652) حکایات دیدههای برزخی /52
سجده درختان[1]
جناب آقاى صفوى قمى از مرحوم سيد عبداللّه فاطمى نقل مىكردند: يك روز ظهر وقتى از مسجد پيغمبر به همراه آيةاللّه انصارى رحمهالله بيرون مىآمديم، من در ذهنم خطور كرد كه دو سال است در خدمت آقا هستيم ولى هيچ كرامتى نديده ايم. به محض خطور اين فكر، آقا به من رو كرد و فرمود: پس نظر كن! پرده از جلوى چشمم برداشته شد و ديدم كه تمام درختان و روييدنىها به حضرت حق سجده مىكنند و من از تماشاى آنها لذت مىبردم، مدتى گذشت. آقا به من رو كرد و فرمود: «حالا بَستان شد؟» به محض اينكه گفتم بله، حالتم عادى شد.
در دعای افتتاح میخوانیم:
الحَمْدُ للهِ الَّذِي مِنْ خَشْيَتِهِ تَرْعَدُ السَّماء وَسُكَّانُها، وَتَرْجُفُ الأَرْضُ وَعُمَّارُها، وَتَمُوجُ البِحارُ وَمَنْ يَسْبَحُ فِي غَمَراتِها.
[1] . در كوى بىنشانها، ص 109.
+ نوشته شده در ۱۴۰۲/۰۱/۲۴ ساعت توسط سید محمدحسن جواهری
|