ویرایش جدید (منتشر نشده)

درسنامه ترجمه 1-2 (اصول، مبانی و فرایند ترجمه قرآن کریم)

* این کتاب از جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی و کتاب سال حوزه علمیه قم بهره‌مند شده است.


*ویرایش جدید این کتاب که در قالب دو جلد عرضه می‌شود (هنوز منتشر نشده)، در چند پست تقدیم می‌شود.

*فایل درسنامه ترجمه (جلد اول) در نرم افزار دانشنامه علوم قرآن کامپیوتر نور موجود است.

* به دلیل کپی و جایگزینی ممکن است برخی فونت ها به هم ریخته باشد که قابل فهم و اصلاح است.

* حق انتشار محفوظ است. اگر ناشری مایل به انتشار مکتوب اثر بود، با مؤلف هماهنگ کند. (حق تألیف رایگان است).

قسمت 13
(i) 3. بررسی ترجمه‌های آیه29 سوره انفال




- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَ يُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (الانفال،29)

اعراب: (إن) حرف شرط جازم (تتّقوا) مضارع مجزوم فعل الشرط و علامة الجزم حذف النون ، و الواو فاعل (اللّه) لفظ الجلالة مفعول به منصوب (يجعل) مضارع مجزوم جواب الشرط و الفاعل هو أي اللّه (اللام) حرف جرّ و (كم) ضمير في محلّ جرّ متعلّق ب (يجعل) ( أو بمحذوف مفعول به ثان لفعل جعل المتعدّيّ المفعولين)، (فرقانا) مفعول به منصوب (الواو) عاطفة (يكفّر) مضارع مجزوم معطوف على (يجعل) و الفاعل هو، (عنكم) مثل لكم متعلّق ب (يكفّر)، (سيّئات) مفعول به‏ منصوب و علامة النصب الكسرة و (كم) ضمير مضاف إليه (الواو) عاطفة (يغفر لكم) مثل يجعل لكم فهو معطوف عليه (الواو) استئنافيّة (اللّه) لفظ الجلالة مبتدأ مرفوع (ذو) خبر مرفوع و علامة الرفع الواو (الفضل) مضاف إليه مجرور (العظيم) نعت للفضل مجرور..

تذکر: «العظیم» می‌تواند وصف «الله» باشد، لیکن هیچ یک از ترجمه‌های موجود در نرم افزار جامع التفاسیر به این ترکیب توجه نکرده‌اند، جز کشف الاسرار میبدی که در ترجمه فراز انتهایی آیه آورده است:‌ « و أللَّه با فضل بزرگوار است» هرچند به نظر می‌رسد ترکیب اول با سیاق آیه متناسب‌تر است.

لغت: تَتَّقُوا از وقی: مقاییس اللغة:‌ الواو و القاف و الياء: كلمةٌ واحدة تدلُّ على دَفْعِ شى‏ءٍ عن شى‏ءٍ بغيره. و وقيْتُه أَقِيه وَقْياً. و الوِقاية: ما يقى الشَّى‏ء. و اتَّقِ اللَّهَ: توَقَّهُ، أى اجعل بينَك و بينه كالوِقاية. مفردات راغب:‌ الْوِقَايَةُ: حفظُ الشي‏ءِ ممّا يؤذيه و يضرّه...؛

فرقان:‌ صحاح جوهری: « و الْفُرْقَانُ: القرآنُ، و كل ما فُرِّقَ به بين الحق و الباطل فهو فُرْقَانٌ، فلهذا قال تعالى: وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى‏ وَ هارُونَ الْفُرْقانَ‏. »[1]؛ الفروق فی اللغة: « (الفرق) بين القرآن و الفرقان، أن القرآن يفيد جمع السور و ضم بعضها الى بعض، و الفرقان يفيد أنه يفرق بين الحق و الباطل و المؤمن‏ و الكافر.»

يُكَفِّرْ از کفر: مقاییس:‌ الكاف و الفاء و الراء أصلٌ صحيحٌ يدلُّ على معنًى واحد، و هو السَّتْر و التَّغطية.

فَضل: مقاییس: الفاء و الضاد و اللام أصلٌ صحيح يدلُّ على زيادةٍ فى شى‏ء. صحاح: الفَضْلُ و الفَضِيلَةُ: خلاف النَقْص و النقيصة؛ و لسان:‌ الفَضْل و الفَضِيلة معروف: ضدُّ النَّقْص و النَّقِيصة، ....

بررسی چند ترجمه

انصاریان: اى اهل ايمان! اگر [در همه امورتان‏] از خدا پروا كنيد، براى شما [بينايى و بصيرتى ويژه‏] براى تشخيص حق از باطل قرار مى‏دهد، و گناهانتان را محو مى‏كند، و شما را مى‏آمرزد؛ و خدا داراى فضل بزرگ است.

- اى اهل ايمان، ترجمه یا ایها المؤمنون است نه «یا أیها الذین آمنوا».

- توضیح تفسیری [در همه امورتان‏] بدون پیشینه مبهم می نماید.

- براى شما [بينايى و بصيرتى ويژه‏] براى تشخيص ...: اگر توضیح را حذف کنیم، می‌شود: «براى شما براى تشخيص ...» و این نحوه افزودن توضیح صحیح نیست.

- « محو» ترجمه دقیقی برای « يُكَفِّرْ» نیست و ترجمه دقیق‌تر: پوشانیدن است و می دانیم که پوشانیدن با محو کردن از نظر مفهومی متفاوت است.

- « گناهانتان» ترجمه دقیقی برای «سیئات» نیست و بهتر است گفته شود: بدی‌هایتان.

- فضل ترجمه نشده است.

مکارم:‌ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، براى شما وسيله‏اى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار مى‏دهد؛ (روشن‏بينى خاصّى كه در پرتو آن، حق را از باطل خواهيد شناخت؛) و گناهانتان را مى‏پوشاند؛ و شما را ميآمرزد؛ و خداوند صاحب فضل و بخشش عظيم است!

- در «پرهیز» نوعی دور شدن نهفته است، و بهتر است گفته شود: و در برابر خدا خویشتن داری کنید. پ

دو نوع عبارت توضيحي داريم .... ؟؟؟؟؟

- اطلاق «وسیله» بر فرقان که امر معنوی است، مناسب نیست.

- فضل ترجمه نشده است و بخشش یکی از مصادیق فضل است.

- عظیم ترجمه نشده است.

رضایی و همکاران: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اگر خودتان را از (مخالفت فرمان) خدا حفظ كنيد، براى شما جداكننده [حق از باطل‏] قرار مى‏دهد و بدى‏هايتان را از شما مى‏زدايد؛ و شما را مى‏آمرزد؛ و خدا داراى بخشش بزرگ است.

- اگر عبارت توضیحی از «اگر خودتان را از (مخالفت فرمان) خدا حفظ كنيد» حذف شود، معنای مناسبی ندارد.

عبارت توضيحي (مخالفت فرمان) اگر حذف شود صدمه به ترجمه وارد مي شود.

- «می‌زداید» ترجمه مناسبی برای «یکفر» نیست.

- فضل به معنای بخشش نیست و بخشش یکی از مصادیق آن است.

- به الف و لام فضل توجه نشده است.

صفوی: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، اگر از خدا پروا كنيد، براى شما نيرويى قرار مى‏دهد كه به با وسيله آن حق را از باطل تشخيص دهيد، و بدى‏هايتان را از شما مى‏زدايد و گناهانتان را مى‏آمرزد، و خدا داراى فضلى بزرگ است.

- می زداید، برابر مناسبی نیست.

- فضلی نکره است‌، در حالی که «الفضل» معرفه است و در هر صورت، به الف و لام توجه نشده است.

- اگر الف و لام را برای استغراق بگیریم، باز به آن توجه نشده است.

- نیروی ویژه که بتوان با آن حق را از باطل جدا کرد، نمی‌تواند ترجمه دقیقی برای فرقان باشد؛‌ زیرا فرقان می‌تواند با حتی اشیاء اتفاق بیفتد؛ یعنی اشیاء و یا راهنمایی دیگران سنجه بازشناخت حق از باطل گردد که هیچ یک مصداق نیرو به معنای متبادر نیست.

مشکینی:‌ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، اگر از خدا پروا كنيد براى شما نيرويى جدا كننده (تشخيص‏دهنده حق از باطل) قرار مى‏دهد و گناهان (صغيره) شما را مى‏زدايد و (گناهان كبيره) شما را مى‏آمرزد و خدا داراى فضل و احسان بزرگ است.

- می زداید، برابر مناسبی نیست.

- الف و لام فضل ترجمه نشده است.

- فضل و احسان، ترجمه ترکیبی مناسبی است که با آن معانی فضل تدارک شده است و البته اگر «احسان» در قلاب یا پرانتز می‌آمد، مناسب‌تر بود.

- محدود کردن به گناهان صغیره و کبیره، بر اساس تفسیری است که از ظاهر الفاظ آیه نمی‌توان آن‌ها را دریافت کرد.

گرمارودی:‌ اى مؤمنان! اگر از خداوند پروا كنيد در شما نيروى شناخت درستى از نادرستى مى‏نهد[2] و از گناهانتان چشم مى‏پوشد و شما را مى‏آمرزد و خداوند داراى بخشش سترگ است.

- ای مؤمنان: ترجمه دقیقی به شمار نمی‌رود. (به ویژه که ترجمه آقای گرمارودی وفادار یا معنایی- وفادار است) و اگر گفته شود «ای اهل ایمان» از «ای مؤمنان» به «ای کسانی که ایمان آورده‌اید» نزدیک‌تر است؛ زیرا در آیه تذکاری به این معنا وجود دارد که شما که ایمان‌ آورده‌اید به مقتضای ایمان که تقواست، پایبند باشید و از مواهب و آثار آن نیز برخوردار گردید. این تعریض اجمالا در «ای اهل ایمان» وجود دارد.

- نیروی، مشکل پیش گفته را دارد.

- الف و لام «الفضل» ترجمه نشده است.

- الفضل، دقیق ترجمه نشده است.



خرم دل (از اهل تسنن):‌ اى مؤمنان! اگر از خدا (بترسيد و از مخالفت فرمان او) بپرهيزيد، خدا بينش ويژه‏اى به شما مى‏دهد كه در پرتو آن حق را از باطل مى‏شناسيد، و گناهانتان را مى‏زدايد و شما را مى‏آمرزد، چرا كه يزدان داراى فضل و بخشش فراوان است.

- ای مؤمنان (در ترجمه وفادار)، بینش، می‌زداید، اشکالات پیش گفته را دارند.

- چراکه ...؛ تعلیل است، در حالی که «و الله ذو الفضل العظیم» عطف است نه تعلیل.

- فراوان: ترجمه مناسبی برای عظیم نیست. فراوان به اجزای یک کل توجه دارد و عظیم به یک مصداق با وصف بزرگ بودن.پ

ترجمه كثيير است نه .....









بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏

طس تِلْكَ ءَايَاتُ الْقُرْءَانِ وَ كِتَابٍ مُّبِينٍ(1)

ترکیب اجمالی: تلك مبتدأ و آيات القرآن خبر و كتاب مبين عطف على القرآن و مبين صفة

لغت: مقاییس: الباء و الياء و النون أصلٌ واحدُ، و هو بُعْدُ الشَّئ و انكشافُه. ... و بانَ الشَّى‏ءُ و أبَانَ إذا اتَّضَحَ و انْكشَفَ. و فلانٌ أبْيَنُ مِنْ فلانٍ، أى أوضَحُ كلاماً منه.

صحاح: و بَانَ الشئ بَيَاناً: اتَّضَحَ فهو بَيِّنٌ، و الجمع أَبْيِنَاءُ، مثل هَيِّنٍ و أَهْيِنَاءَ، و كذلك أَبَانَ الشئُ فهو مُبِينٌ.

علامه در المیزان در تفسیر مبین آورده است: « و المبين من الإبانة بمعنى الإظهار» و در مجمع البیان آمده:‌ «... و وصفه بأنه مبين تشبيه له بالناطق بكذا».

انصاریان: طس- اين آيات [باعظمت‏] قرآن و كتابى روشنگر است،

- [باعظمت‏] به اعتبار اشاره به دور (تلک) است که بر بزرگی و عظمت دلالت دارد.

گرمارودی:‌ طا، سين، اينها آيات قرآن و كتابى روشنگر «1» است.

مترجم در پانوشت ترجمه آیه 30 سوره شعرا (قَالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكَ بِشىَ‏ْءٍ مُّبِين‏) آورده است: مبين: مصدرش ابانه است يعنى آشكار كردن و روشن كردن، پس« مبين» هم به معنى آشكارا و آشكار است و هم به معنى روشن و روشنگر. بنابراين تعجب نفرماييد كه در يك صفحه و در دو آيه، كلمه مبين يك‏بار روشنگر و يك‏بار آشكار ترجمه شده است.

- آشکار و روشن معمولا به یک معنا به کار می‌روند،‌لیکن آشکار از نظر مفهومی با روشن متفاوت است؛ ممکن است چیزی آشکار باشد، ولی روشن نباشد (یعنی مبهم باشد)، البته این دو معمولا با هم جمع می‌شوند.

- تلک مفرد و اشاره به دور است و کاربست مفرد برای آیات به اعتبار هدف واحد و نگاه کلی به آن‌ها و اشاره به دور برای بیان عظمت آن است؛ از این رو، ترجمه دقیق تلک «آن» است، لیکن ترجمه آن به «این‌ها» و الغای بلاغت اشاره به دور (که برگردان این بلاغت به زبان فارسی به مانند ادبیات عربی کارکرد ندارد) و نیز الغای کل نگری به آیات، نمی‌تواند نادرست تلقی شود.

- بلاغت اشاره به دور که در ترجمه انصاریان با عبارت توضیحی داخل قلاب بیان شده بود، در این ترجمه مفقود است.

مکارم: طس- اين آيات قرآن و كتاب مبين است،

- اشاره به دور که بر عظمت دلالت دارد، در ترجمه منعکس نشده است.

- مبین ترجمه نشده است، هرچند معنای آن برای بسیاری از مردم روشن است.

مشکینی: طا، سين. اين حروف رمزهايى ميان اللَّه و رسول اوست. اين كتاب مركب از همين حروف است ولى كسى را توان آوردن نظير آن نيست. و اين كتاب داراى محكمات و اين گونه متشابهات است. سوگند به طور سينا و طير و سليمان كه اين سوره آيه‏هاى قرآن و كتابى روشن و روشنگر است.

- صرف نظر از مباحث تفسیری، تداخل تفسیر در این سطح و ترجمه تعجب آورد است!

- مترجم «مبین» را به معنای لازم و متعدی ترجمه کرده است.

صفوی: طا. سين. اينها كه بر تو نازل مى‏شود، آيات قرآن و آيات كتابى بلندمرتبه است كه مقصود خود را به روشنى بيان مى‏كند. (1)

- « كه بر تو نازل مى‏شود» توضیح واضحات و خارج از چهارچوب الفاظ آیه است.

- آیات دوم در ترجمه حشو است.

- «بلندمرتبه» به اعتبار نکره آمدن کتاب است که بر عظمت دلالت دارد. اگر این صفت بعد از آیات آورده می‌شود، به اعتبار اشاره به دور بود که بر عظمت دلالت دارد (چنان که در ترجمه آقای انصاریان بیان شد).

- « كه مقصود خود را به روشنى بيان مى‏كند.» جمله وصفی است، در حالی که «مبین» مفرد است و بهتر بود مترجم از «روشن» و مانند آن استفاده می‌کرد. گذشته از این که از نظر محتوایی عبارت توضیحی وصف لازم است و «مبین» به نظر علامه از باب افعال است و متعدی؛ از این رو می‌توان این ترجمه را که قرار بوده بر اساس المیزان شکل گیرد، نادرست تلقی کرد.

- ویرایش شده ترجمه به قرار ذیل است: طا. سين. اينها آيات قرآن و كتاب بلندمرتبه و روشنگر است.





هُدًى وَ بُشْرَى‏ لِلْمُؤْمِنِينَ(2)

ترکیب اجمالی: (هُدىً وَ بُشْرى) يجوز في هدى النصب على الحال و العامل فيها ما في تلك من معنى الاشارة أي هادياً و مبشرا، و يجوز فيها الرفع على أنها خبر لمبتدء محذوف أي هي هدى و بشرى، و معنى هداها للمؤمنين و هم مهديون زيادتها في هداهم، (لِلْمُؤْمِنِينَ) جار و مجرور متعلّق ب (بُشْرى)، أو بمحذوف نعت له، و علامة الجر الياء لأنّه جمع مذكّر سالم‏.

انصاریان:‌ [كه سراسر] هدايت‏ كننده [انسان‏ها] و براى مؤمنان مژده‏ دهنده است.

- در این ترجمه «لِلْمُؤْمِنِينَ» تنها متعلق به « بُشْرى» دانسته شده است.

- مترجم فراز پایانی آیه 97 سوره بقره (... وَ هُدىً وَ بُشْرى‏ لِلْمُؤْمِنينَ) را این گونه ترجمه کرده است: ... و هدايت و بشارت براى مؤمنان است.‏

گرمارودی:‌ كه رهنمود و نويدى است براى مؤمنان. (نیز: بقره، 97)

- در این ترجمه «لِلْمُؤْمِنِينَ» که به هدایت تعلق دارد به قرینه «لِلْمُؤْمِنِينَ» بعد حذف شده است؛ بنابراین، از نظر مفهومی دامنه هدایت در این ترجمه از ترجمه قبل محدودتر است.

- مترجم در ترجمه خویش تلاش کرده عبارت‌های مشابه را یکسان ترجمه کند و تا آن جا که نگارنده بررسی کرده، در کار خود موفق بوده است.

مشکینی: راهنما و بشارت ‏دهنده براى مؤمنان است.

- هدایت به دلیل این که با واژه مبدأ هم ریشه و از نظر آوایی خوش خوان‌تر است، از راهنما مناسب‌تر است.

- عبارت از همایش لازم برخوردار نیست؛ زیرا دهنده تنها می‌تواند مربوط به بشارت باشد و نمی‌تواند به راهنما باز گردد و راهنما دهنده معنا ندارد؛ از این رو این لازم است تغییری جمله ایجاد شود؛ مانند مثال‌های ذیل:

_ بررسی و پاسخ به شبهه‌های مطرح‌شده... ï بررسی شبهه‌های مطرح‌شده و پاسخ به آنها

_ تقویت و حمایت از نیروهای جهادی وظیفه همه است ï تقویت نیروهای جهادی و حمایت از آنها وظیفه همه است.

ویرایش شده ترجمه عبارت است از: راهنما [هدایت] کننده و بشارت ‏دهنده براى مؤمنان است.

- مترجم فراز پایانی آیه 97 سوره بقره را این گونه ترجمه کرده است:‌ ... و هدايت و بشارت است براى ايمان‏آورندگان‏.

صفوی: كتابى كه هدايت ‏كننده مؤمنان است و آنان را به رستگارى و ورود به بهشت نويد مى‏دهد.

- در این ترجمه، متعلق بشارت به مؤمنان در ترجمه اشراب گردیده و به شیوه معنایی- تفسیری ارائه شده است.

- اضافه شدن بدون نشانه سجاوندی کتابی و متعلق بشارت شیوه این ترجمه است.

- مترجم در ترجمه فراز پایانی آیه 97 سوره بقره آورده است: ... و براى كسانى كه به آن ايمان مى‏آورند مايه هدايت و بشارت است.

مکارم: وسيله هدايت و بشارت براى مؤمنان است؛

- «وسیله» از معنای الفاظ آیه استفاده شده و می‌توان آن را واژه تفسیری تلقی کرد.

- اگر به جای واژه تفسیری «وسیله» از موجب، مایه و مانند آن استفاده می‌شد، مناسب‌تر بود.

- مترجم فراز پایانی آیه 97 سوره بقره را این گونه ترجمه کرده است: ... و هدايت و بشارت است براى مؤمنان‏.







الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُم بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ(3)

ترکیب اجمالی: الذين نعت للمؤمنين و لك أن تقطعه على أنه خبر لمبتدء محذوف أي: هم الذين، و جملة يقيمون الصلاة صلة الذين و جملة يؤتون الزكاة عطف على يقيمون الصلاة، و الواو للحال و هم مبتدأ أو للعطف و جملة يوقنون خبره و بالآخرة متعلقان بيوقنون و هم مبتدأ جي‏ء للفصل بين المبتدأ و خبره ليتصل بالخبر في الصورة.

انصاریان:‌ همانان كه نماز برپا مى‏دارند و زكات مى‏پردازند، و قاطعانه به آخرت يقين دارند؛

- آنان (اولئک) ترجمه الذین نیست- چنان که خود مترجم در موارد بسیاری درست عمل کرده است- بنابراین باید گفته شود: کسانی که ... .

- قاطعانه تأکیدی برابر تأکیدهای مکرر فراز پایانی آیه (اسمیه بودن جمله، ضمیر فصل، و تقدم بالاخرة).

گرمارودی:‌ آنان كه نماز را برپا مى‏دارند و زكات مى‏پردازند و به جهان واپسين يقين دارند.

- اشکال آنان گذشت.

- برخی از ظرایف از ترجمه ساقط شده- مانند غالب ترجمه‌ها- لیکن ترجمه روان و مناسب ارائه شده است.

مشکینی: آنها كه نماز را برپا مى‏دارند و زكات مى‏دهند و آنها كه به روز واپسين يقين دارند.

- در آیه «آخرت» آمده و سخن از یوم نیست؛ از این رو ترجمه به آخرت، جهان واپسین و مانند این‌ها مناسب‌تر است.

صفوی: همانان كه همواره نماز را برپا مى‏دارند و زكات اموالشان را مى‏پردازند و آنان به آخرت يقين دارند.

- اشکال آنان گذشت.

- آنان دوم برابر ضمیر «هم» در آیه است، لکین از نظر ادب فارسی ضمن از بین بردن سلاست ترجمه، حشو می‌نماید؛ زیرا مخاطب تأکید مورد نظر مترجم را از ترجمه دریافت نمی‌کند، برخلاف ترجمه مشکینی که تکرار آن‌ها صدمه‌ای به سلاست عبارت نمی‌زد (به دلیل حرف «که» که ایست بعد از آنان در ترجمه صفوی را از بین برده است) و چه بسا تأکیدی را هم اجمالا می‌رساند.

- «همواره» برداشتی تفسیری از آیه و یا به ازای کاربرد فعل مضارع در آیه است که در فرض اخیر در فرازهای بعدی نیز فعل مضارع به کار رفته و در ترجمه منعکس نشده است. ویرایش ترجمه با انعکاس نکته یاد شده می‌تواند به قرار ذیل باشد:

همان کسانی كه همواره نماز را برپا مى‏دارند و زكات اموالشان را مرتب مى‏پردازند و به آخرت يقين دائم دارند.

مکارم: همان كسانى كه نماز را برپا مى‏دارند، و زكات را ادا مى‏كنند، و آنان به آخرت يقين دارند.

- آنان دوم اشکال ترجمه یاد شده را دارد.

- ویرگول‌های پیش از فراز دوم آیه و چه بسا فراز سوم، به نظر اضافه و بی‌فایده است.

إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالاَْخِرَةِ زَيَّنَّا لهَُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ(4)

ترکیب اجمالی: كلام مستأنف، و ان و اسمها و جملة لا يؤمنون صلة الذين و بالآخرة جار و مجرور متعلقان بيؤمنون و جملة زينا خبر إنّ، و زينا فعل و فاعل و لهم متعلقان بزيّنّا، و أعمالهم مفعول به و الفاء عاطفة و هم مبتدأ و جملة يعمهون خبره.

مقاییس اللغة:‌ العين و الميم و الهاء أصلٌ صحيح واحد، يدلُّ على حَيرة و قِلّة اهتداء. قال الخليل: عَمِهَ الرّجل يَعْمَهُ عَمَهاً، و ذلك إذا تردَّد لا يدرِى أين يتوجَّه. المیزان: «العمه» التحير في الأمر و معنى «تزيين» العمل جعله بحيث ينجذب إليه الإنسان.‏

انصاریان:‌ به راستى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، اعمال [زشتشان‏] را در نظرشان آراستيم، پس همواره در حيرت و سرگردانى‏اند،

- «آراستیم» مربوط به زمان گذشته است، لیکن مفهوم آیه مربوط به همه زمان‌هاست؛ از این رو است که برخی مترجمان (مانند ارفع و الهی قمشه‌ای) «زینا» را مضارع ترجمه کرده‌اند.

- «در نظرشان» تفسیر «لهم» و مناسب است.

- پیوند فراز پایانی آیه با فرازهای قبل از آن برای مخاطب فارسی زبان خالی از ابهام نیست و بسیار مناسب می‌بود اگر توضیحی برای پیوند فرازها ارائه می‌شد (مانند ترجمه آقای صفوی).

صفوی: كسانى كه سراى آخرت را باور ندارند، ما كارهايشان را براى آنان زيبا جلوه داده‏ايم، و چون منكر آخرتند، زندگى دنيا را بى‏هدف مى‏دانند، ازاين‏رو هميشه سرگردانند. (4)

- ترجمه فراز پایانی آیه (فَهُمْ يَعْمَهُونَ) کاملا تفسیری و مناسب است، ولی اگر عبارت «و چون ... می‌دانند» به نحوی از بقیه جمله مشخص می‌شد (هرچند با تغییر فنت یا خط زیر عبارت و یا قلاب) مناسب‌تر بود. در هر صورت، این روش بر این ترجمه غالب است.

مکارم: كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، اعمال (بد) شان را براى آنان زينت مى‏دهيم[،] بطورى كه سرگردان مى‏شوند.

- در آیه اشاره‌ای به اعمال بد نشده و این جزو آرای تفسیری به شمار می‌رود. مترجم در ترجمه فراز مشابه (زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُم) از آیه 108 سوره انعام آورده است:‌ ... اينچنين براى هر امّتى عملشان را زينت داديم‏... .

- آنان از نظر ادبی مؤدبانه‌تر از آن‌هاست و شاید به همین جهت باشد که آنان در مورد حیوانات به کار نمی‌رود ولی آن‌ها به کار می‌رود؛ از این رو استفاده از آن‌ها به جای آنان در ترجمه آیه که مربوط به کافران است، مناسب‌تر به نظر می‌آید.

مشکینی: همانا كسانى كه به روز واپسين ايمان نمى‏آورند[،] اعمال (زشت و باطل) آنها را (به وسيله رها كردن به حال خود و مسلّط نمودن شيطان بر آنها) در نظرشان آراستيم، از اين رو همواره در سرگردانى‏اند.

- در آیه به «روز» اشاره نشده؛ از این رو «آخرت» مناسب‌تر است.

- (زشت و باطل) که تفاوت مفهومی دارند و معلوم نیست مراد مترجم تجمیع آن دو قید است یا علی البدل و یا هر دو- چه در کنار هم و چه متفرق- خارج از چهارچوب صریح آیه است. وی در ترجمه فراز «زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُم‏» (انعام، 108) آورده است: ...ما براى هر گروهى كردارشان را آراستيم‏... .

- عبارت تفسیری (به وسيله رها كردن به حال خود و مسلّط نمودن شيطان بر آنها) مورد مناقشه و بحث است؛ زیرا خدای متعال شیطان را بر کسی مسلط نمی‌کند، بلکه خود افراد هستند که با کردارشان زمینه تسلط شیطان را فراهم می‌کنند. بله، این تفسیر پذیرفتنی است اگر مراد این باشد که خدای متعال توفیق‌ها و هدایت‌هایی که معمولا افراد صالح را به عنوان پاداش از آن‌ها بهره‌مند می‌کند، از کافران و منکران سلب می‌نماید.

گرمارودی:‌ كارهاى كسانى را كه به جهان واپسين ايمان ندارند[،] در نظرشان آراسته‏ايم[؛] از اين رو آنان سرگشته‏اند.

- ضمیر « لهَُمْ» به « الَّذِينَ» باز می‌گردد؛ یعنی اعمال همان کسانی را که ایمان ندارند، آراستیم، لیکن این معنا در ترجمه مخدوش است و ضمیر به الذین بازگشت نکرده است. به بیان دیگر، «کسانی» مرجع «...شان» (در نظرشان) نیست.

بر اساس این ترجمه، فاء در « فَهُمْ يَعْمَهُونَ » برای تفریع است نه عطف و این تفسیری خاص از آیه است.









أُوْلَئكَ الَّذِينَ لهَُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَ هُمْ فىِ الاَْخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ(5)

ترکیب اجمالی: أولئك مبتدأ و الذين خبره و لهم خبر مقدم و سوء العذاب مبتدأ مؤخر و الجملة صلة و هم مبتدأ و في الآخرة متعلقان بالأخسرون و الأخسرون خبره و هم مبتدأ جي‏ء به للفصل بين المبتدأ و خبره ليتصل بالخبر في الصورة هذا و لا بد من الاشارة الى أن قوله «الأخسرون» يحتمل أنها على بابها من التفضيل و ذلك بالنسبة للكفار و يحتمل أنها للمبالغة لا للتشريك لأن المؤمن لا خسران له في الآخرة البتة.

انصاریان:‌ اينان كسانى هستند كه عذاب سختى براى آنان است و بى‏ترديد آنان در آخرت زيانكارترين [مردم‏] اند.

- «سختی» ترجمه صعب و مانند آن است، و ترجمه «سُوءُ» بد و مانند آن است.

- «آنان» دوم حشو است و حذف آن تأثیری در عبارت ندارد.

- "برای آنان" نگاه مثبت را در خود دارد (مانند برخوردار[3]) و بهتر است از «گرفتار بودن»، «داشتن» و مانند این‌ها استفاده شود.

گرمارودی:‌ آنانند كه عذاب سخت دارند و در جهان واپسين زيانكارترند.

- آنان ترجمه مناسبی برای الذین نیست.

- گذشته از اشکال پیش گفته، آنان رتبه بالاتری نسبت (پیش‌تر توضیح آن گذشت) به آن‌ها دارد و از این رو بهتر است آنان در مورد بدکاران به آن‌ها تبدیل شود.

- سخت ترجمه مناسبی برای «سُوءُ» نیست.

- صفت برتر «-ترند» موصوف دیگری می‌خواهد تا سخن با آن کامل شود. برای مثال، گفته می‌شود علی از حسین برتر است. نمی‌توان گفت:‌ "علی برتر است" زیرا پرسیده می‌شود:‌ از چه کسی؟ اما صفت برترین نیاز به ذکر موصوف مورد قیاس ندارد و می‌توان گفت:‌ "علی برترین است" زیرا مخاطب در ذهن خود موارد قیاس را فی البداهه حاضر می‌کند. در مورد صفت برتر پرسیده می‌شود: از چه کسی یا چه کسانی زیانکارترند؟ ولی در مورد صفت برترین به طور ناخوداگاه همه بدکاران مورد قیاس تلقی می‌شوند.

- گذشته از آنچه گفته شد، مراد آیه ظاهرا صفت برترین است و سایر مترجمان نیز چنین برداشتی داشته‌اند.

مشکینی: آنها كسانى هستند كه برايشان عذاب سختى است و آنهايند كه در آخرت زيانكارترند (زيرا مؤمن در مقابل گناه ثواب هم دارد ولى آنها ثوابشان حبط شده است).

- برای، سختی و زیانکارترند، اشکال‌های پیش‌گفته را دارند.

صفوی: آنان كسانى‏اند كه در دنيا و آخرت بد عذابى خواهند داشت و در آخرت از همه زيانكارترند، زيرا كارهاى پسنديده‏شان تباه شده است.

- "در دنیا و آخرت" نگاه تفسیری به آیه است و سیاق آیه و قرینه فراز بعدی، تحمل آن را دارد؛ از این رو مترجم آن را بدون نشانه سجاوندی آورده است.

- زیانکارترند"‌ مشکل پیش گفته را دارد.

- توضیح پایانی نیز بدون نشانه سجاوندی در متن آورده شده که شایسته است از متن به نحوی جدا شود،‌ لیکن- چنان که پیش‌تر گفته شد- مترجم معتقد به داخل کردن هر تفسیری است که آیه با قرینه پیوسته بر آن دلالت دارد.

مکارم: آنان كسانى هستند كه عذاب بد (و دردناك) براى آنهاست؛ و آنها در آخرت، زيانكارترين مردمند!

- "برای" مشکل پیش گفته را دارد.

- نقطه ویرگول نشانه مناسبی برای این ترجمه نیست؛ زیرا این نشانه پیش از واو قرار نمی‌گیرد.






1.02 منابع و مآخذ




قرآن کریم، ترجمه محمدکاظم معزی، قم: اسوه، 1372.

قرآن کریم، ترجمه سیدکاظم ارفع، چ1، تهران: مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی فیض کاشانی، 1381.

قرآن کریم، ترجمه جلال‌الدین فارسی، چ1، تهران: انجام کتاب، 1369.

قرآن کریم، ترجمه علی مشکینی، چ1، قم: الهادی، 1380.

قرآن کریم، ترجمه مهدی الهی قمشه‏ای، ویرایش حسین استاد ولی، چ1، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1377.

قرآن کریم، ترجمه سیدجلال‌الدین مجتبوی، چ1، تهران: حکمت، 1371.

قرآن کریم، ترجمه محمود یاسری، چ1، تهران: اسلامیه، 1372.

قرآن حکیم، ترجمه طاهره صفارزاده، چ2، تهران: مؤسسه فرهنگی جهان رایانه کوثر، 1380.

قرآن کریم، ترجمه سیدعلی موسوی گرمارودی، چ1، [تهران]: قدیانی، 1383.

قرآن کریم، ترجمه محمد صادقی تهرانی، چ1، [تهران]: کلیدر، 1382.

قرآن کریم، ترجمه محمد یزدی، چ1، [بی‌جا]: اسوه، 1387.

قرآن کریم، ترجمه موزون و شیوای محمد صلواتی، چ1، تهران: مؤسسه نشر و تحقیقات ذِکر، 1381.

قرآن کریم و فرقان عظیم، ترجمه محمود اشرفی تبریزی، چ4، تهران: جاویدان، 1373.

قرآن کریم، ترجمه ابوالفتوح رازی، به کوشش محمد مهیار، چ1، قم: مطبوعات دینی، 1380.

قرآن کریم، ترجمه کاظم پورجوادی، چ1، تهران: بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، 1372.

قرآن کریم، توضیحات و واژه‏نامه، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، چ1، تهران: جامی و نیلوفر، 1374.

قرآن کریم، ترجمه ابوالقاسم امامی، چ1، قم: اسوه، 1377.

قرآن کریم، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: سازمان جاویدان، [بی‌تا].

قرآن کریم، ترجمه سیدرضا سراج، تهران: شرکت سهامی طبع کتاب، [بی‌تا].

قرآن کریم، ترجمه عبدالمحمد آیتی، چ4، تهران: سروش، 1374.

قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، چ1، قم: دارالقرآن الکریم (دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی)، 1373.

قرآن کریم، ترجمه علی‏اصغر حلبی، چ1، تهران: اساطیر، 1380.

قرآن کریم، ترجمه عباس مصباح‏زاده، چ3، تهران: سازمان چاپ و انتشارات جاویدان، 1372.

قرآن کریم، ترجمه محمدعلی رضایی اصفهانی و دیگران، قم: مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی دارالذکر، 1383.

قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، قم: مدرسة الامام امیرالمؤمنین(ع)، 1378.

قرآن‏شناسی، محمدمهدی فولادوند، چ1، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری، سینمایی الست فردا، 1381.

نهج‏البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1372.

ابن‌انباری، عبدالرحمن بن محمد، نزهة الألباء فی طبقات الأدب، قاهره: دار نهضه، [بی‌تا].

ابن‌الجزری، النشر فی القرائات العشر، مصر: چاپ مکتبة مصطفی محمد، [بی‌تا].

ابن‌الخطیب، عبداللطیف، الفرقان جمع القرآن، بیروت: دارالکتب العلمیه، [بی‌تا].

ابن‌جنی، الخصائص، تحقیق محمد علی النجار، [بی‌جا]: دارالکتب‏ القاهره،1952م.

ابن‌عاشور (محمد بن طاهر)، التحریر والتنویر، لیبی: الدار التونسیه للنشر، [بی‌تا].

ابن‌فارس بن زکریا، ابوالحسین احمد، ترتیب مقاییس اللغه، به کوشش سعیدرضا علی‌عسکری و حیدر مسجدی، چ2، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387.

ابن‌قتیبه، ادب الکاتب، بیروت: دار صادر، 1387ق.

ابن‌منظور، لسان العرب، به کوشش علی شیری، بیروت: احیاء التراث العربی، 1408ق.

ابن‌هشام انصاری، مغنی البیب عن کتب الاعاریب، با تحقیق مازن مبارک محمد علی حمدالله‏، قم: سیدالشهداء، [بی‌تا].

ابوزهره، محمد، المعجزة الکبری القرآن، [بی‌جا]: دارالفکر العربی.

ابومحبوب، احمد، ساخت زبان فارسی، چ2، تهران: نشر میترا، 1381.

ابوملحم، علی، فی الاسلوب الادبی، بیروت: مکتبة الهلال، 1421ق.

ابی‏الحسن علی بن اسماعیل الاندلسی المعروف بابن‏سیده، المخصَّص، بیروت: دارالکتب العلمیه، [بی‌تا].

ابی‌هلال العسکری و سیدنورالدین و جزائری، معجم الفروق للغویه، ط الاولی، قم: مؤسسه النشر الاسلامی، 1412ق.

اجسون، جین، زبان‏شناسی همگانی، ترجمه وثوقی، چ3، تهران: علوی، 1370.

استادولی، حسین، «درباره تضمین و نقش آن در ترجمه قرآن کریم»، بینات، ش8، زمستان 1374، ص143_147.

اسعدی، محمد و همکاران، آسیب‌شناسی جریان‌های تفسیری، چ1، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1389.

اسفراینی، تاج التراجم فی تفسیر القرآن للاعاجم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1375.

اسلامی، حسن، «وظیفه مترجم قرآن، ترجمه یا تفسیر؟»، بینات، ش49 و 50.

اشرف صادقی، علی و زهرا زندی مقدم، ‏فرهنگ املائی خط فارسی، چ1، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1385.

اصفهانی و محمدعلی رضایی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، چ1، قم: کتاب مبین، 1380.

انوری، حسن و حسن احمدی گیوی، دستور زبان فارسی2، چ21، [بی‌جا]: انتشارات فاطمی، 1380.

انوری، حسن و همکاران، فرهنگ بزرگ سخن، چ1، تهران: سخن، 1381.

انوشه، حسن، فرهنگنامه ادبی فارسی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1376.

بابایی، علی‌اکبر و دیگران، روش‏شناسی تفسیر قرآن، چ1، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‏ها (سمت)، 1379.

بابایی، علی‌اکبر، مکاتب تفسیری، ج1، چ4، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و سمت، 1389.

باطنی، محمدرضا، پیرامون زبان و زبان‏شناسی، تهران: فرهنگ معاصر، 1371.

باطنی، محمدرضا، نگاهی تازه به دستور زبان، چ3، تهران: آگاه، 1366.

باقری، مهری، مقدمات زبان‏شناسی (مجموعه فنون و مفاهیم ادبی4)، چ4، تهران: نشر قطره، 1380.

باقوری، احمد حسن، تأثیر قرآن بر زبان عربی، ج1، ترجمه مهدی خرمّی، [بی‌جا]: نشر مؤسسه فرهنگی هنری انتظار، 1382.

بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، چ1، [بی‌جا]: بنیاد بعثت، 1416ق.

بدیع یعقوب، امیل، موسوعة علوم اللغة العربیه، ط الاولی، [بی‌جا]: دارالکتب العلمیه، 1427ق/ 2006م.

بررسی و نقد واژه‏هایی از کتاب وجوه قرآن (همراه با پژوهشی در ترجمه الهی قمشه‏ای)، چ1، پرچم، اصفهان: اعظم انتشارات مانی، 1373.

بلخی، مقاتل بن سلیمان، الاشباه والنظائر فی القرآن الکریم، تحقیق عبدالله‏ شحاته، قاهره: دار غریب، 2001م.

بهار (ملک‌الشعراء)، محمدتقی، سبک‌شناسی، چ8، [تهران]: امیرکبیر، 1384.

بهنام، غلامرضا، پژوهشی در فروق لغات در قرآن کریم، وزارت علوم تحقیقات و فناوری دانشگاه قم، دانشکده الهیات، پایان‏نامه کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث، خطی، تابستان، 1381.

بی‌آزار شیرازی، عبدالکریم، قرآن ناطق، (ج1، مقدمه در تاریخ و مبانی علمی)، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376.

بیطار، حسام، اعجاز الکلمة فی القرآن الکریم، ط الاولی، [بی‌جا]: عمان، 1426ق/2005م.

بینات (فصلنامه مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع))، شماره‏های متعدد.

پژوهش و حوزه (فصلنامه)، قم: معاونت پژوهشی مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ش19 و 20.

پژوهش‏های قرآنی (فصلنامه)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، شماره‏های متعدد.

ترجمان وحی، قم: مرکز ترجمه قرآن مجید به زبان‏های خارجی.

تفتازانی، سعدالدین مسعود، مختصر المعانی، چ1، ‍[بی‌جا]: دارالفکر، 1411ق.

تقیه، «ترجمه قرآن چالش‏ها و راهکارها»، مطالعات ترجمه، ش1، ص50.

التوحید (مجله)، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی.

تهانوی، محمدعلی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج2، [بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا].

تهذیب المغنی، چ2، تهران: مجمع علمی اسلامی، 1371.

تی بل، راجر، ترجمه و فرایند آن، ترجمه ویدا صدرالممالکی، چ1، اردبیل: انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، 1384.

ثعالبی، یتیمة الدهر فی محاسن شعراء اهل العصر، ج3، [بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا].

الجاحظ، کتاب الحیوان، به کوشش عبدالسلام محمد، بیروت: دارالجیل، 1416ق.

جرجانی، عبدالقاهر، دلائل الإعجاز فی علم المعانی، تصحیح: محمد عبده و همکاران، چ2، بیروت: دارالمعرفه، 1419ق/1998م.

جرجانی، عبدالقاهر، شرح رسالة الرّمانی فی اعجاز القرآن، تحقیق زکریا سعید علی، ط الاولی، قاهره: دارالفکر العربی، 1417ق/1997م.

جعفری، یعقوب، «دشواری ترجمه کلمات مترادف در قرآن»، ترجمان وحی، ش2، س1، ص60.

جمال‌الدین، ابن‌الفرج عبدالرحمن الجوزی، نزهة الاعین النواظر فی علم الوجوه والنظائر، تحقیق محمد عبدالکریم کاظم الراضی، ط الثالثه، بیروت: مؤسسة الرساله، 1407ق/1987م.

جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم: اسراء، 1378.

جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن مجید، چ3، قم: مرکز نشر فرهنگی رجاء، 1375.

جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن (تفسیر موضوعی قرآن کریم)، چ2، قم: مرکز نشر اسراء، 1378.

جوادی آملی، عبدالله، نزاهت قرآن از تحریف، چ1، قم: مرکز نشر اسراء، 1383.

جواهری، سیدمحمدحسن، پرسمان علوم قرآنی، چ4، قم: بوستان کتاب، 1386.

جواهری، سیدمحمدحسن، درسنامه ترجمه (اصول، مبانی و فرایند ترجمه قرآن کریم)، چ1، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1388.

جواهری، سید محمدحسن، «قاموس شناسی و تحلیل واژگان قرآن»، فصنامه بینات، سال نوزدهم، 1391، شماره 74، ص 117-144.

جوهری، اسماعیل بن حَمَّاد، الصّحاح (تاج اللغة و صحاح العربیه)، تحقیق شهاب‏الدین ابوعمرو، [بی‌جا]: دارالفکر، [بی‌تا].

جوهری، الصحاح تاج اللغه، به کوشش عبدالغفور العطاری، بیروت: دارالعلم للملایین، 1407ق.

حجت، هادی، عیار نقد بر ترجمان وحی: گزارشی تحلیلی تاریخی از نقادی ترجمه‏های فارسی قرآن کریم، چ1، تهران: نشر فرهنگ‏گستر، 1379.

حداد، زهره، وجود یا عدم ترادف در قرآن کریم، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی، پایان‏نامه کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی.

حدادی، محمود، مبانی ترجمه، چ3، تهران: جمال‌الحق، 1375.

حر عاملی، وسائل الشیعه، قم: آل‏البیت(ع) لاحیاء التراث، 1412ق.

حسینی (ژرفا)، سیدابوالقاسم، بر بال قلم (چهل درس در قلمرو ادبیات پارسی و آیین نگارش)، چ2، قم: ظفر،1380.

حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، نور ملکوت قرآن، چ1، مشهد: علامه طباطبایی، 1417ق.

حسینی، سیدمحمدباقر، اسالیب المعانی فی القرآن، چ1، قم: بوستان کتاب، 1388.

حسینی، صالح، نظری به ترجمه، تهران: نشر نیلوفر، 1375.

حسینی، محمدضیاء، مبانی زبان‌شناسی، چ1، تهران: رهنما، 1388.

خاتمی، احمد، فرهنگ علم کلام، چ1، تهران: صبا، 1370.

خُجندی، عبدالمنان نصرالدین، آشنایی با ترجمه‏های فارسی قرآن کریم در ایران و تاجیکستان، چ1، [بی‌جا]: نشر میترا، 1385.

خرمشاهی، بهاءالدین، «نکات قرآنی 4»، بینات، س3، ش9، ص24_31.

خرمشاهی، بهاءالدین، در خاطره شط، تهران: جاویدان، 1376.

خرمشاهی، بهاءالدین، سیر بی‏سلوک، (مباحثی در زمینه دین، فلسفه، زبان، نقد و نشر)، چ1، تهران: معین، 1370.

خزاعی نیشابوری، حسین بن علی محمد بن احمد، روض الجنان و روح الجنان (تفسیر ابوالفتوح رازی)، چ1، مشهد: بنیاد پژوهش‏های اسلامی آستان قدس رضوی، 1366.

خلیل جر، فرهنگ لاروس، ترجمه حمید طبیبیان، تهران: امیرکبیر، 1375.

خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، قم: انتشارات جامعه مدرسین، [بی‌تا].

خوری شرتونی لبنانی، سعید، اقرب الموارد فی فُصَح العربیة الشوارد، ط الاولی، [بی‌جا]: دارالاسوة للطباعة والنشر، 1374.

خویی، البیان فی تفسیر القرآن، انوارالهدی، 1401ق.

دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر حداد عادل و دیگران، تهران: بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، 1378.

دانشنامه قرآنی و قرآن‏پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، تهران: دوستان و ناهید، 1377.

داوری، پیام خوبان قصه یوسف(ع) در ادب فارسی، ج46، [بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا].

درباره ترجمه (برگزیده مقاله‏های نشر دانش(3))، زیر نظر نصرالله‏ پورجوادی، چ2، تهران: انتشارات مرکز نشر دانشگاهی، 1366.

درویش، محیی‌الدین، اعراب القرآن الکریم و جیانه، ط السادسة، بیروت: الیمامه و دار ابن‏کثیر، 1419ق.

دقر، عبدالغنی، معجم القواعد العربیة فی النحو والتصریف، ط الاولی، قم: منشورات الحمید، 1410ق.

دهخدا و دیگران، لغتنامه، تهران: مؤسسه لغتنامه و دانشگاه تهران، 1373.

رادفر، ابوالقاسم، کتاب‏شناسی ترجمه‏های قرآن به زبان‏های خارجی، چ1، تهران: مرکز بازشناسی اسلام در ایران، 1383.

راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، مترجم مصطفی رحیمی‏نیا، چ1، تهران: نشر سبحان، 1386.

رامپوری مصطفی‌آبادی، غیاث‏الدین، غیاث اللغات، به کوشش منصور ثروت، تهران: امیرکبیر، 1363.

رامیار، محمود، تاریخ قرآن، چ4، تهران: امیرکبیر، 1379.

رشید رضا، تفسیر المنار، قاهره: دارالمنار، 1373ق.

رضایی اصفهانی، محمدعلی، منطق ترجمه قرآن، چ1، قم: انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی، 1386.

رمضان عبدالتواب، مباحثی در فقه اللغة و زبان‌شناسی عربی، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد: به‌نشر (آستان قدس رضوی)، 1367.

رواقی، علی، قرآن قدس (کهن‏ترین برگردان قرآن به فارسی)، [بی‌جا]: مؤسسه فرهنگی شهید رواقی، 1364.

روحانی، نوترین گنج در کهن‏ترین گنجینه، [بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا].

زبیدی، محمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، مصر: المطبعة الخیریه، 1306ق.

زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، به کوشش امین سلیم، بیروت: احیاء التراث العربی، 1416ق.

زرکشی، بدرالدین، البرهان فی علوم القرآن، تحقیق جمال حمدی الذهبی و ابراهیم عبدالله الکردی، ط الاولی، بیروت: دارالمعرفه،1410ق/1990م.

زرکوب، منصوره، روش نوین فن ترجمه، چ2، اصفهان: نشر مانی، 1372.

زقروق، محمود حمدی، «الموسوعة القرآنیة المتخصصه»، دانشنامه علوم قرآن، قاهره: وزارة الاوقاف مصر، 1423ق/2002م.

زمخشری، جارالله، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ط الاولی، قم: مکتب الإعلام الاسلامی، 1414ق.

سامرائی، فاضل صالح، بلاغة الکلمة فی التعبیر القرآنی، ط الخامسة، عمان: دار عمار، 1429ق/ 2008م.

سرخسی، شمس‌الدین ابوبکر محمد بن احمد، المبسوط، بیروت: دارالمعرفه، 1406ق.

سعدی الضناوی و جوزیف مالک، معجم المترادفات والاضداد، ط الاولی، طرابلس: المؤسسة الحدیثه، 2007م.

سعیدی‌مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، چ2، [بی‌جا]: کتاب طه، 1381.

سلوی، محمد العوا، بررسی زبان‏شناختی وجوه و نظایر در قرآن، ترجمه سیدحسین سیدی، چ1، مشهد: به‌نشر، 1382.

سمیعی (گیلانی)، احمد، نگارش و ویرایش، چ1، تهران: سازمان مطالعه و تدوین علوم انسانی دانشگاه‏ها (سمت)، 1378.

سیاح، احمد، فرهنگ بزرگ جامع نوین (ترجمه المنجد)، مقدمه علامه حسن‏زاده آملی، چ19، تهران: اسلام، 1377.

سیوطی، جلال‌الدین عبدالرحمن، الاتقان فی علوم القرآن، ترجمه سیدمهدی حائری قزوینی، چ2، تهران: امیرکبیر، 1376.

سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ط الاولی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1421ق/2001م.

سیوطی، جلال‌الدین، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم و همکاران، [بی‌جا]: دار احیاء الکتب العربیه.

شاطر، القول السدید فی حکم ترجمة القرآن المجید، ج1، [بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا].

شاکر، محمد کاظم، روش‌های تأویل قرآن (معناشناسی و روش‌شناسی تأویل در سه حوزه روایی، باطنی و اصولی)، چ1، [بی‌جا]: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی (بوستان کتاب)، 1376.

شانه‌چی، کاظم، آیات الاحکام، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‏ها (سمت)، 1378.

شاهسوندی، شهره، «ترجمه‌پذیری قرآن میان نفی و اثبات»، پژوهش‌های قرآنی، ش44.

شاه‌عبدالعظیمی، حسین بن احمد الحسین، تفسیر اثنی‏عشری، چ1، تهران: میقات، 1364.

شرتوتی، رشید، مبادی العربیه (قسم النحو)، تنقیح و اعداد حمید محمدی، چ11، قم: دارالعلم، 1420ق.

شریف لاهیجی، بهاءالدین محمد شیخ علی، تفسیر شریف لاهیجی، تهران: مؤسسه مطبوعاتی علمی، 1363.

شکورزاده بلوری، ابراهیم، دوازده هزار مثل فارسی و سی هزار معادل آنها، مشهد: آستان قدس رضوی، شرکت به‌نشر، 1380.

شمیسا، سیروس، نگاهی تازه به بدیع، چ3، تهران: فردوس، 1370.

شواخ اسحاق، علی، معجم مصنفات القرآن الکریم، ریاض: دارالرفاعی، 1404ق.

شیبانی، کتاب الجیم، دار و مکتبة الهلال.

شیرازی، احمد امین، البلیغ فی المعانی والبیان والبدیع، ط الاولی، قم: المؤسسة النشر الاسلامی، 1422ق.

صانعی‌پور، محمدحسن، مبانی تحلیل کارگفتی در قرآن کریم، چ1، [بی‌جا]: انتشارات امام صادق(ع)، 1390.

صدوق، عیون اخبار الرضا، [بی‌جا]: جهان، 1378.

صدوق، من لا یحضره الفقیه، قم: انتشارات جامعه مدرسین، 1413ق.

صفارزاده، طاهره، اصول و مبانی ترجمه (تجزیه و تحلیل از فن ترجمه)، چ4، تهران: نشر همراه، 1369.

صفارزاده، طاهره، ترجمه مفاهیم بنیادی قرآن مجید، چ1، تهران: نشر سایه، 1379.

صفوی، کورش، هفت گفتار درباره ترجمه، چ6، تهران: کتاب ماد، 1383.

صلواتی، محمود، آوای قرآن، چ1، قم: نشر تفکر، 1372.

طباطبایی، سیدمحمدحسین، آداب زندگی پیامبر (سنن النبی)، ترجمه لطیف راشدی و سعید مطوف راشدی، چ2، قم: تهذیب، 1384.

طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چ5، [بی‌جا]: دفتر انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین حوزه علمیه قم، 1417ق.‏

طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، [قم]: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1364.

طبرسی، ابو‌علی الفضل بن احسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت: مؤسسه الاعلمی المطبوعات، [بی‌تا].

طبرسی، ابوعلی، مجمع البیان، ترجمه آیات، تحقیق و نگارش: علی کرمی، چ1، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380.

طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، بیروت: دارالکتب الاسلامیه، 1412ق.

طبل، حسن، اسلوب الالتفات فی البلاغة القرآنیه، ط الاولی، [بی‌جا]: دارالفکر العربی، 1418ق/ 1998م.

طریحی، مجمع البحرین، [بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا].

طهرانی، شیخ آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت: دارالافواد، [بی‌تا].

عاملی، حسن محمد علی، الالهیات علی هدی الکتاب والسنة والعقل (محاضرات استاذ شیخ جعفر سبحانی)، ط الثانیة، قم: المرکز العالم للدراسات الاسلامیة، 1411ق.

عبدالرحمان بنت الشاطی، عایشه، اعجاز بیانی قرآن، ترجمه حسین صابری، چ1، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1376.

عرفان، حسن، فرهنگ غلط‏های رایج، چ1، قم: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، 1372.

عروسی حویزی، عبد علی، تفسیر نورالثقلین، ط الاولی، بیروت: مؤسسه التاریخ العربی، 1422ق.

عطار، احمد عبدالغفور، مقدمه صحاح، ترجمه غلامرضا فدایی عراقی، تهران: نشر زرنگار، 1375.

عظیم‌پور مقدم، عظیم، اختلاف ترجمه‏های قرآن کریم، تهران: ماهرنگ، 1383.

عمید زنجانی، عباسعلی، روش‌شناسی تفسیر قرآن (مبانی و روش‏های تفسیر قرآن)، چ4، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1379.

غالی، محمد محمود، المترادفات فی القرآن المجید، ط الثانیه، مصر: دارالنشر الجامعات، 1424ق.

فاتحی‌نژاد، عنایت‌الله و سیدبابک فرزانه، درآمدی بر مبانی ترجمه (فارسی به عربی _ عربی به فارسی)، چ2، تهران: مؤسسه فرهنگی انتشاراتی آیه، 1382.

فاکر میبدی، محمد، قواعد التفسیر لدی الشیعة والسنه، چ1، [بی‌جا]: مجمع جهانی تقریب اسلامی، 1428ق/2007م.

فراهیدی، خلیل بن احمد، ترتیب کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، و تصحیح اسعد الطیب، چ1، [بی‌جا]: اسوه، 1414ق.

فرحزاد، فرزانه، نخستین درس‏های ترجمه، چ5، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1375.

فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دستور خط فارسی، چ1، 1384.

فهمی حجازی، محمود، زبان‏شناسی عربی (درآمدی تاریخی _ تطبیقی در پرتو فرهنگ و زبان‏های سامی)، ترجمه سیدحسین سیدی، چ1، تهران: انتشارات آستان قدس رضوی (به‌نشر) و سمت، 1379.

فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، [بی‌جا]: دارالهجره، 1405ق.

قرشی، سیدعلی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، چ1، تهران: واحد تحقیقات اسلامی بینا (بعثت)، 1366.

قُرَشی، سیدعلی‌اکبر، قاموس قرآن، چ7، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1375.

قلی‌زاده، حیدر، مشکلات ساختاری ترجمه قرآن کریم، چ1، تبریز: مؤسسه تحقیقاتی علوم اسلامی _ انسانی دانشگاه تبریز، 1380.

کاشانی، ملا فتح‌الله، تفسیر کبیر، منهج الصادقین، چ3، تهران: کتابفروشی اسلامیه، 1346ق.

کتفورد، جی. سی.، یک نظریه ترجمه از دیدگاه زبان‏شناسی، ترجمه احمد صلواتی، تهران: نشر نی، چ1، 1370.

کریمی‌نیا، مرتضی، «چه را ترجمه نکنیم و چرا؟»، ترجمان وحی، س1، ش2، 1376.

کسایی، اللسان، ج3، [بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا].

کلانتری ارسنجانی، علی‌اکبر، نقش دانش رجال در تفسیر و علوم قرآنی، چ1، قم: بوستان کتاب، 1384.

کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه محمدباقر کمره‏ای، چ4، [بی‌جا]: اسوه، 1379.

کمال‏الدین حسین، (تفسیر حسینی)، تفسیر مواهب علیه واعظ کاشفی (م910ق)، چ1، تهران: کتابفروشی اقبال، 1317.

کواز، محمد کریم، الاسلوب فی الاعجاز البلاغی، [بی‌جا]: جمعیة الدعوة الاسلامیة العلمیه، [بی‌تا].

کواز، محمد کریم، سبک‌شناسی اعجاز بلاغی قرآن، ترجمه سیدحسین سیدی، چ1، تهران: سخن، 1386.

گرامی، محمدعلی، درس‏هایی از علوم قرآن، قم: احسن‌الحدیث، 1376.

گفتگوهای قرآنی، ش10، چ1، قم: کتاب مبین، 1380.

لازار، ژیلبر، «پرتوی نو بر چگونگی شگل‏گیری زبان فارسی، ترجمه‏ای از قرآن به پارسی گویش»، ترجمه احمد سمیعی، مجله زبان‏شناسی، ش1 و 2، س4، ص70.

لسان التنزیل، به اهتمام و تصحیح مهدی محقق، تهران: مرکز انتشارات علمی و فرهنگی.

لطفی پورساعدی، کاظم، درآمدی بر اصول و روش ترجمه، چ2، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1374.

مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(قدس‏سره)، فصلنامه معرفت (مجله)، قم.

ماندی، جرمی، آشنایی با مطالعات ترجمه (نظریه‏ها و کاربردها)، ترجمه حمید کاشانیان، چ1، [بی‌جا]: مؤسسه انتشارات و خدمات فرهنگی هنری رخ، 1384.

ماهنامه پاسدار اسلام، ش258، خرداد 1382.

مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: مؤسسه الوفاء، 1403ق.

مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران: المکتبة للاسلامیه، [بی‌تا].

مجله التوحید الاسلامی، سال دوم، ش9.

مجله زبان‏شناسی، س3، ش1، 1365، ص85_88.

مجله زبان‏شناسی، شماره‏های متعدد.

مجله معرفت، ش26.

مجموعه آثار شهید مطهری، ج1، تهران: صدرا، [بی‌تا].

مجموعه مقالات کنفرانس بررسی مسائل ترجمه، تبریز: دانشگاه تبریز، 1369.

محمد عبدالغنی حسن، فن ترجمه، ترجمه عباس عرب، چ1، مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، 1376.

مسعودی، عبدالهادی، روش فهم حدیث، چ3، تهران: انتشارات سمت و دانشکده علوم حدیث، 1386.

مشکوة‌الدینی، مهدی، دستور زبان فارسی (بر پایه نظریه گشتاری)، چ3، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، 1382.

مشهدی قمی، محمد، تفسیر کنزالدقائق، مؤسسه النشر الاسلامی، ط الاولی، 1410ق.

مصاحب، غلامحسین و دیگران، دائرة‏المعارف فارسی، تهران: امیرکبیر، 1356.

مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، چ4، تهران: امیرکبیر، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل، 1383.

مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ط الاولی، تهران: وزارة الثقافة والارشاد الاسلامی الدائرة العامة للمراکز والعلاقات الثقافیه، 1368.

مصطفوی، حسن، روش علمی در ترجمه و تفسیر قرآن مجید، چ1، [بی‌جا]: دارالقرآن الکریم، 1409ق.

مطالعات ترجمه (فصلنامه)، س1، ش1، بهار 1382ش و ش2، تابستان 1382.

مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، [بی‌جا]: دفتر تبلیغات اسلامی، 1368.

مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، تعلیق و تحقیق: علی شیروانی، چ2، قم: دارالعلم، 1381.

معدنی، میترا، «بررسی گونه‏های ابهام در زبان فارسی»، مجله زبان‌شناسی، س13، ش1 و 2، 1375.

معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، ترجمه علی خیاط، چ1، قم: مؤسسه فرهنگی التمهید، 1380.

معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، چ1، قم: مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، 1377.

معروف، یحیی، فن ترجمه (اصول نظری و علمی ترجمه از عربی به فارسی و فارسی به عربی)، چ2، تهران: دانشگاه رازی و سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‏ها (سمت)، 1381.

معلوف، لوئیس، المنجد فی اللغه، ترجمه احمد سیاح، چ17، [بی‌جا]: اسلام، [بی‌تا].

معین، فرهنگ فارسی، تهران: امیرکبیر، 1375.

مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، بیروت: دارالعلم للملایین، 1981م.

مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، چ مکرر، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1371.

ملکوتی، سیدسعید، نقد و بررسی برابر نهادهای مفعول مطلق در برگردان‏های فارسی در قرآن کریم، تهران: دانشگاه تربیت مدرس، 1379.

المنجّد، محمد نورالدین، الاشتراک اللفظی فی القرآن الکریم (بین النظریة والتطبیق)، ط الاولی، سوریه: دارالفکر، 1419ق/1999م.

المنجّد، محمد نورالدین، الترادف فی القرآن الکریم (بین النظریة والتطبیق)، ط الاولی، دمشق: دارالفکر، 1417ق/1997م.

المنجّد، محمد نورالدین، التضاد فی القرآن الکریم بین النظریة والتطبیق، ط الاولی، دمشق: دارالفکر، 1420ق/1999م.

مولایی‌نیا، عزت‌الله، اسالیب بیانی قرآن کریم، چ1، [بی‌جا]: فرهنگ سبز، 1383.

میراث جاویدان، ش18، تابستان 1376.

نجفی، ابوالحسن، غلط ننویسیم (فرهنگ دشواری‏های زبان فارسی)، چ8، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1376.

نجفی، ابوالحسن، مبانی زبان‏شناسی و کاربرد آن در زبان فارسی، [بی‌جا]: نیلوفر، 1387.

نخلة الیسوعی، رفائیل، غرائب اللغة العربیه، چ2، بیروت: [بی‌نا، بی‌تا].

نسفی، ابوحفض نجم‌الدین محمد، تفسیر نسفی، به کوشش عزیزالله‏ جوینی، تهران: سروش، 1367.

نصیریان، یدالله، علوم بلاغت و اعجاز قرآن، چ1، تهران: سمت، 1378.

نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ نفیس، ناظم الاطباء، تهران: کتابفروشی خیام، [بی‌تا].

نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، قم: آل‌البیت، 1408ق.

نووی، ابی‌زکریا محیی‌الدین بن شرف، المجموع (شرح المهذب)، [بی‌جا]: دارالفکر، [بی‌تا].

نهج‏البلاغه، ترجمه شهیدی، ص537، تعلیقه 9.

وحیدیان کامیار، تقی، با همکاری غلامرضا عمرانی، دستور زبان فارسی(1)، چ3، تهران: سمت، 1381.

وحیدیان، تقی، نوای گفتار در فارسی، [بی‌جا]: دانشگاه اهواز، 1357.

هادوی تهرانی، مهدی، مبانی کلامی اجتهاد، چ1، قم: مؤسسه فرهنگی خانه خرد و مؤسسه بیت الحکمة الثقافیه، 1377.

هاشمی، سیدحسین، «گسست‌ها و پیوست‌های ترجمه و تفسیر»، پژوهش‌های قرآنی، ش42 و 43، ص42_63.

همدانی، سیدمحمدحسین، انوار درخشان در تفسیر قرآن، تهران: کتابفروشی لطفی، 1380ق.

یادگارنامه فیض‏الاسلام، خمینی‌شهر: دانشگاه آزاد اسلامی، 1383.

یارمحمدی، لطف‏الله، «طرحی کلی پیرامون اصول و ضوابط حاکم بر ترجمه و...»، مترجم، ش13 و 14، سال سوم (تابستان 1373).

یکی قطره باران (یادنامه ذریاب خویی)، چاپ نقره، 1370ق.

M. L. Larson, Meaning-Based Translation: A Guide to Cross-Language Equivalence, University Press of American, Inc., 1984.



[1] . المیزان، طباطبائی:‌ فرقان" به معناى چيزى است كه ميان دو چيز فرق مى‏گذارد، و آن در آيه مورد بحث به قرينه سياق و تفريعش بر تقوا فرقان ميان حق و باطل است، چه در اعتقادات و چه در عمل، فرقان در اعتقادات جدا كردن ايمان و هدايت است از كفر و ضلالت، و در عمل جدا كردن‏ اطاعت و هر عمل مورد خشنودى خدا است از معصيت و هر عملى كه موجب غضب او باشد، و فرقان در رأى و نظر جدا كردن فكر صحيح است از فكر باطل، همه اينها نتيجه و ميوه‏اى است كه از درخت تقوا به دست مى‏آيد، در آيه شريفه هم فرقان مقيد به يكى از اين چند قسم تفرقه نگشته، و اطلاقش همه را شامل مى‏شود، علاوه بر اينكه در آيات قبلى تمامى خيرات و شرور را ذكر كرده بود، پس فرقان در آيه مورد بحث شامل همه انحاء خير و شر مى‏شود، چون همه احتياج به فرقان دارند.

نظير آيه مورد بحث از جهت معنا آيه شريفه" وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ" (طلاق، 2و3) است.

[2]. در اصل: براى شما فرقان قرار مى‏دهد.

[3] . گفته نمی‌شود این خانه از چشم‌انداز بدی برخوردار است؛ زیرا برخوردار برای جهت مثبت به کار می‌رود،؛ بنابراین باید گفته شود:‌ این خانه چشم‌انداز بدی دارد.