نعره‏هاى مرده[1]

شخصى موثق نقل نمود: يك شب در جمعى بوديم كه ناگاه صداى استغاثه و كمك از يك طرف به گوش رسيد، و چنان صداى ضجه و فرياد بلند بود كه گويا با راهزنان و غارتگران رو به رو شده‏اند. با خود گفتيم كه بر ما لازم است به كمك آن‏ها برويم و ايشان را از دست دشمن نجات دهيم. با چوب و چماق از محل خود به طرف صدا حركت كرديم در بين راه به قبرستان رسيديم، ناگاه ديديم دو تنوره آتش از نقطه معينى بلند است، خيلى تعجب كرديم، وقتى خوب دقت كرديم، ديديم كه آن فرياد و فغان‏ها از زير آن آتش است. به طرف آن آتش رفتيم، و هرچه نزديك مى‏رفتيم آتش كوتاه‏تر و صداها كم‏تر مى‏شد، تا به خود همان محل رسيديم، آتش خاموش شد و صداها قطع گرديد. وقتى دقت كرديم ديديم قبر از آنِ يكى از تفنگداران خوانين آن زمان مى‏باشد كه به شرارت و ستمكارى معروف بود.


[1] . مكاشفات اولياى الهى، ص 114، به نقل از: با محرمان راز، آية‏اللّه‏ سيد محمد موسوى جزايرى رحمه‏الله ، ص 141.