516) روایات فساطیط (نقد تفسیر به ترتیب نزول 25 )
در پست 515 در باره «سلام علی آل یسین» که دستاویزی برای تحریفگرایان بود، سخن گفتیم و در این پست به روایت دیگری که آن نیز دستاویزی برای اتهام به قرآن شده، خواهیم پرداخت. (متن ذیل نیز از کتاب «نگرشی نو به تحریفناپذیری قرآن کریم» اثر حقیر نقل میشود که هنوز منتشر نشده است.)
در روایتی از امام باقر آمده است: «إذا قام قائم آل محمد ضرب فساطيط لمن يعلّم الناس القرآن على ما أنزله اللّه جلّ جلاله، فأصعب ما يكون على من حفظه اليوم، لأنه يخالف فيه التأليف».[1]
استاد معرفت در توضیح کلام امام باقر - علیه السلام- آورده است: «امام باقر- علیه السلام- در این روایت علت دشواری حفظ قرآن- در آن روز- را تفاوت آن با نظم و ترتیب فعلی قرآن اعلام داشته است و اگر قرآن که در دست ولی عصر(عج) است با قرآن فعلی اختلاف دیگری داشت، امام آن را نیز بیان میکرد این امر نشان میدهد که آن قرآن با قرآن کنونی جز در ترتیب نزول هیچگونه اختلافی ندارد.»[2]
نویسنده کتاب «تفسیر تنزیلی» با استفاده از این روایت، نگاشته است: «حضرت امیرمؤمنان(ع) بر اساس ارزش تعلیم قرآن براساس نزول، دوره تعلیم قرآن در زمان حضرت مهدی(عج) را با این سبک پیش بینی کردهاند»[3]
نقد و بررسی
این گفته از جهات مختلف مخدوش است. توضیح اینکه: این روایت از ابهام و عدم همایش درونی رنج میبرد. فراز «لأنه يخالف فيه التأليف» معنای روایت را به ترتیب سورههای قرآن و یا ترتیب آیات منصرف میکند، لیکن ترتیب سورههای قرآن با فراز « فأصعب ما يكون على من حفظه اليوم» ناسازگار است؛ زیرا صرف به هم ریختن ترتیب سورهها دشواری خاصی برای حافظ قرآن ایجاد نمیکند که از آن به «فأصعب» تعبیر شود.
ترتیب آیات نیز- بر فرض اراده آن- تنها در شمار اندکی از آیات یا فرازهایی از آیات میتواند طرح شود اگر بپذیریم که معقول باشد حضرت بر خلاف چینش پیامبر به چینش جدیدی رو کنند و توقیفی دیگر مثلا بر اساس نزول آیات شکل گیرد که احتمال آن با توجه به سیاق آیات نزدیک به صفر است و این که اگر چنین چینشی مفید بود، چرا پیامبر خود به آن اقدام نکرد؟
حتی در این فرض نیز تعبیر «فأصعب» سنگینتر از آن فرض مینماید، مگر آنکه آیات زیادی در جای خود قرار نگرفته باشند که بر این اساس این روایت علیه روش به ترتیب نزول است نه به نفع آن؛ زیرا فرض طرفداران این روش تفسیری این است که آیات کمی برخلاف نزول آنها جای گرفتهاند. اضافه میکنم در این فرض مثل سوره ممتحنه کلا متلاشی میشود زیرا در این سوره آياتى كه در سال هشتم هجرى و در آستانه فتح مكّه درباره حاطب بن ابى بلتعه نازل شده است، در ابتداى سوره واقع شده و آيه دهم و يازدهم كه در سال ششم هجرى در ارتباط با مواد پيمان حديبيّه درباره سبيعه اسلميّه و ام كلثوم دختر عقبه نازل شده، پس از آن آورده شده است و آيه دوازدهم درباره بيعت با زنان است كه پس از فتح مكّه نازل شده است و آخرين آيه آن (آيه سيزدهم) نيز از نظر معنا با آيات صدر سوره متناسب است كه در آستانه فتح مكّه درباره حاطب بن ابى بلتعه نازل شده است. (برای آگاهی بیشتر ر.ک:روش تفسير قرآن، متن، ص: 105)
بله، شاید تغییر فراوان قرائت بتواند مصداقی برای تراز «فأصعب» باشد، لیکن این احتمال با فراز پایانی روایات ناسازگار مینماید. بنابراین، این روایت هم از نظر سند و هم از نظر محتوا قابل پذیرش و استناد نیست و فراز «على ما أنزله اللّه» نیز معنای روشنی به دست نمی دهد.
اما این برداشت که اشاره نکردن امام به تفاوتهای دیگر نشان عدم وجود چنین تفاوتهایی است، زمانی درست است که امام در مقام بیان تفاوتهای مصحف حضرت علی با مصحف موجود باشد که در روایت هیچ قرینهای بر این مطلب وجود ندارد.
خلاصه اینکه ادامه حدیث باعث اجمال ماقبل و ناکارآمدی کل حدیث میشود و این با گذشت از اشکالات دیگر آن است؛ بنابراین استناد به این روایت برای هیچ نگرشی (تحریف یا ترتیب نزول ) مفید و سازنده نیست بلکه برای طرفداران تفسیر به ترتیب نزول به شدت مضر است.
نقل با ذکر منبع بل اشکال است.
[1] . الارشاد، مفید، ج2، ص 386.
[2] . صيانة القرآن من التحريف، معرفت، 1379، ص51.
[3] . تفسیر تنزیلی، بهجتپور، ص 62.