785) ترجمه مزجی ساده و جدید قرآن/ 7 (بقره، ص 31-35)
ترجمه مزجی جدید و ساده قرآن، ص 31
197. «حجّ در ماههاى معينى است[شوال، ذى القعده و ذى الحجه]» (الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ)، «پس کسی كه حجّ را [با بستن احرام] بر خود واجب کرد، [بايد بداند که] در حجّ آميزش با زنان، و گناه و جدال [که فضای مناسب برای رشد معنوی و تعالی انسان را تضعیف میکنند، روا و جایز] نيست» (فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ) «و آنچه را از كارهاى خير آنجام مىدهيد، خدا مىداند [و خوب و بد، همه چیز، در محضر او است]» (وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ) «و [از این مناسک و عبادات برای آخرت خود] زاد و توشه برگیرید و [بدانید که] بهترين زاد و توشه خویشتنداری و تقواست» (وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى)، «و اى خردمندان! از من پروا کنید [و خوشتندار باشید و مرتکب محرمات احرام نشوید!]» (وَ اتَّقُونی يا اُلِي الْأَلْبابِ).
198. «[ضمناً برخلاف باور خرافی مشرکان مکه در ایام حج] اشکالی ندارد كه [با داد و ستد] از فضل پروردگارتان [روزی] به دست آورید» (لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ)؛ «پس هنگامى كه از عرفات [به سوی مشعر] حرکت کردید، در مشعر الحرام خدا را ياد [و عبادت] كنيد» (فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ) «و یاد کنید [و بخوانید] او را همان گونه كه شما را به آن راهنمایی کرد و این درحالی است که شما پیشتر از جاهلان [به مناسک و عبادات] بودید.» (وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ).
199. «سپس از آنجا كه مردم كوچ مىكنند [از مشعر الحرام به سوى مِنى] كوچ كنيد» (ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ)، «و از خدا طلب آمرزش كنيد [به خصوص در منی و عرفات] كه خدا بسیار آمرزنده و همواره مهربان است» (وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ).
200. «[عرب جاهلی عادت داشت پس از آنجام اعمال حج، در منی به بیان افتخارات آبائی و اجدادی خود میپرداخت؛ خدای متعال در راستای تصحیح این عادت میفرماید:] پس هنگامى كه مناسك [حجّ] خود را آنجام داديد، خدا را یاد کنید همان گونه كه پدرانتان را ياد مىکنید، بلكه از آن هم بيشتر و بهتر!» (فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً).
«[در این خصوص مردم دو دسته هستند:] برخی مىگويند: پروردگارا! در دنيا به ما نيكى عطا فرما! ولى در آخرت بهرهاى ندارند» (فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ)،
201. «و برخی نیز مىگويند: پروردگارا! در دنیا و آخرت به ما نيكى عطا کرده و ما را از عذاب آتش محافظت بفرما!» (وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ).
202. «آنان از آنچه به دست آوردهاند، بهرهاى دارند و خدا سريع الحساب است! [و خیلی زود و با سرعت به حساب آنها خواهد رسید]» (اُلائِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ).
ترجمه مزجی جدید و ساده قرآن، ص 32
203. «خدا را در روزهاى معينى ياد كنيد [كه روزهای 11 الی 13 ماه ذوالحجه در منى است]» (وَ اذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُوداتٍ)، «اما کسی كه عجله كند و [واجبات منی را] در دو روز آنجام دهد [و برود]، گناهى نکرده، و کسی كه تأخير كند [و سه روز ایام وقوف را بماند و بعد برود نيز] گناهى مرتکب نشده، مشروط به اینکه [از محرّمات خودداری کرده و] تقوا پيشه كنند [ولی هر کس محرّمات را آنجام داده باشد، باید سه روز را بماند و نمیتواند زودتر برود]» (فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقى) «و از خدا بترسید [و به دستورهای او عمل کنید] و بدانيد به سوى او محشور خواهيد شد [و پاداش و جزای اعمالتان را نزد او خواهید یافت!]» (وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ).
204. رسوایی یک منافق!
« در بین مردم کسی هست [اخنس بن شريق] كه سخنانش در [در باره] زندگى دنيا مايه شگفتی [و خوشحالی] تو مىشود» (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا) «و خدا را نیز بر [یکدلی و صداقت و] درستی آنچه در قلب او است، گواه میگیرد، و این درحالی است که او بدترین دشمنان است» (وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ)،
205. «و [ویژگی او چنین است که] چون روی برمیگرداند [و از نزد تو خارج میشود] میکوشد در زمین فساد و تباهی برقرار کند و کشاورزی و دودمان [آدمیان] را بر باد دهد، و خدا فساد و تباهی را دوست ندارد [و عامل آن را مجازات میکند]» (وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ).
206. «و اگر به او گفته شود: از خدا بترس! غرور و خودبرتربینیاش به گناه [زبانه میکشد و] تمام وجودش را فرا میگیرد [و مانع از پذیرش حق میشود]» (وَ إِذا قِيلَ لَهُ: اتَّقِ اللَّهَ! أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ) «پس دوزخ او را بس است و چه بد جايگاهى است!» (فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ)!
207. لیلة المبیت (از فضائل تاریخی و مهم حضرت علی ع)
«[در برابر منافق فوقالذکر و امثال او،] در بین مردم هست کسی كه [همچون حضرت علی ع] جان خود را در برابر خشنودى خدا مىفروشد، و خدا نسبت به بندگانش رئوف و مهربان است [و جانی که خود به آنها داده، از آنها به بهایی گزاف میخرد!]» (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ).
208. راه نجات
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد، همگى به جرگه تسلیم [در برابر خدا و سلامت ناشی از آن] وارد شوید» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً) «و از [نقشههای پی در پی] و گامهاى شيطان پيروى نكنيد كه او دشمنی آشكار برای شما است» (وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ).
209. «ولی اگر بعد از [اين همه] نشانههای روشن كه برای شما آمد، لغزش كنيد [و تسليم وسوسههاى شيطان شويد]، بدانيد [نمیتوانید از پنجه عدالت خدا فرار کنید؛ زیرا] خدا شكستناپذيرِ حكيم است [یعنی صاحب علمی که موجب میشود هرچیزی را بدون نقص و در عالیترین تراز امکانی آن تحقق ببخشد (والله العالم)]» (فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْكُمُ الْبَيِّناتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ).
210. «آيا [منکران حق پس از اتمام حجت] جز این انتظار دارند كه خدا و فرشتگان در سايههایی از ابر به سوى آنها بيايند [تا باورشان شود؟! و حال آنکه هم محال است و هم با وجود این همه دلائل روشن ضرورتی ندارد]» (هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ) «[اما این انتظارهای بیجا خیلی دیر است] و كار [اتمام حجت یا عذاب و یا هلاکت آنها] پايان گرفته» (وَ قُضِيَ الْأَمْرُ) «و همه امور به سوى خدا باز گردانده میشود [و هیچکس را جز او اختیاری نیست]» (وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ).
ترجمه مزجی جدید و ساده قرآن، ص 33
211. «از بنى اسرائيل [که همانند افراد فوقالذکر هستند] بپرس؛ چه نشانههاى روشنى به آنها داديم!» (سَلْ بَنِي إِسْرائِيلَ كَمْ آتَيْناهُمْ مِنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ) «و كسى كه نعمت [هدایت] خدا را پس از آن كه به او رسید، [به کفر] تبديل كند [و از آن سوء استفاده نمايد، بداند که] کیفر خدا شدید است [و خدا او را به شدت کیفر خواهد کرد]» (وَ مَنْ يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ).
212. مؤمنان و کافران در دنیا و آخرت
«زندگى دنيا براى كافران زينت داده شده است» (زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَياةُ الدُّنْيا) «و [بر همین اساس] افراد با ايمان را [که به دنیا عُلقهای ندارند] به باد تمسخر مىگيرند» (وَ يَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا) «و اين در حالى است كه افراد با تقوا در قيامت از آنها [در مقام و جایگاهی] برتر هستند» (وَ الَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ) «و [برتری فراوان متقیان تعجببرانگیز نیست؛ زیرا در پاداش دادن صِرف اعمال انسان ملاک نیست و] خدا هر كس را بخواهد بىحساب روزى مىدهد» (وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ).
213. «[راه کافران و مؤمنان از اول جدا نبود بلکه] انسانها [در آغاز] همه امت واحدى بودند» (كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً) «[ولی تعارض منافع و گسترش جوامع انسانی باعث بروز اختلاف و موجب نیازمندی به قوانین و مقررات شد]؛ پس خدا پيامبران را بشارت دهنده و انذار كننده برانگیخت» (فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ) «و با آنها كتاب آسمانى را به حق نازل كرد تا در ميان مردم در آنچه اختلاف داشتند، داوری و حكومت كند» (وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ) «و [آرامش حاصل از داوری و حکومت کتاب آسمانی دیری نپایید و اختلاف کتابها را نیز در بر گرفت و عجیب اینکه علت اختلاف از خارج تحمیل نشد بلکه] خود كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده بود، بعد از آنکه دلایل روشن برایشان آمد، به خاطر [حسادت] و برتریجویی در آن اختلاف كردند» (وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ) «پس خدا به إذن و اراده خویش مؤمنان را در خصوص حقی که در باره آن اختلاف کرده بودند، هدایت نمود [و کافران را واگذاشت تا در اختلاف و گمراهی سردرگم بمانند]» (فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ) «و خدا هر كه را بخواهد [و لايق ببيند] به راه مستقيم هدايت مىكند» (وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ).
214. امتحان و نصرت الهی
«[ایمان باید با عمل همراه باشد:] آيا گمان کردهاید وارد بهشت مىشويد درحالی که هنوز مبتلا به داستان پیشینیان نشدهاید؟!» (أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ) «[همانها كه] گرفتار سختیها و زيانها شده و متزلزل و مضطرب گردیدند تا آنجا که پيامبر و افرادى كه با او ايمان آورده بودند، گفتند: پس يارى خدا كجاست؟» (مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ؟) «[خدا در باره چنین شرایطی میفرماید:] آگاه باشيد! بیتردید يارى خدا نزديك است» (أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ).
215. انفاق مال و جان
«از تو میپرسند چه چيز را انفاق كنند؟» (يَسْئَلُونَكَ ماذا يُنْفِقُونَ ؟) «بگو: [مهم این نیست که چه چیزی را انفاق میکنید بلکه مهم این است که در چه راهی انفاق کنید؛ از این رو بدانید] هر چیز خوبی كه انفاق مىكنيد براى پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و مستمندان و واماندگان در راه است» (قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ) «و هر كار خير [یا انفاقی] که میکنید، خدا از آن آگاه است [و اجرتان از بین نخواهد رفت]» (وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ).
ترجمه مزجی جدید و ساده قرآن، ص 34
216. آيه گذشته عمدتاً در مورد انفاق اموال بود و در اين آيه سخن از انفاق جانها در راه خداست. مىفرمايد: «جنگ [با دشمن] بر شما مقرر شده است در حالى كه از آن اكراه داريد» (كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ)؛ «و [به طور کلی بدانید که] چه بسا از چيزى خوشتان نیاید، در حالى كه براى شما خوب و خير است» (وَ عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ) «و [بر عکس] چه بسا چيزى را دوست دارید درحالیکه براى شما بد و شرّ است» (وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ) «و خدا [مصلحت شما و عاقبت کار را] مىداند و شما نمىدانيد» (وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).
217. جنگ در ماههای حرام
«از تو در باره جنگ كردن در ماههاى حرام میپرسند [که آیا جایز است یا حرام؟]» (يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ) «به آنها بگو: جنگ در آن [ماهها یعنی رجب، ذى القعده، ذى الحجه و محرم گناهی] بزرگ است» (قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ) «ولی [این حکم نباید موجب سوء استفاده دشمن شود؛ از این رو بدانید] مانع ایجاد کردن در راه خدا [به هر شکل که باشد] و [ناسپاسی و] كفر ورزيدن نسبت به او و هتك حرمت مسجد الحرام، و بیرون كردن اهلش از آن، نزد خدا از جنگ در ماههای حرام مهمتر است» (وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ) «و ايجاد فتنه [و منحرف کردن مردم از دين خدا و شرک و بتپرستی] از قتل هم بالاتر است» (وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ) «و مشرکان دائماً با شما مىجنگند تا اگر بتوانند شما را از دينتان باز گردانند [و به کمتر قانع نیستند]» (وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا) بنابراين، محكم در برابر آنها بايستيد، و به وسوسههاى آنها در زمينه ماه حرام و غير آن اعتنا نكنيد و بعد به مسلمانان در زمينه بازگشت از دين خدا هشدار جدى داده مىگويد: «[از این رو محکم در برابر آنها بایستید و] از شما کسانی که مرتد شوند و از دينشان برگردند و در حال كفر بميرند، تمام اعمال خوبشان در دنيا و آخرت بر باد مىرود و آنها اهل دوزخاند و جاودانه در آن مىمانند» (وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَاُلائِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ اُلائِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ).
218. در برابر کسانی که مرتد شدند، «كسانى كه ايمان آوردند و كسانى كه هجرت کرده و در راه خدا جهاد نمودند، به رحمت خدا اميد دارند و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است» (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اُلائِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ).
آرى! اين گروه در پرتو اين سه كار بزرگ (ايمان، هجرت و جهاد) اگر مرتكب اشتباهاتى نيز بشوند ممكن است مشمول عنايات و مغفرت الهى گردند.
219. اولین حکم شراب و قمار
«[حکم شراب و قمار مانند حکم حجاب در چند مرحله و به تدریج نازل شد. در مرحله نخست فرمود:] از تو در باره شراب و قمار میپرسند» (يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ) «بگو: در اين دو گناه بزرگ و منافعى [مانند سود حاصل از ساخت یا تجارت شراب و بردن مال دیگری در قمار یا ساخت و تجارت ابزار قمار] براى مردم است، ولى گناه آنها از نفعشان بيشتر است» (قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما).
«و [نیز] از تو میپرسند: چه چيز انفاق كنند؟» (وَ يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ ؟)
«بگو: [هرچیز میخواهید انفاق کنید ولی ] از مازاد نيازمنديهايتان باشد» (قُلِ الْعَفْوَ). ممکن است مراد از «عفو» بخشودن گناه و خطای دیگران باشد که در این صورت انفاق در مورد یک امر معنوی به کار رفته است.
«خدا آيات خود را چنين روشن بيان مىكند، امید که بینديشید» (كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ).
ترجمه مزجی جدید و ساده قرآن، ص 35
220. «[... بیندیشید] در [در باره مصالح و امور] دنيا و آخرت» (فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ).
« در باره [دخالت در امور مالی و زندگی با] يتيمان از تو میپرسند» (وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتامى) «بگو: اصلاح كار آنان بهتر است [از ترک ورود به امور مالی آنها]» (قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ) «و اگر زندگى خود را با آنان بياميزيد [مانعى ندارد] آنها برادر شما هستند» (وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ)؛ «و [از این رو قرآن به مسلمانان گوشزد مىكند كه شانه خالى كردن از زير بار مسئوليّت سرپرستى يتيمان و آنها را به حال خود واگذاردن، كار درستى نيست؛ بلکه باید با نیت اصلاحی و رعایت نفع آنان به تدبیر کار آنان پرداخت و البته] خدا مفسد را از مصلح مىشناسد» (وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ) «و اگر خدا بخواهد بر شما سخت میگيرد و به زحمت میاندازد [و دستور میدهد در عین سرپرستی آنها، اموالشان را به طور کامل از اموال خود جدا کنید، ولى خدا بر شما آسان گرفت]؛ چراکه خدا شكستناپذيرِ حكيم است [یعنی صاحب علمی که موجب میشود هرچیزی را بدون نقص و در عالیترین تراز امکانی آن تحقق ببخشد (والله العالم)]». (وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ).
221. ازدواج با زنان مشرک
«[برخی در باره ازدواج با زنان مشرک و بتپرست پرسیدند، خدا در پاسخ فرمود:] با زنان مُشرك ازدواج نكنيد تا زمانی که ايمان بیاورند» (وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ) «و [ایمان به قدری مهم است که] یک کنیز با ايمان از زن آزاد مشرک هر چند [زيبايى یا ثروتش] شما را به اعجاب آورد، بهتر است [زیرا در عاقبتبخیری مرد و تربیت فرزندان و بسیاری مسائل دیگر دخیل و مؤثر است]» (وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ).
«[از سوی دیگر] دختران خود را [نيز] به مردان مشرک ندهید تا زمانیکه ايمان بیاورند و يك برده با ايمان از يك مرد آزاد مشرک بهتر است، هر چند [مال و موقعيت و زيبايى او] شما را به شگفتی وادارد» (وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ)؛ «[علت این حکم این است که] مشركان به سوى آتش دعوت مىكنند، در حالى كه خدا به توفیق خود [یا بدون اینکه کسی یا چیزی او را ناگزیر کرده باشد] به بهشت و آمرزش دعوت میکند [و این دعوت در رفتار و گفتار مرد و زن مؤمن جاری شده و تجلی مییابد]» (اُلائِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ) «و [خدا حکمت برخی احکام و] آيات خود را براى مردم روشن مىکند؛ امید که توجه کرده و حقایق را دریابند.» (وَ يُبَيِّنُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ).
222. نحوه تعامل با زنان حائض
«از تو در باره عادت زنانه میپرسند، بگو: چيز رنجآورى است» (وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً) «[از این رو] از زنان حائض [از آمیزش] كنارهگيرى کنید و به آنها نزدیک نشوید [به جهت آمیزش] تا پاك شوند [و سپس غسل کنند]» (فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ) «پس وقتی طهارت کسب کردند [غسل کردند]، از طريقى كه خدا به شما فرمان داده با آنها آميزش كنيد كه خدا کسانی که بسیار توبه میکنند و نیز کسانی که طهارت کسب میکنند، را دوست دارد» (فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ). دقت شود: مسئله جواز نزدیکی قبل از کسب طهارت بین فقها اختلافی است و دلیل آن اختلاف در فهم آنان از آیه است؛ از این رو مقلدان باید به مرجع تقلید خود رجوع کنند.
223. «[باید توجه داشت که حکمت آمیزش تولید مثل است؛ یعنی] همسران شما محل بذرافشانى شما هستند» (نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ) «پس هر زمان بخواهيد مىتوانيد با آنها آميزش کنید» (فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ) «و [با عمل صالح و آوردن فرزند و پرورش شایسته آنان، آثار نيكى] براى آخرت خود از پيش بفرستيد» (وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) «و از خدا بترسید [و نسبت به او خویشتندار باشید و به دستورهایش عمل کنید و از ظلم بپرهیزید] و بدانيد او را ملاقات خواهيد كرد [و حساب و کتابتان به دادگاه عدل او کشیده خواهد شد]، و به مؤمنان بشارت ده [که در نتیجه اطاعت و تقوا نجات و رستگاری از آنِ آنان است]» وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ).
224. «خدا را [بیجهت] در معرض سوگندهاى خود قرار ندهيد که نيكى كنيد، و تقوا پيشه سازيد، و در ميان مردم اصلاح كنيد [و چنین کارهایی نیازی به سوگند ندارد و سوگند به خدا تنها برای موارد و اهداف مهم و حساس است]!» (وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ) «و [بدانيد] خدا شنوا و داناست [و به سوگندها و نیات شما اشراف کامل دارد]» (وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ).