ترجمه مزجی جدید و ساده قرآن، ص 31

197. «حجّ در ماه‌هاى معينى است[شوال، ذى القعده و ذى الحجه]» (الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ)، «پس کسی كه حجّ را [با بستن احرام] بر خود واجب کرد، [بايد بداند که] در حجّ آميزش با زنان، و گناه و جدال [که فضای مناسب برای رشد معنوی و تعالی انسان را تضعیف می‌کنند، روا و جایز] نيست» (فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ) «و آنچه را از كارهاى خير آن‌جام مى‏دهيد، خدا مى‏داند [و خوب و بد، همه چیز، در محضر او است]» (وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ) «و [از این مناسک و عبادات برای آخرت خود] زاد و توشه برگیرید و [بدانید که] بهترين زاد و توشه‏ خویشتن‌داری و تقواست» (وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى)،‏ «و اى خردمندان! از من پروا کنید [و خوشتن‌دار باشید و مرتکب محرمات احرام نشوید!]» (وَ اتَّقُونی يا اُلِي الْأَلْبابِ).

198. «[ضمناً برخلاف باور خرافی مشرکان مکه در ایام حج] اشکالی ندارد كه [با داد و ستد] از فضل پروردگارتان [روزی] به دست آورید» (لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ)؛ «پس هنگامى كه از عرفات [به سوی مشعر] حرکت کردید، در مشعر الحرام خدا را ياد [و عبادت] كنيد» (فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ) «و یاد کنید [و بخوانید] او را همان گونه كه شما را به آن راهنمایی کرد و این درحالی است که شما پیش‌تر از جاهلان [به مناسک و عبادات] بودید.» (وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ).

199. «سپس از آن‌جا كه مردم كوچ مى‏كنند [از مشعر الحرام به سوى مِنى] كوچ كنيد» (ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ‏ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ)، «و از خدا طلب آمرزش كنيد [به خصوص در منی و عرفات] كه خدا بسیار آمرزنده و همواره مهربان است» (وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ).

200. «[عرب جاهلی عادت داشت پس از آن‌جام اعمال حج، در منی به بیان افتخارات آبائی و اجدادی خود می‌پرداخت؛ خدای متعال در راستای تصحیح این عادت می‌فرماید:] پس هنگامى كه مناسك [حجّ] خود را آن‌جام داديد، خدا را یاد کنید همان گونه كه پدرانتان را ياد مى‏‌کنید، بلكه از آن هم بيشتر و بهتر!» (فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً).

«[در این خصوص مردم دو دسته‌ هستند:] برخی مى‏گويند: پروردگارا! در دنيا به ما نيكى عطا فرما! ولى در آخرت بهره‏اى ندارند» (فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ)،

201. «و برخی نیز مى‏گويند: پروردگارا! در دنیا و آخرت به ما نيكى عطا کرده و ما را از عذاب آتش محافظت بفرما!» (وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ).

202. «آنان از آنچه به دست آورده‌اند، بهره‏اى دارند و خدا سريع الحساب است! [و خیلی زود و با سرعت به حساب آن‌ها خواهد رسید]» (اُلائِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ).

ترجمه مزجی جدید و ساده قرآن، ص 32

203. «خدا را در روزهاى معينى ياد كنيد [كه روزهای 11 الی 13 ماه ذوالحجه در منى است‏]» (وَ اذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُوداتٍ)، «اما کسی كه عجله كند و [واجبات منی را] در دو روز آن‌جام دهد [و برود]، گناهى نکرده، و کسی كه تأخير كند [و سه روز ایام وقوف را بماند و بعد برود نيز] گناهى مرتکب نشده، مشروط به این‌که [از محرّمات خودداری کرده و] تقوا پيشه كنند [ولی هر کس محرّمات را آن‌جام داده باشد، باید سه روز را بماند و نمی‌تواند زودتر برود]» (فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقى‏) «و از خدا بترسید [و به دستورهای او عمل کنید] و بدانيد به سوى او محشور خواهيد شد [و پاداش و جزای اعمالتان را نزد او خواهید یافت!]» (وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ).

204. رسوایی یک منافق!

« در بین مردم کسی هست [اخنس بن شريق] كه سخنانش در [در باره]‌‌ زندگى دنيا مايه شگفتی [و خوشحالی] تو مى‏شود» (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا) «و خدا را نیز بر [یکدلی و صداقت و] درستی آنچه در قلب او است، گواه می‌گیرد، و این درحالی است که او بدترین دشمنان است» (وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى‏ ما فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ)،

205. «و [ویژگی او چنین است که] چون روی برمی‌گرداند [و از نزد تو خارج می‌شود] می‌کوشد در زمین فساد و تباهی برقرار کند و کشاورزی و دودمان [آدمیان] را بر باد دهد، و خدا فساد و تباهی را دوست ندارد [و عامل آن را مجازات می‌کند]» (وَ إِذا تَوَلَّى سَعى‏ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ).

206. «و اگر به او گفته شود: از خدا بترس! غرور و خودبرتربینی‌اش به گناه [زبانه می‌کشد و] تمام وجودش را فرا می‌گیرد [و مانع از پذیرش حق می‌شود]» (وَ إِذا قِيلَ لَهُ: اتَّقِ اللَّهَ! أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ) «پس دوزخ او را بس است و چه بد جايگاهى است!» (فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ)!

207. لیلة المبیت (از فضائل تاریخی و مهم حضرت علی ع)

«[در برابر منافق فوق‌الذکر و امثال او،] در بین مردم هست کسی كه [همچون حضرت علی ع] جان خود را در برابر خشنودى خدا مى‏فروشد، و خدا نسبت به بندگانش رئوف و مهربان است [و جانی که خود به آن‌ها داده، از آن‌ها به بهایی گزاف می‌خرد!]» (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ).

208. راه نجات

«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، همگى به جرگه تسلیم [در برابر خدا و سلامت ناشی از آن] وارد شوید» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً) «و از [نقشه‌های پی در پی] و گام‌هاى شيطان پيروى نكنيد كه او دشمنی آشكار برای شما است» (وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ).

209. «ولی اگر بعد از [اين همه] نشانه‏های روشن كه برای شما آمد، لغزش كنيد [و تسليم وسوسه‏هاى شيطان شويد]، بدانيد [نمی‌توانید از پنجه عدالت خدا فرار کنید؛ زیرا] خدا شكست‏ناپذيرِ حكيم است [یعنی صاحب علمی که موجب می‌شود هرچیزی را بدون نقص و در عالی‌ترین تراز امکانی آن تحقق ببخشد (والله العالم)]» (فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْكُمُ الْبَيِّناتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ).

210. «آيا [منکران حق پس از اتمام حجت] جز این انتظار دارند كه خدا و فرشتگان در سايه‏هایی از ابر به سوى آن‌ها بيايند [تا باورشان شود؟! و حال آن‌که هم محال است و هم با وجود این همه دلائل روشن ضرورتی ندارد]» (هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ) «[اما این انتظارهای بی‌جا خیلی دیر است] و كار [اتمام حجت یا عذاب و یا هلاکت آن‌ها] پايان گرفته» (وَ قُضِيَ الْأَمْرُ) «و همه امور به سوى خدا باز گردانده می‌شود [و هیچ‌کس را جز او اختیاری نیست]» (وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ).

ترجمه مزجی جدید و ساده قرآن، ص 33

211. «از بنى اسرائيل [که همانند افراد فوق‌الذکر هستند] بپرس؛ چه نشانه‏هاى روشنى به آن‌ها داديم!» (سَلْ بَنِي إِسْرائِيلَ كَمْ آتَيْناهُمْ مِنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ) «و كسى كه نعمت [هدایت] خدا را پس از آن كه به او رسید، [به کفر] تبديل كند [و از آن سوء استفاده نمايد، بداند که] کیفر خدا شدید است [و خدا او را به شدت کیفر خواهد کرد]» (وَ مَنْ يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ).

212. مؤمنان و کافران در دنیا و آخرت

«زندگى دنيا براى كافران زينت داده شده است» (زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَياةُ الدُّنْيا) «و [بر همین اساس] افراد با ايمان را [که به دنیا عُلقه‌ای ندارند] به باد تمسخر مى‏گيرند» (وَ يَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا) «و اين در حالى است كه افراد با تقوا در قيامت از آن‌ها [در مقام و جایگاهی] برتر هستند»‏ (وَ الَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ) «و [برتری فراوان متقیان تعجب‌برانگیز نیست؛ زیرا در پاداش دادن صِرف اعمال انسان ملاک نیست و] خدا هر كس را بخواهد بى‏حساب روزى مى‏دهد» (وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ).

213. «[راه کافران و مؤمنان از اول جدا نبود بلکه] انسان‌ها [در آغاز] همه امت واحدى بودند» (كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً) «[ولی تعارض منافع و گسترش جوامع انسانی باعث بروز اختلاف و موجب نیازمندی به قوانین و مقررات شد]؛ پس خدا پيامبران را بشارت دهنده و انذار كننده برانگیخت» (فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ) «و با آن‌ها كتاب آسمانى را به حق نازل كرد تا در ميان مردم در آنچه اختلاف داشتند، داوری و حكومت كند» (وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ) «و [آرامش حاصل از داوری و حکومت کتاب آسمانی دیری نپایید و اختلاف کتاب‌ها را نیز در بر گرفت و عجیب این‌که علت اختلاف از خارج تحمیل نشد بلکه] خود كسانى كه كتاب آسمانى به آن‌ها داده شده بود، بعد از آن‌که دلایل روشن برایشان آمد، به خاطر [حسادت] و برتری‌جویی در آن اختلاف كردند» (وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ) «پس خدا به إذن و اراده خویش مؤمنان را در خصوص حقی که در باره آن اختلاف کرده بودند، هدایت نمود [و کافران را واگذاشت تا در اختلاف و گمراهی سردرگم بمانند]» (فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ) «و خدا هر كه را بخواهد [و لايق ببيند] به راه مستقيم هدايت مى‏كند» (وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ).

214. امتحان و نصرت الهی

«[ایمان باید با عمل همراه باشد:] آيا گمان کرده‌اید وارد بهشت مى‏شويد درحالی که هنوز مبتلا به داستان پیشینیان نشده‌اید؟!» (أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ) «[همان‌ها كه] گرفتار سختی‌ها و زيان‌ها شده و متزلزل و مضطرب گردیدند تا آن‌جا که پيامبر و افرادى كه با او ايمان آورده بودند، گفتند: پس يارى خدا كجاست؟» (مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى‏ نَصْرُ اللَّهِ؟) «[خدا در باره چنین شرایطی می‌فرماید:] آگاه باشيد! بی‌تردید يارى خدا نزديك است» (أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ).

215. انفاق مال و جان

«از تو می‌پرسند چه چيز را انفاق كنند؟» (يَسْئَلُونَكَ ماذا يُنْفِقُونَ ؟) «بگو: [مهم این نیست که چه چیزی را انفاق می‌کنید بلکه مهم این است که در چه راهی انفاق کنید؛ از این رو بدانید] هر چیز خوبی كه انفاق مى‏كنيد براى پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و مستمندان و واماندگان در راه است» (قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ) «و هر كار خير [یا انفاقی] که می‌کنید، خدا از آن آگاه است [و اجرتان از بین نخواهد رفت]» (وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ).

ترجمه مزجی جدید و ساده قرآن، ص 34

216. آيه گذشته عمدتاً در مورد انفاق اموال بود و در اين آيه سخن از انفاق جان‌ها در راه خداست. مى‏فرمايد: «جنگ [با دشمن] بر شما مقرر شده است در حالى كه از آن اكراه داريد» (كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ)؛ «و [به طور کلی بدانید که] چه بسا از چيزى خوشتان نیاید، در حالى كه براى شما خوب و خير است» (وَ عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ) «و [بر عکس] چه بسا چيزى را دوست دارید درحالی‌که براى شما بد و شرّ است» (وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ) «و خدا [مصلحت شما و عاقبت کار را] مى‏داند و شما نمى‏دانيد» (وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).

217. جنگ در ماه‌های حرام

«از تو در باره جنگ كردن در ماه‌هاى حرام می‌پرسند [که آیا جایز است یا حرام؟]» (يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ) «به آن‌ها بگو: جنگ در آن [ماه‌ها یعنی رجب، ذى القعده، ذى الحجه و محرم گناهی] بزرگ است» (قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ) «ولی [این حکم نباید موجب سوء استفاده دشمن شود؛ از این رو بدانید] مانع ایجاد کردن در راه خدا [به هر شکل که باشد] و [ناسپاسی و] كفر ورزيدن نسبت به او و هتك حرمت مسجد الحرام، و بیرون كردن اهلش از آن، نزد خدا از جنگ در ماه‌های حرام مهم‌تر است» (وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ) «و ايجاد فتنه [و منحرف کردن مردم از دين خدا و شرک و بت‌پرستی] از قتل هم بالاتر است» (وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ) «و مشرکان دائماً با شما مى‏جنگند تا اگر بتوانند شما را از دينتان باز گردانند [و به کم‌تر قانع نیستند]» (وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا) بنابراين، محكم در برابر آن‌ها بايستيد، و به وسوسه‏هاى آن‌ها در زمينه ماه حرام و غير آن اعتنا نكنيد و بعد به مسلمانان در زمينه بازگشت از دين خدا هشدار جدى داده مى‏گويد: «[از این رو محکم در برابر آن‌ها بایستید و] از شما کسانی که مرتد شوند و از دينشان برگردند و در حال كفر بميرند، تمام اعمال خوبشان در دنيا و آخرت بر باد مى‏رود و آن‌ها اهل دوزخ‌اند و جاودانه در آن مى‏مانند» (وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَاُلائِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ اُلائِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ).

218. در برابر کسانی که مرتد شدند، «كسانى كه ايمان آوردند و كسانى كه هجرت کرده و در راه خدا جهاد نمودند، به رحمت خدا اميد دارند و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است» (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اُلائِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ).

آرى! اين گروه در پرتو اين سه كار بزرگ (ايمان، هجرت و جهاد) اگر مرتكب اشتباهاتى نيز بشوند ممكن است مشمول عنايات و مغفرت الهى گردند.

219. اولین حکم شراب و قمار

«[حکم شراب و قمار مانند حکم حجاب در چند مرحله و به تدریج نازل شد. در مرحله نخست فرمود:] از تو در باره شراب و قمار می‌پرسند» (يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ) «بگو: در اين دو گناه بزرگ و منافعى [مانند سود حاصل از ساخت یا تجارت شراب و بردن مال دیگری در قمار یا ساخت و تجارت ابزار قمار] براى مردم است، ولى گناه آن‌ها از نفعشان بيشتر است» (قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما).

«و [نیز] از تو می‌پرسند: چه چيز انفاق كنند؟» (وَ يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ ؟)

«بگو: [هرچیز می‌خواهید انفاق کنید ولی ] از مازاد نيازمندي‌هايتان باشد» (قُلِ الْعَفْوَ). ممکن است مراد از «عفو» بخشودن گناه و خطای دیگران باشد که در این صورت انفاق در مورد یک امر معنوی به کار رفته است.

«خدا آيات خود را چنين روشن بيان مى‏كند، امید که بینديشید» (كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ).

ترجمه مزجی جدید و ساده قرآن، ص 35

220. «[... بیندیشید] در [در باره مصالح و امور] دنيا و آخرت» (فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ).

« در باره [دخالت در امور مالی و زندگی با] يتيمان از تو می‌پرسند» (وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتامى‏) «بگو: اصلاح كار آنان بهتر است [از ترک ورود به امور مالی آن‌ها]» (قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ) «و اگر زندگى خود را با آنان بياميزيد [مانعى ندارد] آن‌ها برادر شما هستند» (وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ)؛ «و [از این رو قرآن به مسلمانان گوشزد مى‏كند كه شانه خالى كردن از زير بار مسئوليّت سرپرستى يتيمان و آن‌ها را به حال خود واگذاردن، كار درستى نيست؛ بلکه باید با نیت اصلاحی و رعایت نفع آنان به تدبیر کار آنان پرداخت و البته] خدا مفسد را از مصلح مى‏شناسد» (وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ) «و اگر خدا بخواهد بر شما سخت می‌گيرد و به زحمت می‌اندازد [و دستور می‌دهد در عین سرپرستی آن‌ها، اموالشان را به طور کامل از اموال خود جدا کنید، ولى خدا بر شما آسان گرفت]؛ چراکه خدا شكست‏ناپذيرِ حكيم است [یعنی صاحب علمی که موجب می‌شود هرچیزی را بدون نقص و در عالی‌ترین تراز امکانی آن تحقق ببخشد (والله العالم)]». (وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ).

221. ازدواج با زنان مشرک

«[برخی در باره ازدواج با زنان مشرک و بت‌پرست پرسیدند، خدا در پاسخ فرمود:] با زنان مُشرك ازدواج نكنيد تا زمانی ‌که ايمان بیاورند» (وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ) «و [ایمان به قدری مهم است که] یک کنیز با ايمان از زن آزاد مشرک هر چند [زيبايى یا ثروتش] شما را به اعجاب آورد، بهتر است [زیرا در عاقبت‌بخیری مرد و تربیت فرزندان و بسیاری مسائل دیگر دخیل و مؤثر است]» (وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ).

«[از سوی دیگر] دختران خود را [نيز] به مردان مشرک ندهید تا زمانی‌که ايمان بیاورند و يك برده با ايمان از يك مرد آزاد مشرک بهتر است، هر چند [مال و موقعيت و زيبايى او] شما را به شگفتی وادارد» (وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ)؛ «[علت این حکم این است که] مشركان به سوى آتش دعوت مى‏كنند، در حالى كه خدا به توفیق خود [یا بدون این‌که کسی یا چیزی او را ناگزیر کرده باشد] به بهشت و آمرزش دعوت می‌کند [و این دعوت در رفتار و گفتار مرد و زن مؤمن جاری شده و تجلی می‌یابد]» (اُلائِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ) «و [خدا حکمت‌ برخی احکام و] آيات خود را براى مردم روشن مى‏کند؛ امید که توجه کرده و حقایق را دریابند.» (وَ يُبَيِّنُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ).

222. نحوه تعامل با زنان حائض

«از تو در باره عادت زنانه می‌پرسند، بگو: چيز رنج‌آورى است» (وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً) «[از این رو] از زنان حائض [از آمیزش] كناره‌گيرى کنید و به آن‌ها نزدیک نشوید [به جهت آمیزش] تا پاك شوند [و سپس غسل کنند]» (فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ) «پس وقتی طهارت کسب کردند [غسل کردند]، از طريقى كه خدا به شما فرمان داده با آن‌ها آميزش كنيد كه خدا کسانی که بسیار توبه می‌کنند و نیز کسانی که طهارت کسب می‌کنند، را دوست دارد» (فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ). دقت شود:‌ مسئله جواز نزدیکی قبل از کسب طهارت بین فقها اختلافی است و دلیل آن اختلاف در فهم آنان از آیه است؛ از این رو مقلدان باید به مرجع تقلید خود رجوع کنند.

223. «[باید توجه داشت که حکمت آمیزش تولید مثل است؛ یعنی] همسران شما محل بذرافشانى شما هستند» (نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ) «پس هر زمان بخواهيد مى‏توانيد با آن‌ها آميزش کنید» (فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ) «و [با عمل صالح و آوردن فرزند و پرورش شایسته آنان، آثار نيكى] براى آخرت خود از پيش بفرستيد» (وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) «و از خدا بترسید [و نسبت به او خویشتن‌دار باشید و به دستورهایش عمل کنید و از ظلم بپرهیزید] و بدانيد او را ملاقات خواهيد كرد [و حساب و کتابتان به دادگاه عدل او کشیده خواهد شد]، و به مؤمنان بشارت ده [که در نتیجه اطاعت و تقوا نجات و رستگاری از آنِ آنان است]» وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ).

224. «خدا را [بی‌جهت] در معرض سوگندهاى خود قرار ندهيد که نيكى كنيد، و تقوا پيشه سازيد، و در ميان مردم اصلاح كنيد [و چنین کارهایی نیازی به سوگند ندارد و سوگند به خدا تنها برای موارد و اهداف مهم و حساس است]!» (وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ) «و [بدانيد] خدا شنوا و داناست [و به سوگندها و نیات شما اشراف کامل دارد]» (وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ).

https://eitaa.com/jotting