بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏

إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ (1) فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ (2) إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ (3)

1. از ظاهر سوره فهمیده می‌شود که در پاسخ به طعن فردی (عاص بن وائل) به پیامبر اکرم ص نازل شده است و طعن نیز اتهام «ابتر» به ایشان بوده است؛ زیرا از نظر عرب زمان پیامبر اکرم ص نسل تنها از طریق فرزندان پسر برقرار می‌شده و دختر نمی‌توانسته نسل را حفظ کند. در حقیقت این سوره افزون بر دفاع از جایگاه حضرت زهرا س، از جایگاه زن نیز دفاع کرده است.

2. این طعن زمانی رخ داده که پیامبر ص پسری نداشته و یا پس از فوت وی بوده است؛ اما بی‌تردید حضرت فاطمه س وجود داشته است.

3. به دلیل قرینه بلاغت، خدای متعال با آیه «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» اولاً: اتهام را به طعن زننده بازگرداند که بر اساس گزارش‌های تاریخی تحقق یافت و نسل او از بین رفت. و

ثانیاً: «ابتر» نبودن پیامبر اکرم ص را اثبات کرد. توضیح مطلب با ذکر مثال این گونه است که شخصی به شخص دیگری بگوید: تو ناشنوا هستی! رفیق این شخص در پاسخ به اتهام یا توهین شخص اول می‌گوید: خودش ناشنواست! هرکس این سخن را بشنود این معنا در ذهن او شکل می‌گیرد که شخص دوم ناشنوا نیست! بله، اگر می‌گفت: خودش هم ناشنواست، همه می‌فهمیدند شخص دوم ناشنواست ولی ناشنوایی مثلا عیب نیست.

4. با توجه به این که اثبات ابتر نبودن با عبارت «إنا اعطیناک» تنها و تنها به فرزند موجود پیامبر ص یعنی حضرت فاطمه س باز می‌گردد، خدا متعال به جای نام بردن او - که به دلیل شدت وضوح مخالف ایجاز کلام است- وصف او را قرار داد و دستور فرمود به دلیل آن وصف خاص (به دلیل وجود فاء در: فَصَلِّ) شکرانه به جای آورد (آیه دوم).

5. «کوثر» وصف خاص حضرت فاطمه زهرا س است؛ زیرا مخاطب آن روز آگاهی نداشت که قرار است فرزندان فراوانی نصیب او شود؛ بنابراین، دامنه این وصف بسیار وسیع است و یکی از معانی آن «کثرت فرزند» است و انحصار در این معنی پذیرفتنی نیست.

6. معنای وصف خاص این است که مخاطب به دلیل شدت وضوح، «کوثر» را وصف فاطمه زهرا س تلقی کرد نه این‌که کوثر را مجرد از دختر پیامبر ص تلقی کند و یکی از مصادیق آن را فاطمه زهرا س بداند (چنان‌که برخی مفسران گفته‌اند) که به باور حقیر خطای روشن است.

7. با توجه به این که این سوره به صورت خاص در تمجید و توصیف حضرت زهرا س است، بعید نیست (زمینه جدی وجود دارد) که روایاتی ساخته شده باشد تا سوره را عام نشان دهد و حضرت زهرا س را نهایتاً‌ یکی از مصادیق آن قرار دهد؛ از این رو چنین روایاتی با وسواس بیشتر به لحاظ سندی و دلالی بررسی می‌شوند.

8. چنان‌که اشاره شد، اگر مطلب فوق را به عنوان «ظاهر» آیه بپذیریم - که البته دلیل و مانعی فراروی انعقاد چنین ظاهری وجود ندارد- باید روایات معارض را ( هرچند در تقلیل و توسعه و تغییر دامنه و معنای کوثر باشد) کنار بگذاریم وگرنه به روایات «لزوم عرضه احادیث بر قرآن» عمل نکرده‌ایم.

مطالب فوق را می‌توان ملاک ارزیابی تفاسیر در نظر گرفت و سراغ آن‌ها رفت. روشن است هر داده و تفسیری که با مطالب فوق که از ظاهر آیات به دست آمد و حجت است، در تعارض باشد، مردود است مگر این‌که با حجتی قوی بتواند ظاهر آیات این سوره را ابطال کند که ظاهرا چنین حجتی وجود ندارد.