ترجمه مزجی جدید و ساده قرآن

سیدمحمدحسن جواهری

فایل وردی در وبگاه ذیل موجود است:

http://javahery.blogfa.com/

سوره فاتحة الکتاب (مکی)

1. «به نام خدا بخشنده مهربان» (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ).

«حمد و ستايش مخصوص خداى است كه پروردگار جهانيان است» (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ).

3. «خداى كه بخشنده و مهربان است [و رحمت عامش در دنیا شامل همگان و رحمت خاصش در آخرت شامل مؤمنان است]» (الرَّحْمانِ الرَّحِيمِ).

4. «خداى كه مالك روز جزاست» (مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ).

5. اینک در برابر خدایی با اوصاف فوق می‌گوییم: «تنها تو را مى‏پرستم و تنها از تو يارى مى‏جويم» (إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ).

6. «ما را به راه راست هدايت فرما!» (اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ).

7. «راه كسانى [چون پيامبران، صدّيقان، شهيدان و صالحان‏] كه به آنان نعمتِ [ايمان، عمل شايسته و اخلاق حسنه‏] عطاكردى؛ هم آنان كه نه مورد خشم تواند و نه گمراه‏اند.» (صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ).

سوره بقره/ 286 آیه و مدنی

1. الف لام میم. (الم‏)

2. «اين همان كتاب با عظمت است كه هيچ گونه ترديد در [وحى بودن و حقّانيّت‏] آن وجود ندارد» (ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ)؛ «[کتابی که] مايه هدايت پرهيزكاران است» (هُدىً لِلْمُتَّقِينَ).

3. با تقوایان و کافران

«آن‌ها كسانى هستند كه به غيب ايمان دارند» (الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ) «و نماز را برپا مى‏دارند» (وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ) «و از تمام مواهبى كه به آن‌ها روزى داده‏ايم انفاق مى‏كنند» (وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ).

4. « و [نیز] آنان كه به آنچه بر تو و آنچه پيش از تو نازل شده [از کتاب‌های آسمانی و دستورهای دینی] ايمان می‌آورند» (وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ) «و به قیامت [نیز] یقین دارند» (وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ).

5. اين آيه، اشاره‏اى است به نتيجه و پايان كار مؤمنانى كه صفات پنج‌گانه فوق را در خود جمع كرده‏اند، مى‏فرماید: «آن‌ها بر مسير هدايت پروردگارشان هستند» (أُولائِكَ عَلى‏ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ) «و آن‌ها رستگارند» (و أُولائِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ).

ترجمه مزجی جدید و ساده قرآن، ص 3

6. در مقابل افراد با تقوا کافران لجوج و سرسخت قرار دارند: «آن‌ها كه كافر شدند [و در كفر و بى‏ايمانى سخت و لجوج‌اند] براى آن‌ها تفاوتی ندارد كه از عذاب الهى بترسانى‌ يا نترسانى، ايمان نخواهند آورد» (إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ).

7. چرا برایشان فرقی نمی‌کند؟ زیرا آن‌ها چنان در كفر و دشمنی فرو رفته‏اند كه حسّ تشخيص را از دست داده‏اند: «خدا [به كيفر كفرشان‏] بر دل‌ها و گوشهايشان مهر نهاده، و بر چشمهاشان پرده [غفلت] افكنده شده» (خَتَمَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَ عَلى‏ سَمْعِهِمْ وَ عَلى‏ أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ) که در نتیجه «براى آن‌ها عذاب بزرگی است» (وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ). بی‌تردید انسان تا به اين مرحله نرسيده باشد امکان هدایت برای او هست، ولی هنگامى كه حس تشخيص را بر اثر گناه زیاد از دست بدهد، ديگر راه نجاتى براى او نيست؛ زیرا ابزار شناخت ندارد و طبيعى است كه عذاب عظيم در انتظار چنین کسی باشد.

8. منافقان

گروه سوم منافقان هستند که از کافران بدترند. اینان « شماری از مردم‌اند كه مى‏گويند به خدا و روز قيامت ايمان آورده‏ايم در حالى كه ايمان ندارند» (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ).

9. دورویی حیله آن‌هاست. «آنها با اين عمل [مثلاً] خدا و اهل ایمان را فریب می‌دهند» (يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا) «در حالى كه تنها خودشان را فريب مى‏دهند، امّا نمى‏فهمند» (وَ ما يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ).

10. آری! «در دلهاى آن‌ها بيمارىِ [سخت نفاق] است» (فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ). «خدا هم [به كيفرِ نفاقشان‏] بر بيمارى آن‌ها مى‏افزايد» (فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً).

و چون سرمايه اصلى نفاق دروغ است، می‌فرماید: «و به خاطر دروغهائى كه مى‏گفتند، عذاب دردناکی خواهند داشت» (وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ).

11. «[اما ویژگی‌های منافقان: اول ادعای اصلاح‌طلبی است:] هنگامى كه به آن‌ها گفته شود در روى زمين فساد نكنيد، مى‏گويند: ما فقط اصلاح‏‌گریم [و برنامه‏اى جز اصلاح در تمام زندگى خود نداشته‏ايم و نداريم!]»! (وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ).

12. «[ هرگز چنین نیست بلکه] آگاه باشید! اين‌ها خودِ فسادگران هستند، ولى خودشان هم نمى‏فهمند [و به تعبات کارشان آگاه نیستند]» (أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُونَ).

13. «[ دیگر این‌که آن‌ها خود را عاقل و هشيار و مؤمنان را ساده‏لوح مى‏پندارند؛ از این رو] هنگامى كه به آن‌ها گفته مى‏شود: ايمان آورید همان طور كه مردم ايمان آوردند، مى‏گويند: آيا ما مانند این ساده‌لوح‌ها ايمان بياوريم؟!» (وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ) ولی «بدانيد آن‌ها خودشان‌ ساده‌لوح هستند، هرچند خود نمی‌دانند!» (أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ).

14. «[ سومين ویژگی آن‌ها این است كه مانند آفتاب‌پرست به رنگ محیط در می‌آیند؛ یعنی] هنگامى كه افراد با ايمان را ملاقات می‌كنند، مى‏گويند ايمان آورديم‌[و از شما هستیم]» (وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا) «اما همین که با دوستان شيطان صفت خود خلوت می‌کنند و به آن‌ها گوش می‌سپارند، مى‏گويند: ما با شمائيم»! (وَ إِذا خَلَوْا إِلى‏ شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ) «[ و اگر مى‏بينيد در برابر مؤمنان اظهار ايمان مى‏كنيم، درحقیقت] سرکارشان می‌گذاریم» (إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ).

15. «[ بی‌چاره‌ها نمی‌دانند که داستان برعکس است و به مجازات رفتارشان این] خداست که آن‌ها را [در دنیا و آخرت] به سخره می‌گیرد» (اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ) «[ و با فراهم کردن زمینه‌ها و اسباب لازم] در طغيانشان نگه مى‏دارد تا به كلى گیج و حیران شوند ‌[و ندانند که چه می‌کنند]» (وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ).

16. «[و نهایت این‌که] آنان كسانى هستند كه [در بازار دنیا]، هدايت را با گمراهى معاوضه كردند» (أُولائِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى‏) «و از این معامله سودی نصیبشان نشد» (فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ) «و راه به جایی نیز نبردند» (وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ).

ترجمه مزجی جدید و ساده قرآن، ص 4

17. دو مثال جالب براى ترسيم حال منافقان: مثال اول: «آن‌ها مانند كسى هستند كه آتشى افروخته [تا در دل شب تاریک در پرتو نور آن راه را از بيراهه بشناسد و به منزل مقصود برسد]» (مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً) «ولى همين كه اين شعله آتش اطراف آن‌ها را روشن کرد، خدا آن را خاموش کرده و در ظلماتی که چشم چشم را نمی‌بیند، رهایشان مى‏كند» (فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ). فطرت اولیه و کارهای خوب منافق هم مانند آن نور بی‌خاصیت است که به وقت نیاز و در دل تاریکی خاموش می‌شود.

18. «آن‌ها كر و لال و کورند، و [چون هيچ يك از وسائل اصلى درك حقايق را ندارند] از راهشان باز نمى‏گردند» (صُمٌّ بُكْمٌ‏ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ).

19. مثال دوم: «يا همانند گرفتار شدگان به رگباری تند كه در دل تاريكی، توأم با رعد و برق و صاعقه فرو ریزد» (أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ)؛ «[ چنان رگبار هراس‌آمیزی که بر اثر آن] از ترس مرگ انگشت‌های خود را در گوش خود می‌گذارند [تا صداى وحشت‌انگيز صاعقه‏ها را نشنوند]» (يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ) «[و این کارها را چه فایده که] خدا به كافران احاطه دارد [و آن‌ها هر كجا بروند در قبضه قدرت او هستند]» (وَ اللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ).

20. «درخشش برق آن قدر قوی است كه نزديك است چشمهاى آن‌ها را برباید و کور کند» (يَكادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ).

«هر زمان كه برق مى‏زند و بيابان را روشن می‌کند، چند قدم راه مى‏روند، و چون خاموش می‌شود، در جاى خود می‌ایستند» (كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا) «[ خطر رعد و برق و صاعقه هر لحظه آن‌ها را تهدید می‌کند و] اگر خدا بخواهد گوش و چشم آن‌ها را از ميان مى‏برد؛ زیرا خدا به هر چيزى تواناست.» (وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ) و خلاصه این‌که منافقان نه امنیت و آرامشی دارند و نه موفقیت و کامروایی.

21. اوصاف پروردگار

پس از بيان حال پرهيزكاران، كافران و منافقان، می‌فرماید: «اى مردم! پروردگارتان را بپرستید و عبادت کنید كه هم شما و هم گذشتگان را آفريد؛ [آری! او را بپرستید و عبادت کنید] تا پرهيزكار شويد» (يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ).

22. «همان پروردگاری كه زمين را همچون فرش برای زندگی شما قرار داد» (الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً) «و آسمان را همچون سقفى بر بالاى سر شما» (وَ السَّماءَ بِناءً) «و از آسمان برف و باران نازل كرد» (وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً) «و با آن، روزی‌ شما از ميوه‌جات را‏ پدید آورد» (فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ)؛ «از این رو براى خدا شريك و همتا قرار ندهيد در حالى كه مى‏دانيد [براى خدا در آفريدن و روزى دادن، شريك و همتايى وجود ندارد]» (فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ).

23. و از آنجا كه نفاق و كفر گاهى از عدم درك محتواى نبوت و اعجاز پيامبر ص ناشی می‌شود، بر اعجاز قرآن تأکید کرده، می‌فرماید: «اگر در باره آنچه بر بنده خود نازل كرده‏ايم، شك و ترديد داريد حداقل یک سوره همانند آن [در لفظ و محتوا از شخصی امّی و درس‌نخوانده مانند محمد ص] آورید» (وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ) «و اگر راست می‌گویید، گواهان [و داوران] خود را نیز برای شهادت [به امّی بودن سازنده و برابری ساخته شده] فرا بخوانید و البته به غیر آن‌ها خدا نیز گواه خواهد بود» (وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).

24. «و اگر دیدید نمی‌توانید و البته هرگز نخواهید توانست [مانند سوره‌ای از آن را از شخصی امّی بیاورید، پس اعجاز قرآن را انکار نکنید و] از آتشى بترسيد كه هيزمش بدنهاى مردم بى‏ايمان و سنگ‌ها است [ممکن است آتش سنگ‌ها بر اثر شکافت هسته‌ای آن‌ها و یا چیزی مانند آن باشد]» (فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ)؛ «آتشى كه براى كافران آماده شده است» (أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ).

ترجمه مزجی جدید و ساده قرآن، ص 5

25. ويژگى نعمتهاى بهشتى

از آنجا كه در آيه قبل، كافران و منكران قرآن به عذاب دردناكى تهديد شدند، در اين آيه سرنوشت مؤمنان را بيان مى‏كند. نخست می‌فرماید: «به کسانی‌ كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده‏اند، بشارت ده كه براى آن‌ها باغ‌هایی در بهشت است كه از زير [درختان] آن‌ها نهرها جاری است» (وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ)؛ «[از این رو بسیار پرطراوت و خرم است. در این باغ‌ها] هر زمان ميوه‏اى به آن‌ها داده مى‏شود، مى‏گويند: اين همان است كه از قبل [در دنیا] به ما داده شده است! [و ما ظاهراً آن را می‌شناختیم ولى اين‌ها چقدر از آن‌ها بهتر و عالي‌تر است!]» (كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذِي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ) «و البته [در کیفیت] همه شبیه هم هستند» (وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً) «[ و نیز] براى آن‌ها در بهشت همسران پاک و پاکیزه [از آلودگیهای روحی و جسمی] است» (وَ لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ). «و آنان جاودانه در بهشت خواهند ماند» (وَ هُمْ فِيها خالِدُونَ).

26. شأن نزول: هنگامى كه در آيات قرآن، مثلهائى به‏ «الذُّبابُ» (مگس) و «عنكبوت» نازل گرديد، جمعى از مشركان مسخره كردند كه اين چه وحى‌ای است كه سخن از «عنكبوت» و «مگس» مى‏گويد؟ خدا در پاسخ فرمود:

«خدا [براى فهماندن مطلبى به مردم‏] از اينكه به موجودات ظاهرا كوچكى مانند پشه و يا بالاتر از آن [مانند مگس] مثال بزند، ابایی ندارد» (إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها) «امّا كسانى كه ايمان آورده‏اند مى‏دانند كه مثال پروردگارشان درست و حق است [و لجاجت ندارند]‏» (فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ) «ولى آن‌ها كه كافر شدند، مى‏گويند: خدا چه منظورى از اين مثال داشته [كه مايه تفرقه و اختلاف شده]؟! گروه بسیارى را با آن هدايت و گروه بسیارى را نیز گمراه كرده است.» (وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ماذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا [بِهاذا] مَثَلًا؟ يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً)؛ «[ لیکن خدا] تنها فاسقان را [كه از راه و رسم عبوديت و بندگى خارج شده‌ و دشمن حق‌اند] با آن گمراه مى‏کند». (وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ).

27. «[اما فاسقان] كسانى هستند كه پيمان خدا [توحيد، پیروی نکردن از شيطان، و ...] را پس از آنكه محكم کردند، مى‏شكنند» (الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ) «و آنچه را خدا دستور داده برقرار سازند [مانند صله رحم و ...]، قطع مى‏كنند» (وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ) «[همچنین کسانی که] در زمين فساد و خرابکاری می‌کنند» (وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ)؛ «یقیناً آن‌ها زيانكارند» (اُلائِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ).

28. نعمت اسرارآميز حيات

قرآن دلائلى را كه در گذشته (آيات 21 و 22) در زمينه شناخت خدا ذكر كرده بود، تكميل مى‏كند و در اينجا براى اثبات وجود خدا از نقطه‏اى آغاز می‌کند كه براى احدى جاى انكار باقى نمى‏گذارد و آن مسأله پيچيده حيات و زندگى است؛ از این رو می‌فرماید: «چگونه به خدا کفر می‌ورزید، در حالى كه اجسام بى‏روحى بوديد و او شما را زنده كرد و لباس‏ حيات بر تنتان پوشانيد؟!» (كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ ؟!) «سپس شما را مى‏ميراند» (ثُمَّ يُمِيتُكُمْ) «آن‌گاه بار ديگر شما را زنده مى‏كند» (ثُمَّ يُحْيِيكُمْ) «سپس به سوى او بازگردانده می‌شوید» (ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ).

29. پس از ذكر نعمت حيات و اشاره به مسأله مبدء و معاد، به يكى‏ ديگر از نعمتهاى گسترده خدا اشاره كرده، می‌فرماید: «او کسی است كه آنچه روى زمين است را براى شما آفريده» (هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً) «سپس به آسمان پرداخت و آن را به صورت هفت آسمان درآورد، و [این توانایی از این جهت است که] او همواره از همه چیز آگاه است» (ثُمَّ اسْتَوى [اسْتَوا]‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ).

ادامه دارد.