816) بررسی یک مغالطه (نقد تفسیر تنزیلی/ 51)
گاهی ادعا میشود:
«چون روایتی نداریم که پیامبر اکرم ص فرموده باشند فلان سوره را کنار فلان سوره قرار دهید، پس ترتیب سورهها توقیفی نیست و توسط صحابه انجام شده است.» یعنی روایتی نداریم که بر توقیفی بودن و دخالت پیامبر اکرم ص در ترتیب سور دلالت کند، پس ترتیب سور را صحابه انجام دادهاند.
این ادعا مکرر از سور طرفداران تفسیر به ترتیب نزول ارائه شده است!
نقد و بررسی
چنین ادعایی مغالطه آشکار است؛ زیرا:
✅ اولاً: به چه دلیل قانع کنندهای بپذیریم که هیچ روایت و اشاره در روایات در این خصوص وجود ندارد و ادعای صرف نیز پذیرفتنی نیست به ویژه که ضعف در تحقیق و پژوهش در آثار طرفداران این روش بیسابقه نیست (و مواردی برای اثبات این ادعا محفوظ است که به دلایلی از ذکر آنها خودداری میشود).
✅ ثانیاً: بر فرض که یافت نشود (هرچند غیر صریح وجود دارد)، آیا یافت نشدن دلیل عدم وجود اصل آن و عدم صحت فرض فقدان آن است!!!
✅ ثالثاً: فرض کنیم هیچ چیزی وجود ندارد؛ بر اساس این فرض، آیا طرفداران توقیفی بودن سور باید دلیل بیاورند یا منکران آن؟!
این که پیامبر اکرم ص به یکی از کم هزینهترین وظایف قطعیاش عمل کرده باشد، دلیل میخواهد؟
پیامبری که ششهزار و اندی آیه را ترتیب داده نمیتوانسته 114 سوره را که دو سوم آن در مکه نازل شده، ترتیب دهد تا دستکم قریب یک میلیون ختم قرآن در زمان حیات ایشان و بیشمار مرتبه با عددی که حسابش دست خداست، ختم بعد از ایشان تا قیام قیامت همه روی نظم و شکل واحدی انجام شود؛ همانگونه که قبله آنها واحد و کتاب آنها واحد و پیامبر آنها واحد است؟! آیا چنین فرضی دلیل میخواهد یا این فرض که پیامبر نظم و حکمت مسلمانان را رها کرده که هر کس هر بار ختم قرآن را از یکجا آغاز و به جایی ختم کند! خود ایشان هم هر روز از یک جا آغاز و به جای متفاوتی ختم کند؛ حضرت علی ع هم همین طور نامنظم و بقیه به همین شکل! کلام عقل سلیم چنین حرف مضحکی را میپذیرد!!
✅ رابعاً: طرفداران ترتیب سور توسط صحابه بفرمایند افتخار ایجاد وحدت رویه بین مسلمانان جهان تا ابد در ختم قرآن نصیب کدام مرد فهیم و حکیمی شد که پس از تعیین ترتیب موجود، از شدت حکیمانه بودن آن همه صحابه و مردم بالاتفاق کار او را پسندیدند و از او تبعیت کردند؟!!!!! (توجه داشته باشیم این شخص خیالی قطعا حضرت علی ع نبوده چون مصحف ایشان را نپذیرفتند!)
✅ خامساً: چرا حضرت علی ع که مدعی هستند پا جای پای پیامبر ص گذاشتهاند، اعتراض نکردند که شما غلط میکنید قرائت قرآن را به شکل واحدی انجام دهید! وقتی پیامبر اکرم ص آن را رها کرد - در حالی که میتوانست به راحتی ترتیب مشخصی اعلان کند- حتماً حکمتی در بینظمی بوده و باید همان حکمت تداوم یابد! و اساساً چرا حکمت آن را بیان نفرمود؟
✅ سادساً: اکنون به جای اندیشه در باره این که ترتیب موجود توسط چه فرد فهیم و حکیمی انجام پذیرفته، باید بنشینیم در باره این مذاکره کنیم که حکمت «بینظمی» عمدی زمان پیامبر در ترتیب و ختم قرآن چه بوده است؟
✅ سابعاً: چطور میتوانیم در باره چنین پیامبری که چنین امر لازم و واضحی را رها کرده، ادعا کنیم که در مسئله جانشینی پس از خود کوتاهی نکرده و آن را رها نکرده است؟!!
✅ ثامنا: ادله متعددی وجود دارد که بر توقیفی بودن سورههای قرآن دلالت دارد؛ مانند شهرت نام «فاتحة الکتاب» در زمان پیامبر ص، تدوین مصحفهای آموزشی در زمان آن حضرت، روایات مشهور و مستفیض «أعطيت الطوال مكان التوراة، و أعطيت المئين مكان الانجيل، و أعطيت المثاني مكان الزبور، و فضلت بالمفصل سبع و ستين سورة» و برخی دیگر (ر.ک: برهان تاریخی بر تحریفناپذیری قرآن کریم)
در پایان یادآور میشویم که ادله توقیفی بودن ترتیب سورهها بسیار است که ان شاءالله در کتابی که به یاری خدا به زودی منتشر میشود (برهان تاریخی بر تحریفناپذیری قرآن کریم (تاریخ قرآن و قرائات)) ذیل عنوان «نشانههای وجود ترتیب بین سورههای قرآن در زمان پیامبر ص» ارائه خواهد شد.