489) رابطه حجاب و عفاف در آیات قرآن
اخیراً عبارتی از یکی از فضلا به صورت وسیع در برخی رسانهها انعکاس یافت که از این قرار است:
«در هیچ یک از آیاتی که به مسئله عفاف توجه دارد، برای تأمین عفاف، توصیه به پوشش نشده است؛ ما حتی در قرآن کریم یک مورد را پیدا نکردهایم که پوشش سرو مو را برای عفاف گفته باشد.»
اما این مطلب با آنچه در آیه 60 سوره نور آمده، معارض است. در آیه 60 میخوانیم:
«وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ الَّاتىِ لَا يَرْجُونَ نِكاَحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَير مُتَبرَّجَتِ بِزِينَةٍ وَ أَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيرٌ لَّهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»؛ و بر زنان از كار افتادهاى كه اميد ازدواجى ندارند، گناهى نيست كه حجاب خود را كنار بگذارند، در صورتى كه با زيور و آرايش خويش قصد خودآرايى نداشته باشند و حفظ عفت [با حفظ حجاب] براى آنان بهتر است؛ و خدا شنوا و داناست.
در این آیه «ثیاب» بر اساس روایات تفسیری به معنی «جلباب» است. البته برخی مفسران نیز آن را به معنای خمار دانستهاند و در هر صورت ثیاب پوششی است که روی شعار (لباس زیر) و دثار (لباس روی شعار) پوشیده میشود. (ر.ک: حر عاملی، 1409ق، ج14، ص 147، باب 110 ؛ مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج14، ص 543 و ...)
بر اساس این آیه پوشش و حجاب مایه عفت و ابزاری برای دستیافتن به آن است (وَ أَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيرٌ لهنَّ). مفهوم آیه این است که اگر زنانی که مصداق «القواعد» هستند، حجاب نداشته باشند، گویا عفت را رعایت نکردهاند، لیکن عدم رعایت عفت از زنان غالباً سالخوردهای که امید ازدواج برای آنها نیست و به طور طبیعی از زیبایی ظاهری تحریک کننده نیز برخوردار نیستند (البته به شرط عدم تبرج به زینت (آشکار شدن و خودآرایی کردن به زینت و زیورآلات) که ممکن است آفات دیگری داشته باشد) گویا برای جامعه زحمت درست نمیکند؛ از این رو آسان گرفتن بر چنین زنهایی که تا زمان نزول آیه مورد بحث (60 نور) بدون حجاب زندگی کردهاند، بر مصلحت رعایت حال جامعه مقدم شده است، و خداوند به مصالح جامعه و افراد آگاهتر است!. به همین تناسب، رعایت عفاف که در آیه بهتر دانسته شده، با رعایت پوشش که در آیات به «خمار و جلباب» تفسیر شده، تحقق میپذیرد؛ زیرا جواز کنار گذاشتن حجاب در صدر آیه موجب تذکر به استحباب عفاف برای این زنان خاص بوده است.
بر این اساس، عفاف از دیدگاه قرآن با حجاب رابطه تنگاتنگی دارد و لازمه عفاف حجاب است. بله، ممکن است منشأ به خطا افتادن فاضل مورد اشاره این باشد که عفاف از دیدگاه برخی افراد در جامعه کنونی ما تنزل کرده و به از دست رفتن عصمت و پاکدامنی از فحشاء محدود شده لیکن معنای عرفی و عمومی عفاف و معنای قرآنی و روایی آن معنای وسیعتری دارد که لازمه آن حجاب است و با کنار گذاشتن آن، عفاف نیز از بین میرود هرچند ممکن است برخی مصادیق عفاف یعنی عصمت از فحشاء همچنان برقرار باشد.