645) حکایات دیدههای برزخی /45
دو چشم يا دو چشمه نور[1]
حضرت آيةاللّه شيخ جواد كربلايى فرمودند: آقاى بهجت حدود سى چهل سال پيش يا بيشتر، زمانى از ايشان (آيةاللّه آقا سيد جمالالدّين گلپايگانى) صحبت مىفرمودند. فرمودند: يك شب بعد از نماز مغرب و عشا ديدم مىخواهند به وادى السّلام بروند. من هم همراه ايشان راه افتادم. هر دو ساكت بوديم و حرفى نمىزديم. در تاريكى وادىالسّلام در گوشهاى كنار سقيفهاى كه آنجا بود، نشستيم. در آن تاريكى، ايشان مشغول ذكر بودند. يك دفعه ديدم كه از دوتا چشم ايشان مثل دو لوله، نور بيرون زد و تمام آن فضا را روشن كرد و هيچ حرفى هم با هم نداشتيم؛ او مشغول خودش بود. دوباره برگشتيم و به منزل رفتيم.
[1] . معادشناسى، ج 1، ص 143ـ145.
+ نوشته شده در ۱۴۰۲/۰۱/۲۴ ساعت توسط سید محمدحسن جواهری
|