گاهی گفته می‌شود:

«اساسا کسانی که امروز از تفسیر تنزیلی سخن می گویند مشکلی با حتی توقیفی بودن مصحف موجود ندارند.»؛ «مساله آن است که در تفسیر تنزیلی تلاش محقق بر آن است تا با به دست آوردن سیر نزول سوره ها حتی بر فرض توقیفی بودن ترتیب سوره ها در مصحف بتوان الگوی تحول زمان تاسیس اسلام را کشف کرد و با کشف آن بتوان در مدل سازی جوامع بعدی استفاده کرد ».

نقد و بررسی

اولاً: یکی از مبانی مهم تفسیر به ترتیب نزول نسبت دادن ترتیب مصحف فعلی به صحابه است و لذا برخی از طرفداران آن در تفسیر خود سور را بر اساس نزول ترتیب داده‌اند (مانند همگام با وحی که تفسیر را بر اساس نزول مورد ادعا ترتیب داده‌ و برخی تفاسیر دیگر). دلیل این مبنا نیز روشن است؛ زیرا اگر ثابت شود ترتیب سور در زمان پیامبر اکرم ص توقیفی بوده بین الدفتین قرار گرفتن به بعد از آن حضرت واگذار شده، چینش برخلاف نزول می‌تواند دو معنا در بر داشته باشد که هر دو به ضرر طرفداران تفسیر به ترتیب نزول است:

الف) پیامبر اکرم ص از ترتیب نزول اعراض کرده‌اند؛ از این جهت که این روش تفسیری را مناسب نمی‌دانند.

ب) اعراض ایشان از ترتیب سور بر اساس نزول این رو بوده که می‌دانستند به دلیل جابجایی آیات و عدم چینش آن‌ها در سور بر اساس نزول یا دست کم در بخشی از آن‌ها، رعایت صرف ترتیب نزول سوره‌ها کارآمد نیست و جوینده را به حق نمی‌رساند؛ از این رو و برای جلوگیری از وقوع در خطا عمداً‌ ترتیب را بر اساس غیر نزول شکل دادند و البته این در فرضی است که ترتیب حقیقی در اختیار باشد نه ترتیب مورد ادعای بدون اعتباری که محفوف به قرائن بطلان و خطاست!!

با توجه به یاد شده، ادعای این که «اساسا کسانی که امروز از تفسیر تنزیلی سخن می گویند مشکلی با حتی توقیفی بودن مصحف موجود ندارند.» نوعی عقب‌نشینی ناشیانه و استراتژیک است.

ثانیاً: الگوی تحولی استخراجی - بر فرض واقعی و درست بودن (که در موارد بسیاری اول الکلام است)- به درد جامعه‌ای همانند آن روز می‌خورد نه جامعه امروز با اقتضائات و شرایط بسیار متفاوت!!