828) نقد و بررسی التمهید فی علوم القرآن (معرفی و نقد روششناختی)/1
آنچه در ذیل میآید و در پستهای دیگر ادامه مییابد، از کتاب آشنایی با دانش علوم قرآن (فلسفه علوم قرآن) و نیز: واکاوی دانش و منابع جامع علوم قرآنی - دو اثر نگارنده (سیدمحمدحسن جواهری) که یکی از آنها در آستانه انتشار است - انتخاب شده و نقل آنها تنها با ذکر منبع مجاز است.
موسوعه «التمهید فی علوم القرآن» - اثر گرانسنگ آیت الله محمدهادی معرفت - گستردهترین منبع علوم قرآنی عصر حاضر به شمار میرود که مباحث مختلف علوم قرآنی را با تفصیل نسبی به بحث گذاشته است.
محمدهادی معرفت از دانشآموختگان حوزه علمیه کربلا، نجف و قم و از شاگردان آیت الله خویی در فقه و اصول است. او افزون بر فقه و اصول توان خود را در تفسیر و علوم قرآن هزینه کرد و در مجموع چهره قرآنی او بر جنبه فقه و اصولیش چیره شد. غالب آثار برجای مانده از وی مربوط به حوزه علوم قرآن و تفسیر است.
التمهید با رویکردی متفاوت در حقیقت حلقه واسطی است بین منابع گذشته و پژوهشهای پسین که غالب آنها به صورت تکنگاری و یا موسوعههایی با اختصاص به برخی مباحث بروز و ظهور یافتند. غالب پژوهشهای معاصر و پسین از التمهید، تحقیقات این کتاب را نردبان ترقی خود قرار داده، با نقد و تحقیق و تکمیل مطالب این کتاب، مسیر تعالی را بر خود هموار ساختند. موسوعه التمهید در قالبهای گوناگون و به صورت تکنگاری در برخی موضوعات عرضه شده و مورد استفاده عموم پژوهشگران قرآنی حوزوی و دانشگاهی قرار گرفته است. در باره این کتاب سخن بسیار است و ما با توجه به ضیق مجال ناگزیریم به اختصار و از جوانب گوناگون به معرفی این کتاب بپردازیم.
«التمهيد فى علوم القرآن» بر اساس نام آن مقدمهای در علوم قرآن است لیکن توضیحات مؤلف و بررسی کتاب نشان میدهد که کتاب نمیتواند مقدمهای بر علوم قرآن باشد بلکه مقدمهاى برای تفسير الوسيط است؛ تفسيرى كه مؤلف درصدد نگارش آن بوده است.
اين كتاب ابتدا در شش جلد منتشر شده بود، لیکن به سفارش مؤلف كتابهاى التفسير و المفسرون فى ثوبه القشيب، صيانة القرآن من التحريف، و شبهات و ردود نيز بدان افزوده و تحت عنوان موسوعه منتشر شد.
موسوعه التمهید فی علوم القرآن با ویرایش جدید منتشر شده که در برخی مجلدات (مانند جلد سوم) اضافات قابل توجهی را شامل است ولی متأسفانه مؤسسه التمهید توضیح روشنی در باره چگونگی ویرایش جدید و میزان آن، و نیز چگونه فراهم شدن آن و چگونگی نظارت مؤلف بر آن ارائه نکرده است و به نظر میرسد یادداشتهای مؤلف در موضوعهای مختلف به التمهید اضافه شده است و ویرایش محتوایی – به معنای تغییر آرا و دخل و تصرف در متن – اتفاق نیفتاده است. ضمناً گویا ویرایش جدید پس از درگذشت مؤلف انجام شده و از این رو منعکس کننده همه آرای جدید مؤلف نیز نیست؛ زیرا در برخی موضوعها، مانند مسئله جمع قرآن، به گفته برخی شاگردان تغییراتی اساسی در دیدگاه مؤلف رخ داده بوده که در ویرایش جدید منعکس نشده است؛ بنابراین ویرایش جدید تنها بر اساس نوشتهجات مکتوب بوده و قابل استناد بوده است.
ه/1. ساختار کتاب
موسوعه التمهید مشتمل بر ده جزء است با ساختار ذیل:
جلد اول مشتمل بر وحیشناسی و نزول قرآن است و نزول قرآن شامل تاریخ قرآن و مباحث زیرمجموعه آن نیز میشود.
جلد دوم مشتمل بر مباحث قرائات و ناسخ و منسوخ است.
جلد سوم مشتمل بر محکم و متشابه و برخی مباحث کلامی مانند بداء و تنزیه الانبیاء است. در این جلد حدود 30 صفحه مباحث نظری شامل محکم، متشابه و تأویل است و حدود 30 صفحه نیز به معرفی فرق مذاهب کلامی و نحوه تعامل آنها با آیات متشابه و کژفهمیهای آنها میپردازد. سپس در ادامه به نمونههایی از آیات متشابه پرداخته و با تنزیه الانبیاء به پایان میبرد؛ از این رو میتوان بسیاری از مباحث این جلد را مصداق خروج از دایره علوم قرآن و ورود به معارف قرآن – بر اساس تعریف نویسنده – تلقی کرد.
جلد چهارم تا ششم نیز به اعجاز قرآن اختصاص دارد. جلد چهارم مشتمل بر برخی مباحث نظری مانند نظریه صرفه، دیدگاهها و آراء در باره وجوه اعجاز قرآن، معارضات، و مانند اینهاست.
جلد پنجم به اعجاز بیانی قرآن اختصاص یافته است.
جلد ششم به اعجاز علمی و تشریعی اختصاص دارد.
جلد هفتم به شبهات و ردود پرداخته که به لحاظ ساختاری قابل توزیع در مباحث مختلف است، ولی به لحاظ شبهه بودن و با این وجه اشتراک و با ملاحظه اینکه پیشتر مستقل منتشر شده بوده، در یک جلد مستقل قرار گرفته است. این کتاب پنج باب دارد که عبارتاند از: آیا قرآن از مصادر اخذ شده است؟ (وحیشناسی)؛ قرآن و فرهنگ زمانه (وحیشناسی)؛ اختلاف و تناقضنماها در قرآن (اعجاز قرآن)؛ مخالفت قرآن با علم و تاریخ (اعجاز قرآن)؛ قصص قرآن در بستر تحقیق (اعجاز قرآن).
جلد هشتم مشتمل بر مباحث مربوط به تحریفناپذیری قرآن است.
و جلد نهم و دهم مشتمل بر تاریخ تفاسیر و مفسران است. در جلد هشتم به ترجمه قرآن و تفسیر و تأویل و برخی مباحث نظری نیز پرداخته شده است.
ه/2. نوآوریهای التمهید
دانشها هیچگاه به انتها نمیرسند و با تلاش پژوهشگران و محققان رو به سوی کمال دارند. علوم قرآن نیز از این قاعده مستثنی نیست و استاد معرفت نیز متناسب با تلاشهایش در ارتقای این دانش سهمی دارد. یکی از محققان در باره نوآوریهای التمهید آورده است: «گردونه علوم قرآن در بسیاری از آثار اهل سنت روندی تکراری یافته است و آیندگان، سخن گذشتگان را با همان مثالها و گاه با همان عبارات و جملات باز میگویند. آثار تحولآفرین و نوآور اندک است. استاد آیت الله معرفت با افزودن مکتب اهل بیت ع و مبانی و روشننگریهای برخاسته از آن، تحولی تازه آفریدند و مطالعات قرآنی را گامی به جلو بردند. نشان دادن خطاها و لغزشهایی که در بیان و بنان دیگر عالمان و نویسندگان واقع شده و ارائه پیشنهادات تازه و مستدل برای حل و فصل برخی مسائل قرآنی، از جمله نوآوریهای التمهید است. (مانند: التمهید (ویرایش قدیم)، ج1، ص 169 [آیات مستثنیات] و ج2، ص 117 [القراءات بين الصحة و الشذوذ] و ص 143)».[1]
محقق دیگری نیز ویژگیها و نوآوریهای التمهید را اینگونه بیان داشته است:
«1. تدارك فقدان موسوعه قرآنى شيعه؛
2. تبيين جايگاه و نقش شيعه در عرصه علوم قرآنى؛ فقدان كتاب جامعى در زمينه علوم قرآن باعث شده بود در عموم كتابهاى عالمان اهل سنت در اين زمينه يا از شيعه و خدمات آن در عرصه علوم قرآن ياد نمىشد يا اگر هم ياد مىشد، نسبتها و تهمتهاى ناروا نظير تهمت تحريف به شيعه نسبت داده مىشد. اما با تدوين كتاب التمهيد در كنار ترسيم جايگاه شيعه در اين زمينه، بسيارى از سوء تفاهمها و يا تهمتها از دامن تشيع پيراسته شد. نظير آنكه ايشان با تأكيد بر درستى قرائت حفص منطبق با قرائت متواتر مسلمانان، انتساب شيعه به داشتن قرآن خاص با قرائت ويژه اهل بيت (ع) را مردود ساخته است.[2]
3. گستره و عمق قابل توجه مباحث علوم قرآنى؛ گرچه در كتابى همچون الاتقان هشتاد نوع از علوم قرآنى آمده است، اما التمهيد بهرغم محدوديت مباحث از سه جهت بر الاتقان امتياز دارد:
الف) در كتاب الاتقان بر آحاد مسائل علوم قرآنى نظير «اول ما نزل» علم اطلاق شده، در حالى كه در كتاب التمهيد مجموعه اين دست از مباحث ذيل تاريخ قرآن آمده است.
ب) شمارى از مباحث ارائه شده در كتابهايى همچون البرهان و الاتقان جزو مباحث ادبى صرف و خارج از مباحث علوم قرآنى به حساب مىآيند.
ج) مباحث ارائه شده در التمهيد از گستره و عمق زيادى برخوردار است؛ گاه مبحثى همچون محكم و متشابه يك جلد ضخيم از كتاب را به خود اختصاص داده يا مبحث اعجاز قرآن سه جلد كتاب را در برگرفته است. اين امر نشانگر گستردگى و عمق مباحث در التمهيد است.
4. اهتمام به آراى مختلف صاحبنظران؛ از جمله ويژگىهاى استاد معرفت در آثار قرآنى ايشان، اهتمام ويژه به آراى صاحبنظران مختلف در گذشته و حال است.
5. حاكميت صبغه نقد و نوآورى در مباحث كتاب؛ ... ايشان بهرغم احترام شايان توجهى كه براى شخصيت و آراى آيتالله خوئى و علامه طباطبايى قائل است، در مواردى با قاطعيت، ديدگاههاى آنان را مورد نقد قرار داده است.
6. اهتمام به مباحث ميدانى در كنار مباحث مبنايى و نظرى؛ چنان كه در بررسى مباحثى همچون محكم و متشابه، قرائات، ناسخ و منسوخ و اعجاز اشاره كرديم، استاد معرفت تنها به ارائه مباحث نظرى و مبنايى اكتفا نكرده و با حوصله زياد به بررسى آحاد آيات پرداخته است.
ايشان به نگارنده مىفرمود: در بحث محكم و متشابه، هزار آيه تفسير شده است و هنگامى كه يكى از بزرگان حوزه انتقاد داشت كه اين مباحث جزو تفسير است نه علوم قرآنى؛ در پاسخ آن عالم محترم توضيح دادم كه بررسى ميدانى آيات قرآن را از جمله اهم مباحث علوم قرآن مىدانم.
7. قلم استوار و محكم؛
8. تلاش علمى مضاعف براى اتقان مباحث؛ استاد خود اذعان كرده كه بهرغم اطمينان به مباحث و ديدگاههاى ارائه شده در كتاب، چندين بار پيش از انتشار آن را تدريس و تلاش كرده تا ديدگاههاى فاضلان حوزه را در تكميل و بازسازى مباحث كتاب تأثير گذارد.»[3]
ه/3. کاستیها و آسیبها
برخلاف منابع پیشین [منظور کتابهای البرهان، الاتقان، مناهل العرفان،و البیان است که در دو کتاب "آشنایی با دانش علوم قرآن یا فلسفه علوم قرآن" و نیز در "واکاوی دانشو منابع جامع علوم قرآن" معرفی و نقد و بررسی شده است]، بررسی این منبع را به دلایل ذیل با تفصیل بیشتر ارائه میکنیم:
اولاً: از بین منابع جامع مطرح شده در این نوشتار، این کتاب پس از آنها و ناظر به آنها و تفصیلیتر نگاشته شده است.
ثانیاً: التمهید و آثار برگرفته از آن در برخی مراکز جزو منابع درسی و مورد عنایت قرآنپژوهان است.
ثالثاً: بررسی التمهید در حقیقت بررسی منابع پیشین نیز هست و بررسی تفصیلی همه آنها- افزون بر این که فراتر از مجال اندک این نوشتار است - به نوعی موجب تکرار نیز میباشد.
بررسی التمهید را از دو جهت پی میگیریم: ابتدا ساختار و روش و دیگری، محتوا.
الف) ساختار و روش
یکی از ضروریترین مراحل پژوهش «مفهومشناسی» است. این نیاز جزو ضروریترین مراحل استاندارد پژوهش است. در این خصوص، هرچند نویسنده در التمهید پایبند برخی توضیحات کلیشهای که کتابهای معمول خود را به آن متکلف میدانند، نشده و در عین حال در بسیاری موارد لازم به تفصیل به مفهومشناسی پرداخته، لیکن در برخی مواضع از برخی توضیحات ضروری در مفهومشناسی غافل شده است. مثالهای ذیل نمونههایی از این کاستی را گوشزد میکند. در بحث جمع قرآن، مفهومشناسی «جمع قرآن» در التمهید مفقود است و حق آن ادا نشده است. در بحث قرائات، مفهومشناسی «قرائت»، «روایت»، «طریق»، اصول القراءة، فرش الحروف، و جز اینها و نیز برخی دیگر از اصطلاحهای این حوزه مانند فرق میان «لهجه» و «لغت» به بحث گذاشته نشده است و البته جای بحث بسیاری دارد.
نمونه دیگر را در تفسیر و مفسران میتوان دید. نویسنده در مواضعی که میخواهد به تمایزبخشی میان تفاسیر بپردازد، از مفاهیم و اصطلاحات متنوع و متفاوتی استفاده میکند: «نوع»[4]، «منهج»[5]، «مدرسه»[6] «لون»[7]، «نمط»[8]، «اسلوب»، «نحو»[9]. وی بدون اینکه توضیح روشنی در باره این مفاهیم ارائه کرده باشد، در سراسر مباحث خود از آنها بهره میگیرد و روشن نیست که گونهگونی در استفاده از این مفاهیم در مواضع مختلف صرفاً ذوقی و از جهت تنوع بیان است یا بار معنایی خاص و متفاوت دارند؟
اگر گزینه نخست درست باشد، نویسنده میبایست این مفاهیم را تعریف و بازشناسی میکرد، همانگونه که در باره واژگان «تفسیر» و «تأویل» چنین کرده است. اما اگر شق دوم در میان باشد، جای این پرسش وجود دارد که چرا در یک بحث تخصصی روششناختی از مفاهیم عام، مبهم و غیر تخصصی بهره میبرد؟ به هر روی این امر نظم زبانی و مفهومی بحث و مطالعه را مختل و مخاطب را سردرگم میکند؛ برای نمونه، در تقسیمبندی گونههای تفسیری دوره تدوین از تعبیر «انواع» استفاده میکند ولی در تقسیمبندیهای معاصر از واژه «الوان» بهره میبرد؛ این کاربست موهم این است که وجهی در این تفاوت لحاظ گردده، ولی با شگفتی ملاحظه میکنیم که در صدر و ذیل یک صفحه «نوع» و «لون» درهم آمیخته و به جای یکدیگر به کار رفتهاند.[10] در بحث از تفسیر موضوعی نیز لون، نوع، نحو و نمط در هم آمیخته شدهاند[11].[12]
افزون بر این، در نظم و دقت زبانی این کتاب نیز خللهایی مشاهده میشود؛ برای مثال، در کاربست عناوین گونههای تفسیری با اصطلاحاتی همچون تفسیر، تأویل، تفسیر مأثور، تفسیر اجتهادی، تفسیر فلسفی، تفسیر کلامی، تفسیر لغوی، تفسیر ادبی، تفسیر عرفانی صوفی، تفسیر رمزی اشاری، تفسیر فقهی، تفسیر علمی، تفسیر اجتماعی، تفسیر موجز، تفسیر جامع، تفسیر موضوعی، و تفسیر عصری برخورد میکنیم و انتظار داریم که نویسنده در عباراتی فنّی و دقیق به تعریف آنها یا تعیین مراد خود از آنها بپردازد، به گونهای که برای فهم مراد نویسنده یا تعریف وی از این مفاهیم نیاز به جستجوی همه جای کتاب یا استنباط و حدس از لابهلای کلام او نباشیم، ولی نویسنده چنین انتظاری را برآورده نمیسازد و غالباً ناگزیر از جستجوی معنا و تعریف در همه عبارات متن و یافتن فرازهای مختلف مشتمل بر مراد نویسنده و استنباط از آنها هستیم و به ندرت پیش میآید که همه معنا و مراد خود از یک مفهوم و اصطلاح را یکجا و در یک عبارت ریخته باشد و خواننده را با پراکندگی معنا و عبارات و ابهامات ناشی از آن تنها نگذاشته باشد.[13]
از این دو سطح از مفاهیم که بگذریم، طبقهبندی التمهید از تفاسیر نیز در هیچجای کتاب به صورت روشن، یکجا، و با همه شقوق نیامده است و بیانهای پراکنده نویسنده، اینجا و آنجای کتاب، خواننده را با دشواری فهم ساختار و الگوی وی روبهرو میکند تا انجا که باید خود دست به کار ارائه یک ساختار جامع از پارههای تقسیمبندی وی شود.[14]
افزون بر مفهومشناسی، عدم پایبندی به قواعد مرسوم ویرایش و نگارش نیز مشکل دیگر این کتاب است که کار را بر محقق دشوار میکند و او را ملزم مینماید در مواقع حساس به متن اصلی رجوع کند. یک نمونه از این موارد را از نظر میگذرانیم. در التمهید ویرایش قدیم آمده است:
و من ذلك ما رواه ابو العالية، قال: قرأ على رسول اللّه- صلّى اللّه عليه و آله- من كل خمس رجل، فاختلفوا فى اللغة- اى فى اللهجة - فرضى قراءتهم كلهم، فكان بنو تميم اعرب القوم[15].[16]
متن اصلی «اى فى اللهجة» نیامده و مؤلف میبایست عبارت یاد شده را داخل پرانتز یا قلاب میآورد؛ البته عبارت توضیحی موهم برابری لهجه و لغت نیز هست که مطلب نادرستی است و این دو برابر نیستند و برابری این دو با توجه به سیاق عبارت است. توضیح اینکه – تا آنجا که نگارنده جستجو کرده - در گذشته «لهجه» به کار نمیرفته و به جای آن از «لغة» استفاده میشده که گاه در معنای «لسان» نیز به کار میرفته است؛ مثلاً گفته میشده: لسان عربی، لسان قریش، یا لسان تمیم و ...، لیکن در عصر ما «لغت» در معنای لهجه به کار نمیرود. در هر صورت، نویسنده بدون رعایت دستور ویرایشی توضیح خود را داخل متن قرار داده و متن را نیز داخل گیومه قرار نمیدهد. البته این نقیصه در این مورد در ویرایش جدید رفع گردیده است. در متن ویرایش شده جدید آمده است: كماورد في حديث أبي العالية: قال: «قرأ على رسولاللّه صلى الله عليه و آله من كلّ خمس رجل، فاختلفوا في اللغة، فرضي قراءتهم كلّهم، فكان بنو تميم أعرب القوم».[17]
چنانکه ملاحظه میشود، افزون بر پایبندی به متن اصلی حتی در ارائه منبع نیز عنوان اصلی کتاب به جای عنوان فرعی به کار رفته است؛ یعنی «تفسیر طبری» به «جامع البیان» تبدیل و عبارت توضیحی نویسنده «ای فی لهجه» حذف شده است. البته در مورد عبارت توضیحی یادشده به جای حذف میبایست داخل قلاب میآمد تا امانت دقیقاً رعایت شود؛ از این رو میتوان نتیجه گرفت که در ویرایش جدید نیز دقت لازم به کار نرفته و از این روی نگرانی همچنان باقی است و قرینه این برداشت و قضاوت نیز این است که برخلاف مرسوم که میبایست در ویرایش جدید «صلی الله علیه و آله» یا به صورت کلیشه میآمد و یا داخل دو خط تیره قرار میگرفت، چنین اتفاقی نیفتاده است. به نظر میرسد موسسه التمهید میبایست بار دیگر با دقت کافی و بر اساس روش استاندارد کل متن را بازنگری و گزارشی از نحوه و شیوهنامه ویرایشی خود به مخاطب ارائه کند.
گذشته از مفهومشناسی، ساختار التمهید نیز خالی از اشکال نیست و شاید دلیل آن فقدان یک ردهبندی مناسب برای طرح مباحث باشد. در التمهید (چ قدیم) تاریخ قرآن قسیم نزول قرآن است ولی در چاپ جدید قسمی از آن است.
بعد از نزول قرآن، بحث قرائات و ناسخ و منسوخ آمده است. این دو مبحث از جهاتی مستقلاند لیکن غالب زیرمجموعههای آنها با تاریخ و نزول قرآن مرتبط است بلکه زیرمجموعه آن دو هستند. برای مثال، یکی از مهمترین مباحث قرائات علل اختلاف قرائات است که به باور استاد معرفت با رسم الخط و جمع قرآن ارتباط زیادی دارد. همچنین ناسخ و منسوخ به اعتبار تقدم و تأخر نزول آنها از جهت ماهیت زیرمجموعه نزول و تاریخ قرآن است بلکه مبحث ناسخ و منسوخ که زیر مجموعه نزول است، نسبت به مبحث قرائات (با توجه به غلبه مباحث) که زیرمجموعه تاریخ قرآن است، حق تقدم دارد، لیکن در جلد دوم در ادامه مبحث قرائات آمده است. در خصوص شبهات و ردود که در موسوعه جلد هفتم است، باب اول و دوم به مسئله وحی و بابهای سوم و چهارم و پنجم به مبحث اعجاز قرآن مربوط است، هرچند باید توجه داشت که این کتاب پس از دوره شش جلدی قدیم نگاشته و سپس منتشر و در موسوعه جلد هفتم قرار داده شد. مبحث «صیانة القرآن من التحریف» نیز جلد هشتم موسوعه است، لیکن به دلیل ماهیت تاریخی مسئله تحریف، به طور طبیعی میباید ذیل تاریخ قرآن یا در ادامه آن میآمد.
ب) گذری بر محتوا
بررسی محتوایی التمهید، نوشته استاد ارجمندی همچون آیت الله معرفت، خطیر و از عهده بیبضاعتی همچون نگارنده به دور است، لیکن نمیتوان به این بهانه از ارزیابی منتقدانه نیز سر باز زد؛ زیرا بررسی یک اثر توأم است با ترسیم حرکت و تطور علم، و به تعبیر دیگر، بررسی کاستیهای یک اثر نه برای ارزشگذاری کار مؤلف است بلکه برای آگاهی مخاطب از حرکت علم و نحوه تعامل صحیح با اثر است.
از سوی دیگر، بررسی محتوایی التمهید – با توجه به گستردگی آن- اگر بخواهد به تفصیل صورت پذیرد، خود موسوعهای نیاز دارد تا حق مطلب را ادا کند؛ از این رو:
اولاً: به مهمترین مباحث اشاره میکنیم.
ثانیاً: در برخی موارد به دلیل ضیق مجال، آسیبشناسی را با طرح سؤال دنبال کرده و تفصیل و تحقیق را به عهده خوانندگان فرهیخته میگذاریم.
ثالثاً: تنها به مطالبی که مؤلف بیان کرده میپردازیم و آنچه را فروگذارده و یا در آن زمان مطرح نبوده، فرومیگذاریم؛ روشن است که تقریباً همه شاخههای علوم قرآن از جهت مباحث نظری و دامنه، توسعه بعضاً فراوانی یافته و التمهید به مقتضای زمان تولید و مجال نگارش، تنها به بخشی – عمدتاً مباحث سنتی- اهتمام داشته است.
رابعاً: به بررسی شش جلد و مبحث تحریفناپذیری بسنده میکنیم؛ زیرا جلدهای 9 و 10 (التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب) ناظر به التفسیر و المفسرون ذهبی است؛ از این رو با محدودیتهای خاصی همراه بوده است.
البته کسانی که مایلاند از اختلاف آراء آگاهی یابند، میتوانند برای بخش ترجمه به «روششناسی ترجمه قرآن کریم» یا «درسنامه ترجمه (اصول، مبانی و فرایند)» (پژوهشگاه حوزه و دانشگاه) و برای بخش مفسران و تفاسیر و طبقهبندی آنها به کتابهای «مکاتب تفسیری» و «تاریخ تفسیر» استاد بابائی (پژوهشگاه حوزه و دانشگاه) مراجعه نمایند. البته در این مختصر به مسئله «تأویل» خواهیم پرداخت.
خامساً: به حکم اینکه نقدها و بیان کاستیها یکطرفه است، نامحتمل نمیدانیم که اگر نویسنده فرصت دفاع مییافت، به طور شایسته از دیدگاههای خویش دفاع میکرد.
گفتنی است پیشفرض ما این است که مخاطبان فرهیخته به متن التمهید دسترسی دارند؛ از این رو این بخش را با رعایت جانب اختصار به پیش میبریم.
[1] . «التمهید و جایگاه آن در میان آثار قرآنپژوهی»، خرقانی، مجله تخصصی الهیات و حقوق، شماره 26، ص 171..
[2] . ر. ك: التمهيد فى علوم القرآن، معرفت، ج 2، ص 238. مبحث«صلة الشيعة بالقرآن الوثيقة».
[3] . معرفت قرآنى (انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى)، به کوشش نصیری، ج3، ص 86- 87 (با اختصار و ویرایش اندک).
[4] . التمهید، ج10، ص 20 و 287.
[5] . همان، ج10، ص 32 و ج9، ص 205
[6] . همان، ج 9، ص 269 و ج10، ص 494.
[7] .برای نمونه: لون علمی، لون ادبی اجتماعی، لون سیاسی، لون عقلی: همان، ج 10، ص 484- 485 و ص 18 و ص 288.
[8] . همان، ج 10، ص 21.
[9] . همان، ج 10، ص 18 و 13 و 23 و 525.
[10] . ر.ک: همان، ج10، ص 288.
[11] . ر.ک: همان، ج10، ص 521- 525.
[12] . ر.ک: پژوهشی در تفسیرپژوهی قرآن، جلیلی سنزیقی، ص 238.
[13] . ر.ک: همان، ص 229.
[14] . همان.
[15]. تفسير الطبرى، ج 1، ص 15.
[16] . التمهيد في علوم القرآن، معرفت، ج2، ص 99.
[17] . جامع البيان فی تفسیر القرآن، طبری، ج 1، ص 15.