788) ترجمه مزجی ساده و جدید قرآن/ 10 (بقره، ص 46-50)
ترجمه مزجی جدید و ساده قرآن، ص 46
270. «آنچه را كه انفاق يا نذرهايى كه بر خود واجب کردهاید، خدا همه آنها را مىداند» (وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ) «[و کسانی که با ترک انفاق واجب و نذر، به خود یا نیازمندان ستم کردهاند، ظالماند] و برای ظالمان ياورى نخواهد بود» (وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ).
271. «اگر آشکارا انفاق كنيد [به ویژه در موارد واجب]، کار خوبی است، و اگر پنهانی به نيازمندان بدهيد [در انفاقهای مستحبی]، براى شما بهتر است» (إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ) «و بخشى از گناهان شما را [در پرتو اين كار] مىپوشاند [و نادیده میگیرد]» (وَ يُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئاتِكُمْ) «و خدا به آنچه آنجام مىدهيد، آگاه است» (وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ).
272. «هدايت آنها [یعنی "غیر مسلمانان به واسطه ترک انفاق بر آنها و تحت فشار قرار دادن آنها" یا "کسانی که شرایط و ضوابط انفاق را رعایت نمیکنند"] بر عهده تو نيست [بلکه وظیفه تو ارشاد وابلاغ و اتمام حجّت است]» (لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ) «ولى خدا هر كه را بخواهد [و شايسته بداند] هدايت مىكند» (وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ)، «و آنچه را از مال و چیزهای خوب انفاق كنيد، براى خودتان است» (وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ) «و [البته] جز براى خدا انفاق نمیكنيد!» (وَ ما تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ).
«[آری!] آنچه را از مال و چیزهای خوب انفاق كنيد، به خودتان میرسد، و ستمى بر شما نخواهد رفت» (وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ).
273. «[صدقه] حقِّ نيازمندانى است كه در راه خدا [مانند جهاد يا تحصيل علم و یا جز اینها] به سختی و فقر گرفتار شدهاند» (لِلْفُقَراءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ)؛ «[کسانی] كه نمىتوانند سفرى كنند [تا خرج زندگی را به دست کنند]» (لا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ)؛ «[كسانى كه] افراد نادان و بىاطلاع آنها را از شدت حیا و عفّت [و طبع بلندی که دارند] غنى مىپندارند» (يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ)، «[و البته] آنها را از چهرههايشان مىشناسى [و رنگ رخساره خبر مىدهد از سرّ درون]» (تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ) «[آنها] با اصرار چيزى از مردم نمىخواهند» (لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً) «و آنچه را از مال و چیزهای خوب انفاق كنيد، خدا از آن آگاه است» (وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ).
تذکر: بر اساس روایات، يكى از گناهان بزرگ تكدى و تقاضاى کمک مالی از مردم بدون نياز به آن است. «لاتحلّ الصّدقة لغنىّ؛ صدقات براى افراد بىنياز حرام است». (الكافي (ط - دارالحديث)، کلینی، ج7، ص 189)
275. « آنها كه اموال خود را [همچون حضرت علی] در شب و روز، پنهان و آشكار، انفاق مىكنند، پاداششان نزد پروردگارشان [محفوظ] است» (الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ)؛ «و نه [خطر و] ترسی متوجه آنهاست و نه اندوهگين میشوند» (وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ).
ترجمه مزجی جدید و ساده قرآن، ص 47
275. رباخوارى و احکام ربا
به دنبال بحث در باره انفاق در راه خدا، از مسئله رباخوارى كه مقابل انفاق است، سخن به میان میآید: «كسانى كه ربا مىخورند، [برای آنجام کارهایشان در دنیا و یا از قبر در آخرت] بر نمىخيزند مگر مانند كسى كه شيطان او را با تماس خود دیوانه [و تعادل روانى و عقلىاش را مختل ] کرده است» (الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ).
«اين [ارتکاب گناه و گرفتاری حاصل از آن] به خاطر آن است كه گفتند: بيع هم مانند ربا است [و تفاوتى ميان اين دو نيست]». (ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا) «و این در حالی است كه خدا بيع را حلال و ربا را حرام كرده است» (وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا) «پس هر كس اندرز الهى به او رسد و [از رباخوارى] خوددارى كند»، (فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى) «سودهايى كه در سابق [و قبل از حكم تحريم ربا] به دست آورده، از آن خود او است و كار او با خداست [در خصوص آثار وضعی ربا، و یا: حکم جدیدی در خصوص جبران گذشته (و الله العالم).]» (فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ) «و [اما] كسانى كه [به رباخواری] باز گردند، اهل دوزخ و جاودانه در آناند» (وَ مَنْ عادَ فَاُلائِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ).
276. «خدا ربا را نابود مىكند و صدقات را افزايش مىدهد» (يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقاتِ) «و خدا هيچ بسيار ناسپاس گنهكار را [كه آن همه بركات انفاق را رها كرده و سراغ آتش سوزان رباخوارى مىرود] دوست نمىدارد» (وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ).
277. بر خلاف رباخواران، «كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح آنجام دادند و نماز را برپا داشتند و زكات پرداختند، اجر و پاداششان نزد خداست» (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ) «و نه [خطر و] ترسی متوجه آنهاست و نه اندوهگين میشوند» (وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ).
278. «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا بترسید [و نسبت به او خویشتندار باشید] و اگر ایمان دارید، آنچه از ربا باقى مانده [و قرار است بگیرید] رها كنيد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِيَ مِنَ الرِّبا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ).
279. «اگر [رباخواری را رها] نکردید، بدانيد که در جنگی با خدا و رسول او [وارد شدهاید]» (فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ) «و اگر توبه کردید، [تنها] سرمايههاى شما از آن شما است؛ [و از این رو] نه ظلم مىكنيد و نه بر شما ظلم میرود» (وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُسُ أَمْوالِكُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ).
280. «[و در گرفتن اصل پول نیز] اگر [بدهكار] گرفتار سختی و فقر بود، تا هنگام توانايى مهلتش دهيد» (وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى مَيْسَرَةٍ) «و [در این فرض] اگر ببخشيد، اگر بدانید [چه ثواب و خواصی دارد، خواهید دانست که] برای شما بهتر است» (وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
281. «و از روزى بترسید كه در آن به سوى خدا باز گردانده میشوید» (وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ)، «سپس به هر كس آنچه را آنجام داده، باز پس داده مىشود» (ثُمَ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ) «و به آنها ظلم نخواهد شد» (وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ).
بر اساس برخی روایات، این آخرین آیهای است که بر پیامبر اکرم ص نازل شده است.
ترجمه مزجی جدید و ساده قرآن، ص 48
282. ثبت معاملات و تنظيم اسناد تجارى
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد [1] اگر بدهى مدتدارى به يكديگر پيدا كنيد، آن را بنويسيد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ) «[2-3] و بايد نويسندهاى از روى عدالت [سند بدهكارى را] بنويسد» (وَ لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ) «[4] و هیچ نویسندهای نبايد از نوشتن، همانطور كه خدا به او آموخته، خودداری کند، پس [به شکرانه نعمت توانایی بر نگاشتن و برای کمک به دیگران] بايد بنويسد» (وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ) «[5] و بدهکار بايد متن نوشته را بگوید تا نویسنده بنویسد [تا از این طریق کاملاً به متن بدهکاری و تعهد آگاه باشد]» (وَ لْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ) «[6] و بدهكار بايد از خدا بترسد که پروردگار او [و همه امور زندگی بدهکار به دست او] است، و چيزى از بدهی کم نگذارد» (وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً). «[7-9] پس هر گاه بدهكار سفيه يا [از نظر عقلی] ضعيف و يا [به خاطر لال بودن و یا هر دلیل دیگر] نتواند برای نویسنده دیکته کند، بايد ولىّ و سرپرست او بر اساس عدالت دیکته کند [و نویسنده بنویسد]» (فَإِنْ كانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهاً أَوْ ضَعِيفاً أَوْ لا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ) «[10] و دو شاهد [نیز] از مردانتان بگيريد» (وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ) «[11] و اگر هر دو مرد نباشند، يك مرد و دو زن كافى است از كسانى كه مورد رضايت شما باشند» (فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ)؛ «[حکمت دو زن به جای یک مرد از این رو است] که اگر يكى انحرافی یافت [به سبب فراموشی یا غیر آن]، ديگرى به یاد او آورد» (أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى) «[12] و هرگاه شاهدان [براى ادای شهادت] دعوت شدند، خوددارى ننمايند» (وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا) «[13] و از نوشتن [سندِ بدهی] تا سرآمد آن، كوچك باشد يا بزرگ، ، اذیت نشويد» (وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيراً أَوْ كَبِيراً إِلى أَجَلِهِ). «اين [كار] نزد خدا عادلانهتر و براى اقامه شهادت پابرجاتر، و براى جلوگيرى از شك و ترديد بهتر است» (ذلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنى أَلَّا تَرْتابُوا)، «[14] مگر آن كه داد و ستدی نقدى باشد و [جنس و مبلغ را] در ميان خود دست به دست كنيد که در آن صورت اشکالی ندارد ننويسيد» (إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدِيرُونَها بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَلَّا تَكْتُبُوها) «[15] و هنگامى كه [نقدى] خريد و فروش مىكنيد، شاهد بگيريد [به خصوص در مواردی که معامله سنگین است]» (وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبايَعْتُمْ).
«[16] و نبايد به نويسنده و شاهد [به خاطر اداى شهادت] ضرر برسد» (وَ لا يُضَارَّ كاتِبٌ وَ لا شَهِيدٌ) «كه اگر چنين كنيد، از فرمان خدا خارج شديد» (فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ) «و از خدا بترسید [و نسبت به او خویشتندار باشید]» (وَ اتَّقُوا اللَّهَ) «و خدا [احکام و آنچه از [1]آسیب رسیدن در زندگیتان جلوگیری میکند] به شما آموخت» (وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ) «و خدا به هر چیزی [از همه مصالح و مفاسد مردم] آگاه است [از این رو احکامش به صلاح مردم است]» (وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ).
ترجمه مزجی جدید و ساده قرآن، ص 49
283. «هر گاه در سفر بوديد و نويسندهاى نيافتيد [تا قرار داد را بنويسد، ملاک] گرویای است [که در برابر بدهی] تحویل داده میشود» (وَ إِنْ كُنْتُمْ عَلى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا كاتِباً فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ)؛ «پس اگر به یکدیگر اطمينان دارید [گروی (وثیقه) لازم نیست]» (فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً) «پس در اين صورت بدهکار كه امين شمرده شده، بايد امانتش [یعنی بدهی که در حقیقت مانند امانت بر عهده او است] را بپردازد و باید از خدا بترسد که پروردگار او [و همه امور زندگی بدهکار به دست او] است» فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ) «و شهادت را كتمان نكنيد» (وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ) «و هر كس آن را پنهان كند، همانا که درونی گنهكار دارد» (وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ) «و خدا نسبت به آنچه آنجام مىدهيد، داناست [از این رو مبادا تخلفی صورت پذیرد!]» (وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ).
284. خدا مالک همه چیز
«آنچه در آسمانها و زمين است، از آن خداست و [به تبع آنها شما و به تبع شما، آنچه در درون شماست نیز در حیطه احاطه و مِلک و آگاهی خداست؛ از این رو] اگر آنچه را در دل داريد، آشكار سازيد يا پنهان كنيد، خدا حساب آن را از شما خواهد کشید» (لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ)، «پس هر كس را كه بخواهد [و شايسته بداند] میآمرزد و هر كس را بخواهد [و مستحق ببيند] مجازات مىكند» (فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ) «[و بدانید] یقیناً خدا بر هر چیزی تواناست» (وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ).
هم نسبت به همه چيز اين جهان آگاهى دارد و هم قادر است لياقتها و شايستگيها را مشخص كند و هم متخلفان را كيفر دهد.
285. ايمان و عمل
«پيامبر [] به آنچه از طرف پروردگارش بر او نازل شده، ايمان آورده است» (آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ) «و مؤمنان نيز همگی به خدا و فرشتگان او و كتابها و فرستادگان وى ايمان آوردهاند [و مىگويند:] ميان هیچیک از پيامبران او فرقى نمىگذاريم [و به همه آنها ایمان داریم]» (وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ؛ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ) «و [افزون بر ایمان آوردن، در مقام عمل کردن نیز] گفتند: شنيديم [و فهميديم] و اطاعت كرديم» (وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا)؛ «پروردگارا! [انتظار] آمرزش تو را [داريم] و بازگشت [همه ما] به سوى تو است» (غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ).
286. «خدا هيچ كس را جز به اندازه توانش تكليف نمىكند [از این رو اگر کسی به تکلیفش به تمامه عمل کند، در بالاترین درجه خواهد بود]» (لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها)؛ «[و هر کس] هر كار [نيكى] آنجام دهد به سود خود او است و هر كار [بدى] مرتکب شود، به زيان خود او است» (لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ).
«[و از آنجا که معمولاً در برابر تکلیف کوتاهیهایی اتفاق میافتد و خطر عذاب اخروی وجود دارد، مؤمنان عرضه میدارند:] پروردگارا! اگر ما [تکلیف و وظیفه را] به دست فراموشی سپردیم [یا: اهمیت لازم را ندادیم و] يا خطا کرديم، ما را مؤاخذه مكن» (رَبَّنا! لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِينا أَوْ أَخْطَأْنا). «پروردگارا! تکلیف طاقتفرسا [و عذابآور] بر دوش ما قرار مده، آن چنانكه بر پیشینیان [به كيفر گناهان و طغيانشان] قرار دادى» (رَبَّنا! وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنا). «پروردگارا! آنچه تاب تحمّلش را نداریم، بر دوش ما بار مکن» (رَبَّنا! وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ) «و از ما درگذر و ما را بیامرز و به ما رحم کن!» (وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا!) «تو مولى و سرپرست مایى! پس ما را بر جمعيت كافران پيروز گردان» (أَنْتَ مَوْلانا! فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ).
پايان سوره بقره
ترجمه مزجی جدید و ساده قرآن، ص 50
سوره آل عمران
(مدنی؛ 200 آیه)
1. بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
(الم) رمزی بین پیامبر اکرم ص و خداست.
2. «خدا، که هيچ خدایی جز او نيست» (اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ)؛ «زنده و قائم به ذات [و برپادارنده هستی] است» (الْحَيُّ الْقَيُّومُ)،
3. «[ای پیامبر، چنین خدایی] قرآن را به حق بر تو نازل کرد كه تصدیق کننده کتابهای آسمانی [اصلی و تحریفنشده] پیش از خود است» (نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ) «و تورات و انجيل را پيش از آن براى هدايت مردم فرو فرستاد» (وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ ...)
4. (... مِنْ قَبْلُ هُدىً لِلنَّاسِ) «و [نیز] فرقان را نازل كرد [كه جدا کننده حق از باطل است]» (وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ)؛ «[و در نهایت، پس از اتمام حجت] كسانى كه به آيات خدا كافر شدند، كيفر شديدى دارند» (إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ) «و خدا شکستناپذیر و صاحب انتقام است» (وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ).
5. «[و در تکمیل تهدید خود میافزاید:] هيچ چيز در زمين و آسمان از خدا پنهان نیست» (إِنَّ اللَّهَ لا يَخْفَى عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ).
6. جلوهای از علم و قدرت خدا: «او كسى است كه شما را در رحمها [یِ مادران] آن گونه كه مىخواهد تصوير مىكند» (هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحامِ كَيْفَ يَشاءُ)؛ «[آرى!] هيچ معبودى جز او نیست؛ خدای شکستناپذیر و حکیم [و فرزانه]» (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ).
7. محکم و متشابه
«او كسى است كه اين كتاب را بر تو نازل كرد كه بخشى از آن آيات محكم است [یعنی به دلیل شدت ظهور معنا امکان سوء استفاده از آن وجود ندارد] كه اساس و شالوده اين كتاب است و باقی آیات آن متشابه است [یعنی آیاتی که امکان سوء استفاده از آنها وجود دارد، هرچند معانی آنها روشن باشد.]» (هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ).
تذکر: برای «محکم» و «متشابه» تفاسیر دیگری نیز مطرح است و آنچه بیان شد، دیدگاه نگارنده است.
«اما كسانى كه در قلوبشان انحراف است، با هدف فتنهانگیزی و تأویل آیات به سراغ متشابهات میروند، در حالى كه تفسير آن را جز خدا و راسخان در علم نمىدانند.» (فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ).
مطابق برخی روایات، مراد از راسخان در علم اهل بیت- علیهم السلام- هستند.
«[مؤمنان راستین یا راسخان در علم] مىگويند: ما به همه آنها [محکمات و متشابهات] ايمان آوردهايم؛ [چرا كه] همه از سوى پروردگار ما است» (يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا) «و [لیکن] جز خردمندان درنمییابند» (وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ).
8. «پروردگارا! دلهاى ما را پس از آن كه هدايتمان کردی، منحرف مگردان!» (رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا) «و از سوى خود رحمتى بر ما ببخش؛ زيرا تو بسيار بخشندهاى» (وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ).
9. «پروردگارا! تو مردم را بیتردید در آن روزى كه شکی در آن نيست، جمع خواهى كرد (رَبَّنا إِنَّكَ جامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ)؛ «زيرا خدا از وعده خود تخلف نمىكند» (إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ).
بسم الله الرحمن الرحیم
