشد، بلکه برعکس، در سال 200 ق در اواخر عمر یعقوب حضرمی قرائت ابوعمرو همچنان در صحنه حاضر و فعّال باقی مانده بود. ابن مجاهد با توجه به این مسئله دریافت که قرائت یعقوب حضرمی از میان رفتنی و قرائت ابوعمرو بصراوی بر جای ماندنی است! از سوی دیگر اصرار و استمرار ائمه مسجد جامع بصره بر قرائت یعقوب تا سالیان دراز پس از مرگ وی از نظر ابن مجاهد جز تجلیل از امام فقید جامع بصره بر چیز دیگری دلالت نداشت؛ از این رو ابن مجاهد قرائت او را کنار زد و قرائت کسائی را برگزید.»[10] و توجیهات دیگر. او حتی قرائتی از خود در دایره انحصاری هفت قاری قرار نداد با این‌که برخی معتقدند او قرائتی اختیار کرده بوده است[11]. اگر چنین باشد، همین کار او قرینه‌ای بر هدفمند بودن گزینش‌های او است.

پس از انحصار در هفت قاری توسط ابن مجاهد، با توجه به نفوذ و کرسی درس وسیعی که او داشت و از سوی دیگر روایات سبعة احرف، خیلی زود هفت قرائت برگزیده او با تطبیق بر روایات سبعة احرف، تقدس یافت و مابقی قرائات به حاشیه رفت و بررسی آثار تألیف شده همان نیمه نخست قرن چهارم نشان دهنده این مطلب است.[12] در نیمه دوم این سده نیز جمعی دیگر همچون ابن خالویه با تألیف کتاب الحجة فی القراءات السبع، ابوعلی فارسی با الحجة فی علل القراءات السبع و ابوطیب ابن غلبون با الارشاد به تقویت این امر همت گماشتند. البته بعدها قرائات عشر و ثمان نیز تألیف شد ولی هرگز نتوانست انحصار ابن مجاهد را از رونق بیندازد.[13]


[1] . ر.ک: التمهيد في علوم القرآن (ويرايش جديد)، ج‏2، ص: 198؛ علوم قرآنى، ص: 227- 235.

[2] .التمهيد في علوم القرآن (ويرايش جديد)، ج‏2، ص: 199

[3] . التمهيد في علوم القرآن (ويرايش جديد)، ج‏2، ص: 198

[4] غاية النهاية في طبقات القرّاء، ج 2، ص 56- 54.

[5] . برای نمونه ر.ک:‌ ذهبی، معرفة‌ القراء الکبار، ج1، ص 69؛ تهذیب التهذیب، ج3، ص 27- 28؛ معرفت، التمهید (ويرايش جديد)، ج‏2، ص 52 و 63.

[6] . فهرست، ابن نديم، ۳۴؛ تاریخ بغداد، خطيب، ج۵، ص ۱۴۴- 145 و ۱۴۷؛ معرفة القراء، ذهبی، ۱ / ۲۱۷، به نقل از ابوعمرودانی

[7] . التمهید (ویرایش جدید)، معرفت، ج2، ص 39- 40

[8] . ر.ک: النشر فی قراءات العشر، ابن جزری، ج 1، ص 33- 34 و ص 37؛ غایة النهایة، ابن جزری، ج 1، ص 42- 43؛ الاتقان فی علوم القرآن، سیوطی، ج1، ص 80- 81؛ قراء سبعه و قرائات سبع،‌ لسانی، ص 127- 128.

[9] . ر.ک: معرفة القراء اکبار علی الطبقات و الاعصار، ذهبی، ج1، ص 131؛ غایة النهایة فی طبقات القراء، ابن جزری‌، ج2، ص 388.

[10] . ر.ک:‌ معرفة القراء اکبار علی الطبقات و الاعصار، ذهبی، ج1، ص 131؛ غایة النهایة فی طبقات القراء، ابن جزری‌، ج2، 388؛ قراء سبعه و قرائات سبع،‌ لسانی، ص117.

[11] . معرفة القراء، ذهبی، ج1، ص ۲۱۷؛ النشر فی قراءات العشر، ابن جزری، ج ۲، ص۲۱۲؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مدخل «ابن مجاهد»، احمد پاکتچی.

[12] . ر.ک:‌ الفهرست، ابن ندیم، ص 35- 36.

[13] . ر.ک:‌ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مدخل «ابن مجاهد»، احمد پاکتچی.