نمونه ای از دقت فراوان قرآن به جزئیات: 

... يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلى‏ شَيْ‏ءٍ نُكُر؛ خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ كَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ ؛ مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُولُ الْكافِرُونَ هذا يَوْمٌ عَسِر (قمر، 6-8)

ترجمه آقای انصاریان: [و] روزى را [ياد كن‏] كه آن دعوت كننده [يعنى اسرافيل‏] آنان را به امرى بس دشوار و هولناك دعوت مى‏ كند. در حالى كه ديدگانشان [از شدت ترس‏] فرو افتاده، هم چون ملخ هاى پراكنده از گورها بيرون آيند. شتابان به سوى آن دعوت كننده مى‏روند و كافران مى‏گويند: امروز روز بسيار سختى است‏.

يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ (4) وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ (قارعه، 4و 5)

ترجمه: روزى كه مردم [در سراسيمگى‏] چون پروانه ‏هاى پراكنده ‏اند؛ و كوه‏ ها مانند پشم رنگين حلاجى شده گردد!

سؤال:‌ چرا در سوره قمر مردمی که از گور بر می‌خیزند به ملخ تشبیه شده‌اند و در سوره قارعه به پروانه؟

پاسخ: در سوره قمر سخن از برانگیختن و حرکت کردن به سوی فراخواننده است و در سوره قارعه تنها سخن از حالت مردم به طور کلی است؛ از این رو در سوره قمر به ملخ مثال زده شده زیرا ملخ در عین این که حرکت درهم برهم و غیر منظم دارند،‌ در مجموع با هم در حرکت‌اند (مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ). برخی هم معتقدند این درهم برهمی حرکت ملخ‌ها در توده ملخ به جهت نوع خاص حرکت آن‌هاست. در سوره قارعه که توجه خاصی به حرکت آن‌ها نشده به تحرکات پروانه‌ها که در بی‌نظمی از ملخ‌ها شدیدتر است،‌ مثال زده شده است.