7.      اما بر اثر لجاجت و دشمنی آن‌ها، هشدارهای تو بی‌ثمر است و وعده عذاب الهی بر بیشتر آن‌ها حتمی شده (لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَكْثَرِهِمْ) از این رو آنان توفیق ایمان نمی‌یابند و ایمان نمی‌آورند (فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ) 7

8.      آری، به سبب اعمالشان ما به گردن‌هایشان غل‌هایی انداخته‌ایم (إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلاَلاً) که تا زیر چانه‌هایشان را گرفته و سرهایشان را به سوی بالا داده است؛ آن‌چنان که مقابل خود را نمی‌بینند (فَهِيَ إِلَى الأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ) 8

9.      و نیز پیش رو و پشت سرشان مانعی قرار داده‌ (وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا) و آن‌ها را پوشانده‌‌ و احاطه کرده‌ایم که در نتیجه نمی‌توانند ببینند (فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ) 9

10. و برای آن‌ها بی‌فایده و یکسان است (وَسَوَاء عَلَيْهِمْ) چه بیمشان دهی یا ندهی (أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ) ایمان نمی‌آورند(لاَ يُؤْمِنُونَ) 10

11. آری، هشدارهای تو برای اینان بی‌فایده است و تو تنها کسی را بیم می‌دهی و اثر می‌گذارد که از قرآن پیروی کند (إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ) و در نهان از خداوند رحمان و بخشنده بهراسد (وَخَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ) آری، چنین کسی را به آمرزش و پاداشی با ارزش بشارت ده (فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ) 11

12. ما خود مردگان را زنده می‌کنیم (إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى) و اعمال خوب و بد و نیز آثار خوب یا بد بر جای مانده‌ از آنان در دنیا را ثبت می‌نماییم (وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ) و هر چیزی را در کتاب روشن‌کننده و معیار [لوح محفوظ] گرد می‌آوریم (وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ) 12

13. و ای پیامبر برای عبرت مردم مثالی بزن(وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً) داستان اهالی آن شهر [انطاکیه] را در زمانی که فرستادگان ما به سراغشان آمدند (أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءهَا الْمُرْسَلُونَ) 13

14. آن‌گاه که دو فرستاده به سراغشان روانه کردیم، ولی آنان آن دو را تکذیب کردند (إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا) پس آن دو را با فرستادن سومین رسول یاری کردیم (فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ) رسولان به مردم گفتند: ما به سوی شما فرستاده شده‌ایم (فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ) 14

15. مردم به فرستادگان خدا گفتند: شما جز بشری مانند ما نیستید (قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا) و خداوند رحمان هیچ چیزی نفرستاده است (وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمنُ مِن شَيْءٍ) شما دروغ‌گویی بیش نیستید (إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَكْذِبُونَ) 15

16. فرستادگان خدا گفتند: پروردگار ما می‌داند که ما به سوی شما فرستاده شده‌ایم (قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ) 16

17. و ما مسئول انکار شما نیستیم و وظیفه‌ای جز ابلاغ آشکار رسالت خویش نداریم  (وَمَا عَلَيْنَا إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ) 17

18. مردم گفتند: ما شما را به فال بد می‌گیریم (قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ)؛ از این رو اگر از تبلیغ دست بر ندارید (لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا) سنگسارتان می‌کنیم (لَنَرْجُمَنَّكُمْ) و شکنجه دردناکی از سوی ما به شما خواهد رسید (وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ) 18

19. فرستادگان خدا گفتند: اگر درست بیندیشید، خواهید دانست که فال بد از خودتان است [گرفتاری‌های خود را به پای ما نریزید، بلکه عامل آن‌ها در رفتار و وجود خود شماست]؛ (قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْتُم) آری، وجود ما شوم نیست، بلکه انکار، انحراف و گرفتاری‌های شما از این رو است که شما قومی اسرافکارید (بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ) 19

20. و مردی از دورترین نقطه شهر شتابان آمد (وَجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى) گفت: ای همشهریان من! از فرستادگان خدا پیروی کنید (قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ) 20

21. از کسانی پیروی کنید که در برابر تبلیغ دین از شما مزدی نمی‌خواهند (اتَّبِعُوا مَن لايَسْأَلُكُمْ أَجْرًا) و خود رهیافته‌اند [بنابراین هیچ دلیلی برای سرباز زدن از دعوت آن‌ها وجود ندارد؛ نه مزدی می‌خواهند و نه به خطا و راه نادرست دعوت می‌کنند؛ زیرا رهیافته‌اند] (وَهُم مُّهْتَدُونَ) 21

22. و اساسا چرا کسی را که مرا آفریده، نپرستم؟! (وَمَا لِي لاَ أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي) و هشدار که همه شما به سوی او باز گردانده می‌شوید (وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ) 22

23. آیا به جای او [خدای متعال] خدایانی برگزینم (أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً) که اگر خداوند رحمان برای من ضرری را اراده کند (إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ) شفاعتشان برای من هیچ سودی نداشته باشد و آن ضرر را برطرف نکند (لاَّ تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا) و مرا نجات ندهند؟! (وَلاَ يُنقِذُونِ) 23

24. در این صورت و با چنین انتخاب نادرستی من در گمراهی آشکاری خواهم بود! (إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ) 24

25. هشیار باشید، من به پروردگار شما[2] ایمان آوردم؛ پس سخن مرا بشنوید و شما نیز ایمان آورید (إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ) 25

26. اما مردم او را کشتند و پس از مرگ، از جانب خدا به او گفته شد: به بهشت وارد شو (قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ) و او سرمست از لطف خدا گفت: ای کاش قوم من می‌دانستند (قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ) 26

27. که پروردگارم مرا آمرزید (بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي) و از انسان‌های گرامی قرارم داد (وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ) 27


28. و ما پس از شهادت او برای انتقام بر قومش فرونفرستادیم (وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ) هیچ لشکری از آسمان (مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاء) و پیش‌تر نیز نفرستاده‌ بودیم (وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ) 28

29. عذابشان جز بانگی سهمناک نبود (إِن كَانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً وَاحِدَةً) که ناگهان همگی خاموش شدند (فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ) 29

30. افسوس بر این بندگان! (يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ) که هیچ پیامبری به سوی آنان نیامد مگرآن‌که دائما او را مسخره می‌کردند (مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون) 30

31. آیا ندیده‌اند که پیش از زمان آن‌ها چه بسیار نسل‌ها را نابود کردیم؟ (أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ) آری، فرصت برای آنان تمام است و آنان به سوی آن‌ها و به دار دنیا باز نمی‌گردند (أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ) 31

32.  و جز این نیست که همگی را در قیامت نزد ما گرد آورده و برای محاسبه احضار می‌کنند  (وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ) 32

33. و همین زمین مرده نشانه‌ای برای آنان است (وَآيَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ)؛ ما آن را با رویش گیاهان زنده کردیم (أَحْيَيْنَاهَا) و از آن دانه‌هایی [حبوباتی] برآوردیم که از آن می‌خورند (وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ) 33

34. و در آن باغ‌هایی از گونه‌های مختلف[j1]  خرما و انگور قرار دادیم (وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ) و  در آن چشمه‌هایی جاری ساختیم (وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنْ الْعُيُونِ) 34

35. تا از میوه‌های آن که دست پرورده آن‌ها نبوده[3]، بخورند (لِيَأْكُلُوا مِن ثَمَرِهِ، وَ مَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ) پس آیا شکرگزاری نمی‌کنند؟! (أَفَلَا يَشْكُرُونَ؟!) 35

36. منزه است آن که همه زوج‌ها را آفرید (سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا) از آنچه زمین می‌رویاند و یا از خودشان (مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ) و از آنچه نمی‌دانند (وَمِمَّا لَايَعْلَمُونَ) 36

37. و نشانه‌ای دیگر برای آنان شب است(وَآيَةٌ لَّهُمْ اللَّيْلُ) ما روز را از آن بدر می‌آوریم (نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ) که ناگهان در تاریکی خواهند بود (فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ) 37

38. و خورشید روان است تا به جایگاهی که در آن استقرار می‌یابد، برسد (وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا) که آن تقدیر خداوند شکست ناپذیر داناست (ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ 38

39. و برای ماه در هر 28 روز منزل‌گاه‌هایی قرار دادیم (وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ) تا با طی منازل از شب چهارده به حالت اول خود که مانند چوب منحنی شده درخت نخل است، باز گردد (حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ) 39

40. نه خورشید را سزاست که ماه را دریابد (لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ) و نه شب بر روز پیشی دارد (وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ) و همه آن‌ها در مداری شناورند (وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ) 40

41. و نشانه‌ای از قدرت و رحمت خدا برای آنان است (وَآيَةٌ لَّهُمْ) که ما فرزندانشان را بر کشتی پر از بار حمل کردیم و از غرق شدن حفظ نمودیم (أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ) 41

42. و مانند کشتی چیزی که بر آن سوار شوند، برایشان آفریدیم (وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ) 42

43. و اگر بخواهیم غرقشان می‌کنیم (وَ إِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ) که در آن صورت نه فریادرسی خواهند داشت (فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ) و نه نجات داده می‌شوند (وَلَا هُمْ يُنقَذُونَ) 43

44. مگر این که رحمتی از جانب ما شامل حالشان شود و زنده مانده، تا زمان معینی از زندگانی دنیا بهره‌مند شوند (إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَ مَتَاعًا إِلَى حِينٍ) 44

45. و چون به آن‌ها [مشرکان] گفته شود: از آنچه پیش روی شماست [عذاب دنیایی] و آنچه پشت سر شماست [عذاب‌های آخرت] بپرهیزید[4] (وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ) تا مورد رحمت قرار گیرید، روی می‌گردانند (لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ) 45

46. و هیچ نشانه‌ای از نشانه‌های پروردگارشان به آن‌ها نمی‌رسد (وَمَا تَأْتِيهِم مِّنْ آيَةٍ مِّنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ) مگر آن‌ که از آن روی‌گردان‌اند (إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ) 46

47. و چون به آن‌ها گفته شود: از آنچه خدا بر شما ارزانی داشته، انفاق کنید (وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمْ اللَّهُ) کافران به مؤمنان از باب مغالطه می‌گویند: (قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا:) آیا کسانی را اطعام کنیم که اگر خدا می‌خواست، خود اطعامشان می‌کرد؛ پس او خود خواسته آن‌ها گرسنه باشند (أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ يَشَاء اللَّهُ أَطْعَمَهُ) پس این خواسته شما نابجا و شما جز در گمراهی آشکار نیستید (إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ) 47

48. و به تمسخر می‌پرسند: (وَ يَقُولُونَ:) اگر راست می‌گویید، این وعده [قیامت] چه زمانی است؟  (مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ؟) 48

49. اینان که چنین درخواستی دارند، جز یک بانگ آسمانی را انتظار نمی‌کشند (مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً) بانگی که آنان را در حالی که با هم می‌‌ستیزند، فرومی‌گیرد (تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ) 49

50. این حادثه آن‌قدر با سرعت واقع می‌شود که نه فرصت وصیت می‌یابند (فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً) و نه می‌توانند به سوی اهل خود بازگردند (وَ لَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ) 50

51. و بار دیگر در صور دمیده می‌شود (وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ) پس ناگهان از قبرهایشان به سوی پروردگارشان با سرعت رهسپار می‌شوند (فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ) 51

52. می‌گویند: ای وای بر ما! (قَالُوا: يَا وَيْلَنَا!) چه کسی ما را از قبرهایمان بر انگیخت؟ (مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا؟) این همان است که خداوند رحمان وعده داد (هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ) و پیامبران راست ‌گفتند (وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ) 52

53. بر پایی قیامت جز با یک بانگ بیش نبود (إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً) که ناگهان همه آن‌ها نزد ما به حضور آورده می‌شوند (فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ) 53

54. پس امروز به هیچ کس ذرّه‌ای ستمی نمی‌شود (فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا) و جز در برابر آنچه انجام داده‌اید، جزا داده نمی‌شوید (وَ لَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ) 54

55. اما بهشتیان امروز به کاری خوش سرگرم‌اند (إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ) 55

56. آنان و همسرانشان در سایبان‌هایی بر تخت‌ها تکیه زده‌اند (هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِؤُونَ) 56

57. میوه‌ای[5] لذت‌بخش و هرآنچه بخواهند، در اختیارشان است (لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُم مَّا يَدَّعُونَ 57

58. سلام بر آنان است؛ سلام سخنی از پروردگار مهربان است (سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِيمٍ) 58

59. اما به کافران گفته می‌شود: ای مجرمان! امروز از مؤمنان جدا شوید (وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ !) 59

60. ای فرزندان آدم، آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را با پیروی از او نپرستید؟(أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ) زیرا او دشمن آشکار شماست (إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ) 60

61. و مرا بپرستید (وَأَنْ اعْبُدُونِي) که این راهی مستقیم[j2]  است (هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ) 61

62. او [شیطان] گروه زیادی از شما را گمراه کرد (وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا) چرا عقل خود را به کار نمی‌انداختید؟! (أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ ؟!) 62

63. آن گاه جهنم حاضر و خطاب می‌شود: این است همان جهنمی که بدان تهدید می‌شدید (هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ) 63

64. اینک به سزای کفری که داشتید، بدان درآیید  (اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ) 64

65. البته حساب و کتاب خدا بدون شاهد نیست، بلکه امروز بر دهانشان مهر سکوت می‌زنیم (الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ) و به جای زبان دست‌های آن‌ها با ما به سخن آمده و پاهایشان شهادت می‌دهند (وَ تُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ) به کارهایی که انجام داده‌اند (بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ) 65

66. آری، در دنیا نیز اگر بخواهیم دیدگانشان را بی‌فروغ می‌گردانیم (وَ لَوْ نَشَاء لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ) تا راه را از چاه تشخیص ندهند و و چون در پیمودن راه بر هم پیشی ‌گیرند، گمراه‌تر شوند (فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ) زیرا چگونه می‌خواهند راه را از بیراه تشخیص دهند؟ (فَأَنَّى يُبْصِرُونَ ؟) 66

67. و اگر بخواهیم در جای خود مسخشان می‌کنیم [همچون مجسمه میخ‌کوبشان می‌کنیم یا شکل قبیحی به آن‌ها می‌‌دهیم] (وَ لَوْ نَشَاء لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَكَانَتِهِمْ) که نه ب‌توانند بروند و نه بازگردند (فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيًّا وَ لَا يَرْجِعُونَ) 67

68. و هر کس را عمر طولانی دهیم، در خلقتش ضعف و سستی قرار می‌دهیم (وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ) آیا نمی‌اندیشند[6] (أَفَلَا يَعْقِلُونَ) 68

69. و در پاسخ به تهمت شاعری به پیامبر (ص)، خدای متعال می‌فرماید: ما به او شعر نیاموختیم (وَ مَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ) و شایسته او نیز نیست (وَ مَا يَنبَغِي لَهُ) و آنچه آورده  جز مایه تذکر و قرآن روشن نیست (إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُّبِينٌ) 69

70. تا هر که را زنده‌دل است، بیم دهد (لِيُنذِرَ مَن كَانَ حَيًّا) و با اتمام حجت، فرمان عذاب بر کافران حتمی شود (وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ) 70

71. آیا ندیدند که ما از آنچه به عمل آوردیم، برای آن‌ها چهارپایانی خلق کردیم (أَوَلَمْ‌يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَامًا) که آن‌ها مالک آن هستند (فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ) 71

72. و چهارپایان را برای آنان رام کردیم (وَ ذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ) پس از برخی از آن‌ها مرکب مورد نیازشان تأمین می‌شود (فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ) و از گوشت برخی از آن‌ها می‌خورند (وَ مِنْهَا يَأْكُلُونَ) 72

73. و از چهارپایان منفعت‌ها و آشامیدنی‌هایی (از شیر ) برای آنان است (وَ لَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَ مَشَارِبُ) پس چرا شکرگزار نیستند (أَفَلَا يَشْكُرُونَ) 73

74. با توجه به این همه نشانه توحید و ربوبیت خدا، باز مشرکان به جای پرستش خدا، به پرستش غیر خدا پرداختند (وَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً) به این امید که از سوی آن‌ها یاری شوند (لَعَلَّهُمْ يُنصَرُونَ) 74

75. اما آن خدایان دروغین نمی‌توانند یاری‌شان کنند (لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ) و مشرکان برای آن‌ها سپاه، یاور و پیرو هستند که در قیامت به همراه معبودان ذی‌شعور [j3] برای مجازات حاضر می‌شوند (وَ هُمْ لَهُمْ جُندٌ مُّحْضَرُونَ) 75

76. ای پیامبر، با توجه به ناتوانی مشرکان و مجازاتشان در قیامت، سخنان آنان تو را اندوهگین نسازد (فَلَا يَحْزُنكَ قَوْلُهُمْ) ما بر آن‌ها غلبه داریم و آنچه را پنهان می‌کنند و آنچه را آشکار می‌سازند، می‌دانیم (إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَ مَا يُعْلِنُونَ) 76

77. آیا انسان ندیده است (أَ وَ لَمْ‌يَرَ الْإِنسَانُ) که ما او را از نطفه‌ای خلق کردیم (أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ) که اینک این چنین دشمن آشکار ما شده است؟ (فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ) 77

78. و در انکار معاد برای ما مثالی زد [به استخوان‌های پوسیده] و خلقتش را فراموش کرد (وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ) گفت: چه کسی استخوان‌های پوسیده را باز می‌آفریند؟ (قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ ؟) 78

79. بگو: همان که آن‌ها را برای نخستین بار آفرید، آن‌ها را باز می‌آفریند (قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ) و او به هر آفرینشی آگاه است (وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ) 79

80. همان کسی که از درخت سبز [درختی خاص که مانند سنگ چخماق عمل می‌کند] برای شما آتش آفرید (الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا) که از آن آتش می‌افروزید (فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ) 80

81. آیا کسی که آسمان‌ها و زمین را آفرید، نمی‌تواند مانند آن‌ها را با آفریدن دو باره آن‌ها بیافریند؟! (أَ وَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُم ؟!) آری، می‌تواند که او آفریننده داناست (بَلَى وَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ) 81

82. نه تنها می‌تواند که بر او بسیار آسان است. او اگر چیزی بخواهد، کارش تنها این است (إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا) که به آن بگوید: باش! (أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ) و آن خواهد بود (فَيَكُونُ) 82

83. پس منزه است آن کسی که مالکیت و حاکمیت هر چیزی به دست او است (فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ) و به سوی او باز گردانده می‌شوید (وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ) 83

 



[1] . یا پدرانشان غافل و گمراه بودند.

[2] . پروردگار من، پروردگار شما نیز هست، چه بخواهید و چه نخواهید.

[3] . آنچه در ترجمه آمد، بر اساس نافیه بودن «ما» می‌باشد، ولی اگر ما را موصوله بگیریم، «و ما عملت ایدیهم» اشاره به انواع غذاهاى مختلفى دارد كه با انجام عملى روى اين ميوه‏ها به دست مى‏آيد.

[4] . در باره «بین ایدیکم» و « و ما خلفکم» تفسیرهای متعددی مطرح شده که آنچه آمد، یکی از آن‌هاست. 

[5] . یا میوه‌هایی

[6] . تا هم هشدارى باشد به آنها كه براى انتخاب راه هدايت امروز و فردا مى‏كنند، و هم پاسخى باشد به كسانى كه تقصيرات خود را به گردن كمى عمر مى‏افكنند، و هم دليلى باشد بر قدرت خداوند كه او همان گونه كه مى‏تواند يك انسان نيرومند را به ضعف و ناتوانى يك نوزاد بازگرداند، قادر است بر مسأله معاد، و همچنين نابينا ساختن مجرمان و از حركت بازداشتن آنها. تفسیر نمونه، ذیل آیه


 [j1]از جمع خرما و انگور استفاده شد و در ترجمه‌ها تازگی دارد

 [j2]اکر راست بگوییم کژتاب است در برابر دروغ

 [j3]؟؟؟؟