آیا در قرآن به «تلسکوپ» اشاره شده است؟

برای پاسخ به پرسش فوق بخشی از کتاب «تفسیر زیبایی‌شناختی قصص قرآن (داستان حضرت موسی ع)» که در حال نگارش است، تقدیم می‌شود و چون هنوز کامل و منتشر نشده، نقل مطلب تنها با ذکر منبع مجاز است:

فرعون برای تحکیم ادعای خود که خدای مردم است، به هامان دستور می‌دهد: «فَأَوْقِدْ لِي يا هامانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلى‏ إِلهِ مُوسى». بر اساس تفسیر رایج- و تا آنجا که نگارنده جستجو کرده تنها تفسیر موجود- معنای عبارت این است که با آجر برجی بلند بالا بساز تا سر به آسمان کشم و ادعای موسی ع مبنی بر وجود خدای واحد را در آسمان‌ بررسی کنم؛ زیرا در زمین چنین خدایی قابل رؤیت نیست. بر اساس این تفسیر، گزارش قرآن به جای لفظ آجر «فَأَوْقِدْ لِي يا هامانُ عَلَى الطِّينِ» است. این فراز اطناب دارد و دلیل آن دشوار و غیر فصیح بودن لفظ «آجر» است.[1] بررسی بلاغت آیه بر اساس تفسیر موجود و رایج

نکته مهمی که برخی اهل بلاغت متذکر شده‌اند این است که در سخنان فرعون نوعی تناقض وجود دارد؛ از یک سو می‌گوید من خدایی غیر خودم سراغ ندارم و به کلی هر خدایی غیر خودش را انکار می‌کند و از سوی دیگر می‌گوید ای هامان برجی بلند بساز تا سری به آسمان‌ کشم و بسا از خدای موسی نشانی یابم. درویش این تناقض را نشانه غباوت و کوته‌فکری فرعون دانسته است[2]، لیکن به نظر می‌رسد برخلاف دیدگاه یاد شده، این فراز جدی بیان نشده و نوعی تخفیف و تحقیر و تمسخر در آن نهفته است و مؤید آن این است که اگر نیت واقعی داشت می‌توانست بگوید از کوه بالا می‌روم تا از خدای موسی خبر گیرم (به ویژه که در داستان حضرت موسی ع بارها سخن از کوه به میان آمده است)؛ چرا که بلندی صرح هرچقدر هم بلند ساخته شود، بسیار کوتاه‌تر از کوه است. گفتنی است تفسیر نمونه به این نقد این‌گونه پاسخ داده است: «آن‌ها كه چنين مى‏انديشند از اين نكته غافل‌اند كه‏اولاً: سرزمين مصر كوهستانى نبود [تا کوه داشته باشد]، و از اين گذشته: ساده‏لوحى توده‏هاى مردم آن زمان را فراموش كرده‏اند كه چگونه ممكن بود آن‌ها را با اين مسائل اغفال كرد و فريب داد؟»[3] لیکن ضعف این پاسخ‌ها بی‌نیاز از توضیح است!

تفسیر مختار

به نظر می‌رسد آیه برخلاف تفسیر موجود، به ساخت نوعی "تلسکوپ" اشاره دارد. برای رسیدن به چنین تفسیر تازه‌ای لازم است به چند نکته توجه کنیم:

اولاً: تصریح به نوع و جنس سازه از اهمیت زیادی برخوردار نیست که در آیه که پایه اصلی آن ایجاز است، به آن اشاره شود و بدتر این که برای اجتناب از لفظ «آجر» راه دور و دراز نحوه ساختن آن انتخاب شود.

ثانیاً: دستور عمل برای ساخت آجر یا نادرست است یا ناقص! زیرا برای ساختن آجر، آن را درون کوره قرار می‌دهند که همه اطراف آن حرارت شدید وجود دارد و برای ساخت روی گل آتش روشن نمی‌کنند! این قرینه روشنی بر اراده تفسیر دیگری برای این فراز است.

ثالثاً‌: برای چنین سازه‌ای بهتر می‌بود اگر از سنگ استفاده می‌شد که هم فراوان است و هم محکم! سنگ را حتی بدون ملاط (مخلوطی از آهک و خاک رس یا ماسه) هم می‌توان به نحوی چید که بسیار محکم باشد به ویژه که ما نمونه آن را از دوران ما قبل تاریخ در هرم‌های موجود در مصر می‌بینیم.

رابعاً: در شرایطی که حضرت موسی ع معجزات مهمی ارائه کرده و به جدّ طرف مقابل را به چالش کشیده، جای شوخی و تمسخر و مانند این‌ها نیست و این‌ مقدار فرعون با هوش هست که با وجود کوه، طلب برج و مناره و مانند آن را نداشته باشد، به ویژه که ساخت آن زمان زیادی می‌طلبد.

خامساً: در آیه 44 سوره نمل می‌خوانیم: «قيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ كَشَفَتْ عَنْ ساقَيْها» و در ادامه می‌فرماید: «قالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَواريرَ». لغویان «صرح» را به معنای شفاف و روشن معنا کرده‌اند:‌ « الصاد و الراء و الحاء أصلٌ منقاس، يدلُّ على ظهور الشَّى‏ء و بُروزه. »[4] گویا به کاخ و عرصه و حیاط آن نیز به جهت بروز و ظهور صرح گفته‌اند. به نظر می‌رسد مراد بلوری بسیار شفاف و بزرگ بوده که بلقیس آن را «آب» پنداشته است.

با توجه به نکات فوق به نظر می‌رسد (و الله العالم)‌ فرعون دستور داده هامان برای او عدسی و تلسکوپ بسیار بزرگی بسازد که بتواند از درون آن به آسمان‌ها نظاره کرده و خدای موسی را جستجو کند. این نشان می‌دهد دانش ساخت تلسکوپ در آن دوران وجود داشته است.

(تفسیر زیبایی‌شناختی قرآن کریم، جواهری، در حال تألیف)


[1] . اعراب القرآن الكريم و بيانه، درویش، ج‏7، ص: 332

[2] . ر.ک:‌ همان.

[3] . تفسير نمونه، ج‏16، ص: 87.

[4] . معجم مقاييس اللغة، ج‏3، ص: 347